پنجشنبه, ۱۷ خرداد, ۱۴۰۳ / 6 June, 2024
مجله ویستا

انسان شناسیِ تصویری(2)



      انسان شناسیِ تصویری(2)
جی رابی ترجمة محمد تهامی نژاد

 بخش دوم و نهایی


فیلم اتنو گرافیک  فیلم مردمنگاری تمایل بارز و حرفه ای در میان انسانشناسان تصویری است ، هیچ معیار مورد توافقی در بارة تعریف این « گونه » وجود ندارد و فرض عمومی این است که چنین فیلمی ، مستندی در بارة مردمان عجیب وغریبِ خارجی (5) است . و به این وسیله بطور وسیع اصطلاح مردمنگاری را در مورد هر گزاره‌ای دربارة فرهنگ ، بکار می‌برند . برخی دانشمندان ( از جمله هایدر ـ1976) معتقدندکه تمام فیلم ها ، اتنو گرافیک هستند ، در حالی که دیگران ( از جمله رابی ـ 1976) آرزو دارند تا این اصطلاح را به فیلم هایی که توسط انسان شناس ها یا به همراهیِ آنها تهیه شده‌، اطلاق کنند .ادبیات فیلم مردمنگاری به علت نداشتن یک ساختار مفهومیِ مناسب که انسان شناس‌ها بتوانند به مدد آن به نظریه پردازی در بارة چگونگیِ انتقال دانش بپردازند ، با مشکل روبروست . چنین ناکامی ونگرانی ای ، در تمام مقالات مربوط به فیلم غیر داستانی ، وجود دارد . در نتیجه ، نویسندگان، تمام هم وغم خود را بر تخطئة ، تذکر ، راهنمایی وافسانه سرایی در بارة نحوة ساختن فیلم می گذرانند . سایر موضوعات مورد بحث این هاهستند : معضل مفروض بین علم و هنر ، پرسش هایی دربارة صحت و سقم ، انصاف و واقعیت ، مناسب بودن قراردادهای واقع گرایی مستند ، ارزش فیلم در آموزش انسان شناسی ، رابطة بین انسان شناس تصویری و نوشتاری، همکاری بین فیلمساز و انسان شناس و تولید بومیِ متن های بصری . نتیجتا پژوهش های نظری ، به این امر محدود می شوند که آیا فیلم مورد نظر ، واقعی ، صحیح ، کامل و یا حتی اتنو گرافیک هست یا نه . با فروریزیِ چهار چوب های پوزیتیویستی ، در انسان شناسی و فیلم مستند ، امکان آزمون تازه ای در بارة خط مشی و ایدئولوژی فیلم های اتنو گرافیک فراهم آمد . فیلم مردمنگاری هم مانند مستند در معرض چند بحث نظریِ جدی قرار دارد . شاید در نتیجة نقد های نظریه پردازانی چون  بیل نیکولز و چالشی که تولیدات بومی بر انگیخته اند ، انسانشناسان تصویری ، بصورتی روز افزون نیاز بوجود یک مبنای نظری مطمئن را احساس می کنند .  نخستین فیلم‌های تک پرده ایِ مردم نگاری ، عبارت  از اپیزود هایی یک برداشته از رفتارهای انسان و متفاوت از  گزارش‌های تئاتری بودند . انسان شناس ها هم مثل هر کس دیگر ، شیفتة فناوری و امیدوارِ فراهم آوردنِ یک شاهد راستین بودند . شاید فلیکس لوئی رینول ،نخستین انسان شناسی باشد که فیلم های تدوین نشده ( فوتیج )پژوهشی‌، تولید کرد و تمام آن مجموعه راسال 1900 تحت عنوان « دست ساخت  های متحرک »از رفتار آدمی ، برای مطالعه و نمایش معرفی کرد . دانشمندان ، کاشفان ، حتی مدیران مستعمراتی ، فیلم هایی برای تحقیق و نمایش عمومی برداشتند که فن آوری ضعیف ، عدم آشنایی با ابزار و ابهام در مقاصد سازندگانشان ، استفاده از آنها را بسیار محدود می‌ساخت . قواعد فیلمسازی، سرانجام چنان رشد کرد که  به صورت مانع در برابرنیاز های علمی ومفروض، برای اطلاعاتِ پژوهشی در آمد .تعارض بین قواعد زیبایی شناختیِ فیلمسازی و نیاز علمی برای اطلاعات پژوهشی سبب شد تا فیلم به عنوان یک وسیلة تحلیلی ( آنالیتیک ) از حیز انتفاع بیفتد . فی المثل ، فیلمسازان ، علاقه داشتند تا حرکت را تکه تکه و درون فصل هایی ساختگی ، بازسازی کنند. که گاهی از نظر ارتباط زمانی ، با واقعة فیلمبرداری شده ، تفاوت پیدا می‌کند . برخی انسان شناس‌ها معتقدندکه از نظر علمی فقط نماهای تدوین نشده (فوتیج شات ) ‌، در سطح چشم  و با کمترین حرکت دوربین و با زمانی که درست همان اندازة زمان رخداد باشد ، قابل استفاده است. اعتقاد بر این بود که راهبردهایی در خور فیلم داستانی ، بین انسان شناس ها و فیلمسازان حرفه ای مانع ، بوجود می آورد .  این فرضیات ابتدائی ، در بارة تفاوت بین هنر فیلم و علم انسان شناسی ، به تدریج جای خود را به مفهوم « فیلم به عنوان یک ارتباط مبتنی بر فرهنگ » می سپارد که در انواع گفتمان ها  ( در هر مبحثی)  قابل استفاده است .  فقدان روشی برای بیرون کشیدن اطلاعات تحقیقی در بارة رفتار فرهنگی از فیلم فوتیج ، به بازداشتن استفاده از دوربین به عنوان وسیلة تحقیقی  ، می انجامد .     در دهة 1930 مید و بیتسون ، اندیشه های رینول را گسترش دادند . نتیجة پژوهش میدانی آنها فیلم های توزیع شده ای چون  « شستشوی بچه در سه فرهنگ » ( 1941) است . برنامه چنان طراحی شده بود که اطلاعات بدست آمده قابل دسترس برای سایر دانشمندان باشد . سنت پژوهشِ رفتار گروهی که آنها مشوق اش بودند ، در پژوهش های کورئو متریک آلن لوماکس در بارة رقص به عنوان یک رفتار گروهی ، تداوم یافت . در حالی که ری بردویستل (1970) و ادوارد هال ( 1959) مطالعة سینمایی حرکت بدن و استفاده از فضا به عنوان ارتباطات مبتنی بر فرهنگ را پیشنهاد کردند و مردمشناسان متخصص رقص ها ، اغلب ویدیو یا دوربین سینمایی بکار می‌برند، میکرو آنالیز رفتار هایی که به فیلم در آمده است ، بیشتر از آن  که مورد توجه انسان شناس ها باشد ،برای روانشاسان اجتماعی مثل پل اکمن ، جذاب بوده است .
مؤسسة تحقیقات فیلم های علمی در دهة 1950 اجرای طرح دانشنامة سینمایی اش را در گوتینگن ، آغاز کرد. این مؤسسه دارای یک آرشیو ومرکز مطالعة رفتارهای به تصویر در آمده بود .تشکیلات مشابهی تحت عنوان آرشیو فیلم مطالعات انسانی در انستیتوی اسمیتسونیان واشنگتن دی سی دایر گردید . گرچه از جنبة تئوریک ، اندیشة کسب معلومات پژوهشی در بارة فرهنگ بوسیلة دوربین ، امکان پذیر است اما تعداد اندکی از انسان شناس ها ، عملا به     مطالعة فوتیج که توسط افراد دیگر گرفته شده ، اقدام کرده اند .  برخی از مردمان بومی ، فیلم فوتیج هایی را از زندگی های آئینیِ فرهنگ خویش تهیه کرده ا ند که در آرشیو ها به امید این که روزی به تجدید حیات سنت های کهن شان  بیانجامد خاک می خورد . تهیه فیلم های مردمنگاری برای آموزش و سرگرمی دردهة 1920 به عنوان بخشی از یک جنبش عمومیِ تهیة فیلمهای آموزشی ، آغاز شد . پیش از آن فیلمهایی از مردمان سرزمینهای غریب ، به منظور تجارتی و گاه با همکاری انسان شناس ها تهیه می شد و به عنوان موضوعات بر گزیدة کوتاه ، در سینماها بنمایش در می آمد . برای مثال برادران پاته ، هنگام ساختن فیلم مردم و آداب ورسوم جهانیان ( در سال 1928) خواهان یاریِ گروه انسان شناسیِ هاروارد بودند .
کوشش های اولیه‌ای برای ارائه زندگی های بومی از طریق فیلم های بلند سینمایی که در محلِ واقعی ، فیلمبرداری شده‌است ، وجود دارد . فیلم در سرزمین شکارچیان سر( ساختة ادوارد کورتیس ـ 1914) حماسه‌ای رمانتیک از قبیلة کاواکیوتل در بریتیش کلمبیا ست .  فیلم از جنبة فروش شکست خورد اما پیش زمینه ای برای نانوک شمال  اثر رابرت فلاهرتی (1922)محسوب شد . نانوک ، پرتره ای از یک خانوادة اینویی ( اسکیمو ) در منطقة خلیج هودسون کانادا در تقابل با محیط زیست دشوار است . موفقیت جهانی نانوک ، پارامونت پیکچرز را تشویق کرد تا دومین فیلم  فلاهرتی یعنی موآنا ( 1926) را سرمایه گذاری کند . و فیلم علف مریان کوپر و ارنست شودزاک (1926) را توزیع نماید که مطالعة کوچ سالیانة ایل بختیاری در ایران است . گرچه دنیای آکادمیک روی هم رفته این فیلمها را نادیده گرفت ، اما هالیود در فیلم هایی که در مناطق غریب و با حضور مردمان بومی ساخته می شد ، بوی پول را حس کرد . با وجود این ، روند کارِ استودیو های بزرگ ، اساسا قابل مقایسه  با مردمنگاری نبود . هنگامی که کوپر وشودزاک ، برای فیلمبرداریِ  چانگ  به سیام ( تایلند ) سفر کردند ، یک فیلمنامة تصویب شده به همراه  داشتند  که متضمنِ پیش فرض های تهیه کنندة اجرایی و منطبق با مدل های عامیانه و مشهوری بود که در غرب، از زندگیِ مردمان سرزمین های دور وغریب ، وجود داشت . هالیود ، شروع کرد به گسترش سنت «درام های پرماجرا » ی  آسیایی ، آفریقایی و جزایر دریای جنوب ،که کلی با کار انسانشناختی فرق داشت . درفیلم  دشمن خاموش : حماسة بومیان آمریکا (1930) کارگردان فیلم اچ . پی . کارور ، برای ارائة داستان یک جنگجوی اوجیبوی  (6) ، از مردمان بومی ، استفاده کرد  . فیلم ، با رئیس خرقه زرد ، یعنی بازیگر اصلی ، آغاز می شود که لباسی سراسر سرخپوستی بر تن دارد و مستقیم رو بدوربین تماشاگران را مورد خطاب قرار میدهد  که : «این داستانِ مردمان من است ... هر آنچه را اینجا می بینید، واقعی است . هنگامی که به پرده می نگرید ، به ما به عنوان بازیگر نگاه نکنید . ما سرخپوستانی هستیم که زندگیِ گذشتة خود را باز می آفرینیم ». هرگز فیلمی  ، قبل یا بعد از دشمن خاموش ، چنین موثق نبوده است . . ظهور صدا ، سبب شد تا صنعت سینما ، بدرون استودیو برود و تا دهة 1970 تولید فیلم های پرماجرا  در بارة فرهنگهای غریب و در همان فضا های واقعی اش ، متوقف شد . مخاطبان ، به مدت چهل سال ، از طریق فیلم های عقب افتادة تارزان ( که آفریقایی های آمریکا را به عنوان افراد بومی ، مورد استفاده قرار می داد ) و فیلمهای کابویی ( که مکزیکی های آمریکا را برای نقش سرخپوستان به استخدام در می آورد )،  چیزهایی در بارة  « دیگرانِ غریب » ، فرا می گرفتند . به خاطر محبوبیت این دسته از فیلم ها ،  فیلمسازان انسان شناس ، هنوز که هنوز است مجبورند مخاطبان خود را از اشتباه در آورند . چون مخاطب ،هنگام مشاهدة فیلم هایی در بارة فرهنگهای غریبه ،  همچنان انتظار دارد که شاهد مردمان آدمخوار ، شکارچیان سر و سایر کلیشه های وحشی گری باشد . در دهه های 1920 و1930 تعداد اندکی فیلم های مردم نگاری با یا توسط انسان شناسها ساخته شد . غیاب سریع مردمان بومی و آداب وسنن روستائیان غرب، سبب ارائة چند طرح فیلم مردمنگاریِ نجات بخش شد برای مثال بنیادHeye  یک مجموعه فیلم در بارة بومیان آمریکا را حمایت کرد که توسط اوون کتل ، و باهمراهی فردریک هاج درفاصلة سال های1912 تا 1927  تهیه شد و پروژة مشابهی برای نجات سنت های اروپایی طراحی شد که انگیزه اش بیشتر از نیاز به مطالعة  انسان شناختی ، ناشی از حس غرور ملی بود . قبل از جنگ جهانی دوم ، بیشتر کشورهای اروپای شرقی و مرکزی ، دارای دپارتمان های فولکلور بودند و صد ها فیلم کوتاه تهیه کردند که بیشترشان در بارة روستائیانی بود که در لباس های رنگین ، می‌رقصیدند . در کشورهای ] سابقا [ مستعمره ای مانند  هندوستان ، اداراتی مثل پژوهش انسان شناختی ، واحد فیلم و تلویزیون دولتی ، یک سنت ضعیف، در بارة ثبت تصویرِ جوامع بومی بوجود آوردند . این کار ، به خاطر پژوهش ، تبلیغ ، حمایت های توسعه ای، فعالیت های سازندگیِ ملی  ، صورت گرفت . این فیلم ها در فیلم خانه ها و برخی موزه های بزرگتر مشاهده می شد و  به ندرت تا دهه 1950 در کلاس های دانشکده ها هم بنمایش درمی آمدند . بعد از جنگ جهانی دوم  فعالیتی عظیم ، توسط انسان شناسها آغاز شد. در سال 1952 توجه کافی برای شکل بخشی به کمیتة بین المللی فیلم انسان شناختی و جامعه شناختی وابسته به سازمان آموزشی ، علمی و فرهنگیِ سازمان ملل ( یونسکو) مبذول گردید . جشنوارة دی پوپولی در فلورانس ، کنفرانس انسان شناسی تصویری در فیلادلفیا، سینما دورئل،در پاریس ، جشنوارة فیلم مارگارت مید در نیویورک  و در سال های 1960، 1970 و1980 برای تشویق و رشد سینمای انسان شناختی ، جشنوارة فیلمهای مردمنگاری در مؤسسة سلطنتیِ انسانشناسی در منچستر ، سازمان یافت .  هرساله ، جلسات ، جشنواره ها و گرد هم آیی هایی بر پا میشود که گواه بر علاقةروز افزون به انسان شناسی  تصویر است . اینک سه فصلنامه منحصر به این موضوع منتشر می شود که عبارتند از:مطالعاتی در ارتباطات بصری (1974ـ 1985 ) انسان شناسی تصویری (1987ـ ) که با  نشریات کمیسیون بین المللی انسان شناسی تصویری و مرور وبررسی انسان شناسی تصویری ، همراه است و یک نشریه متعلق به انجمن انسان شناسیِ تصویری.
    اخیرا برنامة مطالعات پیشرفته در دانشگاه کالیفرنیای  جنوبی ، دانشگاه نیویورک  ودانشگاه تمپل در ایالات متحده و دانشگاه منچستر درانگلیس برپا شده است  .تعداد زیادی از مؤسسات نیز تک دوره هایی بر گزار می کنند . تعدادی فیلم مردمنگاری تحسین برانگیز در دو دهة 1950 و1960 توسط موسسة های مختلف در آمریکا تهیه شد که در کنار تماشاگران فیلم های مستند ، دانشگاهیان را هدف قرار داده بود : شکارچیان (1958) نخستین فیلم اتنوگرافیک  آمریکای شمالی ، توجه جهانیان را بخود جلب کرد . این فیلم داستان تعدادی از شکارچیان و گرد آورندگان غذاست که در صحرای کالاهاری، زندگی میکنند.  شکارچیان ، دنبالة همان مضمون فیلم نانوک یعنی تلاش  و مبارزة انسان با طبیعت خشن برای بدست آوردن قوت لایموت  است  . شکارچیان ، بخشی از سی سال مطالعة سینماییِ جان مارشال در بارة قبیلة سن ( بوشمن های ) آفریقای جنوبی است . او تعداد  زیادی فیلم های آفریقایی و در شمال آمریکا ساخته است . از جمله N'ai (1980) که داستانی تاریخی در بارة زنان قبیلهsan    است که از تلویزیون عمومی آمریکا ، پخش شد . از اواخر دهة 1980 مارشال ، نقش خود رابه عنوان فیلمساز با نقش یک فعال اجتماعی عوض کرد . در این وضعیت ، او به مردمان سن کمک کرد تا در جریان تولید فیلمش، هویت فرهنگی و اقتصادی خود را به منصة ظهور در آورند .
 در سال 1964  گاردنر ، همکار سابق مارشال در مرکز مطالعة فیلم در دانشگاه هاروارد ، پرندگان مرده  را که مطالعة جنگ آئینی در میان قبایل دنی  ( ساکن گینة نو ) است بنمایش در آورد . فیلم از دل پروژه ای در آمد که در آن مردمنگارها ، یک داستان نویس و یک فیلمساز ، هرکدام یک فرهنگ را توصیف می کردند و به مخاطب اجازه میدادند تا کارهای ارائه شده را مقایسه کند . گاردنر بعدا فیلم هایی در آفریقای شرقی ، هند  و آمریکایجنوبی ساخت و به تاسیس برنامه فیلم اتنوگرافی که بعدا به جامعة ارتباطات تصویریِ انسانشناسی تغییر نام داد و اینک به نام جامعة انسان شناسیِ تصویری ، معروف است ، یاری رساند . فیلمهای گاردنر ، منبع مجادله های دائمی هستند ، زیرا سبک خاطره انگیز او برای تنی چنداز انسان شناس ها روی هم رفته ، تلویحی وغیر صریح بنظر می رسد.  
    تیموتی اش مدیر سابق مرکز انسان شناسی تصویری دانشگاه کالیفرنیای جنوبی ، با انسان شناس ، ناپلئون چاینون برای تولید یک مجموعه فیلم های عامه پسند  در بارة اقوام یانومامو  در ونزوئلا همکاری کرد . از آن جمله است ضیافت  ( 1968) جنگ تبر (1971) و مردی به نام زنبور (1972) . فیلمها در کنار مردمنگاری های مکتوب و راهنمای  مطالعه ، برای درس انسانشناسی فرهنگیِ دانشجویان دورة لیسانس ، طراحی شده بود . اش  که به اتفاق همسرش پتسی  ، کار میکند ،علاقه اش را به همکاری در تولید فیلم با جیمز فاکس در فیلم  آب( جوی) کلمات  (1983) در اندونزی و با لینداکرنر ، در بالی در ساختن رها سازیِ ارواح ( 1990) پی گرفت .
