جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
مجله ویستا

مشکلات يادگيري در کودکان و علل و انواع آن


ابتکار نیوز : برخي از خانواده هايي که داراي فرزند دانش آموز در دوره ابتدايي هستند، پس از ورود فرزندشان به مدرسه، با مسائل و مشکلات گوناگوني روبه رو مي شوند. مهم ترين و شايع ترين مسائل آنها، مشکلات مربوط به تحصيلات و يادگيري فرزندان است. درحال حاضر تاحدي به انواع ناتواني، مانند ناتواني در خواندن، ناتواني در نوشتن، ناتواني در مهارت هاي اجتماعي، ناتواني در توجه و نظاير آن، توجه مي شود و براي هريک از ناتواني ها، روش هاي درمان و آموزش ترميمي به کار مي رود. در اينجا شايسته است تاکيد شود، کودکاني که مشکلات و نارسايي هاي يادگيري آنان به سبب معلوليت ذهني (عقب ماندگي ذهني)، معلوليت حسي (نابينايي و ناشنوايي)، معلوليت عاطفي (ناهنجاري هاي عاطفي)، معلوليت اجتماعي، معلوليت خانوادگي و يا معلوليت جسمي- حرکتي است، موردنظر نيستند.

علل ناتواني

يادگيري يک فرايند پيچيده است و مشکلات يادگيري متنوع و گوناگون هستند. عوامل متعددي بر يادگيري دانش آموزان ابتدايي تاثير مي گذارند. توانايي هاي يادگيري انسان به عملکرد هاي دستگاه هاي عصبي، حسي، حرکتي و شناختي و عوامل جسماني و زيستي، ژنتيکي و محيطي و کيفيت رشد بستگي دارد.
1) عوامل جسماني و زيستي: برخي از متخصصان بر اين باور هستند که آسيب هاي خفيف مغزي پيش از تولد، هنگام تولد و پس از تولد عامل اصلي ناتواني يادگيري است. اين گونه آسيب هاي خفيف مغزي موجب بدکاري مغزي (Dysfunction Brain) مي شوند و بر توانايي هاي فرد در زمينه ادراک، توجه، حافظه و تفکر او تاثير منفي بجا مي گذارند. بدکاري مغزي بدين معناست که مغز به درستي کار نمي کند. علت ديگر ناتواني يادگيري، عدم برتري طرفي مغز و يا غلبه مختلط مغز (Dominance Mixeb) است. اين وضعيت هنگامي رخ مي دهد که غلبه دو نيمه مغز کودک از نظر آناتومي مختلط است. چنين فردي ممکن است راست دست، اما چپ پا يا چپ چشم باشد.
2) عوامل ژنتيکي: تحقيقات انجام شده روي دوقلوها نشان مي دهد که ناتواني يادگيري جنبه ارثي نيز دارد.
3) عوامل محيطي و خانوادگي: قضاوت درباره تاثير عوامل محيطي، امر مشکلي است. شواهد زيادي در دست است که نشان مي دهند، دانش آموزاني که در محيط نامساعد و نامناسب رشد مي يابند، از نظر يادگيري و پيشرفت تحصيلي با مسائل بيشتري روبه رو مي شوند. قضاوت در اين زمينه، به اين جهت دشوار است که هنوز کاملا مشخص نيست که مشکلات يادگيري به لحاظ شرايط محيطي نامساعد است يا به علت عوامل زيستي مانند آسيب مغزي و تغذيه ناکافي. عوامل ديگري که از نظر محيطي مي توانند احتمالا موجب ناتواني يادگيري شوندعبارتند از:فقرمحيط آموزشي، روش ها و راهبردهاي تدريس نادرست و عدم توجه به نيازهاي دانش آموزان .

انواع ناتواني‌هاي يادگيري

اختلال ها و ناتواني هايي که به طور معمول در دوره کودکي و نوجواني رايج هستند و تشخيص داده مي شوند، عبارتند از: اختلال هاي يادگيري، اختلال هاي ارتباطي، اختلال هاي رشد زبان و گفتار، اختلال هاي دفع، اختلال هاي حرکتي و نظاير آن. در ميان اختلال هاي يادشده، در دوره ابتدايي اختلال هاي يادگيري يا به بيان درست تر ناتواني هاي يادگيري بيشتر بروز و ظهور پيدا مي کنند و اغلب با اختلال نارسايي در توجه، بيش فعالي و رفتارهاي تکانشي همراه است.

1) ناتواني يادگيري در خواندن:

خواندن، در برگيرنده مجموعه اي از مهارت هاست و پايه مشترک موفقيت در تمام امور تحصيلي محسوب مي شود. خواندن، در تمام فعاليت هاي تحصيلي و يادگيري نقش اساسي به عهده دارد و مشکلات خواندن، مهم ترين عامل عدم موفقيت تحصيلي در مدرسه شناخته شده است. مشکلات خواندن در دانش آموزان دوره ابتدايي به ويژه در پايه اول تحصيلي به شکل هاي گوناگون ظاهر مي شود که در اين بخش به برخي از آنها اشاره مي گردد:

1) دانش آموز هنگام خواندن دچار مشکل مي شود و قادر به تشخيص حروف به ويژه حروف مشابه نيست، مانند تشخيص حرف «م» از «ب»، «د» از «ب» و «ر» از «ل.»
2) دانش آموز هنگام خواندن، قادر نيست کلمه هاي مشابه را با چشم تشخيص دهد و دچار مشکلات ديداري است. به عنوان مثال، براي تشخيص غار از غاز برگ از مرگ يا کباب از کتاب مشکل دارد.
3) دانش آموز هنگام خواندن، آهسته، کلمه به کلمه، حرف به حرف و بريده بريده مي خواند و قادر به برقراري ارتباط ميان حروف و کلمه ها نيست.
4) دانش آموز هنگام خواندن، برخي از حروف يا کلمه ها را حذف يا اضافه مي کند.
5) دانش آموزاني که در خواندن مشکل دارند، کودکاني هستند که در زبان و گفتار دچار مشکل مي باشند. اينگونه دانش آموزان در کشيدن صداي حروف (صداکشي)، شناسايي حروف و بخش کردن کلمه ها مشکل دارند. آنها از روي حدس و گمان به کلمه ها مي پردازند. گاهي اوقات صداي حروف را به طور جداگانه تشخيص مي دهند، اما قادر نيستند آنها را با يکديگر ترکيب کنند.
6) دانش آموزاني که دچار ناتواني يادگيري در خواندن هستند، مبتلا به ناتواني هاي يادگيري رشدي در زمينه هاي توجه، حافظه و ادراک شنيداري مي باشند. گاهي اين قبيل دانش آموزان در گوش دادن، نگاه کردن، حرکت چشم و توجه کردن، با مشکلاتي مواجه هستند.
7) بعضي از دانش آموزان در تشخيص صداها (صداشناسي) و ترکيب صداها مشکل دارند و در تشخيص صداهاي مشابه ناتوان اند. مثلا براي اين قبيل دانش آموزان تشخيص تفاوت شنيداري کلمه هاي پر- پر، نرو- برو، ابرو- آبرو، مار- سار و رنگ- زنگ، دشوار است.
8) گروه ديگري از دانش آموزان با مشکلات خواندن، مشکل حافظه ديداري توالي دارند و هنگام خواندن در حفظ توالي و ترتيب حروف در يک کلمه با مشکل روبه رو مي شوند. براي مثال به جاي کبريت، کربيت و به جاي قفسه، قسفه مي خوانند.
9) برخي از دانش آموزان در هجي کردن و بخش کردن کلمه دچار مشکل هستند. براي مثال دانش آموز کلمه اي را درست مي خواند، اما نمي تواند حروف آن را به طور مجزا نام ببرد و يا بخش هاي کلمه را مشخص کند.
12) برخي از دانش آموزان با مشکلات خواندن، دچار وارونه خواني هستند. براي مثال زور را روز مي خوانند.

2) ناتواني يادگيري در نوشتن:

مشکلات نوشتن به شکل هاي نارسانويسي، (Dysgraphia)، سرهم نويسي، بدخطي، شتابان نويسي، وارونه نويسي، جدانويسي، آيينه نويسي و نظاير آن ظاهر مي شود. در ميان مهارت هاي تحصيلي پايه، نوشتن ، پيچيده ترين و عالي ترين مهارت است که در دوران تحصيل آشکار مي شود. کودکي که دچار ناتواني يادگيري در نوشتن است، در خواندن نيز مشکل دارد. نوشتن، کنش پيچيده دستگاه اعصاب مرکزي و انتقال افکار به شکل زبان نوشتاري است.

1) کج نويسي بيش از حد: اين گونه مشکلات در نوشتن ممکن است به علت بسيار نزديک بودن بازو به بدن، بسيار محکم يا شل گرفتن مداد و دوربودن انگشتان از نوک مداد رخ دهد.
2) راست نويسي بيش از حد: اين قبيل مشکلات در نوشتن امکان دارد به علت بسيار دوربودن بازو از بدن، نزديک بودن انگشتان به نوک مداد و درست نبودن وضعيت کاغذ به وجود آيد.
3) چپ دستي: امروزه نوشتن با دست چپ امري بهنجار و عادي است و تمام متخصصان بر اين باور هستند که بايد به کودک اجازه داد تا با دست برتر و هر دستي که تمايل دارد بنويسد و کارهاي خود را انجام دهد.
4) پرفشار يا کم فشار نوشتن: براثر فشار آوردن بيش از حد يا کمتر از حد لازم مداد روي کاغذ و يا استفاده از مداد نامناسب، اين گونه مشکلات بروز مي کند ( مداد کوتاه يا کوچک).
5) ناتواني در نسخه برداري: نسخه برداري يا کپي برداري از شکل هاي هندسي و حروف، مشکل ديگري از نوشتن است. برخي از کودکان هنگام نسخه برداري، بخشي را حذف يا اضافه مي کنند و گاهي اوقات شکلي را بسيار بزرگ و يا کوچک مي کشند. علت اين است که اين گونه کودکان از نظر حافظه ديداري مشکل دارند.
6) جدانويسي و سرهم نويسي: برخي از دانش آموزان، حروف و کلمه ها را با فاصله زياد از هم و جدا مي نويسند. در حاليکه برخي از کودکان با ناتواني در نوشتن، حروف و کلمه ها را جابه جا مي نويسند و بعضي حروف و کلمه ها را سرهم و کاملا نزديک به حروف و کلمه هاي ديگر مي نويسند که خواندن را مشکل مي سازد. براي مثال کودک کلمه احمد را به صورت اح مد مي نويسد.
7) وضعيت بدن و سر: وضعيت بدن به طور کلي، به ويژه وضعيت سر و دست هنگام نوشتن عامل ديگري است که در دانش آموزان با ناتواني در نوشتن بايد مورد مطالعه قرار گيرد. براي مثال بارها مشاهده شده است که اين گونه دانش آموزان هنگام نوشتن طوري سرخود را پايين مي آورند که سرشان به کاغذ مي چسبد و يا کاغذ را بيش از حد کج مي گذارند.
8) بدخطي: مسئله بدخطي يا ناخوانانويسي به صورت هاي گوناگون ديده مي شود مانند:
- عدم تناسب اندازه يک حرف در کلمه ها: براي مثال کودک حرف الف را در يک کلمه کشيده و در کلمه ديگر کوتاه مي نويسد.
- لرزش دست در نوشتن: براي مثال کودک تعداد دندانه هاي حروف سين و شين را بيشتر يا کمتر مي نويسد. همچنين در حروف نقطه دار (مانند ب و پ) تعداد نقطه را بيشتر يا کمتر مي گذارد.
- آيينه نويسي و وارونه نويسي: براي مثال کودک کلمه بابا را به شکل اب اب مي نويسد.

3) ناتواني در حساب کردن:

دانش آموزان مبتلا به مشکلات حساب، با نارسايي ها و مسائل گوناگون روبه رو هستند. تشخيص شکل، تشخيص اندازه و رنگ، توانايي شمردن، تشخيص مجموعه ها، تناظر يک به يک، خطاهاي متداول درحساب. رياضيات، زبان نمادين است و دانش آموز دردوره ابتدايي بايد مفاهيم رياضي مانند عدد، زمان، شکل، فاصله، اندازه و نظم را درعمل و در زندگي روزمره، در فعاليت هاي آموزشي و اجتماعي و در تعامل با والدين، خواهران و برادران و همسالان ياد بگيرد و به کار بندد. ناتواني يا نارسايي در محاسبه عبارت است از نقص يا اختلال در توانايي، در درک و فهم و به کارگيري اعداد و نمادهاي رياضي. عواملي که موجب ناتواني يادگيري در خواندن، نوشتن و هجي کردن مي شود، امکان دارد باعث ناتواني يادگيري درحساب گردد. به طور معمول دانش آموزان دوره ابتدايي در زمينه هاي تجريد، تعميم، استدلال و به يادسپاري دچار مشکل مي شوند و درکاربرد مفاهيم رياضي و حل مسئله با اشکال روبه رو مي گردند.

1) تشخيص شکل: برخي از دانش آموزان با مشکلات حساب، در تشخيص شکل اعداد يا شناسايي اشکال هندسي (براي مثال تشخيص عدد 8 از 7 يا شکل دايره از شکل مربع يا مثلث) مشکل دارند. اين قبيل دانش آموزان در کشيدن اشکال هندسي نيز ناتوان هستند.
2) تشخيص اندازه و رنگ: ادراک مفاهيمي مانند بزرگ - کوچک و بلند - کوتاه و تشخيص اندازه ها و ارتباط هاي موجود ميان اندازه ها و متغيرها از اهميت خاصي برخوردار است. کودکي که مشکلات حساب دارد، به طور معمول در مرتب کردن اجسام بر حسب اندازه هاي آنان، متصل کردن قطعات کوچک و بزرگ يک پازل، جا گذاردن اجسام در محل هاي مخصوص، تشخيص بزرگ ترين مربع، طولاني ترين خط و کوچک ترين دايره و نظاير آن مشکل دارد. برخي از کودکان با ناتواني در حساب، در تشخيص رنگ هاي گوناگون مشکل دارند.
3) توانايي شمردن: شمردن اعداد يا اشيا يک مهارت است و گام اول در يادگيري حساب، محسوب مي شود. کودکاني که در شمارش اعداد به طور منظم مشکل دارند، بعدها در انجام محاسبات با اشکال روبه رو مي شوند ( براي مثال: 10 و 8 و 6 و 5 و 4 و 2 و 1).
4) تشخيص مجموعه ها: کودکاني که مشکلات حساب دارند، به طور معمول در درک مفهوم مجموعه ناتوان هستند و در يک جعبه مدادرنگي، يک ظرف پراز سيب و يک گروه دانش آموز پسر، قادر نيستند صفت مشترک را درک کنند.
5) تناظر يک به يک: توانايي درک مفهوم تناظر يک به يک، از اهميت خاصي برخوردار است. کودکي که دچار اين مشکل است از درک اين مثال که چهارگل مي تواند يک به يک در چهار گلدان قرار بگيرد ناتوان است.
6) خطاهاي متداول در حساب کردن: خطاهاي زير خطاهاي متداول در حساب کردن مي باشند.
- دانش آموز قادر نيست، عدد گفته شده را به درستي بنويسد. (مثال: بنويس چهارصد و نود و هفت).
- دانش آموز قادر نيست، عدد نوشته شده را بخواند (مثال: اين عددها را بخوان: 719، 311، 208).
- دانش آموز درنوشتن وخواندن اعداد تکراري (مانند777) و اعدادي که وسط آنها صفر باشد (مانند505) مشکل دارد.
- دانش آموز درنوشتن وخواندن اعداد مشابه مشکل دارد (مانند 7 و 8 يا نوشتن و خواندن عدد 113 به جاي 311).
- دانش آموز درانجام چهار عمل اصلي مشکل دارد.