سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
مجله ویستا

توجیهات اخلاقی آنارشیسم


توجیهات اخلاقی آنارشیسم

در این زمینه هم، پاسخ‌‌های بسیار گوناگونی داده شده است. برخی آنارشیست‌‌ها، مثل آنارشیست‌‌های احساس گرا و (برخلاف تصور) آنارشیست‌‌های اخلاق‌مدار علاقه ‌‌اندکی به تئوری …

در این زمینه هم، پاسخ‌‌های بسیار گوناگونی داده شده است. برخی آنارشیست‌‌ها، مثل آنارشیست‌‌های احساس گرا و (برخلاف تصور) آنارشیست‌‌های اخلاق‌مدار علاقه ‌‌اندکی به تئوری اخلاق متعالی دارند. با این حال این تئوری برای آنارشیست‌‌های روشنفکر همواره از جاذبه‌ فراوانی برخوردار بوده است.

یکی از استدلالات محبوب در دفاع از آنارشیسم این است که آنارشیسم تنها راه تحقق سوسیالیسم حقیقی می‌باشد. سوسیالیسم دولتی در واقع ناتوان از برقراری تساوی میان انسان‌‌ها است؛ بلکه تنها نوعی طبقه‌ حاکم جدید را پدید می‌آورد. باکونین پیامبرگونه نتایج قبضه‌ حکومت توسط سوسیالیست‌‌ها را پیش بینی کرد و نوشت که اقلیت نخبه‌ سوسیالیست «طبقه‌ جدیدی» را شکل خواهد داد که «اشرافی‌ترین، مستبدترین، بی‌ملاحظه‌ترین و پرنخوت‌ترین» نوع تمام رژیم‌‌ها خواهد بود. درجای دیگری باکونین نوشت که «آزادی بدون سوسیالیسم، اشرافی و ناعادلانه است... سوسیالیسم بدون آزادی، سبعانه و برده‌دارانه.» واضح است که از سوسیالیسم هم بر پایه‌‌های اخلاقی و هم بر پایه‌‌های منفعت‌گرایانه دفاع شده است و اینجا نیازی به تکرار آنها نیست.

از طرف دیگر، آنارشوکاپیتالیست‌‌ها استدلال کرده‌اند که آن حقوق مدنظر جان لاک (در رابطه با فرد و مالکیت)، که تا این‌اندازه محبوب لیبرتارین‌‌های میانه رو است، تنها در جامعه‌ای آنارشیستی به طور کامل به تحقق خواهند پیوست. هر تلاشی برای ایجاد حکومتی انحصاری الزاما خدمات پلیسی و دستگاه‌‌های قضایی رقیب را از رقابت برای ارائه خدمات قانونی باز خواهد داشت؛ علاوه بر این، مادامی که حکومت وجود دارد مالیات بندی وجود خواهد داشت. بنابراین ادعای دولت مبنی بر محافظت از مالکیت در ذات خود طعنه آمیز است، چرا که دولت، به تعبیر روتبارد، «نهادی است که ادعای حفاظت از شخص و مالکیت را دارد درحالی که خودش بر علیه مالکیت شمشیر را از رو بسته است.» دیگر آنارشوکاپیتالیست‌‌ها، از جمله دیوید فریدمن، این استدلالات برای حقوق جان لاک را متقاعد‌کننده نمی‌دانند و به جای آن سعی دارند نشان دهند که دفاع منفعت گرایانه‌ آدام اسمیت از سرمایه داری بازار آزاد می‌تواند به همان شکل در مورد بازارهای آزاد خدمات دفاعی نیز به کار رود، که در نتیجه دولت در این میان بی‌فایده و حتی خطرناک می‌شود.

همچنین برخی دیگر از آنارشیست‌‌ها، از لیسندر اسپونر و بنجامین تاکر گرفته تا پیر پرودون، استدلال کرده‌اند که آنارشیسم آن بهره‌کشی را که در ذات بهره و اجاره نهفته است از طریق رقابت آزاد از بین خواهد برد. از دیدگاه آنها، تنها درآمد حاصل از کار مشروع است و یکی از آثار مهم آنارشیسم این است که با حذف انحصارات ایجاد شده توسط حکومت، درآمد غیرکاری را به کمک نیروهای بازار به صفر خواهد رساند. البته روشن نیست که اینان این جنبه را تنها یکی از آثار خوشایند جانبی آنارشیسم می‌دانسته‌اند، یا آنکه به قدری به آن باور داشته‌اند که اگر ثابت می‌شد آنارشیسم این اثر اقتصادی را به دنبال نخواهد داشت از قبول آن سر باز می‌زده‌اند. (سایر فردگرایان استدلال کرده‌اند که بر خلاف‌نظر تاکر و اسپونر، بانکداری آزاد به نرخ تورمی بسیار پایین‌تر از آنچه که ما امروز شاهدش هستیم خواهد انجامید؛ و اجاره و بهره هم نتیجه‌ «انحصار» نیستند، بلکه نتیجه‌ کمیابی زمین و منابع قابل قرض دهی‌اند؛ همچنین هیچ تمایز اخلاقی میان درآمد نیروی کار و درآمد حاصل از بهره وجود ندارد و همه‌ اینها حاصل ترکیبی از کمیابی، تقاضا، شانس و تلاشند.)

یک اصل اخلاقی که احتمالا تمام آنارشیست‌‌ها از طیف‌‌های گوناگون به آن باور دارند این است که هیچ کس حق حکمرانی بر دیگری را ندارد. هرچند تفسیر این «حکمرانی» میان ایشان متفاوت است. آنارشیست‌‌های چپ رابطه‌ کارگر-کارفرما را نوعی از حکمرانی می‌بینند و آنارشوکاپیتالیست‌‌ها هم اغلب نسبت به این ادعا بدبین‌اند که کمون‌‌های آنارشیستی دموکراتیک و بنابراین داوطلبانه باشند. یک اصل اخلاقی دیگر هم که باز توسط بسیاری از آنارشیست‌‌ها مورد قبول است، لزوم استقلال شخصی هر فرد یا خودحکمرانی است. هر فرد باید قدرت را به چالش بکشد و برای خود تصمیم بگیرد، جای آنکه دنباله رو گله باشد. اینجا هم باز تفسیر «استقلال شخصی» متفاوت است. آنارشیست‌‌های چپ رابطه‌ کارگر-کارفرما را از بین برنده‌ استقلال شخصی می‌دانند، درحالی که آنارشوکاپیتالیست‌‌ها نگران محو شدن استقلال شخصی در کمون‌‌ها و اجتماعات اشتراکی هستند، حال هرچقدر هم که می‌خواهند دموکراتیک اداره شوند.

برایان کاپلان

مترجم: مجید رویین پرویزی