دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

تاملی بر سیره و سلوک شهید بهشتی


تاملی بر سیره و سلوک شهید بهشتی

روایت اکبر سلیمانی محافظ شهید بهشتی از ویژگی های رفتاری و اخلاقی سیدالشهدای انقلاب اسلامی

شهید بهشتی در هزینه‌های شخصی اصلا از آن همه وجوهاتی که از بیت‌المال در اختیارش بود استفاده نمی‌کرد. یک روز اظهار داشت من در دوران طلبگی با کمترین وجهی که از سوی پدرم برای تحصیلات و زندگی‌‌ام پرداخت می‌شد قناعت می‌کردم و خانواده‌ام عادت کرده‌اند به همان مبلغی که دارم زندگی را تنظیم کنند نه به آن مبلغی که در اختیارم هست

هفتم تیر را می‌توان به عنوان اقدام سراسری و جنگ عملی دشمنان انقلاب اسلامی به سرکردگی آمریکای جهانخوار به دست پلیدان گرگ صفت منافقین نام نهاد. هفتم تیر آغاز و پایان خواب تعبیر نشده مزدوران داخلی و جیره‌خواران مزدور آمریکا و اسرائیل غاصب برای تغییر حکومت الله بود. هفتم تیر اوج مظلومیت مظلومی همچون بهشتی بود که بیش از سه سال همه اتهامات، دروغ‌ها، افتراها، دسیسه‌ها و توطئه‌ها به سرکردگی آمریکا و مزدوران ذلیلش (منافقین کوردل) و چهره نفوذی‌اش بنی‌صدر را که در قلب خود پنهان کرده بود بیرون ریخت. اکبر سلیمانی محافظ شهید بهشتی خاطرات خود از این مرد بزرگ را این‌گونه برایمان روایت می‌کند:‌ “او در بعضی از موارد آن قدر هوشیار و تیزبینی‌اش نمایان می‌شد که انگار شخص مورد نظر را سال‌ها می‌شناسد. مثلا روزی شخصی وارد دفتر شد قبل از اینکه سوال کند شهید بهشتی فرمودند اگر می‌خواهید غیبت کنید این جا جای غیبت نیست ولی اگر سوال دیگری دارید بفرمایید. آن شخص سوال دیگری نکرد و گفت شما با برخوردتان مرا از بیراهه به راه راست هدایت کردید. روزی شهید حسین کنگرلو قولی به خانواده‌اش داده بود ولی به خاطر مشکلات فراوان نتوانست به موقع به خانواده سرکشی کند، به محض اینکه شهید بهشتی از موضوع خبردار شد اظهار داشت در کارهایتان همگی باید نظم داشته باشید، کار به جای خود، رسیدگی به خانواده به جای خود، نماز به جای خود، اگر می‌خواهید فردای قیامت بازخواست نشوید احترام خانواده را محترم شمارید همه باید روزشان را تقسیم کنید و در همه کارها نظم و انضباط را رعایت کنید.

● دیدار در خواب

در اواخر ۱۳۶۱ فرزندم فاطمه به خاطر بیماری صعب‌العلاج در حال اغما بود و چون در بیمارستان بستری بود پزشک معالج او اظهار داشت درد این بچه قابل علاج نیست و خلاصه ما هم ناامید شدیم و با گریه و زاری بیمارستان را ترک کردیم تا اینکه دو روز بعد در عالم خواب دیدم دوران سال ۵۹-۶۰ است. وارد اتاق شهید بهشتی شدم تا قیافه غمگین و پریشان مرا دید اظهار داشت ناراحت نباش دخترت فاطمه شفا گرفته و الان برو بیمارستان، او را به خانه بیاور. من خوشحال شدم و در حال خوشحالی بیدار شدم و متوجه بوی عطری شدم که همه فضای خانه را فرا گرفته و فورا به اتفاق مادر بچه به طرف بیمارستان حرکت کردیم و به محض اینکه وارد اتاق شدیم دکتر سینا که در جبهه‌ها یار پزشکی رزمندگان بود با اشک شوق اظهار داشت به جز خدا و ائمه اطهار(ع) هیچ‌کس قادر نبود فرزند شما را معالجه کند. بگو چه کردی؟ من هم با گریه عرض کردم خدا را به آبروی ائمه اطهار(ع) و سادات بزرگواری همچون بهشتی مظلوم قسم دادم تا فرزندم را دوباره به من برگرداند و ...

● سیره شهید درخصوص بیت‌المال

شهید بهشتی در هزینه‌های شخصی اصلا به آن همه وجوهاتی که از بیت‌المال در اختیارش بود استفاده نمی‌کرد. یک روز اظهار داشت من در دوران طلبگی با کمترین وجهی که از سوی پدرم برای تحصیلات و زندگی‌‌ام پرداخت می‌شد قناعت می‌کردم و خانواده‌ام عادت کرده‌اند به همان مبلغی که دارم زندگی را تنظیم کنند نه به آن مبلغی که در اختیارم هست.

● سیره شهید در امر مدیریت و رسیدگی به امور مسلمین

رسیدگی به امور جاریه برایش خیلی مهم بود. روزی یکی از مسئولین وقت از مسائل کارش سخن گفت و اظهار داشت چون در سه مکان مسئولیت دارم نمی‌توانم به خوبی کارهای مربوط را انجام دهم. فورا شهید بهشتی چهره‌اش دگرگون شد و فرمود اگر نتوانی و نگویی خیانت به اسلام و مسلمین کرد‌ه‌ای زود همین امروز نامه‌ای بنویس و هرکدام را نمی‌توانی از عهده خود خارج کن تا دیگران انجام دهند. روزی یکی از مسئولین شهرستان در ارتباط با همزمانی کارش و کار دومش سوال کرد. شهید فورا اظهار داشت از هر جا حقوق دریافت می‌کنی باید همان زمان برای همان حقوق کار کنی، اگر دنبال کار دیگری بروی حقوق تو حرام است و در خانه‌ات با فعل حرام زندگی می‌کنی، به فکر جوانانتان باشید، به فکر چگونه زیستن باشید، به فکر لقمه حلال باشید.

اطاعت از امام را بر خود واجب می‌دانست و اظهار می‌داشت امروز وجود مبارک پیامبر(ص) وجود مبارک حضرت علی(ع) و وجود مبارک ائمه اطهار(ع) و درحال حاضر وجود مبارک امام زمان(عج) به طور ظاهر که همگان آن سلاله پاک پیامبر(ص) را زیارت کنند دیده نمی‌شود لذا امام وجود عینی امام زمان(عج) است و هرچه بگوید ما باید بدون چون و چرا بر خود لازم و واجب بدانیم، از فرمانش اطاعت کنیم. تا ما برخود واجب بدانیم اطاعت از او را، خداوند بر ما منت می‌گذارد و ما را در کارها موفق می‌دارد. شهید بهشتی کم سخن می‌گفت ولی با متانت و با گفتارهای سازنده و کلمات ساده که همگان بفهمند سخن می‌راند. اگر در جلسات حرف اول و آخر را می‌زد هیچ وقت در پایان به رخ دیگری نمی‌کشید که دیدید و یا متوجه شدید حرف من درست بود، آن قدر صبر می‌کرد تا دیگران سخنش را تصدیق می‌کردند.

● شهید بهشتی مخالف مجادله بود

او در بحث و گفتگو اصولا مخالف مجادله بود. مثلا وقتی می‌دید بعضی‌ها می‌خواهند نظر خود را تحمیل کنند و یا نظر مناسب و درست دیگران را نمی‌پذیرفتند و احیانا بحث به انحراف کشیده می‌شد اظهار می‌داشت هروقت دیدید بحث و جلسات شما به مجادله و یا بدبینی کشیده شده آن بحث را رها کنید و دنبال بحث بعدی بروید تا حساسیت به همدیگر از بین برود و بدانید این گونه وقت‌ها شیطان جلسه را می‌گرداند نه بندگان خدا. شهید بهشتی با آن همه علم و شناخت سعی می‌کرد از نظر دیگران هم استفاده کافی را ببرد و به جمع‌بندی اعتقاد داشت و در جلسات بیشتر و بهتر از دیگران جمع‌بندی می‌کرد که مورد تجلیل همه قرار می‌گرفت. آنچه بیش از همه دشمنان را سخت مضطرب و ناراحت می‌کرد این بود که شهید بهشتی با خوشرویی تمام و چهره‌ای خندان و استوار برخورد می‌کرد و همیشه حتی در برخورد با مخالفین، خدا را در نظر می‌گرفت و هرچه رضایت خدا بود عمل می‌کرد نه رضایت قلبی خود و این ویژگی در طول دوران زندگی حتی در سخت‌ترین شرایط در او زبانزد عام و خاص بود.

● عظمت شخصیت شهید بهشتی

شهید مظلوم بهشتی در اواخر سال ۵۹ در جمع مردم جوادآباد ورامین فرمودند تاروزی که ولایت‌فقیه بر کشور ما حکمفرما باشد ما از هیچ قدرتی هراس نداریم و روز به روز بر اقتدار این کشور و بر عزت این مردم افزوده خواهد شد. پس از شهادت شهید بهشتی و یاران باوفایش همه خبرگزاری‌ها، مطبوعات و رادیو و تلویزیون‌های جهان به نحوی شخصیت منحصر به فرد شهید بهشتی را مورد بررسی قرار دادند و هرکدام در شان و شوکت آن مردی که امام فرمودند او یک ملت بود برای ملت ما، تفسیر و تحلیل را ارائه دادند، نشریه هفتگی اسپات لایت که در آمریکا چاپ می‌شود پس از گذشت ۱۲ سال از فاجعه هفتم تیر با ارائه گزارشی تحقیقی در ارتباط با اقدامات تروریستی سازمان سیای آمریکا علیه ایران و دخالت مستقیم سازمان جاسوسی آن کشور در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در سرچشمه تهران اعتراف می‌کند و می‌گوید با تشکیل حزب جمهوری اسلامی و پیروزی این حزب در عرصه سیاست داخلی ایران، سازمان سیا با تمام قوا وارد شد و از طریق یک مرکز مخفی تروریستی که در فرانسه ایجاد کرده بود فرماندهی عملیات بمب‌گذاری درستاد مرکزی حزب جمهوری اسلامی را هدایت کرد که منجر به شهادت آیت‌‌الله محمد حسین بهشتی و ۷۲ تن از رهبران مذهبی و سیاسی کشور ایران شد. این نشریه می‌افزاید آیت‌الله بهشتی پس از آیت‌الله خمینی محبوب‌ترین شخصیت سیاسی ایران بود.

● سیاست در نگاه و سیره شهید بهشتی

او سیاستمدار به تمام معنا بود، او سیاست را عین دیانت می‌دانست و دیانت را عین سیاست. شهید مظلوم در سخت‌ترین شرایط قبل از اذان چهره‌اش دگرگون می‌شد به گونه‌ای که همه متوجه می‌شدیم اذان و نماز نزدیک است. او بیشترین ارزش را برای نماز اول وقت می‌گذاشت. یک روز اظهار داشت اگر همه کارهای دنیا را به بنده واگذار کنند و بگویند یک لحظه نماز را دیرتر بخوان ترجیح می‌دهم همه آنها را طلاق بدهم و نماز را به پا دارم.

● توصیه به مسئولین

بارها و بارها می‌فرمودند دهن‌بین نباشید مخصوصا مسئولین نباید دهن‌بین باشند.

دهن‌بینی عین بدبینی است، عین شک‌کردن است. اگر کسی آمد پشت سر کسی حرف زد اول اندیشه کن بعد قضاوت. در غیر این صورت با آبروی فرد و خانواده‌اش بازی کرده‌ای، در خیلی از کارها و شاید بیشتر کارهایش به مشورت احترام می‌گذاشت و می‌گفت باید به نظریات دیگران هم احترام گذاشت حتی می‌گفت بگذارید مخالف و مخالفین حرفشان را بزنند بعد با تدبیر بهترین را انتخاب کنید. ما باید گنجایش سخن مخالفان را داشته باشیم تا آنجا که اختلاف و تفرقه در آن مشاهده نشود. نه افراط خوب است و نه تفریط، باید واقعیت را دید. اگر مثلا در گفته‌ها نقطه ضعفی مشاهده می‌کرد آن نقطه را برای سرکوب او استفاده نمی‌کرد. خوبی‌ها را تقویت می‌کرد و ضعف‌ها را برطرف. شهید بهشتی در تبیین اصل ولایت‌فقیه فرمودند: عزت و عظمت ملت ایران در تاسیس نظام مقدس جمهوری اسلامی با رهبری ولایت مطلقه فقیه در جهان به ثبت رسید و این اصل خدشه‌ناپذیر یکی از اصول مهم و سرنوشت‌ساز قانون اساسی این کشور است ولی امروز عده‌ای به دنبال خدشه‌دار شدن همین اصل‌اند.

● رفتار شهید با زیردستان:

یکی دیگر از ویژگی‌های شهید مظلوم احترام به زیردستان بود. او با کمال احترام با پرسنل و مجموعه کاریش برخورد می‌کرد. درباره پدر و مادر سخن‌های فراوانی داشت. روزی در جمع پاسداران کمیته انقلاب اسلامی ورامین اظهار داشت احترام به پدر و مادر خصوصا مادر واجب است. اگر به قرآن مراجعه کنید در چند آیه پس از اطاعت از خداوند بزرگ، احسان به پدر و مادر تاکید شده، پس نکند در این چند روز دنیا قلب نازنین پدر و مادر را جریحه‌دار کنید.

شهید بهشتی به عظمت و اختیارات ولایت‌فقیه اشاره می‌کرد و می‌گفت: یکی از اختیاراتی که خدا، پیامبر، ائمه اطهار(ع) و امام زمان(عج) به ولی‌فقیه داده‌اند بسیج عمومی مردم علیه استکبار جهانی و شهادت در راه خداست و کشتن دشمنان خدا.

● توصیه به خانواده‌ها

در مورد تبعیض بین فرزندان اظهار می‌داشت مشکلی که در بعضی از خانواده‌ها به وضوح پیداست تبعیض بین فرزندان است. این یک پدیده بسیار خطرناک است که باید رفع گردد، مثلا بعضی‌ها به پسرها احترام خاص می‌گذارند ولی به دخترها نه، در صورتی که دختر رحمت یک خانواده است ولی پسر نعمت خانواده. پیامبر(ص) از وجود نازنین دخترش حضرت فاطمه زهرا(س) بوی بهشت را استشمام می‌کرد و به آن افتخار می‌ورزید. امام خمینی(ره) می‌فرمایند: “از دامن زن مرد به معراج می‌رود.”

در طول مدتی که توفیق حضور در محضرش را داشتم یک بار بی‌وضو آن مرد الهی را ندیدم. یک روز در حال شستشوی دست و صورت بودم وقتی متوجه شد وضو نگرفتم فرمود: اگر اهمیت وضو را هرکس بداند دائم‌الوضوست، یکی از خصوصیات وضو این است که اگر با وضو باشی هر قدم که برمی‌داری ملائک برای تو ثواب و حسنات ذکر می‌کنند. بارها و بارها قبل از سلام کردن دیگران، سلام می‌کرد و مورد تعجب و از طرفی خوشحالی اطرافیان قرار می‌گرفت و خیلی جالب بود یک روز بنده و شهید کنگرلو و مهاجر داخل اطاق بودیم. ایشان تاخواست وارد شود ما در سلام پیشی گرفتیم. ایشان ناراحت شد و ضمن جواب سلام با یک تبسم خاص و روحیه شاد اظهار داشت هرکس وارد شد باید او سلام ‌کند. اینجا سلام کردن واجب می‌شود ولی در دیگر موارد سلام مستحب و جوابش واجب است و اشاره کرد به حدیثی از امام جعفر صادق(ع) که فرمودند:

اول سلام بعد کلام، اگر کسی وارد شد و سلام نکرد با او تکلم نکنید.

● ولی‌فقیه را عمود خیمه دین می‌دانست

شهید بهشتی روزی در جمع مردم ورامین اظهار داشت ولی‌فقیه عمود خمیه دین و رهبر جامعه مسلمین و حاکم حکومت اسلامی است و در مراسم جوادآباد ورامین گفت: هرکس باولایت فقیه آشنایی ندارد وصیت‌نامه شهدا را مطالعه کند و اگر متوجه نشد حق ندارد در تشیع جنازه شهدا شرکت کند چون شهید به امر ولایت‌فقیه به جبهه رفت و به شهادت رسید. احترام او به امام حد والا و بالایی بود. هروقت به محضر امام مشرف می‌شد از اولین تا آخرین لحظه حضورش دو زانو می‌نشست و موقعی که وارد می‌شد معمولا السلام علیک یابن رسول‌الله‌ می‌گفت و در پایان دیدارش اصلا پشت به امام نمی‌کرد. با نگاه از محضرش فارغ می‌شد و در همه موارد اظهار می‌داشت بنده برای عرض ادب و کسب روحیه و رفع موانع به محضرتان مشرف شدم. امام هم در همه موارد با ایشان با بهترین کلمات و بیشترین احترام برخورد می‌کرد و با نگاه عمیق خود به عمق مظلومیت و شهادت او پی می‌برد.

● شهید را جاودان و زنده می‌دانست

اگر کسی در محضر آن مرد خدا می‌گفت: فرزند مشهدی حسن از بین رفت، فورا ناراحت می‌شد و اظهار می‌داشت شهید زنده است و از بین نمی‌رود، ما هم وقتی به دست می‌آییم که شهید بشویم.