پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا
داستان: گربه پرنده
کودکان: در يك باغ زيبا و بزرگ ، گربه پشمالويي زندگي مي كرد . او تنها بود . هميشه با حسرت به گنجشكها كه روي درخت با هم بازي مي كردند نگاه مي كرد . يكبار سعي كرد به پرندگان نزديك شود و با آنها بازي كند ولي پرنده ها پرواز كردند و رفتند . پيش خودش گفت : كاش من هم بال داشتم و مي توانستم پرواز كنم و در آسمان با آنها بازي كنم .
ديگر از آن روز به بعد ، تنها آرزوي گربه پشمالو پرواز كردن بود . آرزوي گربه پشمالو را فرشته اي كوچك شنيد . شب به كنار گربه آمد و با عصاي جادوئي خود به شانه هاي گربه زد . صبح كه گربه كوچولو از خواب بيدار شد احساس كرد چيزي روي شانه هايش سنگيني مي كند . وقتي دو بال قشنگ در دو طرف بدنش ديد خيلي تعجب كرد ولي خوشحال شد خواست پرواز كند ولي بلد نبود . از آن روز به بعد گربه پشمالو روزهاي زيادي تمرين كرد تا پرواز كردن را ياد گرفت البته خيلي هم زمين خورد .
روزي كه حسابي پرواز كردن را ياد گرفته بود ،در آسمان چرخي زد و روي درختي كنار پرنده هانشست وقتي پرنده ها متوجه اين تازه وارد شدند ، از وحشت جيغ كشيدند و بر سر گربه ريختند و تا آنجا كه مي توانستند به او نوك زدند . گربه كه جا خورده بود و فكر چنين روزي را نمي كرد از بالاي درخت محكم به زمين خورد . يكي از بالهايش در اثر اين افتادن شكسته بود و خيلي درد مي كرد شب شده بود ولي گربه پشمالو از درد خوابش نمي برد و مرتب ناله مي كرد .
فرشته كوچولو ديگر طاقت نياورد ، خودش را به گربه رساند . فرشته به او گفت : آخه عزيز دلم هر كسي بايد همانطور كه خلق شده ، زندگي كند . معلوم است كه اين پرنده ها از ديدن تو وحشت مي كنند و به تو آزار مي رسانند . پرواز كردن كار گربه نيست . تو بايد بگردي و دوستاني روي زمين براي خودت پيدا كني . بعد با عصاي خود به بال گربه پشمالو زد و رفت .
صبح كه گربه پشمالو از خواب بيدار شد ديگر از بالها خبري نبود . اما ناراحت نشد . ياد حرف فرشته كوچك افتاد . به راه افتاد تا دوستي مناسب براي خود پيدا كند . به انتهاي باغ رسيد . خانه قشنگي در آن گوشه باغ قرار داشت . خودش را به خانه رساند و كنار پنجره نشست . اتاق دختر كوچكي وقتي صداي ميو ميوي گربه را شنيد ، با خوشحالي كنار پنجره آمد . دختر كوچولو گربه را بغل كرد و گفت : گربه پشمالو دلت مي خواد پيش من بماني . من هم مثل تو تنها هستم و هم بازي ندارم . اگر پيشم بماني هر روز شير خوشمزه بهت مي دم . گربه پشمالو كه از دوستي با اين دختر مهربان خوشحال بود ميو ميوي كرد و خودش را به دخترك چسباند
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل دولت روز معلم معلمان رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی مجلس دولت سیزدهم خلیج فارس حجاب شهید مطهری
تهران سلامت شهرداری تهران هواشناسی سیل پلیس قوه قضاییه آموزش و پرورش بارش باران سازمان هواشناسی دستگیری وزارت بهداشت
بانک مرکزی خودرو بازار خودرو قیمت دلار قیمت خودرو ایران خودرو قیمت طلا دلار سایپا تورم کارگران حقوق بازنشستگان
فضای مجازی مسعود اسکویی تلویزیون رضا عطاران سریال سینمای ایران سینما دفاع مقدس فیلم تئاتر
دانشگاه علوم پزشکی مکزیک
غزه رژیم صهیونیستی جنگ غزه فلسطین آمریکا چین روسیه نوار غزه حماس ترکیه عربستان اوکراین
فوتبال استقلال سپاهان تراکتور باشگاه استقلال لیگ قهرمانان اروپا لیگ برتر ایران رئال مادرید بایرن مونیخ لیگ برتر باشگاه پرسپولیس لیگ برتر فوتبال ایران
اینستاگرام همراه اول دبی اپل ناسا وزیر ارتباطات تبلیغات گوگل پهپاد
کبد چرب کاهش وزن دیابت قهوه فشار خون داروخانه