سه شنبه, ۱۲ تیر, ۱۴۰۳ / 2 July, 2024
مجله ویستا

مسئولیت کیفری ناشی از عملیات ورزشی


مسئولیت کیفری ناشی از عملیات ورزشی

قانون اساسی جمهوری ایران در اصل سوم به صراحت از تربیت بدنی به عنوان یکی از مهمترین راستای نیل به اهداف نظام نامبرده و دولت را موظف نموده که با به بکارگیری تمامی انکانات از این وسیله نیز استفاده نماید

قانون اساسی جمهوری ایران در اصل سوم به صراحت از تربیت بدنی به عنوان یکی از مهمترین راستای نیل به اهداف نظام نامبرده و دولت را موظف نموده که با به بکارگیری تمامی انکانات از این وسیله نیز استفاده نماید . قانون مجازات اسلامی با الهام از قانون اساسی حوادث ناشی از عملیات ورزشی را مشروط به رعایت مقررات و انطباق با موازین شرعی به موجب ماده ۵۹ از علل موجهه به شمار آورده است . سوابق فقهی ، فتاوی صادره ، نظرات مشورتی و دکترینهای موجود ، دیدگاههای متفاوتی را مطرح کردهاند که در این مقاله به بررسی تفصیلی آنها پرداخته شده است .

بررسی حقوقی حوداث ورزشی در کشور ما مراحل اولیه خود را میگذاراند هرچند که در منابع فقهی به رغم محدودیت کمی و کیفی ، از قدمت طولانی برخوردار است . درس حقوقی ورزشی با همین مضمون از سال ۱۳۵۵ در دانشکدههای تربیت بدنی و علوم ورزشی مطرح شده و در حال حاضر نیز ادامه دارد .

کتابها ،مقالات ، پایان نامه ها و تحقیقات قابل توجهی به رشته تحر درآمده و امید است شتاب این روند افزایش یابد اگر توجه داشته باشیم که از یک سو بیش از سی میلیون نقر در کشور ما به عناوین مختلف به فعالیتهای ورزشی اشتغال دارند هزاران نفر در امور جنبی آن مانند مربیگری ،سرپرستی ،داوری تولید لوازم و تجهیزات ورزشی به کار مشغول هستند ،میلیونها نفر از مردم مشتاقانه رویدادهای ورزشی را دنبال میکنند و از سوی دیگر چنانچه به نقش حیاتی ورزش در تعالی و برومندی افراد جامعه معتقد باشیم و تفکیک ناپذیری حادثه از ورزش را بپذیریم آنگاه جایگاه حقوق ورزشی در میان سایر رشتههای حقوقی به خوبی نمایان میشود ، بنا به قول فیلسوف مشهور « وایتهد » تنها دلیلی که وجود دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی را توجیه می کند همان کشف و حفظ ارتباط میان دانش و حقیقت با فضای کلی زندگی است .

عنایت به این دیدگاه واقع بینانه ، رسالت مجامع علمی در خصوص مورد ، بیش از پیش آشکار خواهد شد .

● جایگاه تربیت بدنی در قانون اساسی

قانون اساسی در اصل دوم به تصریح مبانی اعتقادی جمهوری اسلامی ایران پرداخته و مقرر میدارد : « جمهوری اسلامیایران نظامی است بر پایه ایمان به :

۱) خدای یکتا « لا اله الاالله ) و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او .

۲) وحی الهی و نقش بنیادی آن در بیان قوانین .

۳) معاد و نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان به سوی خدا .

۴) عدل خدا در خلقت و تشریع .

۵) امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلام.

اما پس از موارد پنچگانه که به اصول دین مشهور است کانون توجه ایمانی نظام به انسان و ارزشهای او معطوف میشود و در بند ۶ همین اصل با صراحت تمام بر اعتقاد به کرامت و ارزش والای انسان و آزادی تؤام با مسئولیت او در برابر خدا تأکید مینماید .

در این اصل که از مبانی ششگانه ایمانی به عنوان اهداف نظام تعبیر شده این سؤالقابل طرح است که آیا اصول دین از اهداف نظام است یا از مبانی ایمانی آن ؟ بحث تفصیلی در این خصوص از محدوده این مقاله خارج است ولی با توجه به اصل دوم و بندهای ۱۶ گانه اصل سوم شاید بتوان گفت هدف جمهوری اسلامی ایران در قانون اساسی تربیت انسانهایی کریم با ارزشهای والای انسانی ، آزاد و مسئول در برابر خدا بر اساس اصول دین به شرح مذکور در اصل دوم همین قانون است .

● ورزش وسیلهای بنیادین برای تحقق هدف

قانون اساسی پس از تبیین مبانی ایمانی و اهداف نظام در اصل دوم به احصاء راهها وسایل مورد نظر برای دستیابی به آنها میپردازد . به موجب اصل سوم قانون اساسی دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است برای نیل به اهداف مذکور در اصل دوم همه امکانات خود را برای امور زیر به کار برد . نتایج حاصل از این اصل عبارتند از :

۱) همه موارد شانزدهگانه ذیل این اصل وسیله یا طریقه دستابی به هدف به حساب میآیند .

۲) اصطلاح دولت در این اصل منصرف به قوه مجریه نیست بلکه نظام حکومتی را شامل میشود .

۳) دولت در به کارگیری این وسایل مختار نبوده بلکه مکلف به توسل به این وسایل است و نمیتواند راه دیگری را برای نیل به اهداف برگزیند.

۴) دولت وظیفه دارد در راستای تحقق اهداف تمامی امکانات خود را به کار برد و نه بخشی از آن را . با این مقدمه معلوم می شود که مقنن موارد شانزدهگانه را به دقت بسیار احصاء کرد و از منطوق این موارد به وضوح مشخص است که این مور از دیدگاه او اساسی و بنیادیترین وسایل میباشند . در بند سوم این اصل نیز آمده است :

« آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح و تسهیل و تعمیم آموزش عالی »

در تحلیل اجمالی جایگاه تربیت بدنی در این بند از منظر قانون اساسی نکات ذیل قابل استنباط است :

الف) تلقی قانون اساسی به عنوان مهمترین سند حقوقی کشور به معنای آن است که این قانون صرفاً جایگاه مهمترین و بنیادیترین امور کشور میباشد و لذا تصریح به تربیت بدنی حکایت از نقش بیدلیل آن در تربیت نسل ، تعالی جامعه ونهایتاً برومندی آحاد آن دارد .

ب) از دیدگاه واضعین قانون اساسی ، تربیت بدنی در عرض آموزش و پرورش عالی است و نه در طول آن و این دیدگاه کاملاً علمی و منطقی است زیرا اگر پایه اساسی توسعه و تعالی پایدار را انسان بدانیم لازمه اولیه توفیق کامل و مستمر آن سلامتی ، نشاط و توانمندی جسمی و روحی او است و تحقق این اهداف جز در سایه تربیت بدنی و ورزش میسر نخواهد بود .

ج) هم عرضی تربیت بدنی با آموزش و پروش و آموزش عالی نیز مؤید ضربه یا می زند که به صورت بازیکن دیگر اصابت می نماید و منتهی به جراحت یا شکستگی می گردد ولی قوانین آن ورزش رعایت شده است.

آیت الله لطف الله صافی چنین پاسخ داده اند :

« بازیهائی که به عنوان ورزش انجام می شود صرف نظر از حکم تکلیفی ، نفس این بازیها و بنابر جواز آنها حتی در محدوده های گسترده ای که برای بعضی اشخاص تقریباّ مثل یک حرفه و پیشه و شغلی از مشاغل متعارفه و مشروعه می شود از لحاظ حکم جنایاتی که در جریان برگزاری این بازیها از بازیکنان به یکدیگر وارد می شود از لحاظ حکم وضعی قابل بحث است. با توجه به این که این نوع بازیها دو نوع است یک قسم آن بازیهایی است که بر حسب عرف و عادت مستلزم یا در معرض ورود جراحت و ضربه بر شخص است و قسم دیگر بازیهائی است که عادتاّ معرض پیشامدهای جنائی نیست۰۰۰ حکم تکلیفی نوع اول۰۰۰ حرمت و عدم جواز است۰۰۰ و اما نوع دوم۰۰۰ حکم وضعی آن نیز اگر جنایتی پیش بیاید حکم سایر جنایات است. »

به نظر می رسد که ایشان نوع دوم ورزش های را با وصف اینکه در معرض ورود ضربه ای و صدمه ای عادتاّ بر طرف نباشد به دو گروه تقسیم می نمایند. گروه اول که ارتباط با ورزش و سلامت جسم دارد و گروه دوم که ارتباط با ورزش و سلامت جسم ندارد. در مورد گروه اول به سکوت برگزار شد ولی از مفهوم مخالفت نظری که در مورد گروه دوم داده شده ظاهراّ می توان گفت که اگر جنایتی پیش آید حکم سایر جنایات جاری نیست اما در مورد گروه دوم فرض ایشان این است که عادتاّ متضمن صدمه نیست. لذا حرمتی بر آن مترتب نیست ولی از نظر حکم وضعی اگر حتی به رغم رعایت مقررات جنایتی پیش آید تفاوتی با جنایاتی که در غیر ورزش صورت می گیرد نخواهد داشت و به عبارت دیگر این ورزشها از علل موجهه محسوب نمی شوند حتی اگر رعایت همه مقررات شده باشد.

نتیجه این که نظر ایشان اولاّ با نص صریح بند ۳ ماده ۵۹ قانون مجازات اسلامی در تعارض است و با توجه به اینکه مهمتریت منبع حقوق جمهوری اسلامی ایران قانون است حکم دادگاه به استناد اصل ۳۶ قانون اساسی باید مستند به قانون باشد ثانیاّ این دیدگاه با مصالح اجتماعی و عملکرد حکومت که به استناد قانون اساسی موظف به کارگیری همه امکانات از طریق تربیت بدنی و۰۰۰ برای نیل به اهداف نظام است هم سو نیست. بدین دلیل که چگونه می توان از یک سو انبوه میلیونی جوانان را در جهت گرایش و پرداختن به ورزش بر طبق مقررات بسیج کرده و آن را مصداقی از معروف دانست ، مشروعیت آنها را تأئید نمود و در عین حال از حوادث ناشی از عملیات ورزشی که با ورزش تفکیک نا پذیر و منطبق با مقررات است مسئول شناخت. به هر حال نظر ایشان به عنوان فقیه عالی مقام معتبر و مورد احترام است.

همین سؤال از آیت الله موسوی اردبیلی و آیت الله صانعی شده است که فتاوی ایشان مبتنی بر قاعده اقدام ، اذن زیان دیده و قاعده تحذیر صادر و نهایتاّ قایل به این هستند که در فرض بالا دیه ندارد و یا با توجه به علم ورزشکاران به امکان وقوع حوادث ورزشی ورزشکار عملاّ با شرکت در فعالیت ورزشی صدمه زننده را بری الذمه نموده واین ابراء عملی به منزله ابراء قولی است.

اما آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ به این سؤال که با توجه به مبنای فقهی بند سوم ماده ۵۹ قانون مجازات اسلامی مسئولیت کیفری و مدنی آن چیست با صراحت و به نحو موجز چنین پاسخ داده اند. « چنانچه مخالفت موازین شرعی نباشد مسئولیت حقوقی و کیفری ندارد. » به نظر دارنده فتوای ایشان هم با متن بند ۳ ماده مذکور، هم با واقعیت های اجتماعی ما و هم با اصل دوم و سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران منطبق است. ضمن اینکه در پاسخ به سؤال دیگری ورزشهایی مانند فمتبال و والیبال را از ورزشهای مستحدثه تشخیص و فاقد اشکال شرعی دانسته اند.

● تعریف تربیت بدنی و ورزش از دیدگاه قانون اساسی

قانون اساسی به مقتضای شأن خود از هیچ کدام از موضوعهای مطروحه در آن و از جمله ورزش تعریف ارائه نمی دهد و لذا برای دستیابی به چنین تعریفی باید در چارچوب اصول آن به کنکاش پرداخت.

واژه های ورزش و تربیت بدنی هرچند ارتباط تنگاتنگی دارند اما از نظر فنی و علمی دو مقوله جداگانه با تعاریفی متفاوت اند.

تربیت بدنی عبارت از فرایندی است که از طریق فعالیت های جسمانی به روند تکامل کمک می شود و ورزش عبارت است از یک فعالیت نهادینه شده که مستلزم کاربرد نیروی جسمی شدید و یا استفاده از مهارت های جسمانی به وسیله شرکت کنندگانی است که توسط عوامل درونی و بیرونی تحریک می شوند.

هرچند تعاریف تربیت بدنی و و رزش به موارد مذکور خلاصه نمی شود اما در مجموع این تعاریف جامعیت کافی را دارا هستند. اکنون پرسش این است که آیا قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران صرفاّ بر واژه تربیت بدنی به مفهوم اخص آن نظر داشته و یا مفهوم عام آن یعنی ترکیب از تربیت بدنی و ورزش را لحاظ کرده است ؟ به نظر می رسد که با توجه به روح حاکم بر اصول ۲ و ۳ و اصطلاح « عملیات ورزشی » در بند ۳ ماده ۵۹ قانون مجازات اسلامی قبول نظر اخیر منطقی تر باشد و بتوان گفت که از دیدگاه قانون اساسی و قانون مجازات اسلامی ورزش و تربیت بدنی دو واژه مترادف هستند و به مجموعه فعالیت های بدنی اطلاق می شود که با اصول آن منطبق و در راستای تحقق اهداف نظام کاربری داشته باشد. در تأئید این تفسیر می توان به عنوان سازمان تربیت بدنی جمهوری اسلامی موضوع ماده ۱ قانون سازمان تربیت بدنی ایران مصوب خرداد ۱۳۵۰ توجه نمود که اصلی ترین آن در ماده ۴ همین قانون ذکر شده است.

ماده ۴ . وضایف اصلی سازمان عبارت است از:

الف. توسعه و تعمیم ورزش و پرورش نیروی بدنی و تقویت روحیه سالم در افراد کشور.

به این ترتیب به نظر می رسد اصطلاح « تربیت بدنی » در قانون اساسی و « عملیات ورزشی » در قانون مجازات اسلامی ناظر به مفهوم خاص علمی و فنی آنها نباشد. در این مقاله نیز هرچند اغلب از واژه ورزش استفاده شده است ولی مراد مفهوم عام آن است.

● مسئولیت کیفری ناشی از ورزش

ورزش در مفهوم عام صرفاّ ناظر بر عملیات و حرکات خاص نیست. حرکات بدنی هرچند لازمه ورزش محسوب است اما برای آن مجموعه ای از اشیاء و اشخاص لزوماّ به کار گرفته می شود، مانند وسایل، تجهیزات ، امکانات ، اماکن ، مربیان ، سرپرستان ، داوران ، پزشکان ، تولید کنندگان و فروشندگان کالاهای ورزشی ، مدرسه ، سازمانهای خصوصی و دولتی ، مطبوعات ، تماشاگران و غیر آنها که هر یک به نوبه خود ممکن است حادثه آفرین یا حادثه دیده از ورزش به حساب آیند ، به نحوی که احراز مسئولیت کیفری یا مدنی آنها بطور انتزاعی و بدون رابطه با ورزش و مقررات خاص حاکم بر آن میسر نیست. بنابراین شرح تفضیلی مسئولیت کیفری در هر یک از این موارد مستلزم بحث جداگانه است که از حوصله این مقاله خارج است و به همین دلیل در اینجا بحث را تحت عنوان خاص مسئولیت کیفری ناشی از عملیات ورزشی دنبال خواهیم کرد.

● سوابق فقهی

ضمان ناشی از عملیات ورزشی و تعلیم ورزش در فقه سابقه طولانی دارد. رشته های ورزشی در گذشته عمدتاّ شامل تیراندازی ، اسب سواری و شنا بوده و نظرات فقهی نیز بیشتر حول و حوش همین موارد است. وجود این سابقه طولانی در فقه مؤید چند نکته است: اولاّ ، اهمیت ورزش و توجه به حوادث ناشی از آن ثانیاّ ، قدمت این سوابق گرانبها که ما را در مقابل نظام های حقوقی بیگانه مباهی و مفتخر می سازد و در عین حال هشداری است که نبایدصرفاّ به افتخارات گذشته به عنوان تاریخچه دل خوش داشت. بلکه وظیفه ما باید تلاش در جهت تکامل کمی و کیفی آنها باشد و نه صرف نقل آنها.

در بحث حاضر که منظور ارائه سوابق تاریخی است به ذکر مصادیقی اکتفا شده و بررسی آنها را حسب مورد به مباحث آتی موکول می کنیم.

شیخ طوسی (قرن پنجم ه ) در مبسوط مسأله ای بدین شرح مطرح کرده است : « اذا مر رجل بین الرماه و بین الهدف فاصابه سهم من الرماه فهو خطا لان الرامی ما قصده و انما قصد الهدف ».

هرگاه شخص در محل مسابقه تیراندازی از فاصله میان مسیر تیر و هدف عبور کند و مورد اصابت تیر قرار گیرد و کشته شود این قتل خطائی محسوب می گردد زیرا تیرانداز، قصد او نکرده بلکه مقصود او هدف بوده است.

محمد بن علی بن حمزه طوسی (قرن ششم ه ) در کتاب « الوسیله الی نیل الفضیله » مسأله فوق را به نحو دیگری مطرح نموده است.

« و اذا مر رجل بین الرماه و بین الغرض فاصابه سهم و قد حذره الرامی لم یضمن و ان لم یحذره و کان فی ملکه قد دخل علیه به غیر اذنه فکذلک و ان دخل علیه باذنه او کان فی غیر ملکه و لم یحذره کانت دینه علی عاقلته ».

هرگاه شخص در محل مسابقه از فاصله میان تیراندازان و هدف عبور کند و مورد اصابت تیر قرار گیرد چنانچه تیرانداز هشدار داده باشد مطلقاّ ضامن نیست ولی اگر هشدار نداده باشد در فرض آنکه محل در مالکیت تیر انداز بوده و مصدوم بدون اجازه وی وارد شده باز هم ضامن نیست و چنانچه مصدوم با اجازه وی وارد شده و یا محل ملک تیرانداز نبوده و هشدار نداده است ضمان بر عاقله وی مقرر خواهد بود.

محقق حلی (قرن هفتم) در کتاب شرایع الاسلام به طور مطلق گفته است:

« اذ قال حذار لم یضمن لما روی ۰۰۰ »

اگر تیرانداز گفته باشد (حذار : بپرهیز) ضامن نخواهد بود و به همین مقدار بسنده نمود، و به ذکر مستند فتوی پرداخته است.

علامه حلی (قرن هشتم) در کتاب قواعد الاحکام و نیز تحریر الاحکام چنین افزوده است :

▪ متن قواعد الاحکام : « و لو اجتاز علی الرماه فاصابه احدهم بسهم فان قصد فهو غیر و الا فخطاءو لو ثبت انه قال حذر لم یضمن ان سمع المرمی و لم یعدل مع امکانه. »

▪ ترجمه :اگر ثابت گردد که رامی گفته است : « حذار: بپرهیز » و مصدوم شنیده است و با فرض امکان فرار ،اقدام به فرار ننموده است ضامن نمی باشد.

▪ متن تحریر الاحکام :

« ولو ثبت انه قال حذار فلا ضمان مع السماع لما روی۰۰۰ الخ .»

اگر ثابت شود که حذار گفته است چنانچه خسارت دیده استماع نموده باشد ضمان ندارد.

در باب ضمان ناشی از تقصیر معلم ورزش نیز فقها نظرات پر مغز و متعددی را ابراز داشته اند که به ذکر معدودی از آنها در باب تعلیم شنا اکتفا می کنیم.

شیخ طوسی در مبسوط می فرماید :« اذا سلم ولده الی السابح لیعلمه السباحه فغرق ضمنه لانه تلف بالتعلیم ، فهو کما لو ضرب المعلم الصبی علی التعلیم فمات ، و لانه فرط فیه لانه کان من سبیله ان یحتاط حفظه و احکام شکوته و ملازمه رجله، فاذا لم یفعل فقد فرط فعلیه الضمان و هو عمد الخطا فان کان المتعلم السباحه کبیرا فانه لا ضمان علیه بحال، لان البالغ العاقل متب غرق فی تعلم السبحه فهو الذی ترک الاحتیاط فی حق نفسه، فلا ضمان علی غیره.»

اگر کسی فرزند خود را برای تعلیم شنا به معلم شنا بسپارد ولی طفل غرق شود معلم شنا ضامن است زیرا مرگ به واسطه تعلیم بوده است و همانند این است که معلم طفل را در حین آموزش بزند و موجب مرگ او شود و به دلیل قصور در انجام وظیفه است زیرا وظیفه معلم شنا رعایت احتیاط در حفاظت از او، محکم بستن جلیقه نجات و مراقبت از نزدیک از اوست. پس اگر چنین نکند در حق او قصور کرده و ضامن است.

اما اگر شاگرد شنا بالغ باشد به هیچ وجه معلم مسئولیتی ندارد زیرا که شاگرد عاقل و بالغ وقتی در حین آموزش شنا غرق می شود بی احتیاطی از جانب خود اوست پس دیگری مسئولیت ندارد. اما از سخن ایشان نباید چنین نتیجه گرفت که معلم شنا هیچگاه در قبال شاگرد بالغ و عاقل مسئولیتی ندارد. بلکه خطای شاگرد رافع مسئولیت اوست و لذا اگر شاگرد به رغم بلوغ و عقل غرق شود ولی مرگ او ناشی از بی احتیاطی او نباشد بلکه ناشی از قصور معلم در مراقبت باشد معلم شنا ضامن است.

محقق حلی در شرایع نظر شیخ طوسی را با عبارتی دقیق تر تأئید می کند :

بل ربما ظهر من اطلاق عبارتی الارشاد و اللمعه ضمانه مطلقاّ، بل عن حواشی الشهید ان المنقول الضمان سواء فرط اولم یفرط ، ولعله لانه بتلفهینکشف تفریطه بنائاّ علی العدم غرفه بدونه و اولی من ذلک الضمان بدون اذن الولی لانه تفریط.

بلکه ای بسا از اطلاق عبارت ارشاد و لمعه ضمان مطلق معلم استنتاج می شود ، بلکه از حواشی شهید نقل شده است که معلم شنا ضامن است چه تفریط کرده باشد یا تفریط نکرده باشد. شاید وجه این قول که از شهید نقل شده است این است که تلف طفل کاشف از تفریط معلم است یعنی طفل بدون تفریط غرق نمی شود و به طریق اولی معلم شنا ضامن است اگر بدون اذن ولی اقدام کند زیرا اقدام بدون اذن ولی تفریط محسوب می شود.

نظرات مذکور و سایر دیدگاههای کثیر فقهی مؤید قدمت حقوق ورزشی و اهمیتی است که ورزش در مکتب اسلام داشته است.

● سوابق قانونی

تا قبل از تصویب قانون مجازات عمومی مصوب ۱۳۵۲ نه در قانون اساسی و نه در قوانین عادی ایران راجع به مسئولیت کیفری ناشی از ورزش متنی وجود نداشت و رأی قابل استنادی نیز در این مورد همانند بسیاری از موضوعهای دیگر به دست نیامد. حقوقدانان در توجیه صدمات ناشی از عملیات ورزشی نظرات متفاوتی ابراز داشته اند. بعضی معتقدند ارجح آنست که آن را بر سنت و عادت اغماض که همیشه در امور ورزشی مورد قبول است مبتنی نمایند. چنین ابتنائی اولاّ مستدل و مستند نیست و ثانیاّ سنت و عادت در حقوق جزا نمی تواند موجبی برای جرم بودن یا نبودن عملی به حساب آید. عقید دیگر مبتنی بر رضایت طرفین است. بر اساس این نظر در ورزشهای مختلفی که میان مردم رایج است و احتمال خطر جانی دارد ( مثل بوکس، راگبی ، کشتی کج و غیره ) اگر با توافق طرفین صورت گرفته باشد و در نتیجه آن صدمات و جراحاتی وارد آید و یا حتی منتهی به فوت یکی از طرفین مسابقه شود مسئولیت جزائی مصداق پیدا نمی کند. البته به شرط آنکه رعایت مقررات ورزش خاص شود و قصد ایراد ضرب و جرح یا قتل هم مفقود باشد. در این ورزشها، آداب و رسوم اجتماعی به ضمیمه اجازه قانون علمل موجهه را تشکیل می دهد.

این دیدگاه هرچند تا قبل از تصویب قانون خاص ، جامع ترین نظریات بوده است لیکن پرسش های چندی را مطرح می کند.

۱) ملاک و مستند تفکیک ورزشها به آنهائی که خطر جانی دارد و ندارد چیست؟

۲) تکلیف حقوقی دسته دوم که از شمول این نظریه خارج است چه بوده است؟

۳) در صورت رعایت مقررات ، ضرورت فقدان قصد مجرمانه مبتنی بر چه دلایلی است؟

۴) آیا اجازه قانون به انجام عملی بدون تصریح به مسئولیت های قانونی ناشی از آن وافی به مقصود است؟

نویسنده محترم در چاپ بعدی کتاب و با توجه به تصویب ماده ۴۲ قانون مجازات عمومی در سال ۱۳۵۲ نظریه قبلی را به شرح ذیل تعدیل نموده است.

« در ورزشهای مختلف مانند بکس، کشتی ، کاراته، شمشیر بازی و غیر آنها ، احتمال خطر جانی و یا نقص عضو وجود دارد، ولی چون اجتماع این ورزشها را به رسمیت شناخته است، در صورتی که با رضایت طرفین انجام گیرد و در اثنای آن صدمات و جراحاتی به طرفین وارد آید و یا حتی منجر به فوت یکی از مسابقه دهندگان شود، طرف دیگر فاقد مسئولیت جزائی خواهد بود. و این امر مشروط به آن است که قصد ایراد ضرب و جرح و یا قتل وجود نداشته باشد. به علاوه رعایت کلیه مقررات مربوط به ورزش خاص شده باشد. پس اگر شخص پاره آهنی در دستکش بکس خود پنهان کند و یا ضربه هائی که بسر حریف خود فرود می آورد موجب مرگ او گردد مسئولیت خواهد داشت. »

با این حال، همچنان بعضی از پرسش های قبلی مانند اجازه اجتماع و فقدان قصدضرب و جرح به قوت خود باقی است.

فقدان لحن صریح قانون در خصوص مورد از یک سو و منطقی نبودن مجازات ورزشکارانی که به رغم رعایت مقررات سبب حادثه ای می شوند قضات و حقوقدانان را نلچار به توسل به عمومات و مکانیزم های حقوقی می کرد که بسیاری از آنها با پرسشهای بدون پاسخی مواجه می گردید ولی به هر حال مصلحت اجتماعی غلبه داده می شد و این همانی است که در کشف اللثام به آن به شکل دیگری اشارتی رفته است۰۰۰ و مسیس الحاجه الی السباح فتعلیمها مشروع.

تفاوت دیدگاهها در مورد حوادث ورزشی منجر به صدور آراء متضاد و نهایتاّ تضئیف حقوق طرفین حادثه می گردید و لذا در سال ۱۳۵۲ همزمان با تغئیرات اساسی در قانون مجازات عمومی ۱۳۰۴ وقایع ورزشی نیز مشمول حکم قرار گرفت. به موجب ماده ۴۲ قانون مجازات عمومی « اعمال زیر جرم محسوب نمی شود

۱) حوادث ناشی از عملیات ورزشی مشروط بر اینکه سبب آن حوادث نقض مقررات مربوط به آن ورزش نباشد. »

دامنه شمول این بند هرچند محدود به عملیات ورزشی بود اما به همه ابهامات در خصوص مورد خاتمه داد.پس از انقلاب در سال ۱۳۶۱ با تصویب قانون راجع به مجازات اسلامی ماده مرقوم عیناّ بازنویسی و جمله ( و این مقررات هم با موازین شرعی مخالفت نداشته باشد) به آن اضافه و با شماره ۳۲ به مورد اجرا گذاشته شد. در سال ۱۳۷۰ نیز مقنن فقط با تغئیر شماره ماده از ۳۲ به ۵۹ همان متن را اعتباری دوباره بخشید که تا کنون همچنان معتبر و مورد اجراء است. ماده ۵۹ :

« اعمال زیر جرم محسوب نمی شود

۲) حوادث ناشی از عملیات ورزشی مشروط بر اینکه سبب آن حوادث نقض مقررات مربوط به آن ورزش نباشد و این مقررات هم با موازین شرعی مخالفت نداشته باشد.»

آیا فعالیت های ورزشی از علل موجهه است

منظور از عل موجهه، عاملی است که به موجب قانون وصف مجرمانه را از عمل ارتکابی سلب و مرتکب را از هر نوع مسئولیت قانونی مصون می دارد، از آن جمله اند دفاع مشروع، امر آمر قانونی و اجازه قانون.

ماده ۵۹ قانون مجازات اسلامی در صدر مقرر می دارد که « اعمال زیر جرم محسوب نمی شود » و در ذیل آن به احصاء مصادیق ( اقدامات والدین عملیات طبی و جراحی و حوادث ناشی از عملیات ورزشی ) می پردازد.

اکنون پرسش این است که آیا این مصادیق از علل موجهه اند و به عبارت دیگر نتیجه جرم نبودن این اعمال ، زوال مسئولیت مدنی نیز هست؟

● تحلیل فقهی

در آثار فقها ورزش و حوادث ناشی از آن به طور کلی همانند ماده مرقوم مورد توجه نبوده بلکه به صورت موردی نظرات پر محتوی و قابل توجهی ابراز شده اند. به طور مثال در باب تیراندازی و با استناد به قاعده « قد اعذر من حذر » در مورد ضمان تیرانداز ، محقق حلی گفته است : و قال «حذار» لم یضمن لما روی۰۰۰ اگر تیرانداز گفته باشد (حذار: بپرهیز ) ضامن نخواهد بود.

البته مشروط به اینکه کسی که تیر به او اصابت کرده هشدار را شنیده و امکان دور شدن از محل را نیز داشته باشد. شهید دوم در مسالک الاحکام چنین گفته است: انما ینفی الضمان علی الرامی مع التحذیر حیث یسمع المرمی و یمکنه الحذر.

در عین حال باید توجه داشت که صرف دادن هشدار از سوی تیرانداز و شنیدن و امکان دوری از صحنه از سوی کسی که تیر به او اصابت کرده کافی برای انتفاء ضمان مرتکب نیست بلکه موجه بودن عمل او موکول به این است که هرگز قصد کشتن طرف را نداشته باشد و به عبارت دیگر صرف رعایت مقررات در تیراندازی کافی برای رفع ضمان تیرانداز نخواهد بود. چنانچه تیرانداز مبادرت به نحذیر نکند ولی قصد مجنی علیه را نیز نکرده باشدعلی الاصول باید قائل به خطا بوده و این همان نظر شیخ طوسی است : « اذا مر رجل بین الرماه و بین الهدف فاصابه سهم من الرماه فهو قتل خطا لان الرامی ما قصده و انما قصد الهدف » هرگاه شخصی در محل مسابقه تیرانداز از فاصله میان مسیر تیر و هدف عبور کند و مورد اصابت تیر قرار بگیرد و کشته شود این قتل خطا محسوب می گردد زیرا تیرانداز قصد او نکرده بلکه مقصود او هدف بوده است.

اما اگر هدف تیرانداز ، مجنی علیه باشد و تیر به او اصابت کند قتل عمدی است حتی اگر هشدار داده ، مجنی علیه شنیده و امکان فرار برایش وجود داشته باشد و این نتیجه گیری ظاهراّ از نظر علامه حلی در متن قواعد الاحکام میسر است : « و لو اجتاز علی الرماه فاصابه احدهم بسهم فان قصد فهو عمد » یعنی اگر عبور کند از میان تیراندازان و تیراندازی به قصد قتل به وی تیراندازی و بر اثر اصابت تیر کشته شود قتل عمدی است.

آیا از فتاوی صادره در خصوص مورد می توان چنین نتیجه گرفت که حوادث ناشی از عملیات ورزشی از نظر فقها در صورت رعایت مقررات موجب ضمان مرتکب نخواهد بود؟ هر چند علی الاصول چنین نتیجه گیری منطقی به نظر می رسد اما نظرات متفاوت است معهذا در باب تیراندازی ، در صورت دادن هشدار ، امکان دوری عابر و فقدان قصد قتل نمی توان تیراندازان را ضامن شناخت و این نظر اقوی است.

پس از تصویب ماده ۳۲ قانون ارجع به مجازات اسلامی در سال ۱۳۶۱ و تأئید آن در سال ۱۳۷۰ در قالب ماده ۵۹ قانون مجازات اسلامی و با عنایت به قانون اساسی همه دادگاهها موظف به استناد به قانون در حل و فصل دعاوی مطروحه در باب حوادث ناشی از عملیات ورزشی هستند. اما در استفتائاتی که در زمینه کاربردی ماده ۵۹ قانون مجازات اسلامی از بعضی فقها به عمل آمده نظرات متفاوتی ابراز گردیده است که به چند مورد از آنها اشاره می شود :

▪ متن سوال چنین است : نظر مبارک را در خصوص مبنای فقهی و اصولی بند سوم ماده ۵۹ قانون مجازات اسلامی که مقرر می دارد : « حوادث ناشی از عملیات ورزشی مشروط بر اینکه سبب آن حوادث نقض مقررات مربوط به آن ورزش نباشد و این مقررات هم با موازین شرعی مخالفت نداشته باشد. » و به عنوان یکی از عوامل موجهه جرم شناخته است یعنی تحت آن شرایط یک فعل از حالت جرم بودن خارج می شود مرقوم فرمایید مثل اینکه در ورزش فوتبال یک بازیکن با توپضربه یا می زند که به صورت بازیکن دیگر اصابت می نماید و منتهی به جراحت یا شکستگی می گردد ولی قوانین آن ورزش رعایت شده است.

آیت الله لطف الله صافی چنین پاسخ داده اند :

« بازیهائی که به عنوان ورزش انجام می شود صرف نظر از حکم تکلیفی ، نفس این بازیها و بنابر جواز آنها حتی در محدوده های گسترده ای که برای بعضی اشخاص تقریباّ مثل یک حرفه و پیشه و شغلی از مشاغل متعارفه و مشروعه می شود از لحاظ حکم جنایاتی که در جریان برگزاری این بازیها از بازیکنان به یکدیگر وارد می شود از لحاظ حکم وضعی قابل بحث است. با توجه به این که این نوع بازیها دو نوع است یک قسم آن بازیهایی است که بر حسب عرف و عادت مستلزم یا در معرض ورود جراحت و ضربه بر شخص است و قسم دیگر بازیهائی است که عادتاّ معرض پیشامدهای جنائی نیست۰۰۰ حکم تکلیفی نوع اول۰۰۰ حرمت و عدم جواز است۰۰۰ و اما نوع دوم۰۰۰ حکم وضعی آن نیز اگر جنایتی پیش بیاید حکم سایر جنایات است. »

به نظر می رسد که ایشان نوع دوم ورزش های را با وصف اینکه در معرض ورود ضربه ای و صدمه ای عادتاّ بر طرف نباشد به دو گروه تقسیم می نمایند. گروه اول که ارتباط با ورزش و سلامت جسم دارد و گروه دوم که ارتباط با ورزش و سلامت جسم ندارد. در مورد گروه اول به سکوت برگزار شد ولی از مفهوم مخالفت نظری که در مورد گروه دوم داده شده ظاهراّ می توان گفت که اگر جنایتی پیش آید حکم سایر جنایات جاری نیست اما در مورد گروه دوم فرض ایشان این است که عادتاّ متضمن صدمه نیست. لذا حرمتی بر آن مترتب نیست ولی از نظر حکم وضعی اگر حتی به رغم رعایت مقررات جنایتی پیش آید تفاوتی با جنایاتی که در غیر ورزش صورت می گیرد نخواهد داشت و به عبارت دیگر این ورزشها از علل موجهه محسوب نمی شوند حتی اگر رعایت همه مقررات شده باشد.

نتیجه این که نظر ایشان اولاّ با نص صریح بند ۳ ماده ۵۹ قانون مجازات اسلامی در تعارض است و با توجه به اینکه مهمتریت منبع حقوق جمهوری اسلامی ایران قانون است حکم دادگاه به استناد اصل ۳۶ قانون اساسی باید مستند به قانون باشد ثانیاّ این دیدگاه با مصالح اجتماعی و عملکرد حکومت که به استناد قانون اساسی موظف به کارگیری همه امکانات از طریق تربیت بدنی و۰۰۰ برای نیل به اهداف نظام است هم سو نیست. بدین دلیل که چگونه می توان از یک سو انبوه میلیونی جوانان را در جهت گرایش و پرداختن به ورزش بر طبق مقررات بسیج کرده و آن را مصداقی از معروف دانست ، مشروعیت آنها را تأئید نمود و در عین حال از حوادث ناشی از عملیات ورزشی که با ورزش تفکیک نا پذیر و منطبق با مقررات است مسئول شناخت. به هر حال نظر ایشان به عنوان فقیه عالی مقام معتبر و مورد احترام است.

همین سؤال از آیت الله موسوی اردبیلی و آیت الله صانعی شده است که فتاوی ایشان مبتنی بر قاعده اقدام ، اذن زیان دیده و قاعده تحذیر صادر و نهایتاّ قایل به این هستند که در فرض بالا دیه ندارد و یا با توجه به علم ورزشکاران به امکان وقوع حوادث ورزشی ورزشکار عملاّ با شرکت در فعالیت ورزشی صدمه زننده را بری الذمه نموده واین ابراء عملی به منزله ابراء قولی است.

اما آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ به این سؤال که با توجه به مبنای فقهی بند سوم ماده ۵۹ قانون مجازات اسلامی مسئولیت کیفری و مدنی آن چیست با صراحت و به نحو موجز چنین پاسخ داده اند. « چنانچه مخالفت موازین شرعی نباشد مسئولیت حقوقی و کیفری ندارد. » به نظر دارنده فتوای ایشان هم با متن بند ۳ ماده مذکور، هم با واقعیت های اجتماعی ما و هم با اصل دوم و سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران منطبق است. ضمن اینکه در پاسخ به سؤال دیگری ورزشهایی مانند فمتبال و والیبال را از ورزشهای مستحدثه تشخیص و فاقد اشکال شرعی دانسته اند.

● تحلیل حقوقی

۱) منطوق صدر ماده ۵۹ قانون مجازات اسلامی ( اعمال زیر جرم محسوب نمی شود ) همانند صدر ماده ۵۶ همین قانون ( اعمالی که برای آنها مجازات مقرر شده است در موارد زیر جرم محسوب نمی شود ) از مصادیق علل موجهه و در واقع سلب وصف مجرمانه از آنها تحت عناوین امر آمر قانونی و اجازهقانون به معنای زوال مسئولیت کیفری و مدنی از مأمور و عامل است. مبری دانستن اینان از مسئولیت کیفری و محکومیتشان به دیه یا جبران خسارت فاقد وجاهت قانونی است و نیاز به نص دارد کمااینکه ماده ۶۰ قانون مجازات اسلامی تخصیصی بر بند ۲ ماده ۵۹ این قانون است.

۲) دیه به صراحت ماده ۱۲ قانون مجازات اسلامی یکی از مصادیق مجازاتهای پنجگانه است و تحمیل آن به ورزشکاری که با رعایت مقررات موجب صدمه ای گردیده است با نص صریح ماده ۵۹ در تعارض است و حتی به فرض قبول ماهیت دو گانه دیه و قائل شدن به اینکه نوعی جبران خارت است باز هم محمومیت به آن در خصوص مورد نیاز به نص خاص دارد. مانند ماده ۶۰ قانون مجازات اسلامی که قائل به مسئولیت طبیب به پرداخت دیه حتی در مورد فعالیت های ورزشی چنین تخصیصی وجود ندارد.

۳) علم حادثه دیده از امکان و یا قطعیت بروز سانحه و مشارکت آزاد او در آن فعالیت و حضور در میادین ورزشی و تفکیک ناپذیری عملیات ورزشی با حادثه دلیل محکم دیگری در موجه بودن این فعالیت است کمااینکه نظرات فقها در مورد تیراندازی در صورتی که عابر هشدار را شنیده و امکان پرهیز داشته باشد حاکی از عدم ضمان است.

۴) با عنایت به نقش ورزش در قانون اساسی به عنوان یکی از مهمترین وسایل نیل به اهداف نظام، تلاش فراگیر حکومت برای ترغیب میلیونها جوان برای کشیدن آنها به میادین ورزشی برای ترتیب نسلی سالم، با نشاط، شجاع و آماده برای قبول مسئولیت های ایران و تحقق بخشیدن به آرمانهای دینی و ملی و تنظیم مقررات خاص برای هر ورزش و تأکید بر ضرورت اجتناب نا پذیر اجرای آن منطقاّ جائی برای بی توجهی به این معیارها و محکومیت ورزشکاران باقی نمی ماند مضافاّ به این که می دانیم حادثه از ورزش حتی به رغم رعایت تمامی مقررات تفکیک ناپذیر است.

۵) سیاست کیفری جمهوری اسلامی ایران به حکایت تبصره ۳ ماده ۲۹۵ ، ۳۳۳ ، ۶۱۶ به عنوان مثال در جهت تحدید دامنه مسئولیت بدون تقضیر است. مقایسه بند ۳ ماده ۵۹ با ماده ۳۳۳ قانون مجازات اسلامی در مورد فقدان مسئولیت راننده ای که به رغم رعایت موازین قانونی موجب قتل عابر متخلف گردیده قابل تأمل است ، در حالی که مشروعیت و مقبولیت عملیات ورزشی از نظر اهداف با رانندگی قابل مقایسه نیست.

بنابراین وقتی با عنایت به ماده اخیر صرف تلف نفس قانوناّ محملی برای پرداخت دیه از سوی راننده به حساب نمی آید چگونه می توان با توجه به صراحت بند ۳ ماده ۵۹ قانون مجازات اسلامی ورزشکاری را که همه مقررات مربوطه را رعایت کرده است محکوم به پرداخت ورزشکار دیگری نمود که عملاّ او را مأذون به انجام عملیات ورزشی نموده و خود نیز به طور ارادی اقدام به حضور در معرض خطر می نماید.مثلاّ اگر در بازی فوتبال ضربه پنالتی در اثر اصابت به دروازه بان موجب مرگ او شود و از نظر رعایت مقررات نیز ایرادی بر او وارد نباشد مجوز قانونی ما برای محکومیت چنین ورزشکاری چه خواهد بود؟ اگر در ورزشهای رزمی که ما آن را از مصادیق آیه شریفه « و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه » می دانیم مرگ در اثر ضربه مجاز باشد محکومیت مرتکب مستند به کدام قانون یا قاعده ای است که بتواند نص صریح ماده ۵۹ قانون مجازات اسلامی را نسخ کند؟

۶) قانون مهمترین منبع حقوق جمهوری اسلامی ایران است و هیچ منبع دیگری از نظر اعتبار اجرائی تاب مقابله با آن را ندارد. بند ۳ ماده ۵۹ قانون مجازات اسلامی تنها حکم قانونی صریح و بدون ابهام در مورد حوادث ناشی از عملیات ورزشی است و ظاهراّ قانون دیگری که مخصوص این بند باشد وجود نداردو لذا از نظر حقوقی می توان با اطمینان اظهار داشت که حوادث ناشی از عملیات ورزشی مشروط به رعایت مقررات از مصادیق بارز علل موجهه محسوب می شود و هر تحلیل دیگری مغایر با نص صریح قانون و حکمت تشریع است.

● رویه قضائی

به استثناء آراءوحدت رویه و اصراری متأسفانه دستیابی به آراءدادگاههای عمومی، تجدید نظر و شعب دیوان عالی و غیره برای عموم بسیار مشکل و چه بسا غیرممکن است. عدم انتشار آراء متضمن توالی فاسدی است. اول اینکه اطمینان قاضی از عدم دسترسی جامعه حقوقی به متن این آراء و نهایتاّ عدم امکان نقد و بررسی آنها موجب انتفاء هرگونه تلاشی برای غنای کیفی و رعایت قانون است که در نتیجه تضییع حقوق اصحاب دعوی را نیز در پی دارد و از طرف دیگر اینکه جامعه حقوقی و بویژه نظام قضائی را از استفاده از آراء پر محتوی، آموزنده و رویه ساز قضات فاضل و صدیق محروم می نماید. بدیهی است که این محرومیت مانعی بزرگ در راه تکامل رویه قضائی خواهد بود.

در مورد حوادث ناشی از عملیات ورزشی به رأی وحدت رویه و یا اصراری برخورد نکردم ولی بر حسب اتفاق دادنامه صادره از سوی یکی از شعب دادگاههای عمومی در خصوص مورد به دستم رسید که یه شرح ذیل است.دادنامه شماره ۱۶۷۸ مورخ ۲۲ /۹ /۷۷ صادره از شعبه ۱۱۰۲ دادگاه عمومی تهران : محتویات پرونده حکایت از حادثه ای در تاریخ ۳۰ /۲ /۷۶ در حین آموزش فنون رزمی ( تکواندو ) در مجتمع ورزشی خوش وابسته به شهرداری منطقه ده تهران و منجر به فوت م- ص دارد. خانم ش- ح مادر متوفی طی شکایتی علیه مسئولین باشگاه و مربی مربوطه تقاضای تعقیب آنان را نموده است. دادگاه جهت روشن شدن صحت و سقم موضوع و علت حادثه و شناسایی سبب نزدیک مبادرت به تحقیقات جامع و وسیع و همچنین کسب نظر پزشکی قانونی و کارشناسان فدراسیون تکواندو نمود. پزشکی قانونی علت مرگ را شوک ناشی از ضربه وارده به منطقه حساس اعلام کرد. آنچه مسلم است در ورزشهای رزمی وارد ساختن ضربات مختلف جزو اصول آن می باشد. و دادگاه برای روشن شدن این موضوع که آیا ضربه به صورت صحیح و در چارچوب ضوابط ورزش تکواندو وارد شده یا خیر، مبادرت به جلب نظر کارشناسان فدراسیون تکواندو نمود که هیأت کارشناسان فدراسیون تکواندو طی طی گزارش مبسوطی به شماره۰۰۰ عملکرد مربی آقای م- س را متعارف و مطابق مقررات ورزش تکواندو اعلام نموده اند۰۰۰ بنا به مراتب توجهاّ به اظهارات شاکیه خانم ش- ح مادر مرحوم م- ص و آقایان م- خ مسئول وقت مجموعه ورزشی خوش و م- س مربی ورزش تکواندو و اظهارات تعدادی از هنر آموزان ورزش مذکور که ناظر صحنه بوده اند و همچنین نظریه کارشناسان فدراسیون تکواندو و پزشکی قانونی، دادگاه حادثه مذکور را در چارچوب ضوابط ورزش تکواندو دانسته و عمل غیرمتعارفی را متصور نمی داند و بنا به حاکمیت قاعده برائت الذمه به استناد اصل ۳۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حکم به برائت آقای م- س مربی و آقای م- خ مدیر وقت باشگاه ورزشی خوش صادر و اعلام نماید.

منابع:

پاورقی

۱ . عزت اله نادری و دیگران ، روشهای تحقیق و چگونگی ارزیابی آنها در علوم انسانی ، ویرایش سوم ، ص ۲۷ .

۲ . چارلز .آ . بوچو و دیگران ، مبانی تربیت بدنی و ورزش ، ترجمه احد آزاد ، ص ۷۷ و ۸۰ .

۳ . پیشین ، ص ۴۴ .

۴ . پیشین ، ص ۳۷۰ .

۵ . مبسوط ، چاپ تهران ، ج ۷ ، ص ۱۸۹ .

۶ . جوامع الفقیه، ص ۷۵۶ .

۷ . شرایع الاسلام ، چاپ بیروت، ج ۳ ، ص ۲۵۱ .

۸ . قواعد در متن ایضاح الفوائد، چاپ قم ، ج ۴ ، ص ۶۵۹ .

۹ . چاپ آل بیت، ج ۲ ، ص ۲۶۳ .

۱۰ . محقق داماد، مجله قضایی و حقوقی دادگستری جمهوری اسلامی ایران، ش پنجم ، پائیز ۱۳۷۱ .

۱۱ . مبسوط ، ج ۷ ، ص ۱۷۲ .

۱۲ . جواهر الکلام ، ج ۴۳ ، ص ۱۰۶ .

۱۳ . عبد الحسین علی آبادی ، حقوق جنائی ، ج ۱ ، چ چهارم ، ص ۲۴۹ .

۱۴ . پرویز صانعی ، حقوق جزای عمومی ، ج ۱ ، ص ۲۵ .

۱۵ . کشف اللثام ، ج ۲ ، ص ۳۰۵ .

۱۶ . شرایع الاسلام ، چاپ بیروت ، ج ۳۰ ، ص ۲۵۱ .

۱۷ . مسالک الاحکام ، ج ۲ ، کتاب الدیات.

۱۸ . مبسوط ، چاپ تهران ، ج ۷ ، ص ۱۸۹ .

۱۹ . قواعد در متن ایضاح الفوائد ، چاپ قم ، ج ۴ ، ص ۶۵۹ ، پیشین ، ص ۱۰ .

۲۰ . حوادث ناشی از عملیات ورزشی ، مهدی سلیمی ، پایان نامه دوره کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید یهشتی ، س ۹۶/۹۷ .

۲۱ . همان ، ص ۹۸ .

۲۲ . ناصر کاتوزیان ، حقوق مدنی الزام های خارج از قرارداد، ج ۱ ، ص ۲۸۶ .

۲۳ . ناصر کاتوزیان ، همان ، ص ۲۸۹ .

۲۴ . مبانی حقوقی ورزشها ، والتر ، تی چامپیون جونیور، ترجمه دکتر حسین آقائی نیا، ص ۱۹ .

۲۵ . همان ، ص ۱۵۸ .

۲۶ . نظرات اداره حقوقی قوه قضائیه در زمینه امور کیفری ، ج ۱ ، ص ۲۸۹ ، مسأله ۲۷۲ .

۲۷ . ناصر کاتوزیان ، همان ، ص ۳۳۷ .

۲۸ . علی مقدسیان و دیگران ، قوانین بین المللی بسکتبال ، ص ۸۹ .

۲۹ . قوانین و مقررات داوری فوتبال ، فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی ایران ، ص ۲۷۲ .

۳۰ . سید رضا تقوی، چهل حدیث در ورزش ، ص ۱۴ .

۳۱ . قرآن کریم ، سوره بقره ، آیه ۱۹۵ .

۳۲ . احمد بهشتی ، مبانی تربیت بدنی در اسلام ، ص ۲۰ .

۳۳ . حوادث ناشی از عملیات ورزشی ، مهدی سلیمی ، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید بهشتی ، ص۹۸ .

نویسنده : دکتر حسین آقائی نیا


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.