سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

دن


دنبال ريش رفت سبيل را هم از دست داد!
رک: رفت کلاه بياورد سر راهم به باد داد
دنبال مرده آه کشيدن چه فايده؟ (شأنى تکلّو)
دنبه مسپاريد اى ياران به گرگ (مولوى)
دندان کرم خورده را بايد کَند و دور انداخت٭
نظير:
دندانى را که درد مى‌کند بايد کشيد
ـ دندان کم‌خورده علاجش کشيدن است (صابر همدانى)
٭ مولوى گويد:
چون که دندان تو را کرم اوفتاد نيست دندان، برکَنَش اى اوستاد
دندان کرم‌خورده علاجش کشيدن است٭
رک: دندانى را که درد مى‌کند بايد کند و دور انداخت
٭ يار رقيب ديده، علاجش نديدن است .............................. (صابر همدانى)
دندان که در دهان نبود خنده بدنماست
دندان مار دستهٔ خنجر نمى‌شود٭
٭ مقتبس از ترجيع‌بند معروف اشرف‌الدين حسينى مدير روزنامهٔ 'نسيم شمال'
دندان مار را به نمد مى‌توان کشيد٭
رک: زبان خوش مار را از سوراخ بيرون مى‌آورد
٭ شد کُند از ملايمتِ من زبان خصم ........................... (صائب)
دندان ندارد، ته‌ديگ مى‌خواهد (عا).
نظير: شنا بلد نيست، مى‌خواهد زير آبکى برود
دندانى را که درد مى‌کند بايد کشيد و دور انداخت
نظير:
دندان کرم‌خورده را بايد کند و دور انداخت
ـ علاج درد دندان کشيدن دندان است
ـ چون که دندان تو را کرم اوفتاد / نيست دندان بر کَنَش اى اوستاد (مولوى)
دنده را شتر شکست تاوانش را خر داد
رک: گنه کرد در بلخ آهنگرى ...
دنيا آکل و مأکول است
نظير:
ماهى ماهى را مى‌خورد ماهيخوار هر دو را
ـ تا جهان بود و بوَد، مرغ بوَد، طعمهٔ باز (فرّخى)
ـ دنيا ميدان جنگ است
ـ ماهى بزرگ ماهى کوچک را مى‌خورَد
نيزرک: زورت بيش است حرف پيش است
دنيا اگرچه سراى آفات است امّا دار مکافات نيز هست
رک: دنيا دار مکافات است
دنيا بازار آخرت است٭
نظير:
دنيا پل راهگذر براى سفر آخرت است
ـ دنيا مزرعهٔ آخرت است
ـ دنيا پلى است بر گذر راه آخرت (سعدى)
٭ يا: دنيا بازار خداست (از جامع‌التمثيل)
دنيا با مالش عزيز است
نظير: دنيا عزيز و مال دنيا عزيزتر است
دنيا به اميد برپاست (يا: دنيا به اميد قائم است)
رک: آدمى به اميد زنده است
دنيا به اهل خويش ترحم نمى‌کند٭
٭ ........................... آتش امان نمى‌دهد آتش‌پرست را (صائب)
دنيا به اين بزرگى کوره نصيب ما شد، باغ به اين بزرگى غوره نصيب ما شد! (عا).
رک: نصيب همه بخت و روز، نصيب من سرفه و تيز!
دنيا به ظلم آباد است
دنيا به کام ابلهان است
نظير:
ابلهان را همه شربت ز گلاب و قند است
ـ فاليز جهان بهر خران آمده است
ـ عيش را در جهان خران دارند
ـ خوشبخت آنکه کُرّه‌خر آمد الاغ رفت!
ـ فلک به مردم نادان دهد زمام مراد (حافظ)
ـ جاهل را غنى‌تر مى‌رسد روزى
ـ بى‌خايه را به‌قدر جهان مايه داده‌اند
ـ آنکه او را زخرى توبره بر سر بايد کرد فلکش لعل به دامان دهد و زر به جوال (کمال ‌اسمعيل)
هر که را در عقل نقصان اوفتاد کار او فى‌الجمله آسان اوفتاد (عطّار)
ـ آدم نفهم هزار من زور دارد
ـ آدم نفهم خوشتر مى‌خندد
ـ هر که فهميد مُرد، هر که نفهميد بُرد
ـ بدبخت نيست چشم دل هر که باز نيست (وحيد قزوينى)
ـ هميشه بادهٔ عشرت به کام نادان است (طرزى قندهارى)
ـ هست او را که هست نادان‌تر کارها از همه به سامان‌تر (سنائى)
دنيا پس مرگ من چه دريا چه سراب (يا: دنيا پسِ مرگ ما...) (خيّام)
نظير:
پس از من گو جهان را آب گيرد!
ـ پس از من جهان را چه ماتم چه سور!
ـ من که شدم از دنيا بِدَرْ، دنيا بشود زير و زبَر!
ـ من مرده جهان مرده، من زنده جهان زنده
ـ از من بِدَرْ، به جوال کاه!
نيزمقا: ديگى که براى من نجوشد سرِ سگ تويش بجوشد!
دنيا پل راهگذر براى سفر آخرت است
رک: دنيا بازار آخرت است
دنيا پلى است بر گذر راه آخرت٭
رک: دنيا بازار آخرت است
٭ .......................... اهل تميز خانه نگيرند بر پُلى (سعدى)
دنيا تُکش دراز است (عا).
رک: دُم دنيا دراز است
دنيا جاى آزمايش است نه جاى آسايش
دنيا چرا نشود خراب که گربه هم مى‌خورد شراب
رک: چرا دنيا نشود خراب...
دنيا حريف سفله و معشوق بى‌وفاست ٭
رک: دنيا دون پرور است
٭....................... چون مى‌رود هر آينه بگذار تا روَد (سعدى)
دنيا خوش است اما با رفيق خوشتر است
رک: خوشا با رفيقانِ يکدل نشستن


همچنین مشاهده کنید