سه شنبه, ۲ مرداد, ۱۴۰۳ / 23 July, 2024
مجله ویستا

فتح گرمترین نقطه جهان کویر لوت


فتح گرمترین نقطه جهان کویر لوت

فتح دشت لوت با ١٥٤كیلومتر آرزوی هر طبیعت گردی است گزارشی از تازه ترین سفر به كویر لوت كه تا امروز هیچكس نتوانسته تمام آن را فتح كند اما افسون كویر بی شك یك بار دیگر ما را به آنجا می كشاند

فتح دشت لوت با ١٥٤كیلومتر آرزوی هر طبیعت‌گردی است . گزارشی از تازه‌ترین سفر به كویر لوت كه تا امروز هیچكس نتوانسته تمام آن را فتح كند. اما افسون كویر بی‌شك یك بار دیگر ما را به آنجا می‌كشاند

نباید بیشتر از ٧٠ثانیه طول بكشد. تنها این زمان را فرصت‌ داری كه نگاه از افق بدزدی تا دچار مشكل نشوی. نگاهت اگر گره بخورد به افق، نیمكره چپ مغز به خواب می‌رود. این خواب آرام، رشته‌های عصبی را سست می‌كند تا به اندازه‌ای كه احساس سقوط می‌كنی

نباید بیشتر از ٧٠ثانیه طول بكشد. كویر را می‌گویم. افق را. نخستین چیزی كه وقتی پا به آن می‌گذاری نگاهت را تسخیر می‌كند. هی تلاش می‌كنی تا انتها را ببینی، اما خبری نیست. برایش انتهایی تجسم می‌كنی اما افق باز هم دورتر است. دورتر و دورتر. هوشیار اگر نباشی، به خواب می‌روی و هیچ وقت بیدار نمی‌شوی

نام كویر تداعی‌گر خیلی چیزهاست. خشكی، بی‌آبی، خار، شتر، طوفان و شن. تا قدم در تپه‌های ماسه‌ای نگذاشته‌ بودم تصور من هم از كویر همین بود. خشكی، خار، شتر، طوفان، شن. اما كویر هم آب دارد، هم زندگی و اینها زیر لایه‌ای از سكوت جریان دارند

قرار است با یك گروه از جوانان بیرجندی قسمتی از كویر لوت را برای نخستین بار فتح كنیم. نقشه را باز می‌كنم. نقطه‌ای میان شرق و مركز. جایی كه هیچ نوشته‌ای روی آن دیده نمی‌شود. نه شهری، نه روستایی، نه كوه و نه خطی كه نشان از جاده و یا رودی باشد. تنها یك نوشته به چشم می‌خورد. «كویر لوت»

در كتاب‌ها خوانده‌ایم كویر لوت خشك‌ترین، گرم‌ترین و وسیع‌ترین كویر ایران است و هیچ كس تا به امروز نتوانسته تمام آن را فتح كند. كاری كه ما هم نتوانستیم انجام دهیم. با این كه یك گروه متخصص كویرنوردی همراهمان بود اما مجال فتح این كویر به دست نیامد

شبكه زیست‌محیطی خراسان جنوبی كه تجربه فتح بسیاری از كویرهای ایران را دارد از ما دعوت كرد تا در فتح شن‌زارهای شمالی دشت لوت همسفرشان باشیم. قرار است با حمایت هلی‌برد و نیروی زمینی سپاه و نیروی انتظامی تا قسمتی از مسیر امنیت ما تامین شود و از تپه‌های ماسه‌ای راه را به تنهایی ادامه دهیم

تهران را به مقصد زاهدان ترك می‌كنیم. برای رسیدن به جبهه شمالی لوت بهترین و نزدیك‌ترین راه برای ما زاهدان است

با هماهنگی گروه كه از بیرجند به شهر نهبندان حركت خواهند كرد به ٢٣٠كیلومتری شمال زاهدان می‌رویم. شهری كوچك و بدون هر گونه امكاناتی. قیمت بنزین در این منطقه از كشور بسیار بالاست

گالن‌های ٢٠لیتری به قیمت ٥تا ١٠هزار تومان فروخته می‌شود. به همین دلیل هزینه مسافرتهای بین شهری بیشتر از هر جای دیگر در ایران است

به نهبندان می‌رسیم. خروجی سمت چپ این شهر راه انتهایی ماست. حدود ٥٠كیلومتر پیش می‌رویم

كویر آغاز می‌شود. ابتدای راه از میان كلوت‌های بزرگی عبور می‌كنیم. كلوت‌هایی كه در دو طرف جاده تا انتها پیش رفته‌اند. این نقطه از كویر در عكسهای ماهواره‌ای به صورت چین‌چین‌های سیاه دیده می‌شود. بقیه مسیر از هر دو سمت مملو از درختان گز و طاق است. تنها درختان كویری. البته طاق بسیار بیشتر از گز قدرت همزیستی با كویر را دارد، به طوری كه در تپه‌های ماسه‌ای تنها درختان طاق می‌رویند

پس از طی ٥٠كیلومتر میان بیابان خشك و گرم به روستای «چاه‌داشی» می‌رسیم. بعد از این روستا فقط «ده سلم» است و دیگر هیچ. راه ارتباطی در این روستا به پایان می‌رسد. روستایی كه شمال، جنوب و غرب آن كویر است و كویر

در چاه داشی به گروه اصلی ملحق می‌شویم. آنها در حال رایزنی با فرماندهان پایگاه مرصاد، آخرین پایگاه نیروی انتظامی در این نقطه از كویر هستند. ظاهرا به دلیل وجود درگیریهای مسلحانه و میدانهای مین كه در مسیر حركت اشرار قرار دارد اجازه ورود به كویر را نمی‌دهند. پس از ساعتی گفت‌وگو نیروی انتظامی به این شرط اجازه ورود به كویر را می‌دهد كه مسئولیتش را بپذیریم. بیشتر بیابانهای شرقی كشور محل عبور و مرور اشرار و قاچاقچیانی است كه با كاروانهای كوچك و بزرگ، مواد مخدر، اسلحه و سوخت قاچاق می‌كنند. این را رد ماشینهای دو دیفرانسیل در پرت‌ترین نقطه‌های كویری تایید می‌كرد

بارها را می‌بندیم. بطریهای آب را برای آخرین بار بررسی می‌كنیم و غذاهای مخصوص كویر. آب در كویر تنها امید زندگی است

چاه‌داشی را به سمت جنوب ترك می‌كنیم. یك ماشین دو دیفرانسیل و یك موتور تریل همراه ماست. با این كه به تپه‌های ماسه‌ای و شنزارها نرسیده‌ایم اما نشانه‌‌هایش پیداست. به سرعت از روستا دور می‌شویم

باز هم بیابان. اما این بار گله‌های كوچك و بزرگ شتر، هیجانی مضاعف به ما می‌دهد. هر گله شتر یك «لوك »(شتر نر) به همراه دارد. این فصل از سال ، زمان مستی شترهاست. به همین دلیل شترهای نر بسیار خطرناك هستند و تنگاتنگ گله‌های ١٥نفری حركت می‌كنند. با این كه این گله‌ها به امان خدا رها شده‌اند اما تمام‌شان دارای صاحبانی هستند كه در روستای دهسلم، چاه‌داشی و یا نهبندان زندگی می‌كنند. اینها را «حقداد نیك‌دوست» راهنمای محلی ما می‌گوید. شتر تا متولد می‌شود، گوشهایش را می‌برند و داغی به پایش می‌زنند تا معلوم شود شتر مال كیست. سپس هر سال یا دو سال از آنها می‌فروشند. حقداد می‌گوید: «گوشت شتر به تمام شهرهای ایران فرستاده می‌شود.»

صدای ماشین شترها را می‌رماند. دویدن آنها عجیب است. سرعت زیادی ندارند اما آنقدر بزرگند كه جرات نزدیك شدن به ‌آنها را نداریم. شترهای ایرانی از بسیاری از نژادها مانند عرب بزرگ‌تر است. این شترها معمولا همه چیز می‌خورند. این بیابان نیز به اندازه كافی خار و خس دارد. هندوانه ابوجهل هم اینجا زیاد می‌روید. هنداونه‌های كوچكی به اندازه سیب. مزه بسیار تلخی دارند اما مردم محلی از آن به عنوان داروی مسهل استفاده می‌كنند. از هر بوته هندوانه حدود ١٠تا ٢٠هندوانه به عمل می‌آید

ماشین با گرد و خاك زیادی پیش می‌رود. به آخرین بنای انسانی در این مسیر نزدیك‌تر می‌شویم. امامزاده «ملك چاه‌رویی». یك ساختمان آجری، یك دستشویی، چاه آب و چند اتاق در گوشه‌ای دیگر. تمام امكانات این زیارتگاه مردم محلی است. یك خانواده نیز برای زیارت آمده‌اند.« صیاد پردل» اهل زابل است. او اعتقاد دارد این پیر درخواست همه را اجابت می‌كند. این زیارتگاه در ایام مذهبی مانند محرم، رمضان و سایر مناسبتهای مذهبی پر رفت و آمد اما همه مردم محلی‌اند. با شتر یا ماشینهای دو دیفرانسیل به اینجا می‌آیند. البته در شلوغ‌ترین زمان، این زیارتگاه بیشتر از ٣٠زائر ندارد

دست و صورت را می‌شوییم. صدای آب آرام‌بخش است. با این كه هنوز سفر اصلی آغاز نشده، اما ترس از كویر و خشكی حسابی محتاط‌مان كرده است. ناهار را در این زیارتگاه می‌خوریم. ماست و قرمه. غذایی كه بیشتر كویرنشینان از آن استفاده می‌كنند. قرمه مقوی‌ترین غذایی است كه نیاز یك سفر كویری را پاسخ می‌دهد. مردم محلی یك تكه بزرگ از گوشت گوسفند را با كمی آب می‌پزند. فقط گوشت. هیچ ادویه‌ای به آن نمی‌زنند. این گوشت كه با حرارت كم طی ساعات زیادی می‌پزد، آن قدر خوشمزه و مقوی است كه حتی به صورت یخ‌زده و سرد نیز آن را می‌خورند. با این كه روغن طبیعی آن در حالت سرد منجمد است اما هیچ تفاوتی با گرم شده آن ندارد. مردم محلی تقریبا صدها سال است كه این غذا را پای ثابت هر سفره‌ای پیش روی میهمان می‌گذارند

بهنام همایونی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.