کار پیشتازانة ژان روش ، انسانشناس ـ فیلمساز ، در موزة انسان شناسی ، نیرو و حرکت تازه ای به این حیطه در اروپا بخشید و توجه دانشگاهیان و سینما گران را به موضوع جلب کرد .  در اوایل دهة 1960  پیشرفت های فنی سبب شد که حتی یک گروه کوچک قادر باشند تا فیلمهایی با صدای همزمان ، در محل وقوع رخداد ( لوکیشن )  بسازند . تجهیزات ، فیلمسازان را ترغیب کرد تا رویدادها ووقایعی را به عنوان ناظران بی طرف ضبط کنند  . هدف اولیه این بود که آنها عملی راکه در برابر شان رخ می نماید ، چندان تحت تاثیر قرار ندهند . روش  ، رهیافت متضادی را برگزید . وی احساس می‌کرد ، حضور دوربین سبب سازِ نوعی خلسةسینمایی خواهد شد که در طی آن، افراد مور مطالعه ، فرهنگ خویش را آشکار خواهند ساخت . وقایع نگاری یک تابستان (1961) به همراه ادگار مورن، جامعه شناس ، تهیه شد و نخستین فیلم سینما وریته بود که اندیشه های فلاهرتی را با ایده‌های نظریه‌پرداز و فیلمساز شوروی ژیگا ورتوف در هم ادغام کرد . روش ، برای برخوردهای فی البداهه دوربین را به خیابان‌های پاریس کشاند . جایی که فرایند فیلمسازی ، اغلب به صورت بخشی ازخود فیلم در می آمد و فیلمسازان و تجهیزاتشان درقلب تصویر ، دیده می شدند .  کسانی که از آنها فیلم گرفته می شد ، به صورت همکار در می آمدند. حتی در مباحثات فیلمبرداری ، مشارکت داشتند  و به نوبت در آخرین مرحلة از تولید فیلم ، همکاری کردند . فیلم وقایع نگاری  ... نشانگر ظهور تجهیزات 16 میلیمتری وصدای سرصحنه است. ابزاری که مشارکت جوییِ مدرن  و سبک مستند مشاهده‌ای را امکان پذیر ساخت . تاثیر کارهای روش ، بلافاصله درفیلم های موج نوی  فرانسه ، ازجمله کریس مارکر ، ژان لوک گدار و بعدا در میان مستند سازان و فیلمسازان قوم نگار ، ظاهر شد . روش ، به مدت چهل سال رهیافت همکارانه اش در  فیلمهایی که با آفریقای غربی ها ساخت ، به پیش برد . برخی از نخستین کوشش های او از جمله اربابان دیوانه (1955) توسط برخی افراد به عنوان اتنو سنتریک ، مورد انتقاد قرار گرفت، زیرا بنظر آنان ، روش بر جنبه های عجیب وغریب ، تاکید بیش از حد مبذول داشته بود. اما دیگران ، اربابان دیوانه را به عنوان یک متن بی چون وچرای سوررئالیست ، تحسین کردند.  روش می خواست یک انسان شناسیِ مشارکتی بوجود بیاورد که در  چنین کاری ، افرادِ مقابل دوربین ، با کارگردان، در قدرت سهیم باشند . این  فکر در فیلم های به اصطلاح مردمنگاری علمی ـ تخیلی ِ (8) او مثل  یوز پلنگ (1965) و petit a petit   ( 1968) و بانوی آب (1992) به اوج رسید . کوشش او  درابداع فیلمسازیِ مشارکتی در پروژة فیلم میراث آلاسکا که توسط سارا  اِلدِر  و  لئونارد کامرلینگ  به اجرا در آمد ، بازتاب یافت . از اوایل سال های 1970 ، این  گروه بیش از بیست فیلم از اجتماعات انسانی ساختند . از جمله در فیلمهایی چون طبل های زمستان ( 1988) افراد مورد فیلمبرداری از مفهوم تا اجرا ، نقش فعال ایفا می‌کردند .
    با فرض بر این که در دنیای پس ازمدرن و بعد از استعمار ، تغییراتی در قدرت و آگاهی، حاصل آمده است، برخی معتقدند که د قرن بیست ویکم ، تنها آن دسته از فیلمهای مردمنگاری باید تولید شود که از یک همکاری فعال و تقسیم قدرت بین فیلمسازانِ مردم نگار و افراد مورد مطالعة فیلمهایشان ناشی شده باشند .
    آرزوی روش ، برای این که ما دنیا را از چشمان یک بومی به بینیم ، توسط سول ورث  و جان آدر، در پروژة فیلم ناواهو ، تجلی یافت . در این طرح ، فن فیلمسازی ، بدون ایدئولوژی رایج غربی به سرخ پوستان آموزش داده شد ( ورث و آدر ـ 1972) . پروژة ورث و آدر ، بخشی از یک جنبش عمومی تر در دهه های 1960 و 1970 بود که طی آن  تولید را به جانب افرادی که پیش از آن بطور سنتی سوژة فیلم ها بودند ، توسعه و سوق داد .
    فکر مردمنگاری انعکاسی ( رفلکسیو) که فعالانه مشارکت افرادی را که مورد مطالعه قرار می گیرند خواستار است و  آشکارا ، به تمجید نقش مردمنگار در ساختن تصویر فرهنگی ، می پردازد ، بازتاب  توجه رو به رشد انسانشناس ها و فیلم مستند سازانی بود که در بارة اخلاق و سیاست فیلم ساختن از امور واقعی ، بیان می شد. از طریق کوشش های افرادی چون وینسنته کارالی در برزیل ( دهة 1980) ، اریک مایکل در استرالیا (1987) و ترنس ترنر در برزیل (1992) افرادی شروع کردند به تولید ویدیو تیپ های خودشان وبه این ترتیب ، دوباره ، امکان نگاه جدید به جهان را میسر ساختند.
    ارزش های آموزشیِ فیلم مردمنگاری ، در دو طرح بزرگ ، به اجرا در آمده است اولی اش به نام یک دورة مطالعة : انسان ، برنامه ای آموزشی با رسانه های مختلط بود که توسط شرکت گسترش آموزش نیوتن  ، در ماساچوستز و تحت راهنمایی اسن بلیکچی انسان شناس کانادایی و دیگران به نتیجه رسید . فیلم هایی در بارة زندگیِ اسکیموی نتسیلیک ، اساسا برای استفاده در دبیرستان ها  ، ساخته شد که برای استفاده در سطوح دانشگاهی ، نسخة ویژه تلویزیون ( اسکیمو برای بقای زندگی می جنگد ) و یک مجموعه فیلم برای کودکان کانادایی در مقطع پیش دبستانی ، ساخته شد .  هر چند  انسان  ،  بدون شک ، بلند پروازانه ترین  طرح آموزش مردمنگاری است ، اما توسط روزنامه نگاران و سیاستمداران محافظه کار در ایالات متحده مورد استقبال قرار نگرفت، زیرا این برنامة آموزشی ، بدلیل این که نسبیت گرایی فرهنگی را آموزش می داد مخالف نظر دولت آمریکا ، فرض شد . پروژة دوم تحت عنوان  چهره های فرهنگ  توسط یک گروه از فیلمسازان ، انسان شناس ها و تهیه کنندگان تلویزیون در اورنج کاست کالج ، واقع در کالیفرنیا ، به عنوان یک برنامة مقدماتی انسان شناسی ـ فرهنگی  و برای پخش از یک تلویزیون محلی، طراحی شد و از جنبة اعتباری ، در کانون های محلی ِ دانشجویی بنمایش در آمد . هر کدام از فیلم های بنمایش در آمده ، از فوتیج های  فیلمبرداری شده  در  یانومامو ، سن ، آوارا و جاهای دیگر ، اخذ و کلا  مکمل کتابهای مورد نظر بود .
    در حالی که بیشتر فیلمسازان مردمنگاری در اروپا و آمریکای شمالی برای فیلمبرداری از مردمان سرزمین های غریب ، به نقاط دور سفر می کنند ، سفید پوستان استرالیا از حدود سال 1900 از مردمان بومی کشورشان فیلم ساخته اند . همچنین  یک گروه سازمان یافتة انگلیسی به نام « گروه اکتشافیِ تورس استریت »  به خاطر این که نخستین دستة اکتشافی در نوع خود است که مردمنگارش درسال 1898 یک دوربین فیلمبرداری در صحنة تحقیق همراه خودش داشته، مشهور است .  واحد فیلم کشور های مشترک المنافع استرالیا که بعدا فیلم استرالیا نام گرفت  ، این امکان را برای ایان دانلپ فراهم آورد تا یک برنامة طولانی مدت فیلمبرداری از جمله  مجموعة  مردمان صحرای غرب استرالیا را به اجرا در آورد . مؤسسه استرالیاییِ مطالعات مردمان بومی ، یک فیلمساز مردمنگار ، به استخدام در آورد.   و راجر سندال ، در حد امکانات  ، تعدادی فیلم در بارة زندگی آئینی مردمان بومی فراهم آورد . از آن جمله است: مراسم  The Mulga  see  ( 1969) . از اواخر دهة 1980 نمایش عمومیِ برخی از  این فیلم ها به خاطر کیفیت راز آلود برخی  اعمال آئینی با ممنوعیت روبروست . دیوید و جودیت مک دوگال  در سال های 1980 به عنوان فیلمساز تمام وقت مؤسسه مشغول بکار شدند و از آنها سه فیلم ثبت شده است : مکالمات ترکانا  و  راه لورنگ (1979)  همچنین   شترهای جشن (1981) که بصورتی بارز  در شیوة مشاهده ای ساخته شده و  نه تنها  سینما گران بلکه توجه انسان شناس ها را نیز بخود جلب کرد . 
     اینک تلویزیون ، به عنوان یک  منبع مهم برای کمک به فعالیت تولید فیلم مردمنگاری در آمده است. مجموعه های چندین قسمتة  جهان رو به نابودی  در تلویزیون گرانادای انگلستان ، یک سنت همکاری مفید و پر ثمر بین مردمنگارانِ میدانی و فیلمسازها بوجود آورد که به تولید فیلم هایی چون آخرین کیویی وا  اثر برایان موزر (1971) منجر شد که در شرق کلمبیا فیلمبرداری شده است. توجه گرانادا به فیلم اتنوگرافیک ، سبب شد تا به عنوان بزرگترین حامی برنامة دانشگاه منچستر در تولید فیلم اتنو گرافیک در آید .طرح انسانشناختیِ تلویزیون بی‌بی‌سی ، شامل مجموعة ارزش های اسمی بود که با همکاری مؤ سسة سلطنتی انسانشناسی و ] تلویزیون کابلیِ‌[ ورلدز اپارت ،  تهیه شد که  تهیه کنندگان مجموعه : کریس کیورلینگ و ملیسا للولین ـ دیویس بویژه  در فیلم جنوب شرقیِ نوبا  ( به سال 1983) شیوة فیلمبرداری ِ لنی رایفنشتال ، را می آزمایند . در ایالات متحده ، فیلم اودیسه روی آنتن رفت  . اودیسه برنامه ای بود که تمام جنبه های انسان شناسی را پوشش می داد . به همین نحو « انسان » محصول تلویزیون نیپون تی وی ، که توسط جونیچی اوشیاما تهیه شد ، در میان  مهمترین برنامه های عامه پسند و محبوب در ژاپن جای گرفت . تلویزیون ها در بسیاری از نقاط جهان ، مجموعه هایی را برای استفادة مدارس  و کالج ها برنامه ریزی  میکنند وسبب رشد  منابع فیلم انسان شناختی می شوند  .
نتیجه
    انسانشناسی ، یک نظام نوشتاری است  (9). شاید بدلیل بد گمانی نسبت به عدم قابلیت تصویر ، برای انتقال مفاهیم انتزاعی، تمایلی به نادیده انگاشتن جهان سینمایی ـ تصویری ، وجود داشته‌است . زیرا پژوهشگر ، هنگامی که در گیر کار اتنو گرافی می‌شود ، باید تجربة پیچیدة کار میدانی را به کلمات برگرداند و در دفتری بنویسد ، سپس آن کلمات را به کلماتی دیگر بر گرداند که بر آمده از شیوه های تحلیلی و نظری است . این رهیافتِ  سخن محور(10) برای درک یا فهم ، نافیِ بسیاری از تجربیات چند حسی (11) برای شناخت یک فرهنگ دیگر است. امید انسان شناسی تصویری این است که شیوة متفاوتی رابرای درک فرهنگ فراهم آورد ، درکی که از طریق لنز ، حاصل شده باشد .
                                                                      به نقل از

Ruby, jay
1996 visual anthropology
Encyclopedia of Cultural Anthropology
, David Levinson and Melvin Ember, editors. New York: Henry Holt and Company, vol. 4:1345-1351.

دانشنامة انسان شناسی فرهنگی 
ویراستاران  : دیوید لوینسون و ملوین اِمبِر چاپ هنری هولت و شریک ، نیویورک 1996 جلد 4 صفحات 1345 تا 1351               
پی نوشت
1ـ ترانسپارانسی
2- built environment   فضاهای فرهنگیِ دست ساز بشر
3ـ  فرماسیون
4‌ـ  snapshot
5ـ exotic غریب
6ـ ojibway مردمان ساکن در حوالی دریاچة سوپریور
7 ـ popular
8‌- ethnographic science – fiction  films
9ـ مبحثی که 12 سال بعد در مقاله دیوید مک دوگال در دانشنامة فیلم مستند نیز صریحتر ، مورد پرسش قرار گرفته است .
10‌ـ  logo – centric  برتر دانستن سخن ، زبان  و متن نوشتاری
11ـ  multi – sensory