شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
جذابیت نوشته ای كه نفس می كشد
● خوانش انتقادی «پیدایش» اثر «ادواردو كاك»
در عصر تغییرات پرشتاب تكنولوژی، «هنر» متغیری است با دامنه تغییر بسیار گسترده. هر اثر جدیدی كه بتواند خود را هنر بنامد، همراه با نامیدن خود، این دامنه را گسترده تر كرده. «پیدایش» اثر «ادواردو كاك» و همكارانش، نماینده چنین هنری است، اما كار مهم تری هم صورت داده: جهت دامنه تغییر را تغییر داده است. «پیدایش» مثل نامش پیدایش یك ژانر جدید و تركیبی را در هنر اعلام می كند. كاری تحقیقی در ابعاد فلسفی/ سیاسی فرآیندهای ارتباطات است اما نتیجه فرآیند چنان با خیال پردازی باورنكردنی، بازی زبانی تصادفی و غیرقابل پیش بینی، بی ثبات كردن معناهای از پیش قطعی تلقی شده و همه آنچه كه امروزه از شعرهای پسازیباشناختی انتظار داریم، همراه شده كه نمی توانم نام شعر را به فهرست آنچه «پیدایش» می تواند باشد، اضافه نكنم. اگر فلسفه و سیاست، گفتمان های جدایی ناپذیر این اثر تركیبی اند، صورت بندی اجتماعی تعامل های دوگانه و چندگانه، چه به صورت لفظی و چه به صورت رفتاری و غیرلفظی، در اجرای این فرآیند نقش موثری ایفا می كنند.
بدیهی است كه نقش نظام های زبانشناختی، مبادلات گفت وگویی و فاصله های ارتباطی را هم باید در خوانش چنین اثری حتماً منظور كنیم. اضافه بر این «پیدایش» ، توسعه ای در فرآیندهای ارتباطی و هنر انتقال ژن است. یك شكل جدید هنری بر پایه روش های مهندسی ژنتیك برای انتقال ژن های تركیبی به یك ارگانیزم یا انتقال مواد ژنتیكی طبیعی به طور منظم از یك فضا به درون فضایی دیگر برای خلق یك زندگی منحصر به فرد. طبیعت «پیدایش» نه فقط با نفس كشیدن و رشد كردن مثل یك گیاه یا موجود زنده تعریف می شود بلكه فراتر از این امر با طبیعت ارتباط بین هنرمند، مخاطب احتمالی و ارگانیزم انتقال ژن شده ای كه باید به آن احترام گذاشت، دوستش داشت و مثل هر ارگانیزم دیگری پرورشش داد، مشخص می شود.
«پیدایش» به هرحال یك اثر منحصر به فرد است كه در هیاهوی آثار نرمال و طبق معمول هنری، دستگاه زیباشناختی هنر را با شوكی عظیم مواجه كرده؛ و همین امر می تواند برای ما جذابیتی دوچندان داشته باشد؛ چرا كه مدت هاست مشغول حرف زدن از تداخل ژانرها، التقاط آن ها، امتزاج و آمیختگی در هنر و نوشتار و تجربه های بیشتر نوشتاری در این زمینه هستیم. مقاله ها و بحث های متعددی در زمینه برچیده شدن مرز بین انواع گفتمان ها در جریان است: بی مرز شدن گفتمان های فلسفی، ادبی، اعتقادی، علمی، تاریخی، تخیلی، سینمایی، دیپلماسی. تركیب ژانرهای مختلف هنری، هر ژانری كه نامش را می دانید از شعر و قصه و فیلم نامه و نمایشنامه گرفته تا موسیقی و عكاسی و خط نویسی.
از یاد نبریم كه سینما یك هنر تركیبی و تكنولوژیك است. بعد از سینما، هنر غیرممكن نمی شناسد، برای خودش مرزهای خودساخته قائل نمی شود، از تكنولوژی برتر و روزآمد هم فاصله نمی گیرد. نمی خواهم با تفكری خطی از سینما به عنوان مبداء تاریخ هنر، یا دست كم تاریخ هنر جدید نام ببرم و هنر را به قبل و بعد از سینما تقسیم كنم، اما سینما مركز تركیب همه هنرها، معارف انسانی و دانش بشری است. البته سینما و نه فیلمبرداری هایی كه نشان دهنده فقدان دانش سینمایی هستند. اهمیت سینما نسبت به هنرهای غیرتركیبی در تغییر زمینه خلق یك اثر هنری است. بدون تغییر زمینه، همواره در امتداد یك سنت خاص هنری قرار داریم و همه اختلاف ها بر سر جابه جایی در یك جهت خاص صورت می گیرد. با وجود اهمیت اختلاف ها در یك زمینه خاص، برای مثال سنت شعر آوایی در زبان فارسی، تغییر زمینه ساخته شدن و تعریف شعر، كل تاریخ شعر فارسی را جز در موارد معدود و قابل شمارش، در یك محدوده خاص، خلاصه می كند: بیش از یازده قرن استقرار نقطه ای.
«پیدایش» را یك اثر هنری انتقال ژن خوانده اند اما همه ماجرا این نیست. «پیدایش» تركیب و تلفیق گفتمان های زیست شناسی، نظام عقاید، سیاست، هنر، فناوری اطلاعات، اخلاق و پدیده اینترنت است. موسیقی و نوشتار در این اثر تعریفی متمایز از آنچه می شناسیم ارائه می دهند. «ادواردو كاك» عبارتی از ترجمه كتاب مقدس، سِفر پیدایش به زبان انگلیسی انتخاب كرد، بعد همین عبارت را به كدهای زبان «مورس» ترجمه كرد؛ مرحله بعد تبدیل كدهای مورس شده به جفت های نوكلئوتیدی DNA بود. ابتدا ببینیم عبارت انتخابی كاك از كتاب مقدس برای ساختن ژن تركیبی چه بود: «و خداوند مقدر فرمود تا انسان بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و هر موجود زنده ای كه بر زمین می جنبد، حكومت كند.»
ترجمه فارسی این عبارت حاكی از برتری انسان بر طبیعت و سایر موجودات به اراده خداوند است. ژنی كردن این عبارت در یك باكتری به گونه ای كه با هر تكثیر از نسلی به نسل بعدی منتقل شود دارای ابعاد مختلفی است كه تا حد امكان به خوانش و تاویل آنها می پردازم. اثر هنری پیدایش، یك امر كاملاً زبانی است. زبان در فرآیند شكل گیری این اثر كاركردی بنیادین دارد. زبان باید انتقال دهنده اتوریته و اقتدار انسان به درون ژن موجودی زنده باشد. انسان با زبان می خواهد حضور قاهر خودش را در«دیگری» اعلام كند.
حضوری كه خود نتیجه یك اراده برترین، یعنی اراده خداوند است. گفتمان های نظام عقاید و «قدرت» جز زبان راهی برای بیان و اثبات خود پیدا نمی كنند و برای ثابت كردن خود به «دیگری» به صورت های ثبت شده زبان رو می آورند. نوشتار برایشان در حكم پابرجایی و ماندگاری است. اما اثر هنری پیدایش، اجرای مفهوم ترجمه زبانی است و همین امر می تواند خواست مولفانه ابراز و اثبات برتری را با چالشی پارادوكسیكال مواجه كند. چرا كه زبان چیزی جز قرارداد نیست و ترجمه در گذار و انتقال، معناهای خودش را دنبال می كند، معناهایی كه همزمان استقرار و نامستقر بودن را به نمایش می گذارند.
انتخاب عبارتی از كتاب مقدس می تواند جای خود را به عبارتی دیگر بدهد: سطری از یك شعر نابیان گرا، گفت وگویی از متن یك فیلم نامه، بخشی از یك مكالمه روزمره، یك فرمول فیزیكی، یك نامعادله ریاضی، یك حدس تاریخی یا حتی عبارتی كه به طور تصادفی از بین یك گزارش ورزشی انتخاب شده باشد. پس انتخاب عبارتی از كتاب مقدس و تبدیل و ترجمه آن طی فرآیندی بیوتكنولوژیكی به پروتئین های سازنده یك ژن، به خودی خود واجد اثبات یك امر تقدیری نیست. از سوی دیگر این تبدیل و انتقال پیام، حتی اگر دارای پیامی برگرفته از نظام عقاید هم نباشد و صرفاً گزاره یا ناگزاره ای زبانی باشد، باز هم اجرای رفتاریِ اقتدار است.
مهم نیست چه پیامی منتقل می شود، مهم خود انتقال است. یا به تعبیری دیگر، خود این انتقال مهم ترین پیام این فرآیند است. از غارنویسی های انسان غیر متمدن گرفته تا كل تاریخ نوشتن (كه شامل خواندن، تفكر، دانش و تمام معارف انسانی هم می شود) زمینه نوشتن همواره امری بیرونی و غیرجاندار بوده است. حالا كه انسان قادر به خوانش نظام زبانی ژنتیك همه موجودات، از جمله رمزهای وراثتی ارگانیسم خود شده، زمینه نوشتن تغییر كرده است. هنر بیوتكنولوژیكی، محل نوشتن خود را به DNA سلول ها منتقل كرده است.
از «پیدایش» به بعد باید انتظار خلق هنرهای زنده ای را داشته باشیم كه همزمان باعث احساس وجد و هراس می شوند. به گیاهی فكر كنید كه هر برگ آن شكل یكی از حروف الفبا را به خود گرفته و مجموعه آن را می توان به صورت یك یا چند جمله خواند، به جانداری كه جسم یا پوستش بیان گر كلمه یا عبارتی نوشتاری است. به هر موجودی كه می تواند محل نوشتن نوشته های در حال رشد و پرورش باشد.
پیدایش، ارتباطی بینامتنی با «سنگ روزتا» دارد كه در قرن نوزدهم، بر اساس سه زبان یونانی باستان، الفبای یونانی جدید و هیروكلیف ساخته شد و كلیدی برای درك گذشته بود. امروز نظام سه گانه «پیدایش» (زبان طبیعی، رمز DNA، رمز مورس ) كلیدی برای درك آینده است و نشان می دهد كه فرآیندهای زیست شناسانه همان طور كه قابل ذخیره سازی و پردازش اطلاعات بدون كاربرد كامپیوترهای دیجیتال هستند، قابلیت نوشتن و برنامه نویسی كامپیوتری را هم دارند. افزون بر این نیت تحقیقی، در پایان نمایش، عبارت تغییر یافته كتاب مقدس، رمزگشایی شده و به صورت انگلیسی واضح خوانده می شود و به وجود بصیرت در فرآیند ارتباطی انتقال ژن به درون باكتری اشاره می كند. مرزهای بین زندگی بر پایه كربن و داده های دیجیتالی مثل غشای سلولی دارند، نازك می شوند.
در فرآیند اثر هنری پیدایش، علت انتخاب كدهای مورس، نمادین بودن آنها است. كدهای مورس نماد آغاز عصر اطلاعات در كاربرد نخستین خود هستند، زبانی همگانی و جهانی كه از طریق خطوط رادیوتلگراف امكان ارتباطات را فراهم می كرد. مرحله بعد تبدیل كدهای مورس به DNA بود: تیمین نشان دهنده فاصله بین دو حرف بود، سیتوزین نشان دهنده نقطه ها، آدنین فاصله بین كلمات را نشان می داد و گوانین فاصله بین جمله ها را. ۳۶۰ باز آلی در ۱۲۰رمز سه تایی عبارت انگلیسی ۲۸ كلمه ای كتاب مقدس را درخود بازنمایی كردند.
در ساختمان DNA چهار نوع نوكلئوتید مشاركت دارند: بازهای آلی دو حلقه ای آدنین و گوانین و بازهای آلی یك حلقه ای سیتوزین و تیمین. در هر DNA تعداد نوكلئوتیدهای دارای آدنین با نوكلئوتیدهای دارای تیمین و نوكلئوتیدهای دارای سیتوزین با گوانین برابر است. بازهای آلی ای كه مقابل هم در دو زنجیره DNA قرار می گیرند بازهای مكمل نام دارند.
از آنجا كه هزاران جفت نوكلئوتید در یك مولكول DNA به دنبال هم قرار گرفته اند و محدودیتی هم برای ترتیب قرار گرفتن آنها در یك زنجیره وجود ندارد، امكان ترتیب های نامحدودی پدید می آید ولی به محض این كه ترتیب بازها در یك زنجیر مشخص شد، ترتیب نوكلئوتیدها در زنجیر دیگر براساس قرار گرفتن بازهای مكمل مشخص می شود. پس الفبای DNA در عمل چهار حرف دارد كه همان نوكلئوتیدها هستند. نوكلئوتیدها نوعی كلمه رمز می سازند كه می تواند بخشی از یك پیام به سلول باشد.
اما سلول چه نوع پیامی می تواند دریافت كند؟ DNA پیامی به سلول می فرستد كه اعلام می كند: این پروتئین خاص را بساز. تقریباً برای تعداد پیام های ممكن DNA مرزی وجود ندارد و هر نوع آرایش یا ترتیب نوكلئوتید به سنتز نوعی پروتئین منجر می شود. به این ترتیب ژن پیدایش به طور زنده در یك نمایشگاه، درون باكتری قرار گرفت. تغییر در پیام DNA جهش یا موتاسیون نام دارد كه به سلول های جدید به ارث می رسد و به صورت یك تغییر دائمی در دستورالعمل DNA سلول ذخیره می شود. تابش پرتو فرابنفش كه یكی از پرتوهای جهش زاست و می تواند سبب تغییر پیام DNA شود در این فرآیند به كار گرفته شد و شركت كنندگان در وب می توانستند پرتو فرابنفش یعنی علت اصلی و واقعی جهش های زیست شناختی در باكتری را در نمایشگاه فعال كنند.
محمد آزرم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست