شنبه, ۳۰ تیر, ۱۴۰۳ / 20 July, 2024
مجله ویستا

کنکاشی تاریخی-اجتماعی در رمان اولیور توییست



      کنکاشی تاریخی-اجتماعی در رمان اولیور توییست
نگار آداودی جلفایی، الهه درتاج

داستان اولیور توییست با به دنیا آمدن کودک در نوانخانه آغاز می شود و با اتفاقاتی که در دوران کودکیش با او همراه است به نقطه عطف داستان می رسد و در انتها با اتفاق پیشبینی نشده ای داستان  تراژیک در عین ناباوری با خوشی به پایان می رسد . دیکنز  به خوبی به بیان اتفاقات روز و ساختار اجتماعی در  جامعه قرن 19 می پردازد. رمان با پردازش به داستان زندگی یک کودک و حصار زندگی او در جامعه و مردمان و شخصیت هایی که با او در ارتباط هستند به خوبی به نقد جامعه پرداخته است. داستان به خوبی نشان از فریاد  اعتراض چارلز دیکنس از جامعه آن دوره را دارد.

با پدید آمدن انقلاب صنعتی ماشین جای بسیاری از انسان ها را گرفت. کارگرهای زیادی بیکار شدند و به دلیل تغییرات و تحولات صنعتی قیمت ها رو به افزایش می رفت. بنابراین بی مناسبت نبود که فقر و تنگدستی نیز گسترش یابد. حال بسیاری از خانواده های طبقه کارگر به خانواده های زیر خط فقر تبدیل شده بودند. حتی مزد کارگرانی هم که کار می کردند آنقدر ناچیز بود که تمام خانواده به غیر از سرپرست خانواده باید کار می کردند. بنابراین زنان و به خصوص کودکان در شرایط بدی به سر می بردند. به طوری که بسیاری از کارگران آن زمان کودک بودند و مشکلات مربوط به کودکان آن دوره در اولیور تویست نیز نشان داده شده است.

در اوایل قرن 19 شهرهای بزرگ اروپا در وضع بدی قرار داشتند که در این میان لندن نیز از این قاعده مستثنی نبود .فقر، مرگ و میر کودکان، عدم بهداشت عمومی و ... از مشکلات اساسی آن زمان به حساب می آمد. وضعیت غیر بهداشتی و شیوع بیماری های واگیر دار همچون وبا و حصبه، دزدی ، فساد ، فحشا ، خشونت و جنایت به خصوص آن هم در مناطق فقیر نشین شهرهای بزرگ از جمله لندن خود عاملی است در نقد جامعه توسط دیکنس .

بسیاری از انگلیسی ها به کمک کردن به خود بیش از هر چیزی اعتقاد داشتند به نظر آن ها هر کسی باید به خود متکی باشد و از هیچ کسی انتظار کمک نداشته باشد . آنها همچنین معتقد بودند هر کسی اگر عقل معاش داشته باشد و به سختی کار کند می تواند موفق شود. به شکل منطقی این نگرش به این معنا بود که مردم فقیر در فقر خودشان مقصر هستند.

در شهرهای صنعتی ، پرداختن به شغلی که نیاز به مهارت داشت ، بدون گذراندن دوره ی شاگردی و وردستی ، غیر قانونی بود. در خارج این شهرها نیز اغلب کودکانی که می خواستند حرفه ای را فرا گیرند مجبور بودند شش، هفت سال نزد کارفرما کار کنند ، و اگر پیش از این مدت ، محل کارشان را ترک می کردند ، مستوجب مجازات می شدند(اشتن، 1384، 116)شاید به همین دلیل در خلال داستان آن جا که پس از مدتی که اولیور به تابوت ساز سپرده می شود و در آنجا با کلک هایی که نوح علیه اولیور می آورد وقتی که نوح می خواهد به بمبل گزارش دهد ، بمبل در ابتدا فکر می کند که شاید اولیور فرار کرده است و این را مشکلی می پندارد.

حال وقتی با صرف پول و وقت فراوان ، کارگری را بدین منظور تربیت می کردند. این نگرانی وجود داشت که او محل کار خود را به مقصد جدید ترک کند( همان، 117) و البته این قاعده از اولیور داستان نیز مستثنی نبود و آخر او نیز فرار کرد.اما فرار از دست فاجین و تبهکاران و البته سرنوشتی که در انتظارش بود کار آسانی نبود.

دیکنس در این اثر همانند داستان های بعدی خود به قانون و جامعه حمله کرده ، قانونی که باعث به تعویق افتادن امور مردم می شد و در این کتاب سیستم کار در خانه ها را به باد انتقاد گرفته است. او برای خلق آثارش همیشه علتی داشت. در کتابی با عنوان " چارلز دیکنز" اثر میشل و مول هادویک به نقل از راسگین آمده است که : « من دیکنس را بزرگترین موجد تغییرات اجتماعی می دانم ، کارهای او بدون اینکه ارتباطی به سیاست داشته باشد . موجب تغییرات عمیق در جامعه ما شده است؛ مثلا موجب انقلاب در قوانین قضایی انگلستان گردیده یا مقررات زندان ها یا امور بیمارستانها یا مدارس و یا امور خانه و یا ادارات دولتی و غیره و غیره. او فردی بدون ترس در افشاگری از هر لحاظ بوده ، در سیاست و یا امور اجتماعی و سایر امور».

در اینجا باید اشاره کرد که دیکنس در کتاب الیور تقریبا تمامی موارد حتی بسیار کوچک و ناچیز نظیر حسادت ، قضاوت و عدم اعتماد را چه در جامعه و چه در بعد کوچتر آن خانواده و حتی  بعد فردی بیان نموده .مثلا آنجا که با آزار و اذیت اولیور توسط  نوح ،حسادت نوح به اولیور  نشان داده می شود و یا عدم اعتماد آقای گریم ویک و قضاوت زود هنگام نسبت  به اولیور و از این قبیل موارد . همانطور که راسگین نیز به آن اشاره کرده دیکنس در این کتاب قوانین قضایی را مورد انتقاد قرار داده جرم هایی نظیر زدن نی لبک و جلوگیری از گدایی شاید جرم های بسیار ناچیزی باشد که نشان از بی توجهی قانون در مقابل جرم های اساسی تر و سنگین تر را بیان می کند و تمامی این موارد نابسامانی اجتماع آن دوره را نشان می دهد.

وجود زنجیره ای از  انسان های آن جامعه، زنجیری  که به هیچ عنوان از هم پاره نمی شد و نمادی از اتصال افراد بشر و تشکیل جامعه بود در داستان نشان از  تمامی کاراکتر هایی بود که به  گونه ای به هم متصل بودند ؛ فاجین نمونه یک انسان پلید که شاید بدی روزگار او را به این سمت و سو سوق داده بود دیگران را نیز همراه خود غرق در این باتلاق میدید.فاجین همانند دیگر شخصیت های داستان از زندگی واقعی خود دیکنس سر برآورده بود. باب فاگین نیز همانند خود چارلز در کارخانه به عنوان کارگر مشغول به کار بوده است. البته در داستان، چارلز نیز دو شخصیت متفاوت اولیور و فاگین را  نشان از خوبی و بدی نمی داند بلکه آن ها را  انسان هایی می داند که در جامعه آن روزگار زندانی شده اند.یکی با انحراف از اصول اخلاقی و سو استفاده از دیگران و دیگری کسی که اصول اخلاقی را زیر پا نمی گذارد با جامعه در ستیزند.

 دیکنس به غیر از آنکه مشکلات مربوط به کودک را بسیار خوب جلوه گر نموده. مشکلاتی را که زنان از هر قشری از جامعه داشتند نیز به خوبی بیان کرده است . چه در خصوص زنی همچون نانسی که با تمام شرارت و فسادی که در آن  گرفتار شده بود همچنان معصومیت و مهربانی فطری زنانه اش را حفظ نموده و چه در نقش رز که نشان از فردی بود که بار گذشته ای نامعلوم را با خود به دوش می کشید و همان خصوصیت را داشت و بسیاری از زنان دیگری که زندگی محنت بارشان نشان از سیستم اقتصادی و  طبقاتی دوران ملکه ویکتوریا بود. در انگلستان انقلاب صنعتی باعث محرومیت زنان از فعالیت های اجتماعی و اقتصادی شده بود .جنبش هایی فمنیستی در سال های تولد دیکنس (1812) توسط زنان به وقوع می پیوست. اما در سال های بعد نیز  به لحاظ سیاسی از اعطای حق رای به زنان جلوگیری شد و این در حالی بود که یکی از قدرت های اول حکومت یعنی ملکه خود زن بود . زنان در داستان به خوبی نشان داده می شود چه در موقعیت های اجتماعی نظیر شغل در نوانخانه مانند خانم بمبل و یا موقعیتی همچون نانسی. حتی  زنان زندگی واقعی دیکنس نیز در این داستان نقشی داشتند مثلا  خانم مایلی پیرزن مهربان و سخاوتمند داستان شاید  بی شباهت به الیزابت رویلانس که سرپرستی چارلز را در 12 سالگی به عهده گرفت نباشد. و یا زنان مستبدی مانند خانم بمبل و یا خانم مان کم از شخصیت الیزابت مادر خود دیکنس نداشته باشند زیرا وقتی که پدر دیکنس از زندان آزاد می شود ، چارلز را از انباری نا مناسب  که در آن مشغول کار بوده بیرون می آورد اما مادر مدام در تلاش بوده تا او را دوباره به سر کارش برگرداند.و این اتفاق باعث می شود که دیدگاه دیکنس به این سمت که باید پدر در خانواده قوانین خانه را پایه ریزی کند سوق پیدا  می کند.

این غفلت مادر باعث شد تا نسبت به زنان کمی  متفاوت بنگرد و شاید این قضیه در زندگی زنانشویی خودش با کاترین نیز بی تاثیر نبود و اینکه زنانی را در داستانش همانند جورجینا و ماری خواهرهای زنش می پرورانید شاید به این دلیل بود که آن ها شباهت زیادی به زنانی داشتند که او انتظار داشت. در هر صورت فقر و جنایت هر دو، کودکان و زنان آن موقع را تحت فشار قرار داده بود . سرگذشت غم انگیز آنان در کتاب اولیور تویست همراه با آرمانگرایی و طبع شوخ­پردازانه ی دیکنس طنزی تلخ را از جامعه قرن 19 بیان می نماید تا آنجا که دیکنس به بهبود این وضع با پایان خوب داستان هایش امیدوار است. باتوجه به این که کتاب موقعیت های تلخ جامعه آن روزگار را بیان کرده اما لابه لای خط خط داستان باز به انسانیت و زیبایی هایی نیز اشاره شده است. افرادی که همچنان به مذهب، باورها و امور اخلاقی پایبند هستند همچون اولیور کودکی که با تمام مشکلات باز در مقابل اعمال نابهنجار غلبه کرد و انسانیت و صداقت  خود را حفظ نمود و یا همانند هاری مایلی که با تمام پیشرفت هایی که در مقابلش بود در آخر زندگی ساده و بی ارتباط با انسان های مادی گرا را برگزید و این نشان از آن دارد که با تمام مشکلاتی که یک جامعه را در بر میگیرد باز این انسان ها هستند که می توانند تغییرات را ایجاد کنند.

اما اوضاع نابسامان ، فقر و تنگدستی قرن 19، همچنان که در کتاب آس و پاس های لندن و پاریس نوشته جورج اورول  نیز به آن اشاره شده در قرون بعد نیز ادامه دارد.

برای مطالعه ی کل مقاله به فایل پیوست مراجعه فرمایید.

 

ویژه نامه ی نوروز 1393 
http://www.anthropology.ir/node/22280

ویژه نامه ی «هشتمین سالگرد انسان شناسی و فرهنگ»
http://www.anthropology.ir/node/21139

 

 

 

پیوستاندازه
22828.pdf391.06 KB