جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
مجله ویستا

استدراج و امهال کافران


استدراج و امهال کافران
همواره یکی از مهم ترین شبهاتی که درباره حقانیت و عدم حقانیت اسلام از سوی دوست و دشمن مطرح می شود، مساله رفاه و نعمت هایی است که کافران از آن برخوردار هستند. شبهه از آن رو ایجاد می شود که به ظاهر کسانی که مطیع اوامر و دستورهای قرآن و خداوند تبارک و تعالی هستند می بایست از آثار این اطاعت و پیروی برخوردار باشند ولی با این همه آن چه به ظاهر تحقق خارجی ندارد کمبودهای شدید و حضور فراوان بلایا و گرفتاری هایی است که امت اسلام به آن گرفتار هستند و به عنوان نمونه خاورمیانه مهم ترین مناطق فقیر وآشوب و جنگ زده جهان است. مردم آن در فقر و نداری دست و پا می زنند و از کم ترین آزادی های اجتماعی و امنیت و رفاه و آسایش برخوردار نمی باشند. آمارهای روزانه کشتار در این مناطق به گونه ای است که به عنوان امری عادی تلقی می شود و حتی دیگر در عناوین اخبار قرار نمی گیرد.
این در حالی است که به ظاهر کسانی که کافر هستند و یا در کشورهای کفر زندگی می کنند هم از نظر رفاه و آسایش از وضعیت و موقعیت بهتر و برتری بهره مند هستند و هم از انواع نعمت های خدادادی برخوردار می باشند.
این مساله انگیزه ای شده تا نویسنده با بازخوانی علل و عوامل این تفاوت در آیات قرآنی، بینش و نگرش قرآن را به این مساله بررسی کند و فلسفه و علل آن را واکاوی نماید.
● استدراج و امهال، عامل رفاه کافران
قرآن در آیات بسیاری سخن از رفاه و فراوانی نعمت می کند و تاکید می کند مومنان به آیات و آموزه های قرآنی عمل کرده و از آن کوتاه نیایند و تقصیر و قصوری را مرتکب نشوند. قرآن یکی از مهم ترین علل و عوامل رفاه و فراوانی نعمت را پیروی و اطاعت ازآموزه های قرآنی برمی شمارد اکنون این پرسش مطرح می شود که چرا مسلمانان از این رفاه برخوردار نمی باشند. پاسخ را می توان به همان اصل بازگرداند که مسلمانان در حقیقت به طور اسمی مسلمان هستند و از اسلام واقعی و اطاعت از آموزه های وحیانی قرآن خبری نیست؛ زیرا کلام الهی صادق و مصدق است و اگر خداوند رفاه مومنان را مشروط به عمل آنان به آموزه های وحیانی قرآن کرده پس باید فقدان این اطاعت را علت اصلی عدم رفاه و کمبودهای رفاهی و نعمتی دانست که مسلمانان از آن رنج می برند.
اما این که چرا غیر مسلمانان و کافران از رفاه برخوردار می باشند و یا در میان مسلمانان گروهی که به یقین از منافقان هستند از رفاه برخوردار می شوند و وضعیت زندگی آنان بسیار بهتر از دیگران است، به اصلی باز می گردد که قرآن از آن به استدراج و امهال یاد می کند.
استدراج در لغت به معنای نزدیک کردن تدریجی و گرفتن آرام آرام است. (مفردات راغب اصفهانی و نیز لسان العرب ذیل واژه درج) به این معنا که پله پله و درجه درجه شخص را به امری نزدیک می کند و ناگهان همانند شاهین و باز تیز چنگال وی را می رباید و به دام می اندازد.
در قرآن به قرینه مقام در آیه ۱۸۲ سوره اعراف از نزدیک کردن تدریجی و مهلت دادن برای نابود ساختن اشخاص کافر و گناهکاران غیر قابل برگشت یاد می کند.
این گرفتار شدن ممکن است در دنیا و در آخرت باشد و این گونه نیست که به یقین قطع تنها در دنیا و یا تنها در آخرت اتفاق بیافتد. از این رو ممکن است که شخص و یا جامعه ای را که کفر ورزیده و راه باطل و گمراهی را در پیش گرفته است در همین دنیا مجازات و عذاب کند و یا به آخرت واگذارد.
برخی در تفسیر آیه یاد شده گفته اند مقصود از استدارج این است که انسان از نعمت و رفاه برخوردار شده و در حال غفلت به هلاکت و عذاب گرفتار شود. (لسان العرب) صاحب لسان العرب این معنا را بر پایه کاربردهای معنا شناختی واژه به دست آورده است و به عنوان یک لغوی به این مطلب اشاره می کند نه به عنوان رای تفسیری به عنوان یک مفسر.
با این همه می توان کلام وی را متین و استوار دانست؛ زیرا کسانی که در رفاه و آسایش همه جانبه هستند و نیازی در خود نمی بینند که برای برآوردن نیازی و حاجتی سر به آسمان بلند کنند، به نوعی غفلت و عدم حضور خداوند در هستی و مدیریت و تدبیر آن گرفتار می شوند و به گونه ای عمل می کنند که گویی مستغنی بالذات هستند.
همین استغناست که ایشان را به نحوی از خداوند دور می سازد که هرگز یاد وی را بر دل و زبان جاری نسازند و ناگهان مرگ ایشان را می رباید و به دوزخ می فرستد.
خداوند در تبیین این نوع واگذاری مردمان کافر به خود از واژگانی چون امهال، استدراج، مد، نذر، و تمتع بهره جسته است.
امهال به معنای مهلت دادن و فرصت بخشیدن است تا هر گونه که خواستند عمل کنند و چیزی سد راه ایشان نشود. استدراج نیز گرفتن شکار و نزدیک شدن آرام آرام به او و جهیدن بر سر شکار و گرفتن ناگهانی اوست. مد نیز به معنای کشاندن و یاری رساندن ایشان به سوی طغیان است تا در سر فرصت و ناگهان به عذاب دچار شوند. از این رو طبرسی در مجمع البیان ذیل آیه ۱۵ سوره بقره می نویسد که مراد از مد در این آیه به معنای استدارج و امهال است. اما نذر به معنای به خود واگذار کردن افراد است تا هرگونه که خواستند عمل کنند.
این واژگان همه یک معنا را با خود به همراه دارند و آن این که شخص به خود وانهاده شده است تا هر طور که خواست رفتار عمل کند و به گونه ای از آزادی مطلق برخوردار است و هیچ قانون و دستوری وی را از راهی که می رود باز نمی دارد. راهی که این اشخاص می پیمایند از همان آغاز راه نیستی و نابودی است.
همانند گاوی در چمن زاری می چرند و گام بر می دارند بدون آن که بدانند در همین نزدیکی دره ای ژرف است که در آن فرو می افتند و نابود می شوند.
● فلسفه استدراج و امهال
پرسشی که در این جا مطرح می شود آن است که خداوند چنان که قرآن گزارش می کند بر خود عهد و پیمان بسته است تا مردم را هدایت کند و ایشان را به سوی کمال رهنمون گرداند. (بقره آیه ۳۸) پس چگونه این کافران را از چنین رحمتی محروم داشته است؟ در پاسخ به این پرسش می بایست به فلسفه استدارج توجه داد . قرآن در آیه ۱۷۸ سوره آل عمران تبیین می کند که از آن جایی که کافران به هر شکل و شیوه ای که خداوند خواست تا ایشان را هدایت کند، از پذیرش هدایت سر باز زدند و حاضر به پذیرش خالقیت و ربوبیت خداوند نشدند، آنان را گرفتار مساله استدراج کرد؛ زیرا نظام هستی به گونه ای است که هدایت انسان و جنیان به صورت جبری همانند فرشتگان نیست، بلکه آنان موجوداتی عاقل و مختار هستند که خود می بایست راه خویش را برگزینند. پس جز بیان و تبیین حق از باطل تکلیفی بر عهده خداوند نیست و او مردم را هرگز به جبر به سوی حق و حقیقت نمی راند.
بنابراین اگر کسی خود به اختیار و اراده خویش راه ضلالت را برگزید خداوند جز به انذار و هشدار باش، وی را به سوی حق نمی خواند. با این همه کسانی که به این هشدارها توجهی نشان نمی دهند و به آن پشت می کنند و به تعبیر قرآنی گوش ها و چشم های خویش را می بندند نمی توان آنان را به زور و اجبار به سوی خدا و حق خواند. بنابراین مساله استدراج زمانی پدیدار می شود که شخص از هرگونه پذیرش اسلام و آموزه های وحیانی سرباز زند و راه گمراهی و کفر را در پیش گیرد. در این هنگام است که خداوند با بهره مندی بیش تر از نعمت ها و برکات الهی وی را در موقعیت و وضعیتی قرار می دهد که هرچه بیش تر در گناه و عذاب غرق شود. (آل عمران آیه ۱۷۸)
● عوامل استدراج
از بیان فلسفه استدراج و امهال دانسته شد که علت اصلی آن کفر پس از آگاهی است؛ به این معنا که هر کسی که از دین و آموزه های وحیانی آگاهی یابد و پس از آگاهی و شناخت حق و حقیقت از پذیرش آن سر باز زند گرفتار استدراج می شود و نعمت ها و برکات آسمانی بر وی نازل می شود تا هرگز دست به سوی خدا دراز نکرده و سر به سوی او نیاورد و پیشانی به خاک استعانت نساید.
با این همه می توان غیر از کفر آشکار (بقره آیه ۱۲۶ و آل عمران آیه ۱۷۸) که مهم ترین عامل برای استدراج و فرصت دهی به کافران و دچار شدن ایشان به عذاب اخروی است، از عواملی دیگر چون تکذیب آیات الهی یاد نمود؛ زیرا کافران با آن که به همه نشانه های حقانیت آگاه می شوند و حتی به معجزات پیامبران شناخت پیدا می کنند و همه راه های شناخت به سوی ایشان باز می باشد با این همه کفر می ورزند و به عمد از پذیرش دعوت حق سر باز می زنند تا بتوانند بدون هیچ گونه محدودیتی به کارهای خلاف خویش بپردازند. از این رو می توان نادیده گرفتن آیات الهی از سوی کافران را یکی از دلایل و عوامل استدراج برشمرد. (اعراف آیه ۱۸۲ و ۱۸۳ و نیز قلم آیه ۴۴ و ۴۵)
همین مسئله فرار از محدودیت ها و کفر نسبت به خدا و آیات وی که برای ایشان بسیار روشن است موجب می شود که دست خود را برای کارهای زشت باز نگه دارند و بی هیچ محدودیتی به ظلم و ستم در حق دیگران پرداخته و اموال و منابع آنان را به غارت برند. در آیات بسیاری از قرآن به این مسئله اشاره شده که چگونه کافران و فاسقانی از یهودیان با این که علم به عدم تجاوز به حقوق دیگران داشتند، با این همه حتی پول هایی که از دیگران به وام می ستاند، به صاحبانشان پس نمی دادند و به خود این اجازه را می دادند که مال ایشان را به باطل غصب کرده و بخورند. کافران بر همین اساس است که به غارت سرمایه ها و منابع کشورهای دیگر اقدام می کنند و به خود این اجازه را می دهند که با ثروت و سرمایه دیگران به رفاه و تجمل برسند. کشورهای دیگر را ویران و کشور خویش را آباد سازند. این رویه در میان جامعه های امروز بخوبی مشهود است و کشورهای کافر و مستکبر به غارت سرمایه انسانی و مادی و منابع زمینی و مانند آن می پردازند و برای خود هیچ گونه محدودیتی قایل نمی شوند؛ زیرا بر این باورند که هرگونه حقی برای غارت آن منابع دارا می باشند. بنابراین ظلم و ستم از خصیصه هایی است که صاحبان استدراج به آن گرفتارند. (حج آیه ۴۸ و نیز ابراهیم آیات ۴۲ و ۴۳)
● ویژگی های اهل استدراج
فسق و فجور و بی حیایی در میان کافران گسترده است و می کوشند تا آن را در همه جامعه گسترش و رواج دهند. آنان از هیچ امر ناشایست ابایی نداشته و به هرگونه اعمال زشت و زننده دست می یازند. (اسراء آیه ۱۶) و این گونه است که مترفان و سرمایه دارانی می شوند که جز فسق و فجور امری را نمی شناسند و با حقیقت و پاکی و امور نیکو و پسندیده سر و کاری ندارند.
آنان مردمانی را که به حق و حقیقت فرامی خوانند به تمسخر می گیرند و هرچه بیش تر در دام استدراج و رفاه و آسایش قرار می گیرند بیش تر دیگران را که اهل حق و حقیقت هستند به تمسخر می گیرند. آنها انسان هایی می باشند که تمسخر حق و اهل حق، امری عادی برای ایشان است و هرگونه حقی را به استهزاء می گیرند. (بقره آیه ۱۴ و ۱۵) هرچه بیش تر در دام استدراج می افتند بیش تر به تمسخر دیگران می پردازند و پا را چنان فراتر از محدوده ها قرار می دهند که حتی پیامبران را به سادگی، استهزاء می کنند چه برسد به انسان های معمولی و عادی از مؤمنان (رعد آیه ۳۲)
اهل استدراج نه تنها گرفتار گمراهی و ضلالت هستند (مریم آیه ۷۵) بلکه گناه و جرم و تجاوز از قانون های شرعی و عرفی برای ایشان امری عادی است. به چیزی از قوانین پای بند نیستند و می کوشند با دور زدن و یا زیر پا گذاشتن قانون، به رفاه و آسایش بیش تر دست یابند. (انعام آیه ۱۲۳ و ۱۲۴ و اسراء آیه ۱۶ و ۱۷)
آنان اهل مکر و حیله هستند و حتی به دوستان خویش نیز مکر می زنند و برای دست یابی به رفاه و آسایش بیش تر آن را به کار می گیرند. همین مسئله مکر و افزایش آن موجب می شود که استدراج در مورد آنان به شدت اعمال شود تا هرگونه که خواستند عمل کنند تا ناگهان خداوند ایشان را چنان بگیرد که جز دوزخ راهی برای ایشان نماند.
این ها اموری است که موجب می شود تا شخص، گرفتار استدراج گردد و به ظاهر از نعمت بهره مند شود اما در اصل گرفتار نقمت شود. همان چیزهایی که به ظاهر نعمت است برای ایشان ابزار نقمت جاودانی است. بنابراین نمی توان به صرف وجود برکات و فراوانی در میان کافران و یا جامعه ایشان حکم کرد که آنان از نعمت های خداداد برخوردار می باشند؛ بلکه آنان گرفتار نقمتی هستند که چون باز شکاری ایشان را می رباید و به دوزخ آتشین می افکند.
ناصر علینقی
منبع : روزنامه کیهان