شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

گروه ابوذر


گروه ابوذر متشكل از برخی جوانان مبارز بود كه در شهرستان نهاوند فعالیت خود را شروع كردند آنان, تجربه فعالیتهای سیاسی خود را از شركت در جلسات مذهبی موجود در این شهر آغاز نمودند و سپس به فعالیتهای سیاسی كه جنبه دفاع از مذهب داشت, روی آوردند این گروه, در تداوم فعالیتهایشان, با برخی از روحانیون, از جمله با مرحوم آیت الله ربانی شیرازی, مرحوم حجت الاسلام موحدی ساوجی و حجت الاسلام فاكر ارتباط برقرار كردند و همزمان تحت تاثیر اندیشه های شهید مطهری و دكتر شریعتی قرار گرفتند

ابوذر، نامی بود كه جمعی از جوانان متدین و انقلابی شهرستان نهاوند برای گروه خود انتخاب كرده بودند. همگرایی و اجتماع بین آنها، از طریق مجالس دینی و خصوصا انجمنهای دینی ضدبهائیت حاصل می‌شد و مهمترین دغدغه آنان مبارزه با فقر و فساد بود. افراد این گروه اكثرا جوان و دانش‌آموز دبیرستانی بودند اما در اثر ارتباط با انجمنهای دینی و سیاسی همدان و به‌ویژه ارتباط با آیت‌الله ربانی شیرازی به استحكام فكری و سیاسی دست یافتند و توانستند امور تشكیلات را به‌خوبی پیش ‌برند. روی‌آوردن اعضای گروه ابوذر به اقدامات مسلحانه و خرابكاری، به‌عنوان یك تصمیم، مستقیما توسط خودشان اتخاذ شده بود و مورد همراهی و سفارش شخصیتهای معتبر دینی و سیاسی قرار نگرفت. البته اقدامات گروه ابوذر محدود و محلی بود و صرفا در حد انجام برخی عملیاتهای ضدتبعیض و فساد در شهرستان نهاوند محدود می‌شد، اما دستگیری و اعدام رهبران گروه، به یك موضوع ملی و یك خبر جهانی تبدیل گردید؛ به‌گونه‌ای‌كه اخبار مربوط به آن، حتی در سطح رادیوها و خبرگزاریهای معتبر خارجی انعكاس یافت. در مقاله زیر با چگونگی پیدایش، اهداف، اقدامات و سرنوشت گروه ابوذر آشنا خواهید شد.

گروه ابوذر متشكل از برخی جوانان مبارز بود كه در شهرستان نهاوند فعالیت خود را شروع كردند. آنان، تجربه فعالیتهای سیاسی خود را از شركت در جلسات مذهبی موجود در این شهر آغاز نمودند و سپس به فعالیتهای سیاسی كه جنبه دفاع از مذهب داشت، روی آوردند. این گروه، در تداوم فعالیتهایشان، با برخی از روحانیون، از جمله با مرحوم آیت‌الله ربانی شیرازی، مرحوم حجت‌الاسلام موحدی‌ساوجی و حجت‌الاسلام فاكر ارتباط برقرار كردند و همزمان تحت‌تاثیر اندیشه‌های شهید مطهری و دكتر شریعتی قرار گرفتند.

فعالیتهای دینی ــ سیاسی این گروه با تشكیل انجمن ضدبهائیت در سال ۱۳۴۹ در نهاوند آغاز شد. آنان سپس یك مدرسه اسلامی با نام مهدیه در این شهر تاسیس نموده و در آنجا به تربیت و آموزش جوانان مسلمان پرداختند.[i] علاوه بر موارد مذكور، برخی عوامل دیگر نیز در شهرستان نهاوند دست‌به‌دست هم دادند تا سرانجام گروه ابوذر شكل گرفت.

● انجمن ضدبهائیت

بهائیان در دوران حكومت پهلوی، آزادانه به تبلیغ آیین خود می‌پرداختند و در این راستا مبلغانی را به تمام نقاط كشور می‌فرستادند. برای مقابله با بهائیان انجمنی در سال ۱۳۳۲ به‌نام «انجمن خیریه حجتیه مهدویه» تاسیس شد كه به «انجمن ضدبهائیت» معروف شد.[ii] این انجمن هرگاه مطلع می‌شد در جایی از ایران، بهائیان به تبلیغ مسلك خود می‌پردازند، فورا جهت مقابله با آنها اقدام به تاسیس انجمنی در آن منطقه می‌كرد و افراد خود را جهت مباحثه با بهائیان روانه می‌نمود تا از گسترش بهائیت در میان مردم جلوگیری كند.[iii]

انجمن مزبور اهداف خود را از راههای فرهنگی دنبال می‌كرد؛ چنانكه موضوع جلسات آن فقط به مبارزه با بهائیت اختصاص داشت. آنها در بدو ورود اعضا به انجمن، از آنان تعهد كتبی مبنی بر عدم دخالت در سیاست می‌گرفتند، اما همین مساله، خود به دلیل عمده‌ای برای انتقادهای بعدی از انجمن تبدیل شد. بااین‌همه، در نهاوند برخی از كسانی‌كه بعدا گروه ابوذر را تشكیل دادند و در آن زمان دانش‌آموزان دوره دبیرستان و مایل به گرایشات شدید مذهبی برای مبارزه با رژیم بودند، نیز گاه در جلسات انجمن شركت می‌كردند. این افراد با طرح اشكال درخصوص تاكید انجمن مبنی بر عدم دخالت در سیاست، جلسات انجمن را به تعطیلی می‌كشاندند.[iv]

● مسجد؛ پایگاه فعالیت

اعضای موسس گروه ابوذر برای آشناشدن هرچه‌بیشتر افراد با یكدیگر، جلسات مذهبی و هیاتهای قرآنی تشكیل می‌دادند. این جلسات عمدتا در مساجد و گاه نیز در منازل اعضای گروه برگزار می‌گردید. در این جلسات اعضای گروه هر چند شب یا هفته‌ای یكبار گرد هم می‌آمدند و علاوه بر آشنایی بیشتر با قرآن، با شیوه‌های مبارزه با ظلم و وظایفشان در مقابل یكدیگر، و نیز با وظایفشان در ارتباط با توده‌های مردم آشنا می‌شدند. در همین جلسات بود كه آنها با رساله امام‌خمینی(ره) آشنایی یافتند.[v] مسجد، علاوه‌برآنكه امكان تشكیل جلسه‌های مختلف مذهبی را میسر می‌ساخت، از جنبه دیگری نیز حائز اهمیت بود و آن، سخنرانی وعاظ مذهبی و روحانیون انقلابی در آنجا بود كه باعث آشنایی هرچه‌بیشتر اعضای گروه با اوضاع سیاسی روز می‌گردید.

● فعالیت در مدرسه

بیشتر اعضای گروه ابوذر، دانش‌آموزان دبیرستانی بودند و ارتباط آنها با معلمان مذهبی، به‌ویژه ارتباطشان با محمد طالبیان، در تسریع حركت مبارزاتی آنها موثر بود. مدرسه، یكی از جایگاههای مهم فعالیتهای این گروه به‌شمار می‌رفت. درس انشاء و ادبیات، یكی از بسترهای اعلام نارضایتی‌ها از مسائل سیاسی و اجتماعی تلقی می‌شد. آنان در سال ۱۳۵۱ با افتتاح كلوپ دینی دبیرستان «ابن‌سینا»یِ نهاوند، فرصتی یافتند تا با مطرح‌كردن نقطه‌نظراتشان در آنجا، همدیگر را هرچه‌بهتر بشناسند. مسئولیت این كلوپ بر عهده محمد طالبیان بود. در جلسه افتتاحیه آن، پس از قرائت قرآن توسط منشط، ولی‌الله سیف اقدام به سخنرانی ‌كرد و در جلسات بعدی نیز به‌ترتیب كسانی‌كه خواهان مطرح‌كردن نقطه‌نظرات خود بودند در آنجا به سخنرانی ‌پرداختند. كلوپ مذكور دارای یك نشریه بود كه بیشتر به مسائل مذهبی می‌پرداخت و به علت ضعف مالی، بیش از سه شماره از آن چاپ نشد.[vi] اما دركل باید گفت این مكان و مباحث طرح‌شده در آن، باعث ایجاد همفكری و هماهنگی بیشتر در میان اعضا گردید و همین مساله، یكی از عوامل تاثیرگذار در سوق‌دادن اعضا به تشكیل گروه ابوذر تلقی می‌گردد.

● جلوگیری از برپایی جشن

در راستای برگزاری جشنهای دوهزاروپانصدساله، شهرداری نهاوند در نظر داشت مراسم جشنی با حضور برخی خوانندگان آن زمان برگزار كند. با انتشار این خبر، افراد گروه ابوذر و در راس آنها منشط، دست به كار شدند تا از اجرای مراسم جلوگیری كنند. آنان برای این منظور، نزد روحانی و مجتهد شهر رفته و از او خواستند مانع این عمل شود، اما وی اظهار ناتوانی كرده و افزود كه مرا هم تهدید كرده‌اند. بااین‌همه، بچه‌های گروه موضوع را پیگیری كرده و در نهایت حجت‌الاسلام حیدری پس از آگاهی از این موضوع به‌آنان پیشنهاد نمود: «جلسه و منبری راه بیندازید و من صحبت می‌كنم.» افراد گروه با دعوت از همه مردم، جلسه سخنرانی آقای حیدری را تدارك دیدند اما ماموران شهربانی از ورود وی به محل سخنرانی جلوگیری به‌عمل آوردند. بااین‌همه، حیدری از درب پشت مسجد وارد شده و به منبر رفت و گفت: «ای یزید! منبر مال من است، مال پدر من است.»[vii] و با ذكر خطبه حضرت زینب(ع) از منبر پایین آمد. در این هنگام، مجتهد شهر طی سخنرانی كوتاهی خبر داد كه پس از مذاكره با شهرداری و شهربانی، موفق شده است برنامه جشن را لغو كند و این خبر موجب شادمانی مردم گردید.

● نامگذاری گروه

درباره این‌كه اولین‌بار چگونه اعضا به این فكر افتادند كه نام «ابوذر» را برای گروه خود انتخاب نمایند، باید گفت: این نام با آگاهی از شخصیت و عملكرد ابوذر غفاری ــ از صحابه پیامبر ــ و نیز با آگاهی از زندگی ساده ایشان و مبارزه‌ وی علیه عثمان، برای این گروه انتخاب گردید. اعضای گروه با توجه به بینش مذهبی خود، ابوذر را به‌خوبی می‌شناختند و با انتخاب نام ایشان درواقع می‌خواستند او را الگوی اعمال خود قرار دهند.[viii] ظاهرا برای نخستین‌بار منشط و خدارحمی این نام را مطرح كرده بودند و پس‌ازآنكه با استقبال سایر اعضا مواجه شد، آنان گروه خود را «ابوذر» نامیدند.[ix]


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.