سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

آنچه انسانشناسان انجام می‌دهند (2)



      آنچه انسانشناسان انجام می‌دهند (2)
ورونیکا استرنج، برگردان کوثر خلردی

داده های قوم نگارانه به روش های گوناگونی جمع آوری شده است. یک روش اصلی "مشاهده مشارکتی" است که-همانطور که از نام آن مشخص است- شرکت کردن در زندگی هرروزه جامعه میزبان، مشاهده دقیق و اتفاقات ثبت شده را شامل می شود.روش عمده دیگر مصاحبه کردن با افراد و گروه ها است و این معمولا به معنای ترکیب مصاحبه های دقیق طولانی و مصاحبه های فرصت طلبانه تر و کوتاه تر است. مصاحبه ها ممکن است رسمی باشند (با یک لیست مشخص از مسائل برای کشف کردن) یا اکتشافی تر و غیر رسمی تر.

داده های قوم نگارانه به روش های گوناگونی جمع آوری شده است. یک روش اصلی "مشاهده مشارکتی" است که-همانطور که از نام آن مشخص است- شرکت کردن در زندگی هرروزه جامعه میزبان، مشاهده دقیق و اتفاقات ثبت شده را شامل می شود.روش عمده دیگر مصاحبه کردن[1] با افراد و گروه ها است و این معمولا به معنای ترکیب مصاحبه های دقیق طولانی و مصاحبه های فرصت طلبانه تر و کوتاه تر است. مصاحبه ها ممکن است رسمی باشند (با یک لیست مشخص از مسائل برای کشف کردن) یا اکتشافی تر و غیر رسمی تر. قوم نگاران اغلب چندین بار با مردم مصاحبه می کنند و زمان زیادی را با آنها می گذرانند، به ویژه آن دسته از اعضای گروه های میزبانی که مایل هستند تا به صورت مشترک بر روی پژوهش کار کنند. کار میدانی توسط یک فرایند تجزیه و تحلیل دنبال می شود که به معنای سازماندهی منسجم داده ها و به کار گیری نظریه[2] است تا تصویری که پدیدار می شود را با معنی کند. این کار همچنین می تواند وقت گیر باشد: داده های بسیاری وجود خواهد داشت تا در نظر گرفته شوند و هیچ جواب آسانی وجود ندارد. انسانها موجودات پیچیده ای هستند و درحالی که عوامل زیستی و زیست محیطی ممکن است یک بخش را بازی کنند، رفتار تا حد زیادی توسط پیچیدگی های اجتماعی و فرهنگی پیچیده و بغرنج می شود. هنر تولید یک گزارش قوم نگاری خوب این است که به طور مختصر به موضوعات شکل می دهد اما آنها را تا نقطه ای که دیگرمعنی ندهند کاهش نمی دهد، و متن توضیحی کافی را به طوری برجای بگذارد تا دیدن الگوهای سازگار ممکن باشد، تا آنچه را که در جریان است را بفهمند و به این ترتیب بینش های مفید و عملی را ارائه کند که می توانند به مشکلات و چالش هایی که مردم مواجه هستند اعمال شوند.

بسیاری از مردم فرض می کنند که انسان شناسی به کار "عملی[3]" (که آن معمولا به معنای تحقیق با یک نتیجه عملی قبلا تعیین شده است که بیرون از محیط دانشگاهی اتفاق می افتد) یا کار "نظری[4]" تر که ظاهرا در "گوشه خلوت" دانشگاه اتفاق می افتد تقسیم می شود. انجمن های "انسان شناسان کاربردی[5]" متنوعی وجود دارد و اینها برای شاغلانی که مستقل هستند یا آنهایی که اساس سازمانیشان شامل همکاران انسان شناس بسیار نمی شود بی اندازه مفید و حمایت کننده هستند. با این حال، اگرچه این دوگانگی نظری/عملی یک مختصر نویسی عملکردی است، اندکی گمراه کننده است. فرضی را تقویت می کند که تحقیق "گوشه خلوت" و توسعه تئوری نسبتا منحصر به فرد است و بسیار عملی نیست و اینکه انسان شناسانی که در جای دیگر کار می کنند به گونه ای خارج از بخش اصلی (ترتیب و هماهنگی و) کار عملی هستند.

دیدگاه خود من این است که هر دو این فرضیات اشتباه است. پژوهش عملی خوب، هرجایی که مبنا است، نیازمند یک چارچوب نظری قوی و یک رویکرد دقیق دانشگاهی می باشد;  و توسعه نظری خود تا حد زیادی توسط اطلاعاتی که به طور مستقیم از داده های تجربی (بر اساس شواهد) و تجربه میدانی جمع می شوند. ماهیت تحقیقات انسان شناسانه با تمرکز مردمی و  دخالت بی واسطه با جوامع  انسانی در هر موردی بسیار اساسی است. بنابراین هرچند این سوال تحقیقی ممکن است مبهم به نظر برسد، فهمیدن اینکه "چرا مردم آنچه را که انجام می دهند را انجام می دهند" همیشه دارای چندین ارزش عملی است، و حتی تحقیق به ظاهر انتزاعی[6] ایده هایی تولید می کند و تئوری های جدیدی پیشنهاد می دهد که - اگر قوی باشند- از طریق گفتمان گسترده تر، به عمل فیلتر خواهد شد. در اصل، روند تحقیق  انسان شناسانه مستلزم مراحل زیر است (هرچند در یک ترتیب تعریف شده ای با نظم بسیار کم، اما با تعداد زیادی حلقه های بازخوردی و جاده های فرعی):

  • طراحی: ترسیم سوال پژوهش و اهداف پژوهش.
  • جستجوی بودجه: نوشتن طرح کمک مالی.
  • بررسی: کشیدن ادبیات قوم مدارانه و نظری تا آنچه را برای دیدن آنچه که تا کنون بر روی موضوع تحقیق انجام شده است.
  • تریف و پالایش: توسعه هدف های فرضیه های پژوهش.
  • انجام کار میدانی قوم مدارانه: جمع آوری داده برای مثال از طریق مشاهده شرکت کنندگان و مصاحبه ها (یک کار میدانی مقدماتی اغلب در مرحله اولیه نیز انجام می شود.)
  • تجزیه و تحلیل داده ها: معنی دادن تصویر از طریق "لنز" نظریه های انسان شناسانه، تست کردن فرضیه ها.
  • یافتن پاسخ ها: نتیجه گیری از پژوهش.
  • انتشار یافته ها: نوشتن متون، ارائه سخن رانی ها، ساخت فیلم، یا تولید خروجی های دیگر مانند نمایشگاه ها.
  • شرکت کردن در مکالمات بین المللی: اضافه کردن ورودی به بحث های گسترده تر بر روی سوالات پژوهشی، همکاری کردن در توسعه نظری.

و اغلب....

  • توصیه کردن: مشاوره دادن به سیاست مداران و تصمیم گیرندگان، کاربران پژوهشی.
  • دنبال کردن از طریق: کمک کردن به پیاده سازی یافته ها.
  • ارزیابی: انجام دادن تحقیقات بیشتر بر روی تاثیرات این پیاده سازی.

 

 همانطور که این لیست نشان می دهد، تحقیق انسان شناسانه نتایجی را در چندین جهت بالقوه تولید می کند: به سمت پیشرفت های نظری در نظم و انضباط، و به سوی توصیه های عملی برای کاربران پژوهشی. این لیست همچنین با تاکید بر ساختگی بودن تقسیم بین کار نظری و عملی، ارتباط بازخوردی مهم بین نظریه و عمل را نشان می دهد.

این تقسیم بندی در تعریف هویت حرفه ای مردم به همان اندازه ساختگی می باشد. همانطور که در بالا اشاره شد، فرصت های شغلی انسان شناسان غالبا شامل ترکیبی از شغل های تدریس/دانشگاهی و نقش های دیگر است و بیشتر دارای علایق پژوهشی هستند که با موضوعاتی درگیر هستند که کاملا عاری از هر نوع "محل آرام برای تفکر" هستند. به طور معمول، وب سایت های انسان شناسان و یا فهرست های نشریات ( شامل مواردی  که در صفحات وب دانشگاهی یاقت می شوند) یک طیف کاری را توصیف می کند، که بعضی از آنها به آسانی می توانند به عنوان "کاربردی[7]" توصیف شوند و برخی از آنها به وضوح بر همکاری کردن تاکید می کنند تا مباحث نظری[8]. آنها همچنین تنوع فوق العاده ای از علایق را نشان می دهند: حرفه ای که مجموعه ای از سوالات جذاب درباره رفتار انسان در رنجی با تنوع یکسان از گروه ها را بررسی می کند.

انسان شناسی نه تنها جذاب است بلکه نسبتا اعتیاد آور هم هست. بسیاری از مردم با مطالعه کمی از انسان شناسی شروع می کنند اما سپس متوجه می شوند که می خواهند ادامه دهند. این است بیشتر یا کمتر آنچه که برای من اتفاق افتاد: پس از بیش از یک دهه کار کردن به عنوان یک نویسنده و محقق مستقل در بخش های مختلف جهان، به اندازه کافی مجذوب یک بازه کاری در جای دور افتاده ای در استرالیا شدم تا یک سال را به انجام دوره کارشناسی ارشد در ]رشته[ انسان شناسی بگذرانم. درجه دکتری، چندین پست تدریس و پروژه های تحقیقاتی متعدد، این بعدا بی وقفه جالب باقی می ماند.

این سوالی را به وجود می آورد که چرا مردم زیادی وجود ندارند که کار انسان شناسی کنند. با این وجود، روحیه های بسیاری با کنجکاوی علاج ناپذیر، با انعطاف پذیری تا با فرهنگ ها و ایده های مختلف کار کنند و با تمرین کافی تا تحقیق دقیق و عمیقی انجام دهند. یک مانع عمده این است که انسان شناسی عموما در مدارس تدریس نمی شود، بنابراین اکثر مردم با آن در تماس نیستند. این، آنها را تنها با کلیشه ها باقی می گذارد تا در نظر بگیرند، و بخشی از مشکل آنها (کاملا مجزا از این حقیقت که آنها نادرست و منسوخ شده هستند) این است که به نظر نمی رسد که آنها به مشاغل بالقوه در انسان شناسی اشاره می کنند یا به استفاده های عملی بسیاری از تحقیق انسان شناسی.

بنابراین این کتاب قصد دارد تا نشان دهد که انسان شناسی می تواند به یک انتخاب گسترده ای از مشاغل منجر شود و اینکه طیفی به همان اندازه گسترده از کاربردهای بالقوه دارد. من مواد را به برخی مناطق وسیع تقسیم کرده ام، اما اینها به نسبت خود دلخواه هستند و همپوشانی و جریان قابل توجهی بین آنها وجود دارد. اما در هر منطقه، هدف از تحقیق انسان شناسانه ثابت باقی می ماند: برای به دست آوردن یک درک واقعی از یک واقعیت اجتماعی خاص، ارزش ها و شیوه های اعتقاداتی آن، و برای ارتباط این درک در سراسر مرزهای فرهنگی و خرده فرهنگی.

 

 

[1] Interview

[2] Theory

[3] Applied work

[4] Theoretical work

[5] Applied anthropologist

[6] Abstract

[7] Applied

[8] Theoretical debates

 

 

صفحه شخصی مترجم در انسانشناسی و فرهنگ

http://anthropology.ir/node/25534

 

این نوشتارها ترجمه ای است از کتاب زیر

Strang, Weronica (2009) What Anthropologists do; Osford: Berg Publisher