سه شنبه, ۲ مرداد, ۱۴۰۳ / 23 July, 2024
مجله ویستا

تخيل، زمينه ساز پرورش خلاقیت کودک


روزنامه اطلاعات: امروز جامعه ما بیش از هر زمان به افراد هوشمند و خلاق نیاز دارد. هر قدر جهانی كه در آن زندگی می‌كنیم پیچیده‌تر می‌شود، نیاز به شناسایی و پرورش ذهنهای خلاّق و آفریننده بیشتر و شدیدتر می‌گردد.

 


تخيل، زمينه ساز پرورش خلاقیت کودک


از آن جا كه به نظر غالب روان‌شناسان خلاقیت در سالهای اول زندگی كودك ظهور می‌كند و در آغاز با تخیل همراه است، بدون تردید تخیل از مهمترین عواملی است كه تفكر خلاق را ممكن می‌سازد. در این جا سعی می‌شود به طور اجمالی مسأله تخیل و خلاقیت در كودكان و نوجوانان مورد بررسی قرار گیرد.
به نظر بعضی از روان‌شناسان، خلاقیت تركیبی است از قدرت ابتكار، انعطاف‌پذیری و حساسیت در برابر نظریاتی كه یادگیرنده را قادر می‌سازد خارج از نتایج تفكر نامعقول به نتایج متفاوت و مولد بیندیشد كه حاصل آن رضایت‌ شخصی و احتمالاً خشنودی دیگران خواهد بود>.
متداولترین برداشت از خلاقیت را می‌توان با تولید یا خلق اثر نو و متفاوت ارزیابی كرد، اما باید به خاطر داشت كه هر خلاقیتی لزوماً منجر به تولید اثر قابل مشاهده نمی‌گردد. به عنوان مثال در عالم تخیل، كودك یا نوجوان چیز نو و متفاوتی را خلق می‌كند، اما آفرینش ذهنی او برای دیگران قابل مشاهده و بالطبع ارزیابی و قضاوت نیست.‌
بنابراین خلاقیت یك فرآیند ذهنی است كه در فرد معینی و در یك زمان مشخص دیده می‌شود فرآیندی كه در نتیجه آن یك اثر جدید اعم از ایده یا چیز نو و متفاوت تولید می‌شود.

خلاقیت و شخصیت‌
‌1- برخورداری از قدرت تخیل فوق‌العاده: كودكان خلاق از قدرت تخیل فوق‌العاده‌ای برخوردار هستند.
2- كنجكاوی: كنجكاوی برجسته‌ترین ویژگی كودكان خلاق است.
3- انعطاف‌پذیری: افراد خلاق سرسختی از خود نشان نداده، عمدتاً شخصیت انعطاف‌پذیری دارند.
4 -ابتكار و اصالت: كودكان خلاق در زندگی روزمره، نوآوریهای بسیاری از خود نشان می‌دهند.‌
‌5 - سلاست و روانی كلامی: كودكان خلاق از بیان سلیس و روانی بهره‌مند هستند.
6- صراحت و قاطعیت: كودكان خلاق، بدون شبهه و تكلف، استوار و صریح هستند.
7-هوشمندی: از نظر هوشی، كودكان خلاق بالاتر از سطح متوسط قرار دارند.
8 - پیرویا همنوا نبودن: كودكان خلاق از نوعی استقلال رفتاری برخوردار هستند و كمتر تمایل به تقلید ساده دارند.
9 - برخورداری از تفكر منطقی: در برخورد با مسائل و حل آنها از تفكری روشن و منطقی بهره‌مند هستند.
10- حساسیت نسبت به نوآوریها: كارهای نو خیلی زود توجه آنها را به خود جلب می‌كند.
11-بلنداندیشی (برخورداری از افكار فوق‌العاده متفاوت و متعالی)
12- خودانضباطی: كودكان خلاق از نظم خاصی برخوردارند.
13- خوش رویی و شوخ طبعی: كودكان خلاق افرادی خودجوش، خوش‌خلق، صادق و راحت هستند.‌
‌14- قضاوت مستقل: پیرامون پدیده‌های مختلف بطور آزاد و مستقل قضاوت می‌كنند.
15 - مورد سؤال قرار دادن نُرم‌ها و ایده‌های موجود: پیوسته از وضع موجود سؤال می‌كنند.
16 - نیاز به استقلال و خودمختاری: دوست دارند آزادانه تلاش كنند.
17 - اعتماد به نفس: كودكان خلاق از اعتماد به نفس،‌ اراده‌ قوی و قدرت رهبری قابل توجهی برخوردارند.
18 - آزاداندیشی: افراد خلاق از استقلال رای و اندیشه مستقل بهره‌مند هستند.
19- پایداری در فعالیتهای ذهنی: در فعالیتهای موردعلاقه خودشان سماجت زیادی دارند.‌
‌20 - تمایل به فعالیتهایی كه موفقیت در آن بستگی به توانمندیهای فردی دارد.
21-محبوب‌بودن در موقعیتهای اجتماعی: این كودكان از نظر اجتماعی رفتاری مطلوب دارند.‌
‌22-ترجیح دادن بازیها و فعالیتهای تخیلی به رویدادهای واقعی: این كودكان از اوقات فراغت بهترین بهره را می‌برند.
23- بهره‌گیری از موضوعات و تصورات ذهنی متنوع: این كودكان به فعالیتهای ذهنی، بخصوص مسائل مذهبی و فلسفی علاقه خاص دارند.
24 - متهور بودن: كودكان خلاق از شجاعت خوبی برخوردار هستند و آماده‌اند فعالیتهای مختلفی را تجربه كنند.
25- سماجت در موضوعات مورد علاقه.
26 - پرانرژی بودن: كودكان خلاق بسیار فعال و پرانرژی هستند.
بدیهی است هر كودك خلاق لزوماً همه ویژگیهای فوق‌الذكر را ندارد، اما همه این ویژگیها در همه كودكان خلاق قابل مشاهده است. آنچه كه مهم است، شناخت و پرورش چنین استعدادهای برجسته‌ای می‌باشد و بالطبع در این كار، بیشترین مسئولیت برعهده اولیاء و مربیان است.

تخیل و خلاقیت‌
تخیل نوعی تفكر آزاد است كه ضمن آن ذهن فرد متوجه حل یك مسأله واقعی به گونه‌ای كه در عالم خارج وجود دارد، نمی‌باشد. در تخیل، فرد خارج از قیود و نرمهای موجود، آزادانه آنچه را كه تمایل دارد در ذهن خود متصور می‌شود. با بهره‌گیری از تخیل كه ضرورت اساسی خلاقیت است، دنیایی بزرگ و پهناور در مقابل چشمان كودك گشوده می‌شود و او قادر می‌گردد آزادانه خیال پردازی كند. ‌
در این شرایط كودك هرگز خود را محدود و محبوس در حصار واقعیتها و امور مشهود و ملموس ندیده، فارغ بال هر آنچه را كه دلش می‌خواهد تصور می‌كند.

اشكال مختلف تخیل
همراه با تخیل، خلاقیت در سال‌های اول زندگی كودك ظهور می‌كند و این فرآیند ذهنی ابتدا در بازی‌های كودك و سپس در سایر زمینه‌ها و فعالیت‌های او قابل مشاهده است. مطالعه انجام شده حاكی از آن است كه اوج خلاقیت در حدود سی سالگی است و پس از آن در همان حد باقی مانده، یا بتدریج كاهش پیدا می‌كند. لذا توجه به مسأله آفرینش‌های ذهنی در دوره‌ كودكی، نوجوانی و جوانی فوق العاده حائز اهمیت است.
كودكان در سنین مختلف جلوه‌هایی از خلاقیت را از خود نشان می‌دهند در این جا سعی می‌شود به برخی از فعالیت‌ها و بازی‌های كودكان درآن تخیل و خلاقیت تواماً ظهور می‌یابند، اشاره شود. ‌

جان دارپنداری
جان دارپنداری تمایلی است كه ضمن آن كودك سعی می‌كند به اشیای بی‌جان شعور بدهد. در واقع كودكان خردسال اطلاعات و تجارب زیادی ندارند تا تفاوتی بین اشیای جان‌دار و بی‌جان قائل شوند. ‌كودك تصور می‌كند همان گونه كه خودش محیط اطراف را درك نموده، با آن ارتباط برقرار می‌كند، اشیاء و پدیده‌های دیگر نیز همانند او عمل می‌كنند.

 

خیلی مشكل است كه بگوییم تفكر جان دار پنداری به این دلیل شروع می‌شود كه كودكان خردسال قادر نیستند تصورات ذهنی خود را به زبان بیاورند، لذا باید افكار آنان در عمل به نمایش درآید. اندیشه جان دار پنداری در حدود 2 سالگی شروع شده، در سنین 4 تا 5 سالگی به اوج خود می‌رسد و پس از آن با سرعت كاهش یافته، در آستانه ورود كودك به مدرسه از بین می‌رود. مسلماً كودكان سنین كودكستانی و پیش دبستانی، در خانواده از زمینه مساعدی برای تمایل به داشتن اندیشه جاندار پنداری برخوردارند.
خانواده كودكان را تشویق می‌كند كه برنامه‌های تلویزیونی، بخصوص برنامه‌های كودك را تماشا نمایند، برنامه‌هایی كه در آن اسباب‌بازی‌ها، گلها، حیوانات، ستاره‌ها و اشیای مختلف مثل آدمها رفتار كرده، حرف می‌زنند. زمانی هم پدر و مادر كودكان را از لگد زدن به در و دیوار منع كرده، یا مثلاً می‌گویند: استكان را پرت نكن، دردش می‌آید، جاندار پنداری را در آنها تقویت می‌كنند.

 

بدون تردید جاندار پنداری یا حیات بخشی به پدیده‌ها یا اشیای بی‌روح، برای كودكان نوعی احساس خوشایند و رضامندی درونی را همراه دارد. جاندارپنداری بازی‌های آنها را با نشاط‌تر می‌كند، بخصوص در دورانی كه كودكان نمی‌توانند با اطرافیان بازی كنند. زمانی كه كودك با كسب مهارتهای اجتماعی می‌تواند با دیگران ارتباط بیشتری برقرار كند، رغبت او به بازی با اسباب‌بازی كمتر می‌شود.
جاندارپنداری نه تنها مانعی برای رشد مهارتهای اجتماعی نیست، بلكه كودك با نشان دادن احساس همدلی و همدردی با اشیایی كه آنها را در تخیل خود جاندار می‌پندارد، می‌آموزد كه با دیگران در موقعیت‌های مختلف چگونه رفتار كند. وقتی كه كودك با لالایی عروسك خود را می‌خواباند، ترس او از تنهایی كاهش می‌یابد.

بازی نمایشی ‌
در بازی نمایشی كه اغلب به بازی ساختگی و قصه گونه معروف است، كودك از اسباب بازی‌ها به جای آدمها و حیوانات استفاده می‌كند. بازی نمایشی همانند جاندارپنداری است و به هنگام شروع مدرسه، كودكان رغبت كمتری به این بازی نشان می‌دهند. در واقع زمانی كه قدرت استدلال كودك بیشتر می‌شود، گرایش او به بازی های ساختگی به حداقل می‌رسد و تخیل و اندیشه‌ خلاق كودك به طرف چیزهای دیگر سوق می‌یابد.
1- برای كودك 2 ساله یك قطعه آجر می‌تواند به جای عروسك، قطار، ساختمان یا گاو باشد.
2- برای بچه‌ 5 ساله یك قطعه آجر از وسایل ساختمان سازی محسوب می‌شود و با آن ایستگاه قطار یا ماشین درست می‌كند.
در بازی‌های نمایشی، كودك با خلاقیت خود از هرچیزی استفاده می‌كند صدای افراد موردنظر را هم از خودش در می‌آورد.
بازی‌های نمایشی كودكان خردسال بیشتر در زمینه ساختن خانه، پختن غذا، خوردن غذا، بچه‌داری، پدر و مادر شدن، تقلید از حیوانات، دكتر و بیمار و پرستار شدن، مسافرت رفتن، ماشین سواری، پلیس بازی، آتش‌نشانی، عروسی و نظایر اینهاست.
بازی‌های نمایشی به كودكان لذت و نشاط روانی می‌دهد در بازی‌های نمایشی، كودكان به شرایط و موقعیت‌هایی كه نیل به آنها در عالم واقعی و زندگی روزمره دشوار است، دست پیدا می‌كنند. به دیگر سخن در بازی‌های نمایشی كودكان با تخیل و خلاقیت‌های ذهنی به خواسته‌هاو آمال درونی‌شان دست می‌یابند و احساسات خودشان را تقویت نموده، سازگاری اجتماعی بیشتری پیدا می‌كنند. ‌

بازی‌های سازنده
بازی‌های سازنده شكل بسیار مطلوبی از خلاقیت كودكان است. عمدتاً به هنگام ورود به مدرسه علاقه كودكان به بازی‌های نمایشی بتدریج كاهش یافته، به بازی‌های سازنده بیشتر روی می‌آورند. البته این بدان معنا نیست كه بازی‌های سازنده با خاتمه یافتن بازی‌های نمایشی آغاز می‌گردد، بلكه بازی‌های سازنده خیلی زود و حتی غالباً زودتر از بازی‌های نمایشی شروع می‌شود.
یكی از دلایل این امر كه بازی‌های سازنده بخصوص در سنین قبل از دبستان از اشكال بسیار جالب و دوست داشتنی خلاقیت می‌باشد، این است كه در این بازی كودك می‌تواند بدون همبازی مدتها سرگرم بوده، لذت ببرد. در بازی‌های نمایشی غالباً كودك نیاز به همبازی‌هایی دارد كه بعضی از نقش‌ها را عهده‌دار شوند، مثلاً نقش پدر یا مادر را بازی كنند. گرچه كودكان از عروسك‌ها نیز برای همین منظور بهره‌می‌گیرند، اما این بازی‌ها در صورتی لذت بخش‌تر خواهد بود كه كودك لااقل یكی دو نفر همبازی داشته باشد.

 

از متداولترین اشكال بازی سازنده می‌توان از كشیدن نقاشی و ساختن چیز‌های مختلف نام برد. انتخاب موضوع نقاشی یا ساختن چیزهای مختلف از گل، خمیر، آجر، سنگ، كاغذ، تخته و غیره به عوامل گوناگون از جمله قدرت تخیل و خلاقیت كودكان بستگی دارد. كشیدن تصاویر چیزهایی كه كودك به یاد می‌آورد و یا چیزهایی كه دوست دارد، بیانگر ذهن خلاق اوست.
بازی‌های سازنده قدرت تخیل و خلاقیت كودك را تقویت نموده، موجبات بهداشت روانی و لذت حیاتی او را فراهم می‌كند.

همبازی‌های تخیلی
دوست یا همبازی تخیلی می‌تواند، یك شخص، یك حیوان و یا چیزی باشد كه كودك در ذهن خود خلق كرده، تا همدم و همبازی او باشد. در بسیاری از بازیها، كودك دوست دارد كه یك همبازی داشته باشد تا از بازی لذت بیشتری ببرد. زمانی كه كودك همبازی دلخواه ندارد، در مخیله خود یك همبازی تخیلی بوجود می‌آورد.

 

در شرایطی نیز كه كودك تجارب ناخوشایندی از بازی كردن با سایر كودكان دارد و یا این كه به لحاظ كمرویی فوق العاده قدرت برقراری ارتباط با دیگران را ندارد، همبازی تخیلی را به همبازی واقعی ترجیح می‌دهد. غالباً دوستان تخیلی بچه‌ها، كودكانی هستند همجنس و همسن و سال خودشان كه برای آنها اسم‌هایی هم تعیین می‌كنند. ویژگی دوست یا همبازی تخیلی این است كه هر وقت كودك بخواهد حاضر است.
همبازی تخیلی كاملاً مطیع كودك است، هر چه او بخواهد انجام می‌دهد و هر زمان كه اراده كند حضور دارد. همبازی‌های تخیلی در نزد كودكان فوق‌العاده تیز هوش، بیشتر از كودكانی است كه از نظر هوشی در حد متوسط قرار دارند. در واقع داشتن یك همبازی تخیلی، خود نشانه‌ای از قدرت خلاقیت كودك است و به همین دلیل برای كودكان عقب مانده ذهنی، این مسأله نمی‌تواند مورد چندانی داشته باشد.

 

از سوی دیگر برای كودكانی كه از نظر ذهنی فوق‌العاده برجسته هستند، معمولاً یافتن همبازی‌هایی كه وجوه مشتركی با آنها داشته باشند، بسیار دشوار است؛ اما در هر حال باید توجه داشت كه برخورداری از دوستان تخیلی نمی‌تواند راه حل مناسبی برای رفع تنهایی كودكان باشد. همچنین باید به كودكانی كه اشتیاق بیشتری برای داشتن دوستان تخیلی دارند كمك كرد تا در زمینه كسب مهارت‌های اجتماعی، برقراری ارتباط دوستانه و بازی با همسالان توفیق بیشتری داشته باشند.