چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا

رانندگی ما از منظر دیگران


رانندگی ما از منظر دیگران

● روایت شان پن و ژولیت بینوش از رانندگی در تهران
شاید قیمت بالای اتومبیل و کاربرد رایج آن به عنوان یک منبع درآمد – و نه یک وسیله مصرفی– دلیل این مساله باشد. به هر حال نباید فراموش …

روایت شان پن و ژولیت بینوش از رانندگی در تهران

شاید قیمت بالای اتومبیل و کاربرد رایج آن به عنوان یک منبع درآمد – و نه یک وسیله مصرفی– دلیل این مساله باشد. به هر حال نباید فراموش کنیم که در کشور ما، درصد قابل‌توجهی از مردم طبقه متوسط و ضعیف، درآمد خود را از راه مسافرکشی به دست می‌آورند و البته در این میان نقش پررنگ موتور سوارهایی که با سرعت مافوق صوت شما را به مقصدتان می‌رسانند را هم نباید فراموش کنیم. حتی آن دسته از افرادی که شغل‌های دولتی یا به اصطلاح پشت میزنشینی دارند بدشان نمی‌آید هر روز در مسیری که برای رسیدن به محل کار طی می‌کنند، با سوار کردن چند مسافر، درآمد کوچکی داشته باشند.

به آمار و ارقام کاری نداریم. همه می‌دانیم که درصد تصادفات رانندگی در کشور ما بسیار بالاست ولی واقعا رانندگی ما آن‌قدر بد است؟ شاید دلیل اصلی تصادفات، قدیمی‌ بودن ماشین‌ها و نامناسب بودن راه‌ها و خیابان‌ها باشد و نه کیفیت رانندگی ما.

از میان شخصیت‌های معروفی که به عنوان توریست یا خبرنگار به ایران آمدند، دو هنرپیشه از بقیه سرشناس‌تر بودند. شان‌پن، هنرپیشه، خبرنگار و فعال اجتماعی معروف آمریکا، در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری دوره قبل، یعنی ‌در آگوست ۲۰۰۵ به کشورمان سفر کرد. خاطرات وی که در نشریه هفتگی سانفرانسیسکو کرونیکل در پنج قسمت چاپ شد، حاوی نکات مثبت زیادی است که توانست دید منفی ساخته شده توسط سیاست‌مداران آمریکا را تا حدودی تحت تاثیر قرار دهد. اما در همین سفرنامه مختصر چنین جملاتی هم می‌بینیم: «خیابان‌های تهران در شب آدم را یاد مکزیکوسیتی یا بغداد می‌اندازند. مسابقه سرعت بین ماشین‌ها، صدای بوق اتومبیل‌ها، فریاد راننده‌ها، هوای پر از آلودگی و موتورهای پردودی که با سرعتی باورنکردنی از بین جمعیت عبور می‌کنند.»

ژولیت بینوش، هنرپیشه مطرح فرانسوی که با بازی در فیلم‌هایی مانند آبی (سه‌گانه رنگ‌ها، کیشلوفسکی) و بیمار انگلیسی، یکی از هنرپیشه‌های مطرح سینمای جهان به شمار می‌رود، دومین کسی است که از رانندگی در تهران به تلخی یاد می‌کند. او که در سال ۱۳۸۵ به دعوت عباس کیارستمی، فیلم‌ساز مطرح کشورمان به ایران آمد، در مصاحبه با خبرنگار بی‌بی‌سی تنها خاطره تلخ خود را رانندگی در تهران می‌دانست: «من واقعا از رانندگی در تهران شگفت‌زده شدم. تا به حال همچنین چیزی ندیده بودم. خیلی دوست داشتم یک روز در تهران رانندگی کنم ولی از دیدن رانندگی مردم در این شهر واقعا وحشت‌زده شدم....یک روز یک تاکسی نزدیک بود ما را به کشتن بدهد...»

به نظر می‌رسد هر کسی که یک بار به کشور ما سفر کرده است، رانندگی مردم ایران را به خاطر می‌آورد و حرف‌های تلخی برای گفتن دارد. گویا مساله آن‌قدر جدی است که به مسافران خارجی، پیش از سفر به کشور ما هشدار داده می‌شود. در سایت wiki travel در بخش مربوط به ایران، ممکن است با خواندن جمله «به‌طور کلی ایران بسیار امن‌تر از آن چیزی است که غربی‌ها تصور می‌کنند، مردم رفتار بسیار دوستانه‌ای دارند...» خوشحال شوید ولی عجله نکنید و دو خط پایین‌تر را بخوانید: «رانندگی در ایران وحشتناک است. راننده‌ها با خشونت و بی‌ملاحظگی در میان جاده‌ها حرکت می‌کنند و به قوانین رانندگی چنان بی‌توجهی می‌شود که گویی وجود ندارد. فراموش نکنید که راننده‌های ایرانی تمایل دارند از هر فضای خالی موجود برای حرکت کردن استفاده کنند.»

حداقل اگر بخواهیم صحبت مهمان‌هایمان را برای خودمان معیار قرار دهیم، به‌نظر می‌رسد هیچ‌کدام از مهمان‌های این سرزمین مهمان‌نواز، خاطره خوشی از رانندگی در ایران ندارند. ظاهرا اوضاع رانندگی‌مان، خیلی خراب است!