چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

حکومت در اسلام و ایران


حکومت در اسلام و ایران
در جمهوری اسلامی ایران “قانونگذاری به معنی برنامه‌ریزی و تطبیق اصول بر فروع و استخراج فروع از قوانین کلی و تشخیص موضوعات به طور دقیق است”
حکمرانان باتوجه به نگرش به حکومت در جوامع مختلف حکمرانی کرده‌اند کسانی که حکومت را به معنای پاسداری، امانت، خدمتگزاری و راهنمایی اطلاق کرده‌اند خود را فرمانبردار و امانتدار مردم دانسته‌اند و همواره در تحقق این امر کوشیده‌اند.
● مقدمه
انسان موجودی است که بالطبع گرایش به اجتماع دارد و همواره درصدد بوده است نوعی تشکل و سازمان در طول تاریخ برای خود ترسیم کند تا بدین طریق از گزند حوادث در امان باشد و نیز زمینه‌های لازم برای تامین زندگی فردی واجتماعی خود را فراهم آورد.
در طول تاریخ اندیشمندان بزرگی چون افلاطون، ارسطو، هابز، لاک و... از جهان غرب و اندیشمندانی از جهان اسلام نظیر فارابی، ابن خلدون و ابن سینا راجع به چگونگی اداره حکومت و جایگاه آن صحبت‌ها به میان آورده‌اند.
با توجه به اینکه اسلام به عنوان تکامل یافته‌ترین مذهب در میان خداپرستان شناخته شده است داعیه این امر را دارد که تمام ضروریات و فرعیات زندگی انسان را تا قیامت پاسخگوست لذا در این مقاله درصدد هستیم تا دیدگاه اسلام را درباره حکومت جویا شویم تا راهگشایی برای پژوهشگران در این حوزه و مقدمه‌ای برای تفحص بیشتر در قرآن کریم و سیره معصومین باشد.
● ضرورت شکل‌گیری اجتماع و حکومت
انسان موجودی است که با توجه به پیچیدگی‌های رفتاری و اخلاقی همواره در جهت تامین نیازهای خود گام برداشته است. در طول تاریخ انسانها برای بهره‌برداری بهتر از امکانات و منابع و نیز جلوگیری از تجاوزات و ناکامی‌ها، دور هم جمع شدند و نخستین اجتماعات را تحت عنوان قبیله، طایفه و روستا به‌وجود آوردند.
با گذشت زمان انسانها برای انجام بهتر امورات اجتماعی نهادها و سازمان‌هایی را برای خود ترسیم کردند که با تکامل تدریجی در طول زمان با اشکال مختلف پادشاهی، مشروطه و جمهوری دموکراسی مطرح شدند.
ملتها اگرچه در طول تاریخ، ظلم‌ها و تعدی‌ها و یا خیرها و نیکی‌ها دیده‌اند اما همواره متوجه این امر بوده‌اند که عدم حکومت کیان نظام اجتماعی را نابود می‌کند. به همین دلیل وجود حکومت استبدادی و ظالم را بر عدم حکومت ترجیح دادند.
اکنون پس از ۱۴۰۰ سال گذشت از بعثت پیامبر، دین اسلام مدعی است که در زمینه سعادت زندگی بشری در دنیا و آخرت، برنامه دارد. با توجه به اینکه برای حفظ کیان نظام اجتماعی مسلمانان نیاز به حکومت دارند سوال این است که آیا اسلام توانسته است از عهده این امر مهم (حکومت)‌برآید؟
طبق اصل اول قانون اساسی حکومت در ایران “جمهوری اسلامی” است. آیا ارکان اصلی حکومت (قانونگذاری، قضائی، اجرایی) در ایران براساس حکومت اسلامی پایه‌گذاری شده است؟
● انواع حکومت در اسلام
آنچه از آیات قرآن در مورد حکومت بر می‌آید این است که خداوند در قرآن دو نوع حکومت را معرفی می‌کند:
۱) حکومت الهی حکومت پیامبر و امامان معصوم و کسانی که با داشتن شرایط ویژه، حق حکومت را از سوی آنها دریافت می‌کنند و خداوند سعادت بشری را در پیروی از این نوع حکومت می‌داند. خداوند در سوره بقره آیه ۲۵۱ در مورد حکومت عظیم حضرت داود(ع) می‌فرماید: “واتاه الله الملک و الحکمه و علمه مما یشاء”.
۲) حکومت طاغوت که براساس حاکمیت فرد یا گروه خاص بنا شده است و قوانین بر محور اراده فرد یا آن گروه خاص دور می‌زند و اینها کسانی هستند که به هیچ چیز جز حفظ منافع خود نمی‌اندیشند لذا برای حفظ خویش در طول تاریخ جامعه را به بردگی و بر مردم ظلم‌ها روا داشته‌اند. خداوند در سوره نمل آیه ۳۴ می‌فرماید: “ان الملوک اذا دخلوا قریه افسدوها و جعلوا اعزه اهلها و کذلک یفعلون”.
● حکومت اسلامی (الهی)
در اسلام حاکمیت مطلق از آن خداست و اوست که این حاکمیت را به پیامبر اکرم و امامان معصوم و در زمان غیبت امام عصر(عج) به فقهای جامع الشرایط اسلام به صورت عام تفویض کرده است. اما باید توجه داشت که تعیین سرنوشت سیاسی مردم بر عهده خود آنها گذاشته است انسان با توجه به عقل کمال‌گرای خود درصدد است که بهترین نوع حکومت که سعادت او را تامین کند برای خود فراهم آورد.
این آیه از قرآن کریم “ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم”‌موید این مطلب است و اثرات آن (نوع تصمیم‌گیری سیاسی)خوب یا بد به نوع عملکرد انسان باز می‌گردد.در تاریخ سیاسی اسلام شاهد این جمله مشهور از امام(ع) پس از مرگ عثمان هستیم: “اگر حجت به سبب حضور حاضران بر من تمام نمی‌شد افسار شتر خلافت را بر گردنش می‌انداخته‌ام” که حاوی دو نکته مهم است: ۱)مردم خود برای تشکیل حکومت باید گام بردارند که در اندیشه سیاسی اسلامی تحت عنوان “تحقق” مشروعیت سیاسی نام برده می‌شود. ۲) با توجه به شخصیت همه جانبه علی(ع) که در تمام فضایل عالم یگانه بوده‌اند این نکته برداشت می‌شود که حق حکمرانی در اسلام بر عهده شایسته‌ترین افراد است و هر فردی حق حکمرانی بر مسلمانان را ندارد.سیره امام علی(ع) در حکومت چند ساله خود به عنوان یک حاکم اسلامی برای شناسایی رفتارها و الگوهای اجرایی می‌تواند مورد بررسی قرار گیرد.
امام علی درباره اندیشه ضد حکومت و مخالفت حق حاکمیت مردم که از جانب خوارج مطرح شده بود می‌فرماید: “نعم انه لاحکم الا لله ولکن هولاء یقولون لاامره الا لله و انه لابد للناس من امیر بر او فاجر”‌
آری حکم جز از آن خدا نیست، لیکن اینان می‌گویند فرمانروایی و حکومت جز برای خدا روا نیست در حالی که مردمان را حاکمی باید نیکوکار یا تبهکار”
“نشان دهنده دیدگاه امام(ع) درباره خاستگاه حکومت است و اینکه حاکمیت مطلق در همه امور از آن پروردگار عالمیان است و هم او حق حکومت به انسانها بخشید و مردمان را بر سرنوشت اجتماعی و سیاسی خویش حاکم ساخته است.”(۱)
حکمرانان باتوجه به نگرش به حکومت در جوامع مختلف حکمرانی کرده‌اند کسانی که حکومت را به معنای پاسداری، امانت، خدمتگزاری و راهنمایی اطلاق کرده‌اند خود را فرمانبردار و امانتدار مردم دانسته‌اند و همواره در تحقق این امر کوشیده‌اند.
اما کسانی که حکومت را به معنای قدرتمندی، سلطه‌گری، فرمانفرمایی و خودکامگی دانسته‌اند همواره بر مردمان بزرگترین ظلم‌ها و جنایات را تحمیل کرده‌اند.
در منظر امام علی(ع) حکومت فی حدذاته برای ایشان از یک کفش کهنه کم ارزش‌تر است. مگر اینکه به وسیله آن عدل برپا شود.
“والله لهی احب الی من امرتکم الا ان اقیم حقا او ادفع باطلا”
به خدا سوگند این کفش بی‌ارزش نزد من محبوب‌تر از حکومت بر شما، مگر آنکه حقی را برپا داریم یا باطلی را براندازم.”
دلالت سخن امام(ع) بر اینکه حکومت فی نفسه هیچ ارزشی ندارد و امری آلی است نه عالی وسیله‌ای در جهت اقامه حق و دفع باطل بیش نیست کاملا روشن است.امام خمینی(ره) در این باره چنین فرموده است:
“عهده‌دار شدن حکومت فی حد ذاته‌ شان و مقامی نیست، بلکه وسیله انجام وظیفه اجرای احکام و برقراری نظام عادلانه اسلام است.”(۲)
● رابطه دولت و ملت
براساس نوع رابطه زمامداران با مردم، ساختار حکومت شکل می‌گیرد. این رابطه می‌تواند یکسویه یا دوسویه باشد. در طول تاریخ در میان اکثر حکومت‌ها، رابطه بین زمامداران با مردم یک سویه بوده است به این معنا که فرمانروا بر مردم فرمان می‌رانده و مردم از روی اجبار و یا براساس عدم شناخت درست از جایگاه فرمانروا، خود را ملزم به پیروی از دستورات او می‌کردند. بنابراین بسیاری از ستمگری‌ها و ستم‌پذیرها به این رابطه یک سویه [مالک و مملوک] مربوط می‌شود. در اسلام رابطه بین زمامداران با مردم رابطه دوسویه است و هر دو آنها ازحقوق و تکالیف برخوردار هستند. بنابراین رابطه براساس حق‌مداری ترسیم شده است. مهمترین بخش حقوق در اجتماع اسلامی، حقوق متقابل زمامدار و مردم است در صورتی که این حقوقی به درستی ادا شود، حکومت به درستی سامان می‌یابد.
“امام علی(ع) در تمام دوران حکومت خود با این تلقی که حق ازآن زمامداران است و تکلیف بر دوش مردمان و میان والی و رعیت رابطه یکسویه برقرار است، به شدت مبارزه کرد و حقوق متقابل دولت و ملت را بیان کرد و بر اجرای آن ایستادگی نمود. امام علی(ع)‌در خطبه‌ای که در صفین ایراد کرده چنین فرموده است: “همانا خدا بر شما برای من حقی قرار داد، چون زمامداری شما را به عهده‌ام نهاد و شما را نیز حق است بر من، ... کسی را حقی بر او نبود خدای سبحان است نه دیگر آفریدگان.”(۳)● جمهوری اسلامی ایران
در ایران نوع حکومت “جمهوری اسلامی” است که جمهوریت شکل حکومت و اسلامی بودن محتوای آن را دربر می‌گیرد .اصل اول قانون اساسی: “حکومت ایران جمهوری اسلامی است که ملت ایران براساس اعتقاددیرینه‌اش به حکومت حق و عدل قرآن در پی انقلاب پیروزمند خود... به آن رای مثبت داد”(۴)
پایه‌های هر حکومتی سه رکن (قانونگذاری، اجرایی و قضائی) می‌باشد.
در اسلام قانونگذار واقعی و حقیقی تنها خداست بنابراین باید تمامی قوانین فردی و اجتماعی جامعه اسلامی مطابق با قوانین الهی باشد. در اصل چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به این امر توجه شده است.
وظیفه قانونگذاری در جمهوری اسلامی ایران بر عهده مجلس شورای اسلامی است به این معناست که مجلس وظیفه دارد برای نیازها و مسائلی که در هر زمان و هر محیط و شرایط برای جامعه پیش می‌آید برای آنها قوانین مطابق با احکام اسلامی تدوین کند و به همین خاطر است که شورای نگهبان در کنار مجلس قرار داده شده است تا جمعی از فقها بر آن نظارت کنند و از تصویب قوانین موضوعه برخلاف احکام اسلامی جلوگیری کنند. بنابراین در جمهوری اسلامی ایران “قانونگذاری به معنی برنامه‌ریزی و تطبیق اصول بر فروع و استخراج فروع از قوانین کلی و تشخیص موضوعات به طور دقیق است.”(۵)
در جمهوری اسلامی قوه مجریه وظیفه اجرای قوانین را بر عهده دارد و از سوی دیگر با توجه به اصل مشارکت سیاسی وظیفه انتخاب مسئولان بر عهده مردم است. رئیس جمهور عالی‌ترین شخص قوه مجریه است توسط رای مستقیم مردم انتخاب می‌شود و مسئولان اجرایی نیز با توجه به سلسله مراتب اداری توسط رئیس جمهور انتخاب می‌شود.
“در نظام جمهوری اسلامی هرچند در حال حاضر رئیس قوه اجرایی یعنی رئیس جمهوری از سوی مردم برگزیده می‌شود، ولی مسئولان رده بالا یعنی وزرا به پیشنهاد او و گزینش نمایندگان مردم در مجلس شورا صورت می‌گیرد، به این ترتیب مردم از دو طریق در انتخاب وزیران شریک و سهیم‌اند:‌از طریق نمایندگان مجلس و از طریق رئیس قوه مجریه که منتخب مردم هستند.
فقیه جامع الشرایط [رهبری] نیز از طریق شورای نگهبان و هم از طریق تنفیذ حکم رئیس جمهوری بر این کار نظارت می‌کند... دخالت فقیه جامع الشرایط [رهبری] در این گزینش مطابق موازین شرعی تامین می‌شود و با مشارکت مردم به این ترتیب جنبه‌های شرعی و مردمی آن رعایت می‌شود.”(۶)
قوه قضائیه در هر حکومتی برای جلوگیری از انحرافات و تخطی پایه‌گذاری شده است. مسئله قضا در اسلام برای پاسداری از حقوق مردم و صیانت از احکام اسلامی طراحی شده است. از این رو در حکومت اسلامی باید سیستم قضائی بر پایه عدل اسلامی و متشکل از قضات عادل تاسیس شود. از طرفی دیگر چون “حکومت و حاکمیت بنابر اصل مسلم “توحید افعالی” به خداوند باز می‌گردد،حق داوری نیز از آن کسانی است که به او اجازه فرموده است”(۷)
طبق اصل ۱۵۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران وظیفه انتخاب رئیس قوه قضائیه به عهده رهبر گذاشته شده است. “به منظور انجام مسئولیت‌های قوه قضائیه در کلیه امور قضائی و اداری و اجرایی مقام رهبری یک نفر مجتهد عادل و آگاه به امور قضائی و مدیر و مدبر را برای مدت پنج سال به عنوان رئیس قوه قضائیه تعیین می‌نماید که عالی‌ترین مقام قوه قضائیه است.”
رهبر در عالی‌ترین مقام است که با توجه به اندیشه سیاسی شیعه در زمان غیبت امام عصر(عج) مسئولیت زمامداری بر مسلمان را به عهده دارد. با توجه به توضیح مختصری که در مورد سه رکن اصلی حکومت جمهوری اسلامی ایران داده شد، به طور بدیهی روشن شد که ارکان حکومت اگرچه از نظریه اندیشمندان غربی گرفته شده است اما ماهیت اسلامی دارد.
● نتیجه‌گیری
در طول تاریخ حکومت به عنوان امری مسلم برای حفظ کیان نظام اجتماعی ترسیم شده است. در اسلام جامعه نمی‌تواند بدون حکومت باشد. چنان‌که امام علی(ع) می‌فرماید:‌”انه لابد للناس من امیر، بر او فاجر”‌”مردمان را حاکمی باید، نیکوکار یا تبهکار”
اما باید توجه کرد که حکومت در اسلام تنها حکومت الهی است و خداست که حق حاکمیت بر تمام شئونات فردی، اجتماعی مردم دارد واوست که حق تعیین سرنوشت سیاسی مردم را به عهده خود مردم گذاشته است. در حکومت اسلامی، مکانیسم حکومتی به طریقی طراحی شده است که باید در تمام امورات قانونگذاری، اجرایی، قضائی نشات گرفته از یگانه معبود جهان باشد.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷ ملت ایران به حکومت “جمهوری اسلامی” رای مثبت داد بنابراین لازم است با توجه به نوع حکومت (اسلامی) ارکان اصلی حکومت (قضائی،‌اجرایی، قانونگذاری) مطابق حکومت الهی باشد.
براساس اندیشه سیاسی شیعه، در زمان غیبت امام عصر(عج) زمامداری بر حکومت اسلامی بر عهده فقیه جامع‌الشرایط (رهبر) گذاشته شده است.
با توجه به حق تعیین سرنوشت سیاسی در اسلام طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مردم در انتخاب رئیس جمهور نمایندگان مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری به طور مستقیم مشارکت دارند. از سوی دیگر رهبر از طریق مجلس خبرگان تعیین می‌شود و نیز اوست [رهبر] که با انتخاب فقهای شورای نگهبان که در تائید مصوبات مجلس و روند انتخابات از ابتدا تا انتها نقش اساسی دارند و تنفیذ حکم ریاست جمهوری و انتخاب رئیس قوه قضائیه به این سه رکن اصلی حکومت، مشروعیت سیاسی، اسلامی می‌دهد.
مهدی نادری باب اناری
پی‌نوشتها:
۱- دلشاد تهرانی، مصطفی، حکومت حکمت، انتشارات دریا، ۱۳۷۹، ص ۶۵
۲- همان، ص ۷۷
۳- همان، ص ۱۲۷
۴- کنگرانی، مهدی، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل اول، ص ۲۸
۵- مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۱۰، ص ۱۰۹
۶- همان، ص ۱۴۸
۷- همان، ص ۱۷۵
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید