شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
غزل پست مدرن چیست؟
اثر ادبی همواره از نظریههای گوناگون فکری و فرهنگی تأثیر میپذیرد و در عین حال برآنها تأثیر میگذارد. این فرایند تأثیر پذیری و تأثیر گذاری، بخش بزرگ آثار شعری و عموماً ادبی و فرهنگی را شکل میدهد و راههای متفاوتی را برای خوانش این گونه آثار پیشنهاد میکند. چرا که آشنایی با چرایی و چگونگی این جهتگیریهای نظری و زیبا شناختی، کلیدها و نشانههایی را برای بازخوانی سرودههای نو آیین و پیشرو به دست میدهد که از رهگذر آنها میتوان تا حدودی به جهان اجرایی این سرودهها میانبر زد و از ناکجاهایش سر برآورد! حتی نقد و نفی چنین آثاری نیز مستلزم آگاهی نسبی از زمینههای فکری و نظری آنها است. به قول بورخس «برای نقض یک قانون، دانستن آن قانون لازم است!» این نوشتار نیز کوششی است برای بر شمردن برخی از ویژگیهای غزل پست مدرن که دست کم در دهه اخیر تأثیری تعیین کننده بر شکلگیری و دگرگونی شعر امروز فارسی بر جای نهاده است. در ابتدا بر آنیم تا با بیان مفاهیم لازم جهت برقراری ارتباط با مفهوم شعر پست مدرن شما را آماده کنیم؛ مفاهیمی مانند مدرنیسم و پس مدرن. پس از آن به شرح و بیان ویژگیهای شعر و غزل پست مدرن خواهیم پرداخت.
شعر یا غزل پست مدرن چیست؟
شعری که در آن شاعر با استفاده از تناقض به فرم و محتوای اثر بپردازد، به شکلی که موقعیت مولف (شاعر) و قضاوت او در کار معلوم نباشد، شعر یا غزل پست مدرن گفته میشود. شاعر بعضا در این سبک با مطرح کردن مسائل پوچ و ابزورد، افراط و تفریط عمدی در استفاده از تکنیکها، نقیضه نویسی و شبه شکایت نویسی مفهوم خود را بیان میکند و با بت شکنی احکام کلی که همیشه درست فرض شدهاند و همیشه بر چیزی برتری داشتهاند نظر خواننده را بر خود جلب میکنند. شاعر سعی میکند از پیچیده و غامض نویسی مگر در موارد محدود و لازم بپرهیزد و اصل مطلب را به خواننده منتقل نکند.
پست مدرن چیست؟
در ابتدا لازم است بدانید که واژه پست مدرنیسم که بیش از سی سال از کاربرد آن میگذرد، با گذشت زمان دستخوش تغییرات عمدهای شده است و تعریف دقیق و جامعی که مورد توافق صاحب نظران باشد، وجود ندارد. از لحاظ لغوى Post بیشتر تداوم یک جریان را ثابت مىکند و پست مدرنیسم به معناى پایان مدرنیسم نیست، بلکه نقد مدرنیسم و تداوم جریان آن مىباشد. این اصطلاح در زبان فارسى به فرانوگرایى، نوگرایى، پسامدرنیسم و فرامدرنیسم و... ترجمه شده است که اول بارر شاعر اسپانیایی "فدریکو دانیس" آن را مطرح کرد. در واقع پسامدرن بیانگر همان پرسشهاى اصلى مدرنیسم است، با این تفاوت که این بار پرسشها به گونهاى آگاهانه مطرح مىشود. معناى پست مدرنیسم را بایستى بیشتر در جریانات فکرى اواخر قرن بیستم جستجو کرد. در رابطه با اینکه پست مدرنیسم چه مشخصات و ویژگیهایى دارد توافقى وجود ندارد. براى نمونه لیوتار معتقد است پست مدرن، عصر تشکیک یا مردن تعاریف منطقى است و این تشکیک بطور حتم از پیشرفت علوم حاصل شده است.
زمینههایى که واژه پست مدرنیسم در آنها به کار رفته است، بسیار چشمگیر و در خور توجه است که مىتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- موزیک (استاک هازن، هالى وى، لورى آندرسن و تردیسى)
- هنر (ماخ، راوشن برگ و باسیلنز)
- رمان (بارث، بالارد و داکترو)
- فیلم (فیلمهاى (The wdding) ,(wenther by) و (Body Heat) )
- عکاسى (شرمان، لوین، پرنیس)
- معمارى (خبگز، بولین)
- ادبیات (اسپانوس، حسن، فیلور)
- فلسفه (لیوتار، دریدا، بادریلارد و ریچارد رورتى)
- انسان شناسى (کلیفورد، مارکوز و تایلر)
- جامعه شناسى (دنزین)
- جغرافى (soja)
شعر پست مدرن در ایران
شعر پست مدرن در ایران تحت تأثیر شعر پسانوگرا رایج در کشورهای غربی ایجاد شد. "رضا براهنی" از نخستین شاعرانی است که با انتشار اشعار پسانوگرا این سبک شعر را در ایران رواج داد. بعد از براهنی برخی شاعران جوان که شمار آنها در آغاز این جریان قابل توجه است به این سبک شعر گرایش نشان دادند. شعر پست مدرن و جریانهای منشعب از آن نظیر انواع شعرهای دیداری با توجه به نمونههای بدوی آن در شجره نویسیها و کتب ادعیه و نیاز روزآمد دوره اینترنت و وسایل ارتباطی دیجیتالی دنیای مجازی و نمونههای غربی آن در شعر نو فرانسه، قابلیت پذیرش بیشتری یافت و نمونههای پایاننامههای دانشگاهی بر آن صحه بیشتری گذاشت؛ به خصوص که در همایش بینالمللی دانشگاه علامه طباطبایی به آن پرداخته شد. از سوی دیگر غزل پست مدرن به دلیل مبنا قرار دادن سبک غربی در ایران منتقدان زیادی دارند. موافقان این سبک شعر در ایران آن را طبق نظریات فلسفی و سبکی دارای اندیشه و محتوای متفاوت از شعر سنتی و مدرن فارسی میدانند.
برخی از ویژگیهای شعر پست مدرن
- نقص و ناتمام ماندن تعمدی محتوا و فرم
- زبان محوری و توجه ویژه به روابط درون زبانی و ارجاع ناپذیر کردن شعر به اجزا و عناصر بیرونی، به گونهای که شعر موضوعش صرفاً زبان باشد و به قول براهنی: «زبانیت خود را به رخ بکشد».
- بهرهگیری بسیار از شگردهای زبانی و اهمیت اساسی برای بازیهای زبانی و نوشتاری و در کل ظهور نوعی شگرد محوری قائل شدن.
- کوشش برای ایجاد چند صدایی (پلی فونیک) و چند لحنی، چه از نظر وزنی و موسیقیایی چه از لحاظ صدایی که شاعر در متن شعر، به عبارتی شعر شاعر را پشت سرنهاده و صدای یکنواخت شاعر روایتگر احساسات بریده میشود؛ نوعی ایجاد بحران در تک گویی.
- هنجار گریزیهای نحوی و کثرت یافتن تصرفات نحوی و دستوری در زبان شعر یا به قول براهنی «رهایی تدریجی از استبداد نحوی زبان و حرکت به سوی آفریدن همه ارکان زبان در یک شعر».
- تمرکز زدایی از شعر و رواج پریشان گویی وگسیخته نویسی.
- عدم استفاده از عناصر زیبایی که شناسانه تجربه شدهاند؛ مثل تصویر، مضمون پردازی، احساسات گرایی و همچنین به کار نبردن اوزانی که خارج از شعرند مانند: وزن عروضی و وزن نیمایی.
- آزادی عمل در بهره گیری از واژگان و اصطلاحات زبان و شکستن زبان فاخر و اقتدار ادبیات در زبان شعر که منجر به شکستن یک دست ِچینش واژگان در شعر میشود.
نمونهای از غزل پست مدرن، اثر ابوالفضل حبیبی
این واژههاى بى نفس بد جور دلتنگاند
آیینهها در حسرت برخورد با سنگاند!
خودکارها خالى شدند از رونوشت شک...
...و شعرها در انتظار شعلهى فندک
باران گرفته از غروب عصر آبانم
بر آب ته سیگارهاى توى لیوانم
لم دادهام بر تخت خود آکنده از شکها
کنج اتاقم با صداى جیرجیرکها
همبسترم با روزها..، با شعر..، بیدارى...
با جسم خود، با لختى این «هیچ ِ» اجبارى
خالىام از رویا، پر از «بى آرزومندى»!
بىهیچ احساسى بدون هیچ لبخندى
لبریزم از هر با تو بودن از «خزر» تا «کیش»
از تاب بازى با تو «بیست و پنج سال پیش»!
از «خاک بازى»، «بستنى»، «چرخ و فلک» از «جوب»!
از روزهاى...روزهاى...آه!...،خیلى خوب...
از اولین ابیات گیج شاعرى ناشى
لبریزم از یک کودکستان، «زنگ نقاشى»
از مادر و خوابیدن من از سر قصه
از آن کلاغ گمشده در آخر قصه
از بوى خاک نم زده در اول آبان
از آن غرور آخرین سال دبیرستان
سردرد دارم از خیابانهاى در دوده...
دردى لبالب از مُسکنهاى بیهوده
دردى که هى هر روز را سر مىکند با من
از صبح تا شب، بغض، پرپر مىکند با من
دردى که شعرى مىشود این مغز مختل را!
رگبارى از «من» روى کاغذ این مسلسل را!
در بین آه حسرت شبهام، سوزى نیست
هر چى که مىگردم در این تقویم، روزى نیست
مىشویم از بغضت جهان را با کف صابون
آلودگى مغزى این شهر را با خون
مىرقصم از سردردهایم بندرى خود را!
مىریزم از بطرى به پیک دیگرى خود را!
توى سرم گم کرده چیزى «حال حاضر» را!
یک خوشه بمب میگرن از نوع «کلاستر» را!
با مغزم از سکوى دنیا مىشود پرتاب
مشتى «کلونازپام» و چندین بسته قرص خواب
منبع: پست مدیر- شاعرانه- وبلاگ مهجور
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست