چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
حذف حقیقت کاری بیهوده و ناممکن
مقاله حاضر پاسخی است بسیار چکیده به دو گروه از هموطنان.یکم آنهایی که در پی حذف نام شاهان، یا آن گونه که بعداً تصحیح شد، نام سلسله های پادشاهی در ایران اند و دوم آن دسته که هوادار تاریخ رسمی کنونی هستند.
۱) تاریخ علم است و علم تاریخ، جامعه و انسان اجتماعی را در درازنای تکاملش و زندگی گذشته بشریت را با همه کمالش و در قانونمندی های کلی و قطعی شان مورد مطالعه قرار می دهد. بنابراین علم تاریخ چیزی نیست جز پژوهش در تلاش مستمر انسان که با این تلاش، هدفش را دنبال می کند. نتایج تلاش اجتماعی انسان ها لزوماً همخوان و همسو با اهداف تک تک انسان ها نیست زیرا قوانینی که بر روند تکامل جوامع چیره است، با آنچه در زندگی فردفرد مردم تاثیرگذار است، فرق دارد. گرچه انسان خود تاریخ خویش را می سازد ولی نه آن گونه پیش می رود که دوست دارد یا در شرایط دلخواهی که خود برگزیده باشد، بل در شرایط تحمیل شده یی است که میراث گذشته او است. در این وادی، بار میراث همه نسل های مرده بر مغز و شعور نسل زنده سنگینی می کند. از سوی دیگر توجه بنیادین علم تاریخ کند و کاو درباره دگرگونی هایی است که در بزنگاه های تاریخ (نقاط عطف، تغییر در گرانیگاه، دگرگونی در رانه ها و چهره های مقاطع مختلف زندگی اجتماعی انسان ها) روی می دهد.
۲) انسان برخلاف سایر موجودات زنده که ناگزیرند همواره زندگی را از مبنای صفر آغاز کنند، براساس دریافت های تاریخی خود و فرهنگ و زبان و دستاوردهای مادی موجود، همواره می سازد و می اندیشد و پیش می رود. بنابراین او سازنده وضعیت موجود خود، جامعه و تاریخ است یعنی با استفاده از مجموعه دانستنی های پیشین، همواره طرح های نو درمی اندازد و با دگرگون کردن جهان، خودش را هم دگرگون می کند و به انسان نوینی تبدیل می شود.
۳) تاریخ نگاری و پژوهش در تاریخ باید مطابق با قانونمندی های رویدادهای واقعی باشد یا به گفته ابوالفضل بیهقی؛
«اخبار گذشته را دو قسم گویند که آن را سه دیگر نشناسند. یا از کسی بباید شنید یا از کتابی بباید خواند، و شرط آن است که گوینده باید که ثقه باشد و راستگو، و نیز خرد گواهی دهد که آن خبر درست است.» (تاریخ بیهقی)
۴) حلقه واسط میان تاریخ و تاریخ نگار، مستندات تاریخی است.
کار پژوهشی تاریخ نگار خواه ناخواه شامل گردآوری مدارک و مستندات، طبقه بندی آنها، مطالعه دقیق و بررسی همه جانبه، پالایش، چیدن همه قطعات پراکنده در جای خود، پردازش، تحلیل، بازسازی و نقد دوره یا دوره های تاریخی موردنظر است.
بدون فرآیند بالا، پی بردن به کنه روابط و مناسبات میان پدیده های تاریخی- چون پیدا کردن نخ دانه های تسبیح- ناشدنی است. نامه ها، عکس ها، خاطرات، یادداشت های روزانه، تلگراف ها، حکم ها، بیان نامه ها، اعلامیه ها، روزنامه ها، شب نامه ها، پیمان نامه ها، یادداشت های پراکنده و دیگر مدارک همه مهم اند. این گونه مستندات صرفاً ابزاری برای انتقال شرح رویدادها و حقایق تاریخی نیستند بل خود هم بخشی جداناپذیر از تاریخند.
در این راه دشواری هایی هم وجود دارد؛
الف) نابود کردن مدارک و مستندات توسط اندیشگران و مبارزین با هجوم قداره بندان وابسته به قدرتمداران.
ب) شرح دلایل برخی از رویدادهای تاریخی به خاطر همگون نبودن دیدگاه واقعی تاریخ نگاران با دیدگاه فرهنگ حاکم، جایی در تاریخ نیافته است که امروزه خودسانسوری اش نامند.
پ) در پیچ و خم تاریخ، بسیار دیده شده که جای پای علل اصلی بروز پدیده های تاریخی پاک شده و معلول را به جای آن نشانده اند.
ت) بخش بزرگی از حرکات اجتماعی در مخفی کاری نیم بند یا کامل نطفه می بندد و می بالد. این تاریخ مخفی، بخش مهمی از تاریخ است که در بیشتر دوره های تاریخی نیز وجود داشته است ولی داغ و درفش قدرتمداران فرصت روایت این پدیده تاریخی را از پدیدآورندگانش گرفته است و جامعه به درستی از آن باخبر نمی شود و روزگاری باید بگذرد تا شرایط لازم برای نقل آن پدید آید که در این صورت برخی از رویدادها یا فراموش شده یا مصلحت اندیشی اجازه روایت آنها را نمی دهد.
ث) در تاریخ فرازهایی هست که مردم با سکوت آن را نوشته اند ولی این ستون های تاریخی ساکت، فریاد می زنند. این فریادهای ساکت را باید شنید. این زبان سکوت را باید فهمید. بنابراین سمباده زدن بر مستندات و نوشته های تاریخی برای زدودن زنگارهای سکوت، دیدن جای پاهای اصلی هویدا کردن حذف های عمدی و ناگفته ها و آشکار کردن به قول بیهقی «تاریخ از لون دیگر» از وظایف بنیادین پژوهشگران و نگارندگان تاریخ است.
۵) درست است در بررسی، تحلیل، نقد و سرانجام تدوین هر دوره تاریخی به عنوان یک برش ویژه از تاریخ در نظر گرفته می شود ولی نگاه به آن دوره نباید و نمی تواند محدود به آن لحظه تاریخی باشد. به دیگر سخن به دوره های تاریخی نمی توان با دیدی اسلایدی نگریست بل باید دیدی جریان گونه نه چون فیلم سینمایی داشت و به ویژه حلقه های پیشین و پسین دوره تاریخی را نیز در نظر گرفت. این امر نبش قبر تاریخی نیست، کالبدشکافی تن و جان هویت جامعه ماست. به همین سبب ضروری است به پیش زمینه ها بستر زایش و شرایط پیدایش پدیده های تاریخی ژرف تر و جریان گونه نگریسته شود.
۶) تاریخ ایران زمین در سده های گذشته از سوی شخصیت ها، تاریخ نگاران، گروه ها، سازمان ها و احزاب گونه گون چنان دستخوش تفسیرها و تحلیل های گونه گون و گاه به شدت ناسازه قرار گرفته که در این بازار مکاره و چنبره های رنگارنگ دیگر بازشناختن چهره راستین آن کاری است کارستان ولی چاره یی نیست تحلیل و نقد علمی تاریخ ایران و شناساندن صحیح آن به نسل های آینده نخستین گام در راه خودشناسی علمی است.
۷) واقعیت تلخی که ذهن را می گزد این است که ما تاکنون به تدوین تاریخ خود به صورتی جامع و به پژوهش، تحلیل و نقد پدیده های تاریخی به گونه یی جدی روی نیاورده ایم. بنابراین تاریخ ما کند و کاو نشده، دستاوردهای نیک و بد آن و به ویژه نیندیشیده های اندیشگران این مرز و بوم پنهان مانده است. تلخ تر آنکه اروپایی ها پس از جنبش نوزایی (رنسانس) خود نه تنها با کاوش در ریشه های تاریخی خود و تحلیل و نقد آنها توانستند خود را بهتر بشناسند و راه خود را بیایند بل به خاطر درهم تنیدگی گاه به گاه تاریخ و تمدن ما با آنها برای درک بهتر چگونگی اثرگذاری فلسفه، فرهنگ، روش زندگی، دستاوردهای علمی- فناوری و به طور کلی تمدن هایمان بر یکدیگر ناچار شدند تاریخ ما را هم بکاوند و پیچ های تند، نقاط عطف، گرانیگاه ها و رانه های دوره های گونه گون آن را کند و کاو، تحلیل و نقد کنند و نتیجه آن را به ما بخورانند. بنابراین ما تنها بخشی از چهره دیروزمان را آن گونه دیده ایم که اندیشگران اروپایی نشان مان داده اند.
۸) بر این پایه تاریخ رسمی موجود ما دارای دو ویژگی نادرست است. یکم آنکه شرح پدیده های تاریخ مان علل پیدایی آنها، حلاجی، تفسیر، تحلیل و نقدشان حداکثر تحلیلی است علی و نه فرآیندی. دوم آنکه تاریخ شاهان، سلاطین و قدرتمداران است و از مردم، روش زندگی آنان، عناصر مردمی و روابط و مناسبات شان در آن خبری نیست. بنابراین در این موارد به گفته سهراب سپهری «چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید». با این دیدگاه به باور نگارنده باید تاریخ ایران توسط گروه بزرگی از مورخان، پژوهشگران تاریخ، اندیشگران، مفسران تاریخ، منتقدان تاریخ، جامعه شناسان و... دوباره ولی این بار با چشم مرکب خودمان تدوین شود.
۹) برای انجام درست تر کار برخورداری از پژوهش های انجام شده، تکیه بر متون تاریخی، اندیشیدن و وا اندیشیدن بسیار ضروری است چون برای دیدن شهر تاریخی، گردش کافی نیست، حفاری لازم است.
۱۰) راهکار بهینه، حذف نام شاهان و سلاطین از تاریخ نیست، حذف سلسله های پادشاهی هم دردی را دوا نمی کند، چون این بار، افتادن از آن سوی بام است. رخدادهای تاریخی و شخصیت های پدیدآور آنها، چه خوب و چه بد، چه بخواهیم و چه نخواهیم، چه دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم، متعلق به ماست. جزء لاینفک هویت تاریخی ماست. این واقعیتی است که انکار آن، قلب کردن آن، تحریف آن و حذف کردن آن نه ممکن است و نه درست.
این دیار کهن در گذر پرفراز و نشیب تاریخ خود فلاسفه، عرفا، شاعران، ستاره شناسان، نویسندگان، ریاضیدانان، مورخان، دانشوران، اندیشگران، نظریه پردازان و روشنگران بسیاری را در دامان پرمهر خود پرورانده است که هر یک نه تنها مایه غرور ملی ما، بل مایه افتخار بشریت اند، اما جامعه ما - چون هر جامعه دیگری - در تاریخ خود پلشتی ها، زبونی ها و نامردمی های بسیار نیز داشته است. خیانت ها، وطن فروشی ها، نخبه کشی ها، تجاوزها، غارت ها و پلیدی هایی در تاریخ ما وجود دارد که نه تنها به ملل دیگر، بل به افراد جامعه خودمان هم روا شده است، قابل پرده پوشی نیست. انکار آنها، تحریف آنها، سکوت در برابر آنها یا حذف آنها از تاریخ، دستاوردی ندارد جز سوءتفاهم عظیم تاریخی، تحلیل های نادرست، نتیجه گیری های ناراست و سرانجام کژراهه برای نسل های آینده این مرز و بوم. اگر روزگاری نادرشاه افشار با تکیه بر منابع طبیعی و انسانی ایران جهت سرپوش گذاشتن بر ناسازه های هر دم فزاینده ساختار نظام حکومتی خود به هجوم و قتل و غارت و تجاوز و چپاول در هندوستان دست می یازید، این رویداد با همه شرمندگی اش، بخشی از تاریخ ماست.
ما را از آن گریزی نیست، پس نباید با عناوینی چون کشورگشایی به دام تنگ نظری های ناسیونالیستی بیفتیم و آن را از تاریخ حذف کنیم. نباید به آسانی از کنار این پدیده های تاریخی بگذریم. نباید خودفریبی کنیم. تا کی باید بخشی از مورخان ما انوشیروان ساسانی را پادشاهی عادل و برخی دیگر ظالم بخوانند. به هر روی، روزی ما باید مسائل حل نشده تاریخ مان را حل کنیم و حقیقتی را که در زندگی واقعی جریان داشته، به روشنی و راستی در برابر دید آیندگان قرار دهیم. اگر ناسازه ها و ناهمگونی های رسوب کرده و کپک زده در ذهن تاریخی و هویت تاریخی مان را بکاویم و به درستی به حل آنها نائل شویم، آنگاه یاد خواهیم گرفت که چگونه باید به پدیده های نیک و بد تاریخی نگاه کنیم، آنها را حلاجی کرده و بهتر بشناسیم. در این صورت است که نگاه ما به خود، درک مان از دیگران و دیدمان به بشریت و هستی دقیق تر، همه جانبه تر، جامع تر و هوشمندانه تر خواهد شد. حذف حقیقت از تاریخ کرداری بیهوده و ناممکن است، آن اندازه بیهوده و ناممکن است که انسان بخواهد سوار کول خود شود.
پرویز اختیارالدین
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست