شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا
ابر اندیشه شعر
سه شعر؛ به ترتیب از فاضل ترکمن، مهدی مرادی و هدا حدادی.
شعر یعنی مادر
آسمان ابری بود
مثل هرشب
باز سرگرم نوشتن بودم
مادرم از در وارد شد و گفت:
«چایی داغ بریزم، پسرم؟»
تلخ شد اوقاتم، گفتم:«نه!
ابر اندیشه شعرم گم شد
لحظهای میخواهم
توی تنهایی خود غرق شوم!»
مادرم رفت ولی
واژهها را تکتک با خود برد
قلمم خشکش زد
سوژههایم پژمرد
دفترم را بستم
سرکشیدم به حیاط
مادرم را دیدم
لب حوض
سفرۀ درددلش وا شده بود
داشت با ماهیها
غصههایش را قسمت میکرد
ابر اندیشۀ شعرم بارید
شعر یعنی آب
یعنی حوض
یعنی ماهی
شعر یعنی مادر!
چشم من و اطلسی
دورم از پنجره
قهر با رنگ ها
مانده ام در اتاق
ساکت و بی صدا
این طرف سهم من
صبح و گنجشک نیست
آن طرف باغچه
غرق در روشنی است
چشم من در حیاط
اطلسی را ندید
دست من باز هم
پرده ها را کشید
شباهت
بزها جزو چهارپایان هستند
گوسفندها هم
همینطور اسبها و آهوها
صندلیها هم!
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست