جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

انتقام صدام


انتقام صدام
كار این دفتر نظارت بر ارتش عراق و سازماندهی مقاومت بعثی ها در صورت وقوع كودتای احتمالی بود. حالا كودتای آمریكا اتفاق افتاده بود و صدام به سراغ الاحود و دیگران آمده بود و به آنها می گفت احیای شبكه هایشان را شروع كنند.این جلسه ۴۵ دقیقه ای را سرویس اطلاعات نظامی آمریكا ماه ها بعد كشف و صحنه آن را بازسازی كرد. این جلسه یكی از نادرترین وقایع شفاف در صحنه پرابهام و غبارآلود خشونت ها و درگیری های عراق است. ادامه مطلب را می خوانید.ناآرامی ها از بعثی ها فراتر رفته و تندروهای مذهبی و سازمان های ملی گرای عراقی از یك سو و غیرنظامیانی كه از اشغال آمریكایی ها به خشم آمده اند را از سوی دیگر دربرگرفته است. پیام صدام برای «احیای شبكه ها» همچنان اصل محوری این فعالیت هاست. با گذشت بیش از دو سال از این جنگ، منابع اطلاعاتی آمریكا اعتراف می كنند كه درباره شبكه غیرقابل نفوذ عراقی هایی كه خود را اهل تقیه می خوانند و در بطن این درگیری ها هستند، اطلاعات كافی ندارند. این جنبش تازه متولد شده است كه رهبر واحدی مانند هوشی مینه در ویتنام ندارد؛ جنبشی كه هدف اصلی آن شاید غیرممكن تر از رویای آمریكا برای ایجاد یك دموكراسی در عراق است. هدف غیرممكن این جنبش احیای حكومت سنی ها در كشوری است كه فقط ۲۰درصد جمعیت آن سنی هستند. كارشناسان اطلاعاتی نمی توانند تعداد شورشیان را تخمین بزنند اما می گویند اكثر آنها عراقی هستند. خارجی ها شاید ۲درصد كشته یا دستگیرشدگان را تشكیل داده اند، اگرچه تعداد زیادی از بمب گذاران انتحاری خارجی هستند. میزان خشونت ها به سرعت در حال افزایش است. در هفته های اخیر تعداد حملات به ۸۰ حمله در روز رسیده است. انفجارهای انتحاری به كشته شدن بیش از ۲۰۰ تن منجر شده كه اكثر آنها در بغداد بوده است.چندین مقام و افسر اطلاعاتی سابق و فعلی كه درباره عراق اطلاعاتی داشته اند در هفته های اخیر در گفت و گو با تایم جزئیاتی از این درگیری ها را در اختیار این نشریه گذاشته اند. آنها از جنگی كه به اعتقادشان خوب از سوی دولت بوش پیش بینی نشده بود ناامید شده اند، از جنگی كه بدون منابع كافی شروع شده است، جنگی كه تقریباً همه آنها اكنون براین باورند كه از نظر نظامی نمی توان در آن پیروز شد. یك ژنرال چهارستاره (آمریكایی) كه به تازگی بازنشسته شده و كارشناس حوزه خاورمیانه است می گوید:ما در جنگ با ارتش ها قابلیت داریم اما نمی دانیم چه طور این كار را انجام دهیم. ما تحلیل های اطلاعاتی كافی در این مورد نداریم. آژانس اطلاعات دفاعی همه تأكید و توان خود را به ایران، كره شمالی و چین معطوف كرد. ناآرامی های عراق اصلاً در اولویت نبود و این شرم آور است.
افسران اطلاعاتی به نكات زیر اشاره و تأكید می كنند:
- آنها بر این باورند كه محفل داخلی صدام به ویژه اعضای دفتر نظامی، پایگاه و ساختار حمایت از ناآرامیها را سازمان دهی كردند و این شبكه توسط نزدیكان سابق صدام مثل الاحود و الدوری همچنان پشتیبانی ملی و لجستیكی می شود.
- تاكید و تمركز دولت بوش بر یافتن سلاح های كشتار جمعی در سال ۲۰۰۳ منابع اطلاعاتی را كه می توانست به سركوب این ناآرامی ها اختصاص یابد منحرف كرد.
- از آغاز ناآرامی ها افسران نظامی آمریكا برای برقراری تماس و مذاكره با رهبران شورشی ها و حتی آنها كه دستشان به خون آلوده بوده تلاش كرده اند.
- جابه جایی گاه به گاه تیم نظامی و اداری آمریكا در بغداد تدوین یك استراتژی برای مقابله با ناآرامی ها را دشوار كرده است.
- جمع شدن این ناكامی ها یكی از كارشناسان جنگ چریكی در پنتاگون را به این نتیجه رسانده است كه :«ما همه خطاهای ویتنام را دوباره تكرار می كنیم.» اكنون دیگر همه می دانند كه ژنرال تامی فرانكس نمی خواست برای مدت طولانی در عراق بماند. وقتی فرانكس هدایت حمله آمریكا به بغداد در آوریل ۲۰۰۳ را به عهده داشت هدفش و همچنین هدف دونالد رامسفلد وزیر دفاع رسیدن به پایتخت در كوتاه ترین زمان ممكن با حداقل تعداد نیرو بود. فرانكس در این كار موفقیت درخشانی به دست آورد، اما افسران اطلاعاتی نظامی می گویند كه او علاقه ای به آنچه بعد قرار بود اتفاق بیافتد نداشت. یك افسر اطلاعاتی سابق ارتش كه به نیروهای اولیه این حمله نزدیك بود می گوید: «او حتی یك بار هم از ما گزارشی درباره این كه بعد از ورود ما به بغداد چه اتفاقی می افتد، نخواست. فقط می گفت، این كار من نیست.»
منتقدان می گویند، ورود عجولانه به بغداد زمینه را برای مشكلات بعدی هموار كرد. ژنرال دیوید مك كیرنان فرمانده واحد زمینی نیروهای اتئلاف در یكی از جلسات پیش از جنگ از فرانكس پرسید اگر نیروهای او یكی از انبارهای تسلیحات عراق را در راه بغداد پیدا كنند چه باید بكنند؟ فرانكس جواب داده است: «فقط در انبار را مهر و موم كنید و به راهتان ادامه دهید.»انبارهای تسلیحاتی كه چندین كیلومتر طول و عرض دارند را نمی توان فقط مهر و موم كرد و باقی گذاشت تا به دست شبه نظامیان بیافتد و منبعی برای تأمین تسلیحات حملاتشان باشد.نیروهای آمریكایی در ۵ آوریل وارد بغداد شدند. در پنتاگون هیاهوی شادی به پا بود. غارت در خیابان های بغداد و ادامه حملات نیروهای اتئلاف پدیده ای موقتی تصور می شود كه به زودی متوقف می شود. در اول ماه مه پرزیدنت بوش در حالی كه در مقابل یك هواپیما ایستاده بود و نوشته پشت سرش «ماموریت پایان یافته» را نشان می داد، گفت: «عملیات اصلی جنگ در عراق پایان یافته است.»
مدت كوتاهی بعد، فرانكس مقرش را از قطر به فلوریدا برگرداند. مك كیرنان هم پشت سر او رفت. در عملیات مك كیرنان چند صد افسر اطلاعاتی اوضاع را تحت نظر داشتند. یكی از مافوقهای مك كیرنان می گوید، اجازه دادن به او برای ترك عراق بدترین تصمیم جنگ بود. (این تصمیم فرانكس بود). در حقیقت با این كار یك نیروی تاكتیكی جای یك نیروی علمیاتی را گرفت و كلنل ها جای ژنرالها را گرفتند. ژنرال ریكاردو سانچز از فرماندهان نسبتاً دون پایه و تازه نفس مسئول عملیات شد. با خروج مك كیرنان كمتر از ۳۰ افسر اطلاعاتی بدون منابع كافی به تحلیل فعالیتهای دشمن پرداختند.در ۲۳ ماه مه آمریكا اشتباه بزرگی مرتكب شد. پل برمر حاكم تازه وارد تشكیلات اداره موقت در عراق به دستور رامسفلد ارتش این كشور را منحل كرد. با این كار خشم صدها هزار نفر برانگیخته شد، كسانی كه بیشترین آشنایی را با سلاح و استفاده از آن را در عراق داشتند، ناگهان بیكار و رانده شدند.هزاران نفر مستقیماً وارد درگیری ها شدند كه در میان آنها فقط سربازان نبودند بلكه كارمندانی هم بودند كه اطلاعات مفیدی درباره شبكه برق و آب و فاضلاب عراق داشتند. برمر می گوید از این تصمیم متاسف نیست. سخنگوی او می گوید: «كردها و شیعیان نمی خواستند ارتش صدام همچنان سركار باشد. ما مواضع این ارتش را بمباران كرده بودیم. چه طور انتظار داشتید آنها را به كار برگردانیم و مثلاً عوامل بد را از میان آنها جدا كنیم.»سومین اتهام در بهار ۲۰۰۳ یعنی قراردادن كار جست وجوی سلاح های كشتار جمعی به عنوان اصلی ترین اولویت اطلاعاتی، توانایی آمریكا را در مبارزه با ناآرامی ها كاهش داد. در ماه ژوئن دیویدكی بازرس سابق تسلیحاتی وارد بغداد شد تا گروه جست وجوی عراق را با ۱۲۰۰ افسر اطلاعاتی و كارمند پشتیبانی رهبری كند. این گروه دسترسی اختصاصی به چندین تن مدركی داشت كه بعد از سقوط رژیم از دفتر صدام، سرویس های اطلاعاتی و وزارتخانه ها جمع آوری شده بود. «كی» بارها با رهبران نظامی آمریكا درگیر شد چرا كه این فرماندهان خواستار دسترسی به نه تنها این مدارك بلكه منابعی بودند كه در اختیار او بود. یكی از افسران ارشد نظامی می گوید: در جلسه هایی بودم كه در آن ژنرال جان الجازید درخواست كمك می كرد اما «كی» به این درخواست جوابی نمی داد.از سوی دیگر یك افسر مخفی اطلاعاتی كه برای گروه جست وجوی عراق كار می كرد به تایم گفته است، در اوت ۲۰۰۳ به او دستور داده شد به تماس با منابع عراقی كه بر سر سلاح های كشتار جمعی همكاری نمی كنند، پایان دهد. در نتیجه تماس با دهها عراقی كه اطلاعات می دادند و عكس و نقشه و نشانی شبه نظامیان سابق بعثی، خانه های امن و مواد منفجره و انبارهای سلاح آنها را در اختیار داشتند، قطع شد.كی به تایم گفت: «اولویت رئیس جمهور و مأموریت من تمركز بر سلاح های كشتار جمعی بود. الجا زید در مقابله با ناآرامی ها به كمك نیاز داشت. افسران نظامی عادت به نه شنیدن ندارند و به همین دلیل اصطكاك هایی به وجود می آمد.»در پاییز آن سال سانچز از وجود ۳۸ صندوق پر از مدرك و سند مرتبط با شهر فلوجه مركز شورش سنی ها مطلع شد. ماهها بعد وقتی افسران اطلاعاتی- نظامی سرانجام توانستند بعضی از این مدارك را مرور كنند بسیاری از آنها مهر «بدون ارزش اطلاعاتی» خورده بود. این افسران در میان آن كاغذها اطلاعاتی را پیدا كردند كه اكنون می گویند می توانست به توقف گسترش ناآرامی ها كمك كند. در میان آن كاغذها طرح های مفصل دفاع شهری برای شهرهای فلوجه، سامرا و رمادی و اطلاعاتی درباره رهبران شبه نظامیان بعثی محلی وجود داشت كه بعدها معلوم شد محور و ستون ناآرامی ها در این شهرها هستند.منابع اطلاعاتی نظامی آمریكا می گویند، بسیاری از این مدارك هنوز ترجمه یا به طور كامل تحلیل نشده اند. یكی از مقامات بلندپایه سابق اطلاعاتی آمریكا در این باره می گوید: «چه كسی می داند؟ شاید حتی گاز اعصاب از درون یكی از این صندوق ها پیدا كنیم.»
سوء قضاوت درباره دشمن
در ژوئن ،۲۰۰۳ سیا در گزارشی به بوش اعلام كرد كه او با یك «ناآرامی كلاسیك» در عراق روبه روست. اما كاخ سفید به طور كامل به سیا اعتماد نكرد و د ر ۳۰ ژوئن رامسفلد به خبرنگاران گفت: «حدس می زنم دلیل آن كه من عبارت جنگ چریكی را به كار نمی برم این است كه چنین جنگی وجود ندارد... چیزی مثل یك جنگ چریكی یا مقاومت سازمان یافته وجود ندارد.» او ادعا كرد كه مخالفان از غارت گران، جنایتكاران و بازماندگان رژیم بعث تشكیل شده اند «و البته تعدادی از جنگجویان خارجی. رامسفلد ادعا كرد كه در پیداكردن و دستگیری اكثر ۵۵ عضو ارشد رژیم صدام پیشرفتی حاصل شده است.(تا آن زمان ۴۴ تن از این ۵۵ نفر دستگیر یا كشته شده بودند.) دو هفته بعد از سخنان رامسفلد، الجا زید در حرف هایی متناقض گفت: آمریكا با مبارزه ای به سبك چریكی در عراق روبه روست.به عبارتی، رامسفلد و الجا زید هر دو درست می گفتند. عامل اصلی این ناآرامی ها هزاران تن از بازماندگان بعثی هستند كه جنگی چریكی را علیه آمریكایی ها به راه انداخته اند.بر اساس مداركی كه بعدها نظامیان آمریكایی به دست آوردند صدام كه تا زمان دستگیری در دسامبر ۲۰۰۳ چندبار مكانش را تغییر داده بود، می خواست كه در رأس این شورش ها باقی بماند. او هر چند وقت یك بار نامه هایی منتشر می كرد كه حاوی دستورالعمل هایی برای زیردستان بود. در یكی از این نامه ها او به افرادش توضیح داده بود چه طور با هم در تماس باشند، چه طور كانال های ارتباطی جدیدی ایجاد كنند و چه طور مرتبط و منسجم بمانند. البته كسانی كه در جنگ واقعی حضور دارند به چنین توصیه ای نیازی ندارند و تصمیم گیری درباره این كه به چه كسی، كی و كجا حمله شود توسط هسته های رهبری اتخاذ می شود. دستیاران صدام از جمله الدوری و الاحود از خط مقدم جبهه دور بودند و پول و سلاح و حمایت لجستیكی می دادن،اما صدام یك تصمیم استراتژیك گرفت كه به تغییر مسیر ناآرامی ها كمك كرد. در اوایل پاییز او نامه ای به نزدیكانش فرستاد و به آنها دستور داد هدفشان را از نیروهای ائتلاف به خیانتكاران عراقی تغییر دهند، یعنی به مقرهای پلیس حمله كنند. بمب گذاری های تابستان نشان داد كه این ناآرامی ها چه قدر جدی است. در ۷ اوت بمبی در خارج سفارت اردن در بغداد منفجر شد و ۱۹ نفر كشته شدند. حمله ۱۹ اوت كه در آن دفاتر سازمان ملل در بغداد تخریب و سرجیو ویرا دوملو نماینده این سازمان و ۲۲ تن دیگر در آن كشته شدند فاجعه دیگری بود. اگرچه ابومصعب زرقاوی رهبر القاعده در عراق مسئولیت حملات را پذیرفت اما مقامات اطلاعاتی آمریكا بر این باور بودند كه بازمانده های سرویس اطلاعاتی صدام این حملات را انجام داده اند. دلیل آنها هم این بود كه عراقی هایی كه به عنوان نگهبان امنیتی دفتر سازمان ملل فعالیت می كردند در آن روز بر سر كار خود حاضر نشدند. آن حمله یك انفجار انتحاری نبود. راننده كامیون صحنه انفجار را ترك كرده بود. مواد منفجره هم متعلق به سرویس اطلاعاتی عراق بود.در ۲۷ اكتبر ،۲۰۰۳ حمله به خیانتكاران عراقی به دستور صدام با حمله به چهار ایستگاه پلیس عراقی و دفاتر صلیب سرخ شروع شد. در این حملات ۴۰ نفر كشته شدند.این حملات ائتلاف مرگبار جدید میان بعثی ها و جهادی ها را نشان داد.مأموران اطلاعاتی آمریكا بعدها بعد از گفت وگو با یكی از بمب گذاران انتحاری كه یك سودانی بود چنین نتیجه گیری كردند كه این عملیات یك همكاری بین بعثی های سابق و زرقاوی بوده است.بعثی ها به ورود بمب گذاران انتحاری به داخل كشور كمك كرده اند و هماهنگی های این حمله را انجام داده اند.سانچز و برمر با هم كنار نیامدند. درگیری بین این دو قابل پیش بینی بود، سربازان می خواستند در ادامه این جنگ لعنتی یك مبارزه واقعی داشته باشند؛ غیرنظامیان و ایده آل گرایان هم تلاش می كردند عراق جدیدی به وجود آورند. این دو كار با هم در تضاد بود. سربازان می خواستند دیپلماسی را امتحان كنند و شروع به برقراری تماس با عناصر نه چندان افراطی این ناآرامی ها كردند تا آنها را وارد مذاكره بر سر آینده سیاسی عراق كنند. دیپلمات ها موضع سخت تری گرفتند و از مذاكره با دشمن خودداری كردند.بعضی كارشناسان امور عراق در سرویس اطلاعاتی آمریكا به این نتیجه رسیده اند كه گام های متهورانه اخیر عراق به سوی دموكراسی این كشور را در موقعیت آسیب پذیرتری قرار داده استافسران اطلاعاتی ارتش آمریكا طرحی را در اختیار تشكیلات اداره موقت قرار دادند تا بر اساس آن با ۱۹ شعبه قبیله انشعابی قبیله «دولیمی» در استان الانبار معامله شود. الانبار قلب مثلث سنی است. این قبایل موافقت كرده بودند كه خلع سلاح شوند و درباره قاچاق در مناطق شان آمریكایی ها را مطلع كنند. تنها خواسته ای كه از تشكیلات موقت انتظار می رفت به رسمیت شناختن وجود این قبایل به علاوه ۳ میلیون دلار پول نقد بود. این پول صرف نیروهای امنیتی قبیله ای می شد، اما تشكیلات موقت راضی به این اقدام نشد.سخنگوی برمر می گوید:برای نزدیك شدن به قبایل تلاش زیادی صورت گرفت، اما چند افسر نظامی در این كار اخلال كردند. اما افسران اطلاعاتی می گویند، برمر و افراد او معتقد بودند كه قبایل به گذشته تعلق دارند و در عراق دموكراتیك جدید جایی ندارند. برمر در ظاهر از وجود قبایل دفاع می كرد و دفتری هم به این نام تأسیس كرده بود اما در عمل نتیجه ای نداشت.اما بعثی ها در این راه فعال بودند. شیخ های قبیله ای و بازماندگان حزب بعث از نوامبر ۲۰۰۳ جلسات ماهیانه ای در هتل Cham Palace در دمشق داشتند. این نشست ها علنی بود و در ظاهر این طور به نظر می رسید كه برای اعلام همبستگی با مقاومت عراقی ها در برابر اشغال عراق تشكیل می شود. اما در پشت پرده، این جلسات در واقع پوششی بود برای رهبران ناآرامی ها؛ از جمله محمد یونس الاحمد رئیس سابق دفتر نظامی عراق تا با شیوخ قبایل دیدار كنند و برنامه ریزی كنند و پول تقسیم كنند. یك افسر ارشد ارتش آمریكا به تایم گفته است كه سرویس اطلاعاتی آمریكا از طریق یك مقام میان پایه بعثی از قبیله دولیمی كه در این جلسات شركت كرده، درباره انسجام رو به رشد عوامل ناآرامی ها و حملات عراق مطلع شده است. اما جریان اطلاعات موجب نشد كه استراتژی منسجمی برای مقابله با این شورش ها به دست آید.
معامله ها به جایی نرسید
صدام در ۱۳ دسامبر ۲۰۰۳ در سوراخی زمینی در مزرعه ای در نزدیكی تكریت دستگیر شد. چمدان او پر از مداركی بود كه بسیاری از بعثی های سابق كه شبكه های ناآرامی ها را اداره می كردند، شناسایی كرد. این اولین پیروزی بزرگ در مرحله ای بود كه آمریكا آن را مرحله بعد از نبرد در جنگ عراق می خواند. بعدها پیروزی های دیگری به دست آمد مثل دستگیری ۱۸۸ عامل ناآرامی در اوایل ۲۰۰۴ كه نام بسیاری از آنها در مدارك همراه صدام ذكر شده بود. اگرچه عزت ابراهیم الدوری،مرد شماره دو رژیم صدام با وجود قرارگرفتن در آستانه دستگیری گریخت، اما بخش عمده ای از نیروهای او در موصل و كركوك دستگیر شدند. سیا بر این باور بود كه دستگیری صدام برای همیشه بعثی ها را فلج می كند. اما یك افسر اطلاعاتی می گوید: «مردی مثل الدوری اكنون نماد قوی تری است.»افسران اطلاعاتی ارتش آمریكا كه در آن زمان در عراق بودند شواهدی را می دیدند حاكی از اینكه بعثی ها مشغول تجدید قوا در بهار ۲۰۰۴ بودند. این زمانی بود كه آمریكا مشغول مقابله با شورش هایی به رهبری مقتدی صدر در جنوب عراق بود. افسران اطلاعاتی آمریكا بر این باور بودند كه بعضی از طرفداران رژیم سابق در حال جذب شدن توسط دیگر گروه های شورشی از جمله گروه های مذهبی و ملی گرا هستند.این افسران اطلاعاتی می گویند، الاحمد هنوز شبكه تداركاتی را كه بعد از آن دیدار در خودرو با صدام تأسیس كرده بود هدایت و اداره می كند. در ماه مه ۲۰۰۴ الاحمد در یكی از بازدید های دوره ای اش از مناطق جنگی با رهبران محلی ناآرامی ها دیدار كرده و پول و اخبار تازه به آنها داده است. آمریكایی ها بعد از اطلاعات خبرچین های محلی شان خبر این دیدار را به دست آوردند. الاحمد از موطن خود در موصل شروع كرد، جایی كه خود نظارت بر ناآرامی های آن را به عهده داشت. مقصد پایانی او هم شهر رمادی بود، جایی كه او میان رهبران محلی ۵۰۰ هزار دلار پول تقسیم كرد.نكته جالب توجه میزان اطلاعات آمریكا از فعالیت های الاحمد است. یك مقام اطلاعاتی آمریكا می گوید: «ما می دانیم محمد یونس الاحمد در دمشق كجا زندگی می كند. شماره تلفن او را هم می دانیم. او فكر می كند از چتر حمایتی دولت سوریه برخوردار است.» اما آمریكا هیچ وقت به شدت به دنبال دستگیری او نبوده است، زیرا این امیدواری وجود دارد كه الاحمد ممكن است آماده گفت وگو برای پایان دادن به شركت بعثی ها در این ناآرامی ها باشد. یك افسر بلندپایه اطلاعاتی آمریكا می گوید، با الاحمد حداقل دو بار از سوی ایاد علاوی نخست وزیر وقت عراق تماس گرفته شد. مأموران سیا هم در سال ۲۰۰۴ با او تماس گرفته و خواسته بودند كه در صورت تمایل با وی گفت وگو كنند، اما او تمایلی نداشته است.
در نیمه سال ،۲۰۰۴ آمریكا بار دیگر تیم خود را در بغداد تغییر داد. برمر و سانچز بغداد را ترك كردند و جان نگروپونته سفیر آمریكا در عراق و ژنرال جورج كیسی جای آنها را گرفتند. در همین حال دولت موقت جدیدی در عراق به رهبری علاوی حاكم بود. نگروپونته یك تیم دیپلماتیك برای بازبینی اوضاع عراق تشكیل داد. همه بر این اعتقاد بودند كه اوضاع عراق به هم ریخته است و از نظر نظامی وغیرنظامی دستاورد چندانی به دست نیامده است، برنامه مؤثری هم برای مقابله با ناآرامی ها وجود ندارد. تیم جدید چنین نتیجه گیری كرد كه ناآرامی ها را نمی توان از طریق نظامی شكست داد، اما می توان میان عوامل آن تفرقه انداخت. به همین دلیل و برای به انزوا كشاندن تروریست های خارجی مثل الزرقاوی، سیاست گفت وگو با متحدان بالقوه ای مثل الاحمد به سیاست اعلام نشده آمریكا تبدیل شد.اما پیشرفت در معامله با این افراد به كندی صورت می گرفت و در بعضی موارد نتیجه ای نمی داد.در آوریل ،۲۰۰۴ افسران اطلاعاتی نظامی آمریكا مذاكرات رویارویی با عبدالله الجانبی از رهبران شورشیان فلوجه برقرار كردند. این نشست ها بعد از آنكه زرقاوی تهدید به قتل الجانبی كرد، متوقف شد. اما تلاش برای مذاكره با دیگر عوامل ناآرامی ها همچنان ادامه دارد. یكی از این افراد مشاور مذهبی سابق صدام است.
جنگ داخلی؟
امسال بار دیگر تیم رهبری در بغداد تغییر كرد. نگروپونته این كشور را ترك كرد و رئیس دایره اطلاعات ملی آمریكا شد و زلمی خلیل زاد جای او را گرفت. اما تغییرات در دولت عراق مهم تر است. شیعیان به رهبری ابراهیم الجعفری نخست وزیر قدرت را به دست گرفتند و با این كار خشم بسیاری از سنی ها برانگیخته شد. عوامل ناآرامی های عراق، جعفری را یك خائن می دانند، چرا كه او در جریان جنگ ایران و عراق در ایران به سر برده است. جعفری با برقراری روابط دیپلماتیك با ایران و عذرخواهی از رفتار عراق در جنگ ایران و عراق این عصبانیت را بیشتر كرد.در حقیقت بعضی كارشناسان امور عراق در سرویس اطلاعاتی آمریكا به این نتیجه رسیده اند كه گام های متهورانه اخیر عراق به سوی دموكراسی این كشور را در موقعیت آسیب پذیرتری قرار داده است. یكی از این كارشناسان می گوید، «بحث داغی كه اكنون جریان دارد این است كه آیا رأی منفی به قانون اساسی جدید عراق در همه پرسی ماه آینده، اتفاق خوبی است؟»
كارشناسان امور عراق بر این باورند كه قانون اساسی پیشنهاد شده كه در آن مناطق خودمختار برای كردها در شمال و شیعیان در جنوب پیش بینی شده است، احتمال وقوع جنگ داخلی را بالاتر می برد.
موضوع دیگری كه مورد بحث قرار دارد این است كه آیا تغییری بزرگ در استراتژی مقابله با ناآرامی ها مثل عملیات بزرگ اخیر در شهر تل عفر و تمركز نیروها و منابع با هدف بهبود امنیت و شرایط زندگی در مناطق پرجمعیتی مثل بغداد، كار مؤثری است.اما رهبری پنتاگون از چنین تغییر استراتژی حمایت نمی كند. در حقیقت هیچ یك از افسران اطلاعاتی كه با تایم گفت وگو كردند، نتوانستند نقشه راهی برای حركت به سوی ثبات در عراق ارائه كنند. شاید اشغال عراق از همان ابتدا پیشنهاد غیرعاقلانه ای بود. اما علی رغم این دورنمای تیره، همه افسران اطلاعاتی از ادامه این نبرد حمایت می كنند. آنها می گویند، اگر آمریكا عراق را ترك كند آشوب در مركز این كشور ثبات در كل خاورمیانه را تهدید می كند و فعالان القاعده مثل الزرقاوی پایگاه امنی برای فعالیت های خود در مثلث سنی پیدا می كنند. یك افسر ارشد بازنشسته ارتش آمریكا كه تجربه حضور در عراق را دارد می گوید: «ما هرگز این عملیات را جدی نگرفتیم، نیرو به اندازه كافی اعزام نكردیم. تجهیزات كافی نفرستادیم و در بخش اطلاعاتی جنگ فعال و جدی نبودیم.»

تایم - ترجمه: نیلوفر قدیری
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید