سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


شهرنشینی در هجوم اشیاء و اصوات


شهرنشینی در هجوم اشیاء و اصوات
هنگامی تهران مفهوم كلان شهر یافت و به جهان مدرن وارد شد كه هنوز بسیاری از پدیده های این جهان نو برایش نامفهوم بود.
در واقع تهران بدون آن كه ساختار شهری را تجربه كند و بتواند در راه توسعه، توازنی میان نیازها، عادات اشتغال، سلایق تبلیغاتی و حتی سنت و فرهنگ ساكنان خود با مدرنیته برقرار كند، از همان زمان بیشترین سهم آن از مدرنیته، آشفتگی ساختاری و آلودگی صوتی و بصری یك زندگی شهری شد.
هنوز از خواب بیدار نشده ایم كه یكی می آید و می خواهد تمام زار و زندگی مان را بخرد و ببرد. صدای كش دارش چهار كنج خانه می پیچد. لوازم خانه-تیرآهن- چدن- آلومینیوم و یخچال خریدارم .
دیگر چیزی برای فروختن نیست تا بدهیم و دلخوش باشیم كه چند ساعت كه نه، چند دقیقه ای صدای هوارهای خریدار از توی بوق بیافتد.
اما هنوز صدای آزاردهنده از دور نیافتاده كه دوباره صدایی دیگر شنیده می شود و این حكایت هر روز و هر ساعت ادامه دارد.
انگار از وقتی كه یك روز صبح، ناغافل ما را پرت كردند وسط زندگی شهرنشینی بدون آن كه از قبل مناسبات شهری و شهرنشینی را آموخته باشیم، شهرمان همینطور آشفته و نابسامان شد. آن وقت نه تنها امكانات یك دنیای مدرن به خدمت ما نیامد بلكه همین مدرنیته عذاب جانمان هم شد.
ما گاهی آن قدر در تعریف ساختار یك زندگی شهری به خطا رفته ایم و گاهی به نابسامانی ها چنان عادت كرده ایم كه امروز گمان می كنیم تمام اینها ملزومات یك زندگی شهرنشینی هستند و كمتر در جست وجوی چاره ای برای هوارهای آدم هایی هستیم كه آبگرمكن و یخچال كهنه می خرند و هندوانه به شرط چاقو می فروشند و حواسمان نیست كه میان خرید و فروش های این آدم ها چرت پدربزرگ پاره می شود و خواب ناز نوزادمان كابوس می شود و به دنبال آن آدم هایی را به نسل بعد عرضه می كنیم كه به علت خواب آشفته دچار استرس و مشكلات روانی، رفتاری مضاعف هستند.
بی خبریم كه میان این همه آلودگی صوتی به تعبیر دكتر فربد فدایی سر و صدای استرس زا می تواند زمینه ساز بروز برخی اختلالات روانی و مشكلات رفتاری شود.
اما وقتی تهران و چند شهر دیگر كشور آن قدر بزرگ شدند كه رسیدند به واژه و مفهوم كلان شهر، بدون آن كه ساختار و نظم منطقی یك كلان شهر را دارا باشند و خانه هایی كنار كارخانه های سیمان، روغن نباتی و ... ساخته شد و زیرزمین هایشان تبدیل به كارگاه های نجاری و آهنگری شد.
هرچند طی سالهای اخیر دولت و مسئولان تلاش كردند تا مشاغل و كارخانه هایی كه به محیط زیست طبیعی آسیب می زدند و آلودگی صوتی تولید می كردند را به بیرون از شهرها و گاهی به شهرك های صنعتی منتقل كنند، اما هنوز در كلان شهر تهران و دیگر شهرهای بزرگ می توان این مشكلات را كنار كلاف سردرگم ترافیك گذاشت و صدای بوق های ممتدی را شنید كه به هزار شكل درآمده اند؛ به تصور این كه هر قدر صدایشان عجیب تر و بلندتر باشد چراغ های همیشه قرمز زودتر سبز می شوند.
حالا كافی است، آلودگی های بصری را هم به آلودگی های صوتی این كلان شهر اضافه كنیم تا اثرات سوء این همه آشفتگی را در تن خسته شهروندان تهرانی ببینیم.
●در ازدحام آشفتگی
برای دیدن این آشفتگی ها احتیاج به مهارت خاصی نیست، كافی است میان شهر گشتی بزنیم تا ساختمان های كوتاه، بلند و عریض و طویلی را در همسایگی هم ببینیم كه نه تنها از لحاظ نوع معماری هیچ قانون مشتركی ندارند بلكه در استفاده از انواع مصالح مصرفی چنان مختارند كه بی قیدانه بر سیمای ظاهری شهر وصله ناجوری به نظر می رسند.
اما در آشفتگی های شهر نیمه مدرن تهران نباید سلیقه های متنوع و متفاوت تبلیغاتی را فراموش كنیم كه در اعمال نظر آن قدر آزادند كه ما امروز شاهد هجوم موجی از تبلیغات هستیم كه از روی در خانه ها شروع می شود و به سردر مغازه ها، چسبیده به پل های عابر پیاده، روی بدنه اتوبوس ها، بیلبوردها و پنل های تبلیغاتی و ... می رسند و حتی این اواخر تا روی تلویزیون های بزرگ شهری هم كشیده شده اند.
هرچند امروز ما به همه اینها عادت كرده ایم و به یك زندگی مسالمت آمیز با تمام این حشو و زواید شهری تن داده ایم اما بی خبر هستیم كه این آشفتگی ها و ناهماهنگی های ساختاری چه میزان می تواند اثر مخرب بر جسم و روح ما داشته باشد و می تواند موجب شود ما شهرنشین ها دو برابر بیشتر پرخاشگر و تحریك پذیرتر نسبت به افرادی كه در محیط هایی دور از آلودگی صوتی و بصری زندگی می كنندباشیم.
دكتر فربد فدایی ، روانپزشك و استاد دانشگاه،درباره اثرات سوء آلودگی صوتی و بصری در زندگی نیمه مدرن تهران معتقد است؛ در چنین شرایطی فرد در برابر كوچكترین محرك عصبانی می شود و ممكن است عكس العمل نشان دهد.
به عبارت دقیق تر رفتار و كاركرد روانی طبیعی افراد كاملاً وابسته به محیط است. هر قدر این محیط آلودگی های صوتی و بصری كمتری داشته باشد زمینه بروز اختلالات روانی و مشكلات رفتاری كاهش می یابد. در مجموع آلودگی های صوتی و بصری یك زندگی شهری می تواند موجب كاهش توجه و تمركز در افراد شود و سبب ایجاد اضطراب و برانگیختن دستگاه عصبی و افزایش حالت های تحریك پذیری و پرخاشگری در افراد شود.
●شهرداری و آشفتگی شهر...
اما شهرداری به عنوان مهمترین نهاد سامان دهی شهر با این پرسش مخاطب ما می شود كه برای رفع آلودگی های صوتی ناشی از فریاد دست فروش ها- دوره گردها و ... كه به كمك دیگر آلودگی های صوتی شهر رفته اند چه كرده اید؟ و تا چه اندازه در حذف و ساماندهی سدمعبرها، نمادها و المانهای زاید شهری و ایجاد فضاهایی عاری از آشفتگی در سطح شهر كه نشاط و آرامش را برای شهروندان سلب كرده، موفق بوده اید؟
مهندس میثم مجیدی، مدیریت فنی مركز سامانه مدیریت شهری ۱۳۷ ، درباره مزاحمت های صوتی و سدمعبرهای بعضی از مشاغل مانند؛ دست فروش ها، دوره گردها و حتی بعضی اصناف كه پیاده روها رااشغال می كنند گفت: از تاریخ سوم خردادسال ۱۳۸۴ تا پانزدهم مهر سال جاری در مجموع ۲۵ هزار و ۱۷۲ تماس و شكایت مردمی در ۱۳۷ به ثبت رسیده است كه از كل تعداد این تماس ها ۲/۲ درصد مربوط به مزاحمت دوره گردها بوده است، اما اصناف ۲۳/۲ درصد و دست فروش ها ۲۲/۱ درصد از كل تماس های مردمی را به خود اختصاص داده اند كه در هر سه مورد، به بیش از ۹۳ درصد تماس ها رسیدگی شده است.
اما ابراهیم مداحی مدیركل فوریت ها و خدمات اضطراری شهرداری در پاسخ به این كه برای ساماندهی این مشاغل با توجه به قدمت طولانی و حضور چندین ساله آنها در سطح شهر تهران چه طرح و برنامه جامعی وجود دارد؟ گفت: نیروهای ۱۳۷ همه روزه در سطح مناطق و نواحی مستقر هستند و پس از دریافت پیام، سوژه را شناسایی و اقدام به جمع آوری آن می كنند.
البته با توجه به این كه بخش عمده ای از این دوره گردها و دست فروش ها در حال جابه جایی در سطح شهر هستند، شناسایی آنها كمی زمان می برد. اما تاكنون هیچ برنامه جامعی برای ساماندهی این مشاغل ارائه نشده و شرایط نیز فراهم نیست.
اما گاهی چادرهایی را در سطح مناطق برپا می كنیم كه دست فروش ها می توانند به شكل دوره ای هر سه تا ۶ ماه یك بار كالاهای خود را در این مراكز عرضه كنند.
درست است كه سالها به آلودگی های بصری شهر تهران عادت كرده ایم چنان چه گاهی متوجه حضور آنها نمی شویم، این نكته به آن معنی نیست كه این آلودگی ها اثر تخریبی خود بر جسم و روح شهر و شهروندان را از دست داده اند.
مهندس مهدی گلشنی، معاون آموزش و امور مناطق سازمان زیباسازی معتقد است ما چندان متوجه این آلودگی های بصری نمی شویم اما همه ما بارها تجربه كرده ایم وقتی فقط در معابر شهر قدم می زنیم و بعد از مدت زمانی به منزل برمی گردیم خسته هستیم، این خستگی ها تأثیرات مستقیم و سوء همین آلودگی هاست كه از راه چشم منتقل می شوند.
منظور از المان های زاید، تیرآ هن ها و ضایعات فلزی و آهنی است كه گاهی از كف معابر یا از جداره های نما بیرون افتاده و نقش كاركردی ندارند، مانند؛ سیم ها و كابل های آشفته، تأسیسات كولر و ناودان، تابلوهای ناقص و شكسته پزشكان و... .
مهندس گلشنی با اشاره به گستره وسیع شهر تهران گفت: با آغاز طرح جهادی در تیرماه سال جاری ما توانستیم حذف این المان های زاید شهری را در قالب طرح های ضربتی مقداری پیش اندازیم، حتی با نظام پزشكی كشور در حال تعامل هستیم تا علاوه بر شناسایی تابلوهای پزشكانی كه نقش كاركردی ندارند، به یك سری چارچوب های تعریف شده درباره بحث تبلیغات شهری، برای نصب تابلوی پزشكان برسیم. در پایان مهندس گلشنی ایجاد آرامش بصری و نشاط شهروندان را مهمترین هدف در تمام پروژه های سازمان زیباسازی عنوان كرد و گفت: باید تلاش كنیم تا جایی كه می توانیم فضایی آرام و امن برای شهر و شهروندان مهیا كنیم.
داشتن شهری عاری از آلودگی های صوتی و بصری علاوه بر اجرای طرح های جامع و متنوع كه با هدف نظارت بر تبلیغات و معماری شهر و حذف المان های زاید شهری و ساماندهی مشاغل تقویت كننده این آلودگی ها پیش می رود، نیازمند آموزش به شهروندان نیز است.
تا زمانی كه من و تو نخواهیم و نتوانیم كاركرد ایوان آپارتمان خود را بشناسیم و به جای چند گلدان سبز آنجا را پر از خنزر و پنزرهای انباری كنیم یا به خودمان اجازه دهیم كه در بی وقتی روز صدایمان را هوار كنیم روی سر اهالی محل و داد بزنیم كه چه می خریم و چه می فروشیم و یا خیلی از عادت های ساده دیگری كه جزء رفتار روزمره ما شده، چه طور می توانیم شهرنشینی مدرن را تجربه كنیم؟
آن وقت ما روزی ناغافل میان این همه آشفتگی و آلودگی صوتی و بصری در راه توسعه شهری زیر چرخ های مدرنیته له و فرسوده می شویم بدون آن كه متوجه شده باشیم.
مرضیه سبزعلیان
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید