شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

شورش های لندن و زمینه های آن


شورش های لندن و زمینه های آن

درست در طی یک سال گذشته, از زمانی که دولت ائتلافی به قدرت رسید, کشور شاهد چندین اعتراض دانشجویی و دانش آموزی بود, اشغال ده ها دانشگاه, اعتصاب های متعدد, راهپیمایی نیم میلیونی و قاطع اتحادیه کارگری و حال ناآرامی در خیابان های پایتخت مقدم بر همه اینها درگیری های اوایل سال با پلیس بریستول در استوکز کرافت بوده است جرقه هر یک از این رخدادها بنا به دلایل متفاوتی بود, با این وجود همه آنها در پس زمینه کاهش های وحشیانه بودجه و لوایح به اجرا درآمده ریاضت اتفاق می افتند

درست در طی یک سال گذشته، از زمانی که دولت ائتلافی به قدرت رسید، کشور شاهد چندین اعتراض دانشجویی و دانش‌آموزی بود، اشغال ‌ده‌ها دانشگاه، اعتصاب‌های متعدد، راهپیمایی نیم‌میلیونی و قاطع اتحادیه کارگری و حال ناآرامی در خیابان‌های پایتخت (مقدم بر همه اینها درگیری‌های اوایل سال با پلیس بریستول در استوکز کرافت بوده است). جرقه هر یک از این رخدادها بنا به دلایل متفاوتی بود، با این وجود همه آنها در پس‌زمینه کاهش‌های وحشیانه بودجه و لوایح به‌اجرا‌ درآمده ریاضت اتفاق می‌افتند. حکومت خیلی خوب می‌داند که این کار، خطر کردن است و اینکه تدبیر و مشی سیاسی‌اش ریسک ناآرامی توده‌ها را در مقیاسی به جان می‌خرد که از اوایل دهه ۱٩٨٠ تاکنون شاهد آن نبوده‌ایم. به کمک مردمی که در طی چند شب گذشته با خیابان‌های تاتنهام، ادمونتون، بریکستون و دیگر جاها انس گرفتند، توانستیم خود را برای بدرقه حکومت به سوی شکست‌های سخت و پی‌در‌پی آماده کنیم.

تدبیرها و مشی سیاسی پارسال حکومت ممکن است به تقسیم میان افراد مستحق و کسانی که مالکیت‌شان سلب شده است در حدی افراطی وضوح داده باشند، لیکن زمینه ناآرامی اجتماعی جراحت عمیق‌تری برجای می‌گذارد.

تیراندازی مرگبار به مارک دوگان در پنجشنبه گذشته، جایی که معلوم شد، برخلاف گزارش‌های اولیه، گلوله‌های شلیک‌شده فقط از جانب پلیس بوده، اتفاق تراژیک دیگری در تاریخ طولانی تلقی و تصور پلیس پایتخت از مردمان عادی لندن است، به‌‌ویژه از کسانی با پیشینه‌های نژادی سیاه و اقلیت و از افراد و مناطق ویژه که به منظور کنترل کردن و توقف و تفتیش و آزار روزانه انتخاب می‌شوند. روزنامه‌نگاری نوشت که چگونه شگفت‌زده شد از اینکه مردم بسیاری در تاتنهام IPCC (کمیسیون مستقل شکایات پلیس) را می‌شناختند و منتقدش بودند، لیکن هیچ چیز شگفت‌آوری در این‌باره نباید در کار باشد. وقتی به ارقام مربوط به مرگ در بازداشتگاه‌های پلیس نگاهی بیندازید (دست‌کم ۳۳۳ نفر از سال ۱٩٩٨ و بدون تک محکومیتی برای افسران پلیس در قبال یکی از این مرگ‌ها) آن وقت می‌بینید عده زیادی بر این باورند، به‌طور کاملا مستدل، که IPCC و دادگاه‌ها بیشتر حامی پلیس هستند تا مردم.

از این روست که آمیزه بدگمانی قابل فهم و کینه‌توزی نسبت به پلیس آشکار می‌شود، بدگمانی و کینه‌توزی‌ای که بر تجربه و خاطره فقر زیاد، بیکاری گسترده و دلایل چرایی حضور مردم در خیابان استوار است. (هارینگی، منطقه‌ای که شامل تاتنهام می‌شود، در آمار مربوط به فقر کودکان رتبه چهارم را در لندن دارد و نرخ بیکاری ٨/٨، دو برابر میانگین ملی، همراه با این وضع که به ازای هر یک جای خالی در آن منطقه ۵۴ متقاضی کار وجود دارد). کسانی که رخدادهای یکی، دو شب گذشته شمال لندن و دیگر نقاط را محکوم می‌کنند کار درستی می‌کنند. اگر قدمی به عقب بردارند و تصویر بزرگ‌تری را ببینند: کشوری که در آن ۱٠‌درصد ثروتمندان، اکنون از رفاه صد‌برابری نسبت با فقرا برخوردار هستند، جایی که مصرف‌گرایی مبتنی بر بدهی شخصی سال‌ها به منزله راه‌حل اقتصاد متزلزل تبلیغ می‌شده است و جایی که بنا به رای OECD(سازمان همکاری و توسعه اقتصادی)، تحرک اجتماعی به مراتب شدیدتر از هر کشور توسعه‌یافته دیگر است.

همان‌طور که ریچارد ویلکینسون و کیت پیکت در کتاب «تراز روح: چرا برابری برای همه بهتر است» اشاره می‌کنند، پدیدارهایی که معمولا به‌مثابه «معضلات اجتماعی» (جرم، بیماری، آمار زندان، ناراحتی روحی) توصیف می‌شوند، در جوامع نابرابر بسیار رایج‌تر هستند تا در جوامعی با توزیع اقتصادی بهتر و شکاف کمتر میان فقیر و غنی. دهه‌های فردگرایی، رقابت و خودخواهی که دولت مشوق آن بوده، -آمیخته با سرکوب سیستماتیک اتحادیه‌ها و ممنوعیت و جرم خواندن همواره فزاینده مخالفت و اختلاف عقیده- از بریتانیا یکی از نابرابرترین کشورهای جهان توسعه‌یافته ساخته است. تصاویر ساختمان‌های سوزان، ماشین‌های شعله‌ور و فروشگاه‌های لخت‌شده ممکن است خوراک چشمگیری برای یک رسانه بی‌قرار، همواره گرسنه داستان‌های جدید و گروه‌های تازه برای دیوانه خواندن، فراهم آورند، اما اگر تاریخ و زمین‌هایی که این اتفاقات در متن آن رخ می‌دهند را نادیده بگیریم از آنها هیچ چیز نخواهیم فهمید.

منبع: گاردین

نینا پاوِر

ترجمه: ارسلان ریحان‌زاده