پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
تمدن ایران هخامنشی, نخستین تمدن بزرگ و محوری تاریخ
![تمدن ایران هخامنشی, نخستین تمدن بزرگ و محوری تاریخ](/web/imgs/16/141/1usji1.jpeg)
اگر بخواهیم تمدن های بزرگ و محوری تاریخ بشر را برشماریم باید تنها به چهار تمدن اشاره و اکتفا نماییم ، که به ترتیب زمانی عبارتند از : تمدن ایران هخامنشی ، تمدن یونان و روم باستان ، تمدن اسلام و ایران ، تمدن غرب مدرن . ) ملاک ما برای انتخاب تمدن های بزرگ ، بدین قرار است: ۱- داشتن جهان بینی و تفسیر از هستی منقح و روشن و به نسبت زمان خود ، پیشرفته تر و قانع کننده تر که به عنوان محور اصلی ، دیگر ارکان تمدن بر حول آن شکل گیرند و پیش روند. ۲- داشتن وسعت و بزرگی جغرافیایی و سرزمینی. ۳- برخورداری از قدرت بیشتر در ساماندهی و فرمانروایی بر تمدنهای کوچکتر. ۴- قرار داشتن بر گلوگاهها و چارراههای جهانی. ۵- داشتن بیشترین دنباله و دامنه در تاریخ ).
ما در این جستار می کوشیم تاملی اجمالی در تمدن ایران هخامنشی داشته باشیم .
هخامنشیان که نخست تنها پادشاهان بومی پارس و سپس انشان بودند با شکست مادها (۵۵۰ پ م) و تشکیل شاهنشاهی هخامنشی و سپس فتح کامل لیدیه و بابل ، تبدیل به بزرگترین شاهنشاهی شناخته شده جهان و نخستین تمدن محوری تاریخ شدند . هنری لوکاس در تاریخ تمدن خود در مورد امپراطوری ایران هخامنشی می نویسد : « امپراطوری ایران ، دست کم از نظر وسعت ، بزرگترین کشوری بود که تا آن روزگار دیده شده بود . سامیها ، هیتی ها ، یونانیها و مصریها اتباع این امپراطوری بودند و اشراف ایرانی بر همه آنها حکومت می کردند . پادشاه بزرگ ایران در عین حال فرعون مصر و شاه بابل بود. ... ساتراپها که کارگزاران کارآمد هر ولایت بودند امپراطوری گسترده را به عنوان یک واحد کلی متحد نگاه می داشتند و در عین حال به هر ناحیه اعم از یونان ، آشور ، بابل ، فنیقیه و سرزمین های یهودی نشین بیشترین آزادی را در زبان ، دین و زندگی اقتصادی می دادند. این ترکیب حکومت مرکزی با آزادی محلی و گوناگونی ، دستاورد چشمگیری بود ، که سایر امپراطوری ها می توانستند محاسن آن را اقتباس کنند » ( لوکاس ، ۱۳۶۹ : ۱۳۰ ) وی در جای دیگر چنین می گوید : « متحد شدن اقوام بیشمار زیر نفوذ یک فرمانروا ، سبب رونق اقتصادی بسیار گردید . حالت صلح و آرامشی که بر سراسر امپراطوری گسترده حاکم بود، برای کسب و کار نیز مغتنم بود . ... بدین ترتیب زندگی اقتصادی پیشین مصریها ، بابلیها ، لیدیها و سایر انواع امپراطوری ایران به تداوم خود ادامه یافت سهل است همچنان که در فصلهای پیش گفته شد ، بیشتر رونق گرفت ». ( لوکاس ، ۱۳۶۹ : ۱۳۲ ) . در کتاب " تاریخ تمدن و فرهنگ جهان " چنین آمده : « داریوش ، فرمانروای ایران ، بر امپراطوری ای فرمان راند که تا آن زمان بزرگترین امپراطوری تاریخ جهان بود . امپراطوری ایران بسیاری از مراکز تمدن باستانی ، از جمله بین النهرین ، دره سند ، مصر ، سوریه و آناتولی را ضمیمه خود ساخت» . و در ادامه حکومت پارسها را حکومتی عادلانه و با کفایت می شمرد و می گوید : « پارسها با کفایت و عدالت حکومت کردند » .( ئی دان ، ۱۳۸۲ : ۱۹۰ و ۱۹۱ ) و همچنین در جای دیگر کتاب چنین ادامه می دهد : « ایرانیان محیطی فراهم آوردند که استعدادهای مردم توانست در آن شکوفا شود » .( ئی دان ، ۱۳۸۲ : ۱۹۶ ) در کتاب " سرگذشت تمدن " نیز چنین آمده است : « پارسیان نشان دادند که در هنر دشوار کشورداری ، بیش از دیگر مردم دنیای کهن توانایی و جربزه دارند . امپراطوری بزرگی که کوروش تاسیس کرد ، به دست داریوش بزرگ ( ۵۲۱ ۴۸۵ ق . م ) سامان یافت ) . ( بکر ، ۱۳۸۴ : ۴۷ ) همچنین هربرت جرج ولز در کتاب کلیات تاریخ خود در مورد هخامنشیان چنین می گوید : « سازمان این شاهنشاهی بزرگ گویا بر پایه ای بسیار بالاتر و شایسته تر از دولتهای پیشین استوار بود شبکه وسیعی از راهها ، استانها را به هم می پیوست و چاپارخانه های سلطنتی به فاصله های معین ساخته شده و پیکها از آنها برای بردن پیامهای شهربانان با مسافرانی که اجازه سفر از حکومت داشتند برخوردار می شدند ... این نخستین سازمان پستی و نامه رسانی است که در جهان پدید آمده ». ( ولز ، ۱۳۶۵ : ۳۸۳ ) . در واقع از این سخنان می توان استنباط کرد که تمدن ایران هخامنشی ، شکوه و شوکت بیشتری از دیگر تمدن های کهن مانند مصر و بین النهرین و چین و هند و... داشت و بی شک همین قدرت و عظمت بی نظیر هخامنشیان باشد که هرودوت ، نخستین مورخ جهان و پدر تاریخنگاری ، بخش اعظمی از کتاب تواریخ خود را به پارسیان و روابط آنها با سایر ملل ، اختصاص می دهد . و نیز همین بزرگی و نقش محوری هخامنشیان در تاریخ است که موجب شده هگل ، فیلسوف آلمانی ، چنین بگوید : « از دیدگاه سیاسی ، ایران زادگاه نخستین امپراطوری راستین و حکومتی کامل است که از عناصری ناهمگن { بی گمان به معنای نسبی } فراهم می آید. در اینجا نژادی یگانه ، مردمان بسیاری را در بر می گیرد ( ولی این مردمان ) فردیت خود را در پرتو حاکمیت یگانه نگاه می دارند . این امپراطوری نه همچون امپراطوری چین ، پدر شاهی ، و نه همچون امپراطوری هند ، ایستا و بی جنبش ، و نه همچون امپراطوری مغول ، زود گذر ، و نه همچون امپراطوری ترکان بنیادش بر ستمگری است. بر عکس ، در اینجا ملت های گوناگون در عین آنکه استقلال خود را نگاه می دارند ، به کانون یگانگی بخشی وابسته اند که می تواند آنان را خشنود کند . از این رو امپراطوری ایران ، روزگاری دراز و درخشان را پشت سر گذارده است و شیوه پیوستگی بخش های آن چنان است که با مفهوم ( راستین ) کشور یا دولت ، بیشتر از امپراطوری های دیگر مطابقت دارد » ( هگل ، ۱۳۷۹ : ۳۰۴ ) .
البته در اینجا توجه به دو نکته ضروری است یکی اینکه این قولها را ما از آن رو نقل کردیم که بدانیم تقریبا همه از خویش و بیگانه ، در عظمت و بی نظیری حکومت هخامنشی ، تا آن برهه از زمان ، همداستان اند و این مطلب بسیار مهمی است .
دومین نکته این که ما میان شاهنشاهی هخامنشی با تمدن هخامنشی تفاوت قایلیم و معتقدیم که پایه گزار شاهنشاهی هخامنشی کوروش کبیر بود ولی پایه گزار تمدن هخامنشی داریوش بزرگ بود. چرا که در زمان داریوش است که امپراطوری هخامنشی سامان می یابد و مهمتر از آن به مسایلی که امروزه فرهنگی و هنری نامیده می شود و اساس شکل گیری یک تمدن است ، توجه جدی می شود . در این دوران است که کار ساخت تخت جمشید به عنوان مثل اعلا و مظهر تام و تمام هنر پارسی شروع می شود و خط میخی پارسی باستان ابداع می شود و کتیبه های مختلف برای تشریح اوضاع زمان برای آمدگان و آیندگان نگاشته می شود ، همچنین دوران هخامنشی را باید از لحاظ تفکر فلسفی در حکم مقدمه و تمهیدی برای فلسفه یونان دانست و اندیشه های فلسفی ایران هخامنشی بر هراکلیتوس ، امپدوکلس و افلاطون موثر بوده است ( اساسا فلسفه یونان در ایونیه که در غرب آناتولی و در همسایگی ایران بود شکل گرفت و نه در سرزمین اصلی یونان و آتن ، شاید یکی از عوامل این امر تاثیر پذیری آنان از جهان بینی ایرانی و نیز فرزانگان ایرانی امثال زرتشتِ پیامبر ، جاماسب حکیم و اوستن حکیم باشد. ) البته بحث در این مورد مجال جدایی می طلبد .
در زمان داریوش نیایشگاههای دینی نیز مرمت شد و اصلاحاتی در متون دینی و تفکرات دینی ایرانی صورت گرفت. جان رابرتس در خصوص دین و فرهنگ ایرانی در این زمان چنین می نویسد : « ابواب فرهنگ پارسی همیشه به روی نفوذ از خارج باز بوده است . مذهب ودایی و پارسی در قندهار با هم در آمیخت . این هر دو ریشه آریایی داشتند . اصل مذهب پارسی بر قربانی کردن و آتش متمرکز بود و در زمان داریوش ناب ترین و رسمی ترین آیین های مذهب پارسی تحول و توسعه یافت و به صورت آنچه که امروز زردشتی نامیده می شود درآمد و به سرعت در غرب آسیا که تحت حکومت پارسیان بود انتشار پیدا کرد . گرچه دین زردشت چیزی جز آیین اقلیتی از مردم نبود ، بر مذهب جوداییسم یا یهود و شعائر مذهبی که مقدار زیادی از زمینه اصلی مسیحیت را تشکیل می دهد اثر گذاشت . ( رابرتس ، ۱۳۸۶ : ۱۹۶ ) و از همه مهمتر در زمان داریوش قوانین متقن و استواری برای اداره تمدن هخامنشی تدوین می گردد ، در کتاب مقدس ( عهدین ) دربارهٔ ثبات و تزلزل ناپذیری قوانین پارس در کتاب دانیال و استر سخن رفتهاست. به رغم اشکالی که در صحت و قدمت اصل آن کتابها هست، باز روی هم رفته، اهمیتی که قانون در حفظ وحدت امپراتوری داریوش و اخلاف او داشتهاست، را نشان می دهد . حتی افلاطون نیز نقش قانونهای داریوش را در حفظ و ادارهٔ کشور وی نشان گوشزد کردهاست.
به هر روی چنان که گفتیم کوروش را باید بنیانگزار شاهنشاهی هخامنشی و داریوش را باید بنیانگزار تمدن هخامنشی دانست .
پس از داریوش جانشینان او از قبیل خشایارشا و اردشیر درازدست کم و بیش اوضاع را به منوال گذشته ادامه دادند اما کم کم با کنار گذاشتن قانون و سنتهایی که موجب اعتلای تمدن ایران هخامنشی شده بود ، این تمدن در سراشیبی انحطاط و سقوط قرار گرفت و سرانجام با حمله اسکندر گجستک ، تمدن ایران هخامنشی به مثابه اولین تمدن بزرگ و محوری تاریخ از بین رفت و تمدن جدیدی ، با استفاده از دستاوردهای فراوانِ مادی و معنوی تمدن ایران هخامنشی و دیگر تمدن های کهن ، پا به عرصه تاریخ گذاشت و تاریخ را نیز وارد عرصه ای جدید کرد که این تمدن ، تمدن یونان و روم باستان بود .
در خصوص تمدن ایران هخامنشی توجه به نکاتی ضروری است : یکی اینکه تمدن هخامنشی تمدنی خدامحور و لاهوت گرا بود و از این رو با تمدن محوری بعدی خود ، که یونان و روم باستان باشد ، اختلاف ماهوی و بنیادین داشت و همانطور که عده ای از اندیشمندان غربی نیز گفته اند باید جنگهای ایران و یونان ، در زمان هخامنشی ، را نه جنگ صرف میان دو کشور بلکه جنگ دو فرهنگ و دو جهان بینی و تفسیر از هستی تلقی کرد. ( تفسیر از هستی ِ خداپرستانه و لاهوتی تمدن ایرانی که در واقع مظهر اسم جمالی خدا بود و تفسیر از هستی ِ دنیا پرستانه و ناسوتی یونانی که در واقع مظهر اسم جلالی خدا بود ) . نکته دیگر اینکه تمدن ایران هخامنشی مهمترین وصفش این بود که در برخورد با تمدن های کوچک ، رویی گشاده داشت و می کوشید با مروت و مدارا با تمدن آنان برخورد کند ، و البته در کنار آن ، از دستاوردهای آنان نیز بی هیچ تعصبی بهره گیرد . یکی از این موارد ، نحوه ورود و برخورد کوروش با تمدن بابل است . ( جا دارد ۱۲ مهرماه ، که برابر با ۱۶ تشریتو بابلی است ، و سالگرد ورود کوروش به بابل و آزادی قوم یهود و اعلان بیانیه معروف به بیانیه حقوق بشر کوروش است ؛ به عنوان روزِ " مهر و مروت و مدارا " نامگذاری شود ، به ویژه آنکه ۱۲ مهرماه مصادف با ایام جشن مهرگان نیز می باشد و مهم تر از آن سالروز میلاد مظهر مروت و فتوت ، حضرت علی (ع) نیز در تقویم شمسی ۹ مهرماه می باشد ، بنابراین اعلام چنین روزی به عنوان روز " مهر و مروت و مدارا " کاملا تناسب دارد و زیبنده است ).
به هر روی از دیگر اوصاف ایرانیان و تمدن ایرانی ، توانایی ترکیب نمایی و آمیزش گری و سازش دادن عناصر مختلف و نیز ایرانیزه کردن مسایل مختلف بوده و چه بسا هنوز هم باشد . در واقع آنان تمام آنچه از دیگر تمدن ها می گرفتند در هم ترکیب کرده و روح ایرانی را هم بدان اضافه می کردند و پدیده جدیدی می آفریدند و این از هنرهای استثنایی ایرانیان است .
به هر روی با سقوط تمدن ایران هخامنشی عجالتا ملت تمدن ساز ایران سکوت کرده و به محاق رفت و جای خود را به تمدن یونان و روم باستان داد . اما خدا چنین رقم زد که این سکوت و حاشیه نشینی همیشگی نباشد در نتیجه بار دیگر در دوران تمدن اسلام و ایران ، ملت ایران همچون ققنوسی جوان از زیر خاکستر گذشتگان سر برآورد و تمدنی جدید و پیشرفته تر را بنیان گذاشت.
عنوان مقاله :
تمدن ایران هخامنشی ، نخستین تمدن بزرگ
و محوری تاریخ
نگارنده :
رضا مهریزی
کارشناس ارشد ایرانشناسی
منابع :
۱ _ بکر . کارل ل و فردریک دنکاف ( ۱۳۸۴ ) سرگذشت تمدن . مترجم : علی محمد زهما . تهران : انتشارات علمی و فرهنگی
۲ _ رابرتس . جان موریس ( ۱۳۸۶ ) تاریخ جهان : از آغاز تا پایان قرن بیستم . مترجم : منوچهر شادان . تهران : انتشارات بهجت
۳_ لوکاس . هنری ( ۱۳۶۹ ) تاریخ تمدن ( جلد اول ) . مترجم : عبدالحسین آذرنگ . تهران : انتشارات کیهان .
۴_ ولز . هربرت جرج ( ۱۳۶۵ ) کلیات تاریخ ( جلد اول ) . مترجم : مسعود رجب نیا . تهران : انتشارات سروش
۵- هگل ، گ . و ( ۱۳۷۹ ) عقل در تاریخ . ترجمه حمید عنایت . تهران : انتشارات شفیعی .
۶- ئی دان . راس و دیگران ( ۱۳۸۲ ) تاریخ تمدن و فرهنگ جهان ؛ پیوندهای فراسوی زمان و مکان ( جلد ۱ ) . مترجم : عبدالحسین آذرنگ . تهران : انتشارات طرح نو .
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست