شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

فیلسوفی نوصدرایی


فیلسوفی نوصدرایی

سیدمحمدحسین طباطبایی ۱۳۶۰ ۱۲۸۱ ش فیلسوف, الهی دان, مفسر قرآن, فقیه, عارف و دانشمند اسلامی وی را به جهت وسعت حوزه دانشوری و گستره وسیع علم و دانش و غور در حوزه های معرفتی گوناگون لقب «علامه» داده اند

علامه طباطبایی افزون بر تفلسف كه حاصل آن را در قالب كتاب هایی نظیر بدایه الحكمه، نهایه الحكمه، تعلیقات بر «الحكمه المتعالیه فی الاسفار الاربعه العقلیه»، تالیف ملاصدرا و اصول فلسفه و روش رئالیسم عرضه كرده است، در حوزه فقه و فقاهت هم صاحب نظر بود. حواشی ایشان بر كفایه الاصول (تالیف شده در سال های ۱۳۶۷ و ۱۳۶۸ ق) به خوبی نمایان گر قدرت ایشان در این حوزه است. صرف سالیان متمادی از حیات علمی علامه جهت تدوین و تالیف كتاب گران سنگ «المیزان» كه مشتمل بر یك دوره تفسیر قرآن به روشی بدیع و روزآمد است بهترین گواه بر تخصص و توان علمی ایشان در تفسیر قرآن و دانش هرمنوتیك است. وسعت دانش هایی كه وی در كتاب تفسیری خود برای تبیین موضوعات و مفاهیم قرآنی به كار گرفته است، گواه دیگری است بر علامگی ایشان. درخصوص عرفان، علامه نه تنها با آرای عارفان مسلمان به ویژه ابن عربی و پیروان او آشنا بود بلكه خود عارفی سالك و اهل كشف و شهود بود و همانند عارفان دیگر كه علی العموم در یكی از رشته های هنری به ویژه شعر چیره دستند شاعر هم بود و بخشی از آموزه های عرفانی و حاصل كشف و شهود و تجارب عرفانی خود را در قالب اشعاری نغز بیان كرده است. در این مقال از میان ابعاد مختلف شخصیتی علامه فلسفه دانی و فلسفه ورزی او را بررسی خواهیم كرد.

• تفاوت فیلسوف و معلم فلسفه

معلم فلسفه كسی است كه با اصطلاحات فلسفی و آرا و نظریات فیلسوفان آشنایی دارد و با استفاده از فنون تعلیم و تربیت و هنر معلمی و با عنایت به ملاحظات تعلیمی، اندیشه های كلاسیك و جاافتاده فلسفی را با رعایت سطوح متعلمان، اعم از مبتدیان، متوسطان و منتهیان، به آنان آموزش می دهد. البته تعلیم فلسفه دشوارتر از آموزش علوم دیگر است و از این رو معلم فلسفه به هنر افزون تری حاجتمند است. این دشواری از سویی بدان جهت است كه تعلم فلسفه ظرفیت خاصی لازم دارد و الا به تعبیر شهیدمطهری «یا ظرف خراب می شود یا مظروف» و از سوی دیگر معلم فلسفه باید چگونه اندیشیدن را آموزش دهد و به سخن كانت «فلسفه تعلیم اندیشیدن است نه تعلیم اندیشه ها». معلم فلسفه اگر به تعلیم اندیشه می پردازد، برای رسیدن به آن هدف نخستین است. از همین رو است كه گفته می شود همه عالمان اعلام الهدی هستند و نشانه های راه پرفراز و نشیب و طولانی اندیشه اند و باز به این جهت است كه می گوییم نباید در فیلسوفان هر اندازه كه بزرگ باشند، خیره شد و متعلم موفق را كسی دانست كه سخنان آن قله های فكر و اندیشه را درمی یابد، بلكه باید از آنها عبور كرد و راهی را كه آنان نموده اند ادامه داد.اما فیلسوف كسی است كه درباره پرسش های فلسفی می اندیشد و در تك و پوی است كه برای آنها پاسخ های نو بیابد نه آنكه پاسخ های فیلسوفان پیشین را به آن سئوال ها بازخوانی و بازتولید كند. به سخن دیگر فیلسوف كسی است كه در مواجهه با پرسش های فلسفی به بررسی پاسخ های فیلسوفان اكتفا نمی كند بلكه با فلسفه ورزی پاسخ های جدیدی فراهم می كند و خود به آن سئوال ها پاسخ می دهد.آنچه در مورد پاسخ های فلسفی گفتیم در مورد پرسش های فلسفی هم صادق است. گاهی پرسش های ما پرسش های دیگران است؛ پرسش هایی است كه در ذهن دیگران روییده است و از طریق حس سامعه وارد ذهن ما شده است. و گاهی واقعاً پرسش های خود ما است و به طور طبیعی در ذهن ما روییده، بالیده و مسئله دارمان كرده است. فیلسوف كسی است كه خود او مسئله دار شده است یعنی در فرآیند اندیشه و تحت تاثیر كنجكاوی فطری كه در سرشت همه آدمیان تعبیه شده است پرسش ها به طور طبیعی در ذهن او به وجود آمده است.

كنجكاوی فطری و به تعبیر غربی ها Natural Curisity لوازمی دارد. این لوازم عبارتند از:

الف) پرسش كردن

ب) نظریه پردازی كردن

ج) حیرت كردن

حیرت حالت روحی آدمیان در مواجهه با اسرار هستی است. اسرار هستی اموری هستند كه هرچه علم ما راجع به آنها افزایش پیدا می كند، پرسش های جدیدی در ذهن ما ایجاد می شود و به سخن دیگر جهل ما هم به موازات علم ما افزایش پیدا می كند. برای مثال: خود خداوند، ذات و صفات الهی و همه آنچه كه متعلق به عالم الوهیت است چنین هستند. حاصل چنین وضعیتی، پیدایش حالت روحی جذاب و شگفتی است كه عارفان آن را «حیرت» نامیده اند. مولوی در اشاره به چنین حیرتی است كه می گوید:

زیركی بفروش و حیرانی بخر

زیركی بُله است و حیرانی بصر

نظریات پاسخ های جامعی هستند كه اگر در كاوش های فكری و علمی فراچنگ آیند، چند پرسش را ارضا می كنند.ادوات پرسشی متنوع در زبان های طبیعی بشری، دال بر پرسش های گوناگونی است كه در ذهن بشر ایجاد می شوند. توجه فیلسوفان از این میان معطوف به پرسش هایی است كه بسیار بنیادی، كلی و با اهمیت هستند. لوازم یاد شده در همه انسان ها برحسب مراتب تشكیكشان وجود دارند؛ اما از این میان دو لازمه اول در فیلسوفان تبلور بیشتری یافته است. همچنان كه لازمه سوم در عارفان نمود بیشتری دارد.

نشانه های فیلسوف بودن افزون بر:

الف) پرسش گری

ب) اهل چون و چرا بودن

كه در بالا به آنها اشاره كردیم.

ج) ژرف نگری

د) برون نگری

ه) تحلیلگر بودن


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.