شنبه, ۱۶ تیر, ۱۴۰۳ / 6 July, 2024
مجله ویستا

شبکه ارتباطات خانوادگی فونداسیون خانواده


شبکه ارتباطات خانوادگی فونداسیون خانواده

کیفیت کارکردی شبکه ارتباطات درون خانوادگی بمثابه فونداسیون خانواده به محدوده خانواده محدود نمانده و فرسنگها فراتر از مرزهای خانواده در جامعه امتداد می یابد و کیفیت تعاملات متقابل اجتماعی را بازتابی از کیفیت این شبکه خانوادگی می توان دانست

در باب اهمیت خانواده به عنوان یکی از مهم ترین واحدهای پیش ساز جوامع و اینکه سلامت جوامع در گرو سلامت این نهاد که در بسیاری فرهنگ ها و جوامع مقدس هم خوانده شده می باشد بسیار سخن ها رفته است. ارزش و اهمیت بالای نهاد خانواده را عمدتا به کارکردهای مختلف ارزنده آن به عنوان یک نهاد اجتماعی می توان نسبت داد. بقا و تکثیر نسل، حمایت های عاطفی، اقتصادی، اجتماعی، تامین سلامت جسمی و روانی، احساس تعلق عاطفی و هویت اجتماعی و تعلیم و تربیت نسل جدید و انتقال میراث و آموزه های فرهنگی بین نسلی از جمله برخی از این کارکردهای مهم نهاد مهم خانواده در بستر خانواده و اجتماع می باشد.

تحقق کارکردهای خانواده اما خود نیازمند اسکلتی مستحکم،پایا و پویاست که کارکردهای خانواده بر آن استوار گردد. به راستی چه امکان و خصیصه ایی در نهاد خانواده می توان یافت که این ویژگی را دارا باشد و بتوان از آن به عنوان محملی برای تحقق کارکردهای خانواده بهره جست. تامل در ساخت و ساختار خانواده ها در فرهنگ های مختلف صرفنظر از همه تفاوت هایشان، نشان دهنده آن است که شبکه ارتباطات درون خانوادگی به فوندانسیونی می ماند که کارکردهای خانواده بر آن استوار می تواند گردید. به عبارت دیگر شبکه ارتباطات درون خانوادگی عبارت از روابط متقابل پویا و مستمری است که کیفیت آن تعیین کننده کیفیت شکوفایی کارکردی و کارکردهای خانواده می باشد. بنا بر این هر چه کیفیت روابط متقابل میان اعضاء خانواده با یکدیگر بهتر و اثربخش تر باشد، کیفیت کارآیی و کارآیی کیفی شبکه ارتباطات درون خانوادگی بالاتر و به تبع آن تحقق کارکردهای آن خانواده بیشتر، بهتر و آن خانواده با دستیابی به شکوفایی کارکردی، به عنوان یک واحد پویای اجتماعی، سلامت جامعه را ارتقاء می تواند بخشید.

در این راستا تلاش برای کیفیت افزایی ارتباطات متقابل میان اعضاء خانواده و پیشگیری از افول آن را می توان تلاشی راهبردی برای تحقق کارکردهای اساسی خانواده در نظر گرفت و با برنامه ریزی و کوششی هدفمند در این مسیر، شکوفایی کارکردی بیشتر خانواده ها را دنبال نمود. ارتباطات متقابل خانوادگی در درجه نخست برآمده از مناسبات زوجین قبل از تولد فرزندان می باشد. مناسب و متعادل و مطلوب بودن روابط زوجین موجب تداوم روابط آنان و تولد فرزندان گردیده و روابط والد-فرزندی پس از تولد فرزند را می توان از برخی مناظر، امتداد و انعکاس کیفیت روابط بین زوجین تلقی نمود. به عبارت دیگر فرزندانی که والدین شان روابط متقابل مناسب و سازنده ایی با یکدیگر دارند از شانس بیشتری برای روابط مناسب و سازنده والد-فرزندی برخوردار می توانند بود.

کیفیت روابط متقابل خانوادگی در دوران کودکی تا حدود زیادی تعیین کننده مانایی، پایایی و پویایی این روابط در سنین بالاتر و بویژه در ادواری که ارتباطات برون خانوادگی شدت می گیرد نظیر نوجوانی و جوانی می باشد. با توجه به این نکته، بسیار حائز اهمیت خواهد بود که زوجین برای پیشگیری از بازتاب مشکلات ارتباطی خویش در روابط والد-فرزندی، قبل از پذیرش نقش والدینی، نسبت به بهسازی و بهبود روابط خویش و حل و فصل مشکلات احتمالی در روابط متقابل شان اقدام و آنگاه تصمیم خود برای فرزندآوری را عملی نمایند تا پس از تولد کودک، با عدم انعکاس اختلافات برآمده از روابط متقابل ناسازنده شان در روابط والد-فرزندی، شاهد افول و آسیب این رابطه متقابل نباشند. به واقع تلاش برای کیفیت افزایی روابط متقابل والد-فرزندی از اوان کودکی نوعی سرمایه گذاری ارزشمند برای بهبود شبکه ارتباطات متقابل خانوادگی در آینده می باشد. احترام متقابل، یکی از محورهای بنیادین یک رابطه متقابل سازنده است. احترام به عنوان یک اصل اخلاقی مبتنی بر سرشت، آموختنی بوده و فرزندان به شکل غیر مستقیم سطوح احترام ورزی والدین شان نسبت به یکدیگر را درونی سازی و به نسبتی که والدین آن را ارزش گذاری عملی می نمایند آنان نیز آن را در ارتباطات شان با اعضاء خانواده رعایت می نمایند.

از این منظر فرزندان به صورت غیر مستقیم بر تربیت بزرگسالان به معنای خودمقیدسازی آنان به التزام به اصول اخلاقی و از جمله اصل مهم اخلاقی احترام متقابل تاثیر گذاشته و از این منظر فرزندآوری آگاهانه را فرصتی برای خودتربیتی والدین می توان دانست. یعنی والدین قبل از تصمیم به فرزندآوری می توانند برای پیشگیری از تاثیرات ناسازنده اخلاقی بر فرزندانشان نسبت به اعمال تغییرات اخلاقی در خود کوشیده و از این منظر برای پذیرش نقش والدینی آماده تر گردند. عوامل متعدد دیگری نیز بر کیفیت شبکه ارتباطات درون خانوادگی و به تبع آن تحقق کارکردهای خانواده موثر می باشند که با شناسایی و در نظر داشتن آنها به تحقق بخشی موثرتر به این امر یاری می توان رساند. از جمله این آیتم ها می توان به درجه و عمق صمیمیت خانوادگی، اختلالات روانی، بیماری های جسمانی و حتی وضعیت معیشتی و اقتصادی اشاره نمود. در هر صورت اما کلیه عوامل تاثر گذار در شبکه ارتباطات درون خانوادگی محصور و یا از آن متاثرند. غنای روابط متقابل و روابط متقابل غنی خانوادگی معادل و مترادف سلامت و پویایی اکوسیستم خانواده بوده و می تواند تاثیرات سوء سایر عوامل را فروکاسته و اثرات سازنده عوامل دیگر را تشدید نموده و از این رهارود بالندگی بیشتر اعضاء و خانواده را موجب گردد.

در پایان مبتنی بر اهمیت تبیین شده در سطور پیشین برای روابط متقابل اهالی خانواده، می توان از نقش سازنده فراگیری و تسلط بر مهارت ارتباط موثر به عنوان یکی از مهارت های بنیادین زندگی در تحقق شکوفایی کارکردی خانواده یاد نمود. فراگرفتن اصول، مهارت و ریزمهارت های ارتباط موثر، فرصتی را در اختیار افراد، زوجین، والدین و فرزندان قرار می دهد که بتوانند با کاستن ضعف ها و رشد توانمندی های ارتباطی، به روابط متقابل خانوادگی خویش غنا بخشیده و بر بستر روابط متقابلی پویا با شکوفایی کارکردهای خانوادگی از مواهب زندگی خانوادگی بیش از پیش بهره مند گردند. طبق تجارب پژوهشی نگارنده، میزان بهره مندی واقعی افراد شرکت کننده در فرصت های آموزشی مهارت ارتباط موثر، تابعی از میزان باورمندی آنان به اثربخشی این مهارت ها در ارتقاء کیفیت ارتباطی آنان می باشد. بنا براین قبل از شرکت جستن در هر دوره و کارگاه آموزشی می بایست به یک احساس نیاز مبتنی بر باورمندی به اثربخشی آموزش در این زمینه دست یافت و آنگاه باورمندانه از فرصت های آموزشی مربوطه بهره جست. در غیر این صورت ازحضور ناباورمندانه و خودتحمیلی از فرصت های آموزشی جز خسارت مالی و از دست دادن زمان طرفی بر نمی توان بست. به عنوان یک خانواده درمانگر پیشگیری اندیش می توان خلاقانه، با تلفیق مشاوره و آموزش گروهی، آموزش مهارت ارتباط موثر را به شکل خانوادگی دنبال نمود تا خانواده در بستر آموزش گروهی به شناخت همزمان گره های موجود در روابط متقابل شان نائل آمده و مبتنی بر آموزه های فراگرفته در فضا و فرصت آموزشی، با هم اندیشی خانوادگی به راه حلی مشترک و خانوادگی مورد توافق کلیه اعضاء خانواده دست یابند. قطعا راه حل برآمده از این مکانیزم با توجه به التزام و تعهد کلیه اعضاء خانواده به راه حل مشترک دست یافته، از ضمانت اجرای به مراتب بالاتر از تجویزات یکسویه مشاوران در درمان ها و مشاوره های انفرادی برخوردار بوده و این مسئله کامروایی جلسات مشاوره گروهی را مضاعف تواند نمود. با تکیه بر این رویکرد، خانواده های سالم فاقد مشکلات ارتباطی و نیز خانواده های دارای مشکلات ارتباطی و ارتباطات متقابل آسیب دیده نیازمند ترمیم، می توانند با حضور خانوادگی در جلسات مشاوره خانوادگی در حضور مشاورین مجرب علاقمند به حرفه خویش، دریچه امیدی واقع بینانه برای بهبود مناسبات خانوادگی به روی خود و خانوداده خویش گشوده و با ترمیم و بهبود مناسبات خانوادگی، خانواده شان را در مسیر شکوفایی کارکردی قرار داده و با تحقق کارکردهای خانواده، ضمن تجربه محیط امن، آرام و پرنشاط خانوادگی، خود و سایر اعضاء خانواده شان در مسیر خودشکوفایی قرار گرفته و با تلاش برای شناخت و شکوفایی استعدادهای خویش زمینه شکوفایی هر چه بیشتر اجتماعی که در آن زندگی می کنند را نیز فراهم آورند.

یحیی بازیاری زاده