پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

وقتی به عزای حسین ع رحم نمی شود


وقتی به عزای حسین ع رحم نمی شود

آتش فتنه همچنان بر مقدسات اسلامی می تازد

روز عاشورا زمانی که بسیاری از مردم ایران در سراسر کشور به یاد ماتم حسین (ع) ، بی کسی های زینب سلام الله علیها و پاره پاره شدن پیکر نوجوان خوش سیمای کربلا خون گریه می کرده اند و در کنجی غم ماتم بغل کرده بودند عده ای در عین بی شرمی از کنار حرمت عاشورا به سهولت گذشتند و یاد بی مهری های کوفیان به حسین (ع) را دوباره زنده کردند.آن روز اگرچه ایران سراسر سیاه پوش شد و میلیونها ایرانی در اقصی نقاط کشور عزای امام حسین (ع) و علم عاشورایان را مانند هرساله برپاداشتند اما شب هنگام ، زمانی که اخبار حوادث عاشورای تهران را گوش کردند عرق سردی بر روی پیشانیها نشست و دوباره همه به یاد بی کسی حسین (ع ) سرود گریه را سر دادند.

عاشورای امسال خیابانی در آتش فتنه می سوخت. آتشی که دامنه آن همه چیز را فرا گرفته است و حتی به عزیزترین امانات الهی روی زمین نیز رحم نکرد . روزعاشورا در تهران قرآن ها به آتش کشیده شد و عزای دردانهآل پیغمبر با سیاهی قلوب منافقین تیره و تار گشت . آشوبگران حتیبه مراسم های عزاداری نیز حمله کردند و با سردادن سوت و کف به کاروان کربلا طعنه تلخی زدند. اما به راستی چه کسانی باید پاسخگو باشند؟

چه کسی باید امروز از مردم عذر خواهی کند و اصلا می توان با عذر خواهی این ننگ بزرگ را پاک کرد ؟ زمانی برخی بر این باور بودند که فرقه موسوی یک جنبش اجتماعی ! است که بر اساس یک کنش سیاسی شکل گرفته و ما ناچاریم که آن را بپذیریم! اما اقدامات اخیر طرفداران این جنبش که بیشتر به نامردمی های کوفیان و شامیان شباهت داشت تا عزاداری برای امام حسین ( ع) و یا حتی اعلام اعتراضات مردمی! درست است که کل این حوادث در چند خیابان تهران صورت پذیرفته که مساحت آن در مقابل گستره پهناور ایران اسلامی ناچیز و بی ارزش است اما همین بی حرمتی ها نیز به ساحت مقدس امام حسین (ع) غیر قابل انکار است .

عاشورای امسال در سرتاسر جهان بسیار متین و باوقار برگذار شد . حال چه شده است که در ایران ؛ پایتخت جهان تشیع عده ای به خود اجازه می دهند که ساحت کسانی که کل نظامآفرینش به برکت وجود آنها سرپاست اهانت شود. به راستی حوادث اخیر عاشورای تهران نشانه ای از یک اعتراض سیاسی بود ؟

رهبر معظم انقلاب چندی پیش در فرمایششان برروی جذب حداکثری و دفع حد اقلی تاکید داشتند. در واقع سیاست کلی نظام برمماشات و تسامح با این فرقه بوده است. اما گویا همان طور که رهبری اشاره داشتند برخی خود می خواهند که از این نظام طرد شوند . مسببان اصلی اقدامات اخیر و بی حرمتی هایی که نسبت به عزای امام حسین (ع) صورت پذیرفت سران این فرقه هستند که البته تاکنون نیز بیانه ای در محکومیت این اقدامات منتشر نکرده اند و بعید هم به نظر می آید که حرکتی از سوی این افراد در راستای محکومیت این اقدامات صورت پذیرد.

اما در این اثنا باید به نکته ای نیز اشاره داشت. هر جنبش سیاسی یا اجتماعی براساس سری خاصی از مطالبات و درخواست ها صورت می پذیرد . در واقع خاستگاه هر جنبشی را می بایست در میان هواداران و مطالبات آنها جستجو کرد . زمانی جنبش سبز و سران آن داعیه قانون مداری و حرکت به سمت قانون اساسی را سرلوحه خویش قرار داده بودند.

اگر مناظره بین آقای موسوی و احمدی نژاد درتلویزیون را به خاطر داشته باشید می دانید که بیشترین تاکید میرحسین موسوی بر قانون بود و وی دولت نهم را به قانونگریزی متهم می ساخت و وظیفه خطیر خود برای حضور در رقابت انتخاباتی را بازگرداندن دولت به مجرای قانون می دانست ! اما چند روز اخیر در تهران شعارهایی داده شد که دیگر جای هیچ حرف و حدیثی را باقی نگذاشت و نقاب از چهره زشت این فرقه برداشت . شعارهای همانند “ مرگ بر جمهوری اسلامی “ و یا “ مرگ بر اصل ... “ همه نشان از آن بود که رادیکالیسم سبز دیگر به سیم آخر زده است و نمی خواهدحتی پوشش های ظاهری را نیز حفظ کند . فرقه موسوی نه یک جنبش سیاسی است و نه اجتماعی و نه هیچ چیز دیگر . این افراد تنها عده ای با مطالبات متنوع و متناقض است که در عین واگرایی زیر چتر موسوی جمع شده اند و وی نیز با عدم توجه به ماهیت این موج سوار بر آن نظام مقدس اسلامی راآماج خود قرار می دهد. به عبارت بهتر آنچه که موسوی و هم پیمانش از طرفداران خود ساخته اند چیزی جز یک توهم و خیال باطل نیست . موسوی بزرگترین شاخصه وملاک خود را نخست وزیری در زمان امام راحل (ره ) می داند . آیا امام با این جسارت ها موافق است ؟ آیا میرحسین موسوی نمی بایست در مقابل جریان های تندو افراطی سبز که ریشه در رادیکالیسم دوم خرداد دارد قد علم کند و مانع از این جسارت ها شود ؟

آنچه که از وضعیت فعلی بر میآید همگرایی ها در فرقه موسوی به تدریج جای خود را به واگرایی ها می دهد. امروز طیف گسترده ای از حامیان جریان سبز شوالیه های سبز را تنها گذاشته اند و اکنون این افراطیون ، ضد انقلاب ها ، منافقین ، مارکسیت ها و ... هستند که زمام امور را بر عهده گرفته اند. لذا می توان گفت که رخدادهای اخیر و حرمت شکنی از عزای حسینی نمونه ای از عقاید و آرمان های هواداران افراطی جنبش سبزاست که این جریان و سران آن را به باتلاق ضلالت و گمراهی رهنمون می کند .

اما در نهایت باید گفت که خشونت گسترده ای که هم اکنون بر فضای فرقه موسوی حاکم شده است نشان از نزدیک تر شدن پایان کار دارد . فرقه موسوی آخرین دست و پا های خود را می زند . حرمت شکنی از مراسم عزاداری امام حسین (ع) آن هم در روز عاشورا و به آتش کشیدن کلام الله مجید دیگر آخرین تیری بود که در چنته فتنه بود که شلیک شد . امروز دیگر همه می دانند که داستان چیست . دعوا همان دعوای سابق است. اگر در روز عاشورا عده ای به هلهله و کف و سوت می پردازند اینها همان گروه گمراهانند که در ظهر عاشورا

حسین (ع) و یارانش را تنها گذاشتند و خون خدا را بر زمین ریختند و اکنون نیز همپای دشمنان اسلام در مقابل حکومت اسلامی قرار گرفته اند و در مقابل امر ولی فقیه قیام می کنند.

محمد اسکندری