جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
مجله ویستا

آندره ژرژ هودریکور (1)



      آندره ژرژ هودریکور (1)
ترجمه ولی الله رمضانی

André-Georges Haudricourt
انسان شناس
(1911ـ 1996)
هودریکور کودکی را در "پیکاردی" (یکی از استانهای شمالی فرانسه) گذراند. درسال 1928 دیپلم گرفت. نخست به علوم طبیعی علاقمندشد و در سال1931دیپلم موسسه کشاورزی را دریافت کرد. درسال1932دوره ای تخصصی ژنتیک را پشت سر گذاراند. درسال 1934 تا1935 در لنینگراد بسر برد. درسال1933 نیاز به تکمیل مطالعات خود درزمینه مردم شناسی، جغرافیا و زبان شناسی را احساس کرد. نخستین کارهای انتشاریافته او در سالهای 1936 تا 1940 نشان دهنده ویژه گی های کل آثار اوست، آنچه که به تاریخ تکنیک، گیاهان و زبان اختصاص یافته و جهت روشنگری تاریخ انسان قلمداد می گردد. در1940عضو مرکزملی تحقیقات علمی فرانسه(CNRS)، دربخش گیاه شناسی می گردد.

André-Georges Haudricourt
انسان شناس
(1911ـ 1996)
هودریکور کودکی را در "پیکاردی" (یکی از استانهای شمالی فرانسه) گذراند. درسال 1928 دیپلم گرفت. نخست به علوم طبیعی علاقمندشد و در سال1931دیپلم موسسه کشاورزی را دریافت کرد. درسال1932دوره ای تخصصی ژنتیک را پشت سر گذاراند. درسال 1934 تا1935 در لنینگراد بسر برد. درسال1933 نیاز به تکمیل مطالعات خود درزمینه مردم شناسی، جغرافیا و زبان شناسی را احساس کرد. نخستین کارهای انتشاریافته او در سالهای 1936 تا 1940 نشان دهنده ویژه گی های کل آثار اوست، آنچه که به تاریخ تکنیک، گیاهان و زبان اختصاص یافته و جهت روشنگری تاریخ انسان قلمداد می گردد. در1940عضو مرکزملی تحقیقات علمی فرانسه(CNRS)، دربخش گیاه شناسی می گردد.درسال1945 به بخش زبان شناسی منتقل می شود. دراین زمینه به مطالعه تاریخ زبانهای رمیان می پردازد. خیلی سریع به مطالعه زبانهای آسیای جنوب شرقی جذب می شود. در سال 1948 تا 1949 مشاورعلمی کتابخانه هانوی می گردد. او اقدام به مطالعه ومسافرت به نقاط مختلف ویتنام می کند که آغازگر یک کارطولانی در مورد زبانهای آسیایی است. برخی از این مطالعات، بعنوان کارهای برجسته وانقلابی محسوب می گردند. مثل کارهایی که روی "مون ـ خمر"(môn-khmer) ویا کار روی زبان باستانی چین ویا کاری که روی "آهنگ" و صوت در زبان های آسایی جنوب شرقی انجام داد. در سالهای دهه شصت، به مطالعه زبانهای بیشتری پرداخت، او با ماموریتهای فراوانی که جهت مطالعه منطقه "کالدونی نو" (Nouvelle-Calédonie ) انجام دارد، آثاری تهیه کرد که درشناخت ما از این زبانها از نقش قابل توجهی برخوردار است. مطالعات زبان شناسی اوکه بصورت مقالات متعددی درگردهمایی های ملی و بین المللی انتشار یافته است وهمچنین کارهای بیشماردیگری که انجام داده است، تنها بخشی از فعالیتهای علمی او راشامل می گردد. او همزمان با مطالعه زبان ها، طی سی سال زندگی خود، در زمینه گیاهان، حیوانات و تکنیک های مرتبط به آنها مطالعه کرد و در همین راستا به انتشار آثار قابل توجهی دست زد که دواثر مهم او در تاریخ گیاهان و تاریخ دهنه (حیوانات) قابل توجه است. هودریکور از نحوه ساده گرایی، که از طریق منفک کردن اشیاء مورد نظر از محیط شان انجام می گرفت، امتناع کرد و به نقش پر اهمیت و تعیین کننده این رابطه و همچنین زمانی که تحولات مربوط به موضوع رخ می دهد را مورد توجه قرار داد. در حقیقت، رویکرد هودریکور رویکردی کارگرگرایانه و تاریخی است. سپس او مطالعه اشیاء را درروابط شان باانسان مورد تاکید قرار داده و بدین صورت مشوق "دانش قومی" (ethnosciences)[1] گردید. هودریکور با نگاهی موشکافانه به رفتارها ی انسانی، به جای توجه به علت شناسی ژنتیکی (l'étiologie)، به عمق ارزشهای قابل وصف در کنش اجتماعی پرداخت. او بشدت از تعمیم های زودرس فاصله گرفت و در تمام آثار خود تلاش کرد تا تفکری علمی را مبتنی بر توصیف و پیش گویی متکی بر مشاهدات ایجاد کند، مشاهداتی که فاقد چشم اندازی خبری باشند.
پایان

rramezani@yahoo.fr



پاورقی:
[1] ـ گشایش مردم شناسی و بویژه علوم اجتماعی دیگری برعلوم طبیعی، وهمچنین بر علوم روان شناسی و زیست شناسی، منجر به تولد علوم جدید "اتنوسیانس" شده است. چنین وسعتی را می بایست مدیون تاریخ علوم اجتماعی اخیر دانست، که مورد توجه خاص مکتب "انسان مداری" (anthropocentrisme) است. انسان مداری خود حاصل آمبزش تحولگرایی اجتماعی و ایدتولوژی مسیحی و همچنین تحولگرایی اجتماعی قرن 19 می باشد. (شیوه ای از وجود تفکر و عمل، یعنی تفکری سنتی که همیشه موجود انسانی را مستقل از روابط اش با کل طبیعت زنده می داند، مثل محیط انسانی ومحیط غیر انسانی، آشکار و نا آشکار، خود آگاه وناخود آگاه). دراین نگرش قرینه ای، تنها زمانی می توان موجود انسانی را شناخت که او را همچون عنصری از سلسله مراتب زندگی درنظر گرفت.[محیط زیستی]. ودرنگرشی نامتقارن، ما زمانی به درک مشکلات مردم سنتی نائل خواهیم گشت که امکان این را داشته باشیم تا بفهمیم چقدرسهم شان بستگی به قضاوتها، گرایشات و سیاستهایی داردکه درعین حال هم مردمی و هم بومی می باشند.
آموزشهای مربوط به "اتنوساینس" و بوم شناسی انسانی شاهد دروسی در مردم شناسی هستیم که برخی از منابع آن در ذیل می آید.
●مقدمه ای بر شیو ه های موجود و تفکر بومیان امریکایی، اثر اریک ناوت
(Introduction aux modes d'être et de penser amérindiens, Eric Navet)
●مقدمه ای بر اتنوساینس اثر مینگ آنتونی.
(Introduction aux ethnosciences, Ming Anthony)
●بومشناسی انسانی اثر اوریل پرز و دنیس وژلیزن.
(Ecologie humaine, Ouriel Perez/Denise Vogeleisen)
●اتنو بوتانیک [مردم شناسی گیاهی] اثر مینگ آنتونی.
(Ethnobotanique, Ming Anthony)
●روابط انسان و حیوان اثر ایزابل بیانکیس.
(Les relations de l'homme et de l'animal, Isabelle Bianquis)
●انسان شناسی بومی اثر اریک ناوت.
(Ethnoécologie, Eric Navet)
●انسان شناسی باغ وحش اثر کولت مشان.
(Ethnozoologie, Colette Méchin)
●مردم شناسی پزشکی اثر گی مازارس.
(Ethnomédecine, Guy Mazars)


برخی از آثار آندره جورج هودریکور:

● 1943 "انسان و گیاهان پرورشی" با همکاری لویس هدن. انتشارات گایمرد، پاریس، (جغرافیای انسانی) 233 صفحه، چاپ دوم، 1987.
(avec L. Hédin), L'homme et les plantes cultivées, Paris, Gallimard (La géographie humaine, 19), 233 p., [2e éd. 1987].
● 1949 "پیش درآمدی برتاریخ ساختارگرای واج شناسی فرانسه" باهمکاری آلفونس. ژویارد، پاریس، کلینکسیک، 147 صفحه، چاپ دوم، 1970.
(avec A. Juilland), Essai pour une histoire structurale du phonétisme français, Paris, Klincksieck, xiv-147 p., [2 e éd. 1970].
● 1953 "مردم شناسی اتحادیه های فرانسه"، باهمکاری لوروا گوران (1911ـ1986) و شارل اندره ژولین(1891ـ1991)، انتشارات پف.
Avec André Leroi-Gourhan (1911-1986) et Charles-André Julien (1891-1991), Ethnologie de l'Union française (Presses Universitaires de France, Paris, 1953).
● 1955 اثر "انسان و گاو آهن در جهان" با همکاری جان برونه دلامار، پاریس، (جغرافیای انسانی) 506 صفحه، چاپ دوم، 1986.
(avec J.-B. Delamarre), L'homme et la charrue à travers le monde, Paris, Gallimard (La géographie humaine, 25), 506 p., [2 e éd. 1986].
● 1965 "واژگان..." ف.م. ساوینا، پاریس، ای افئو، 170 صفحه.
Le vocabulaire bê de F. M. Savina, Paris, EFEO (PEFEO, 57), 170 p.
● 1967 "مفهوم زبانها، واج شناسی وآواشناسی"، با همکاری ژاکلین توماس، موسسه جغرافیای ملی، دانشگاه پاریس، موسسه مردم شناسی،
Avec Jacqueline M.C. Thomas, La Notation des langues, phonétique et phonologie Institut géographique national, Université de Paris, Institut d'ethnologie, 1967).
● 1978 "واج شناسی پانکرونیک" (دوران : همه دوران از گذشته تا حال و آینده)، با همکاری سی، هاگیج، پاریس، انتشارات پف، 224 صفحه.
(avec C. Hagège), La phonologie panchronique, Paris, PUF, 224 p.
● 1982 "فرهنگ واژگانی موضوعی در زبانهای منظقه هاینگن"، با همکاری فرانسواز اوزان ریویر، مطالعه زبانهای افریقایی، پاریس.
Avec Françoise Ozanne-Rivierre, Dictionnaire thématique des langues de la région de Hienghène (l'étude des langues africaines, Paris, 1982).
● 1987 "پا بر زمین"، با همکاری پاسکال دیبیه، انتشارات متیه، پاریس.
Avec Pascal Dibie, Les Pieds sur terre (Métaillé, Paris, 1987).
●1988 "تکنولوژی علوم انسانی" انتشارات خانه علوم انسانی، پاریس.
La Technologie science humaine (Édition de la Maison des sciences de l'Homme, Paris, 1988).

منبع:


http://www.efeo.fr/biographies/notices/haudricourt.htm


هودریکو چه کسی بود؟( ترجمه: ولی الله رمضانی)

(André-Georges Haudricourt).


آندره ژرژ هودریکور (1911 ـ 1996) [هیئت علمی پژوهشیِ] افتخاریِ مرکز ملی تحقیقات علمی (CNRS) [فرانسه بود]. او در سال 1939(در آزمایشگاه گیاه شناسی کاربردیِ موزۀ ملیِ تاریخ طبیعی) به این مرکز پیوست. او یک زبان شناس و مردم شناس برجسته بود، عامه مردم او را کمتر می شناسند.
هودریکور شاگرد و دوست مارسل موس، و [همچنین] معاصر لوی استروس و لوروا گوران بود. او یکی از پرثمرترین اندیشمندان و کنجکاوترین آنها در دوران ماست، او همچنین از جمله کسانی است [که بسختی می توان جایگاه و سنخش را مشخص کرد.] مرز وقلمرو او [با دیگران] مشترک نیست : در یک مزرعه دورافتاده ازمنطقه "پیکاردی" پرورش یافته است، درسال 1931دیپلم مهندسی زراعت گرفت، درسال،1934 نخستین ماموریت خود را در روسیه گذراند، نقطه شروع سفری به دورجهان بود، سفری که پای او را بویژه به "کلدونی جدید" و آسیای جنوب شرقی کشاند. او همچنین درسالهای 1948ـ1949 کتابدار مدرسۀ فرانسویِ آسیای دور در"هانوی" بود.
هودیکور در توسعه انسان شناسی تکنیک، مردم شناسی علم و مردم شناسی زبان[1]، نقش بنیادینی بر عهده داشت. او شیفته گلها، زبانها و اشیاء تکنیکی بود، آثار متنوع بسیار زیادی در انواع موضوعات به ارمغان گذاشت، آثارمتنوعی که طبقه بندی آنها را با مشکل روبرو می سازد، آثاری مثل "منشاء و تاریخ [پدیده] دهنه و [عنان اسب]"، "گیاهان پرورشی"، "واج شناسیِ زبانهایِ اوسترونزین" [2]، "روابط میان رفتار با گیاهان و رفتار با [پدیده] دیگری" و یا آثاری مثل "بوم شناسی شپش ها" یا "شکل دکمه ها"[لباس]. از این [تنوع] و فراوانی [می توان به آثار ذیل نیز اشاره کرد]بویژه اثر والای "انسان و گاو آهن درگذرجهان"باهمکاری "دولامار"(1955، چاپ مجدد انتشارات "مانوفکتور"، 1986)؛ اثر "انسان و گیاهان پرورشی"، با همکاری "هدن" (1943، چاپ مجدد انتشارات "متایه"، 1987)؛ اثر "مفهوم زبانها". "آواشناسی و واج شناسی"، باهمکاری جی.ام.سی. توماس(موسسه جغرافیای ملی، 1972)؛ "مسئله واج شناسی غیر متقارن[3] (انتشارات "سلف"،¬ 1967)؛ "واج شناسی تغییرات صدا در یک زبان" (panchronique)، با همکاری "سی. هاگیج(انتشارات پف،1978) و اثر :"تکنولوژی علوم انسانی. "درپی تاریخ مرم شناسیِ تکنیک ها (ام س اچ).
آندره جورج هودریکور، اندیشمند و فاضلی خستگی ناپذیز، مبارزهمیشگی، [منتقدی] با زبان طنز آلوده و گزنده نامی، مخالف [مصلحت اندیشی] و با آثار مشوش و باورنکردنی که با آنها زندگی کرد، نه تنها با شخصیت خود، بلکه با کارخویش بر نسل کاملی از مردم شناسان اثری محو نشدنی برجای گذاشت.


[1] ـ ساختمان زبان فرانسه بگونه ای است که، (برای مثال) در واژه "ethnolinguistique" که از دو ترکیب (ethno) "مردم" و (linguistique) "زبان شناسی" ترکیب شده است، لااقل درفرمِ واژه، تاکید بیشتر بر بخش دوم آن، یعنی "زبان" گذاشته می شود و یا اینکه چنین تاکیدی در ذهن خواننده فرانسوی قابل تداعی است، درحالیکه وقتی ما در ترجمه این واژه را به زبان فارسی، می توانیم بگویم : "مردم شناسی زبان". ، بنظر می رسد که ا دراین ترجمه، این تاکید جای خود را به بخش اولی یعنی "مردم شناسی" می دهد. این تفاوت اندک می تواند تاحدودی درروش شناسی این شاخه تفاوت ایجاد کند. بدین صورت که می توان تصور کرد که یک زبان شناس به مردم شناسی رو آورده و درپژوهش مردم شناسی خود همچنان تاکید را بر مقولات زیان شناسی دارد و یا برعکس این یک مردم شناس است که به زبان شناسی رو می آورد و درپژوهش خویش بر روشها و مقولات مرد شناسی همچنان تاکیددارد. چنین پدیده ای را می توان در انسان شناسی تکنیک هم مشاهده کرد. برای مثال، در دفاعیه پایان نامه دکتری خویش (قلمزنی در ایران ...) متوجه شدم که یکی از اعضای محترم ژوری، این پایان نامه را یک کار بسیار تکنیکی قلمداد می کرد(دکتر پیربُِنت) و عضو محترم دیگر (دکتر فرانسوا زیگو) آن را اثری با تاکید فراوان بر مفاهیم و تجزیه و تحلیلهای اجتماعی می فهمید... دراینجا شاید بد نباشد تا به مفهومی قابل توجه نیز اشاره داشته باشیم وآن این است که : به نقل از بسیار ی از انسان شناسان و ازآن جمله لوی اشتروس، با تاکیدی ویژه، معتقد است که موضوع تکنیک، را باید در قلمرو پژوهشی انساشناسی فرهنگی قرار داد، حال آنکه در نگرشی دیگر (که کمتر مورد بحث قرار گرفته است) می بینییم که مفاهیم تکنیکی بیشتر مفاهیمی اجتماعی قلمداد می گردنند [شرح موضوع را ان شاءالله در آینده ی نزدیک دنبال خواهیم کرد]

اگر به بحث ترجمه واژه مذکور برگردیم باید اضافه کرد که : اگر بخواهیم این ترکیب را همسو با فرم فرانسوی آن ترجمه کنیم که بنظر در حال حاضر، در زبان فارسی آنچنان زیبنده نمی نُماید، باید بگویم : "انسان/زبانشناسی". این تفاوت ها برای خوانندگانی که مستقیما متن ترجمه شده را می خوانند شاید آنچنان قابل مشاهده نباشد ولی به هنگام ترجمه تفکر برانگیز می گردد.

[2] ـ این شاخه زبانی که تا حدودی همانند زبانهای رایج"پلونیزی ها" می باشد، از جنوب چین و تایوان تا ماداگاسکار بسط یافته است.

[3] ـ "diachronique" یا مطالعه نامتقارن، به مطالعه تاریخ زبان و مطالعه تحولات آن مثل ریشه یابی، تحولات واج ها و تجزیه وتحلیل آنها می پردازد. این پدیده در مقابل "synchronique" یعنی مطالعه متقارن قرار می گیرد که یه پدیدۀ زبان، دریک زمان خاص از تاریخ اش توجه می کند، فردینادو سوسور بروشنی امکان تفکیک این دوپدیده را برای دیگر اندیشمندان فراهم آورده است. تضاد این دو را در فلسفه می توان جست، برای مثال بر تفکرات کسانی چون "بارت"و "سارتر" موثر بوده است.
پایان.

rramezani@yahoo.fr

---------------------------------------------------------------------------------------------------.
http://www.vjf.cnrs.fr/caghaudricourt/agh.html

Qui était A-G Haudricourt ?
André-Georges Haudricourt
A-G. Haudricourt (1911-1996), Directeur de Recherche honoraire au CNRS, qu'il intégra en 1939 (dans le laboratoire de botanique appliquée du Muséum National d'Histoire Naturelle), fut un éminent linguiste et ethnologue, trop peu connu du grand public.
Elève et ami de M. Mauss, contemporain de C. Levi-Strauss et d'A. Leroi-Gourhan, il compte parmi les savants les plus féconds et les plus curieux de notre époque, un des plus atypiques aussi. Son itinéraire n'est pas commun : élevé dans une ferme isolée de Picardie, il obtient un diplôme d'Ingénieur Agronome en 1931, fait une première mission en URSS en 1934, point de départ d'un tour du monde qui le conduira notamment en Nouvelle Calédonie et en Asie du Sud-Est. Il fut également bibliothécaire à l'Ecole Française d'Extrême-Orient à Hanoï en 1948-49.
A-G. Haudricourt a joué un rôle fondamental dans le développement de l'anthropologie des techniques, de l'ethnoscience et de l'ethnolinguistique. Cet amoureux de la flore, des langues et des objets techniques a laissé une œuvre difficile à classer par l'immense variété des sujets qu'elle embrasse, depuis l'origine et l'histoire de l'attelage ou des plantes cultivées, la phonologie des langues austronésiennes, les rapports entre le traitement des plantes et le traitement d'autrui, jusqu'à l'écologie des poux ou la forme des boutons. De cette profusion on retiendra notamment le magistral L'Homme et la Charrue à travers le monde, avec J.B. Delamarre (1955, réédition de la Manufacture, 1986) ; L'Homme et les plantes cultivées, avec L. Hédin (1943, réédition Métaillé, 1987) ; La notation des langues. Phonétique et phonologie, avec J.M.C. Tomas (Institut Géographique National, 1972) ; Problème de phonologie diachronique (Selaf, 1967) ; La Phonologie panchronique, avec C. Hagège (PUF, 1978) et Technologie science humaine. Recherches d'histoire et d'ethnologie des techniques (MSH, 1987).
Savant d'une inépuisable érudition, militant jusqu'à sa mort, notoire pour son ironie mordante, son anticonformisme et l'hallucinant fouillis d'ouvrages dans lequel il vivait, A-G. Haudricourt, tant par sa personnalité que par son œuvre, a marqué d'une empreinte indélébile toute une génération d'ethnologues.