شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

نقد نظریه ای در پیدایش شیعهٔ اثنی عشری


ورود اندیشه ها و افکار مختلف به جهان اسلام و شکوفایی فکر و تمدن اسلامی, زمینه ای مناسب برای طرح اندیشه ها و شبهات مختلف فراهم آورد

مستشرق یهودی، آتان کولبرگ، در مقالهٔ از امامیه تا اثنی عشریه (ضمیمهٔ دوم)، با بررسی تاریخی اعتقاد به دوازده امام در متون شیعی نشان داده است که نخستین اندیشمندان شیعه برای اعتبار بخشیدن به اعتقاد ، از روشهایی مانند استناد به قرآن، احادیث شیعی ، روایات اهل سنت، کتاب مقدس و روایات یهودیان بهره برده‌اند. وی سپس با بررسی تاریخی اعتقاد به غیبت دوازدهمین امام، از گوناگونی و اختلاف وصفهای مربوط به این اندیشه و پاره‌ای قراین تاریخی دیگر، چنین برداشت کرده است که اعتقاد این به دوازده امام و غیبت دوازدهمین امام – به عنوان شاخصهٔ اصلی تفکر شیعه اثنی عشری- از اصالت برخوردار نیست بلکه علمای مذهب نوظهور شیعه اثنی عشری با توجه به شبهات و حملاتی که متوجه آنها بود و در برهه‌ای مناسب (عصر آل بویه) برای دفاع از خود، ضمن همساز ساختن منابع پیشین با اعتقادات خود در پی اثبات این امر برآمدند، که این اعتقادات از مدتها قبل از سوی امامیه پرداخته و ارائه شده بود. و لذا در چنین فضایی و با توجه به جاذبه‌های اعتقاد به غیبت دوازدهمین امام و با تکیه بر زمینه‌های فکری مربوط به « عدد دوازده» و « غیبت» انتقال از «امامیه» به «اثنی عشریه» تحقق یافت.

مترجم در مقام نقد مقاله، ضمن بررسی یکایک مصادر اصلی مـورد استفادهٔ مـــؤلف، نخست اثبات نموده که بر خلاف نوشتهٔ مؤلف، نظریهٔ غیبت دوازدهمین امام به طور ضمنی در منابع اولیهٔ امامیه مطرح شده است. سپس با ارزیابی استدلالهای مؤلف برای نوظهور شمردن این دو نظریه و برداشتهای او از منابع ، قابل اعتماد نبودن نتیجه‌گیری او را نشان داده است و آن گاه با طرح چندین پرسش، ناقص و آکنده از ابهام بودن دیدگاه مؤلف را دربارهٔ انگیزه‌های گرایش امامیه به این دو نظریه اثبات نموده است. سپس در بخشی مستقل، نشان داده که نگرش مؤلّف به این مسئله مبتنی بر نادیده گرفتن شرایط و حوادث سیاسی و اجتماعی شیعه و در سه قرن نخست حیات خود و مقتضیات آن – بویژه مسئله تقیه- می‌باشد در پایان با استناد به مدارک تاریخی، احتمالی جدید را برای چرایی و چگونگی طرح گسترده‌تر اندیشهٔ دوازده امام و غیبت دوازدهمین امام در منابع قرن چهارم هجری مطرح نموده است.

● مقدمه

صرف نظر از برخورد تند پاره‌ای از منتقدان و نویسندگان مسلمان با پدیدهٔ شرق شناسی و متهم ساختن شرق شناسان به تعقیب اهدافی سوء۱ برداشتهای نادرست از متون اسلامی و ارائه تحلیلهایی ناصواب از جنبه‌های مختلف تاریخ، فرهنگ و اندیشهٔ اسلامی ۲ این اعتقاد تقریباً مورد پذیرش همگان است که شیعه در مطالعات و بررسیهای شرق‌شناسی، بسیار مورد غفلت و بی‌توجهی قرار گرفته و تصویری نادرست از آن ارائه شده است. به نظر می‌رسد این جملهٔ ادوارد براون (متوفی ۱۹۲۶ م) همچنان به قوت خود باقی است که « هنوز در هیچ یک از زبانهای اروپایی، تألیفی مشروح، کافی و قابل وثوق درباره شیعه در دست نداریم»۳ تکیهٔ اصلی مستشرقان بر منابع اهل سنت۴ ، شناخته نشدن شیعه به عنوان یک جریان نیرومند دینی، سیاسی و فرهنگی ، (طباطبایی، ۱۳۶۷ ، صص ۳-۴) غرض ورزیهای برخی از مترجمان سنی مذهب آثار مستشرقان (حکیمی، بی تا، ص ۲۱۶) ضعف دستگاه تبلیغی شیعه (حکیمی ، بی‌تا، صص ۲۳۵-۲۵۰) و پیچیدگی و ابهام تاریخ سه قرن نخست شیعه (وات، ۱۳۵۴، ص ۵۲۷) از یک سو منجر به پایین بودن تعداد تألیفات مربوط به شیعه شده۵ و از سوی دیگر از درجهٔ اعتبار مطالعات و بررسیهای انجام شده کاسته است (حیدر ، ۱۹۷۱، ج ۳،ص ۳۷۱؛ آدامز، ۱۳۵۴، ص ۳۸۸). گرچه در دهه‌های اخیر تعداد تألیفات دربارهٔ شیعه رو به افزایش نهاده، معلوم نیست این افزایش آیا دارای اعتبار تحقیقاتی نیز بوده یا نه و داوری در این زمینه نیازمند بررسی و تأملی بیشتر است.

یکی از مسائل مهم و جنجال برانگیز در طـول تاریخ اسلام و از جملـه عقـایـد اصلی شیعهٔ امامی، اعتقاد به «مهدی موعود» و «قائم آل محمد» (ص) است که از نخستین روزهای مطرح شدن تا کنون ، همواره مورد بحث و گفتگو بوده است ۶. این مسئله که نظر مستشرقان را هم به خود جلب کرده، تا کنون از جنبه‌های مختلف، از سوی آنان مورد بررسی قرار گرفته است ۷. در آثار چاپ شده در این زمینه‌، دیدگاههای قابل تأمل و نقد و بررسی ، ابهامات و ابهام آفرینیهایی به چشم می‌خورد. پرسشهایی که مستشرقان و دانشمندان مسلمان متأثر از آنها در این زمینه مطرح کرده‌اند، بخشی به ادعای ضعف احادیث مربوط به مهدی (ع) ۸، برخی به تأثیر دیگر ادیان مانند زردشتی ۹، مسیحیت و یهودیت ۱۰ در پیدایش این عقیده و برخی دیگر به دوران مبهم و سؤال برانگیز شکل‌گیری این اعتقاد بر ‌می‌گردد. ۱۱ ترجمهٔ برخی از آثار مستشرقان در این زمینه به فارسی ، گاه با پیامدهای سیاسی – اجتماعی همراه بوده ۱۲و گاه به اختصار و با قوت وضعفی متناسب با توان و بینش منتقدان ، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. ۱۳

مقاله « امامیه تا اثنی عشریه» (from imamiyya to Ithna – Ashariyya) که ترجمه آن از نظر‌تان خواهد گذشت، (ر.ک. ضمیمه ۲ همین فصلنامه صص ۲۲۰-۲۰۱) به لحاظ پرهیز از بحث عمومی مهدویت در میان فرق مختلف اسلامی و تکیه صرف بر اعتقاد به دوازده امام و غیبت دوازدهمین امام در میان شیعیان اثنی عشریه، بحثی جدید در این زمینه به شمار می‌آید. مفاد کلی این مقاله عبارت است از مستدل ساختن احتمال گرایش امامیه به اعتقاد «دوازده امام و غیبت آخرین آنها» در مرحله‌ای مهم از تاریخ خود( و طبعاً متأخر از دوران شکل‌گیری نخستین) و ریشه‌یابی انگیزه‌های امامیه از پذیرش این اعتقاد و تبدیل شدن آن به فرقه‌ای جدید به نام اثنی عشریه. البته نظریه عدم اصالت و عدم سابقه و قدمت فرقهٔ اثنی عشریه و پیدایش آن در نیمهٔ قرن چهارم، نظریه‌ای جدید نیست و هم در سده‌های نخستین تاریخ اسلام مطرح شده۱۴ و هم از سوی مستشرقانی پیش از نویسندهٔ این مقاله مطرح گردیده است۱۵ تکیهٔ صرف مقاله بر «ریشه‌ها و مراحل گسترش اعتقاد امامیه به امام دوازدهم و غیبت او»۱۶ و نگرش تاریخی مؤلف به این مسئله تکراری بودن موضوع مقاله را تحت‌الشعاع قرار داده و به آن امتیاز بخشیده است.

مؤلف مقاله اتان کولبرگ (Etan Kohlberg) (متولد ۱۹۴۳ م) که در حال حاضر در دانشگاه Hebrew فلسطین اشغالی به تدریس و تحقیق مشغول است (کولبرگ، ۱۳۷۱، ص ۱۱) تا کنون بیش از پنجاه کتاب و مقاله در زمینه‌های مختلف اسلامی بویژه تاریخ و عقاید تشیع منتشر ساخته است.۱۷-۱۸

● ملاحظاتی دربارهٔ مقالهٔ « از امامیه تا اثنی عشریه»

با مطالعهٔ مقاله در خواهید یافت که، مؤلف ابتدا با ذکر اعتقاد نسبتاً عمومی مسلمانان به وجود دوازده امام یا خلیفه از نسل پیامبر از یک سو و از سوی دیگر اعتقاد به وجود امامی غایب که جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد، چگونگی راه یافتن این اعتقاد را به مجموعه اصول اعتقادات امامیه در نیمهٔ قرن چهارم مورد بررسی قرار داد و در پایان، تحلیل خود را از انگیزه‌های گرایش امامیه به این باور مطرح ساخته است.

دربارهٔ روش استدلال ، برداشت از منابع و به طور کلی چگونگی نگرش مؤلف محترم به این موضوع، ملاحظا‌تی به نظر می‌رسد که در پنج قسمت به شرح زیر ارائه می‌گردد:

۱- مسئله دوازده امام و غیبت دوازدهمین امام در متون اولیهٔ شیعی

۲- تأملی پیرامون استدلالهای مؤلف و برداشتهای او از منابع

۳ – تأملی پیرامون تحلیل مؤلف دربارهٔ انگیزه‌های گرایش امامیه به این اعتقاد

۴- ارزیابی چگونگی نگرش مؤلف به این موضوع

۵- پیشنهاد یک احتمال جدید

●مسئله دوازده امام و غیبت دوازدهمین امام در متون اولیهٔ شیعهٔ اثنی عشریه

مهمترین دلیل نویسندهٔ مقاله براصیل نبودن اندیشهٔ دوازده امام و غیبت امام دوازدهم در نظام فکری امامیه، دست نیافتن ایشان به احادیثی در این زمینه در منابع اولیه شیعی اثنی عشری است. با مطالعهٔ متونی که مورد مراجعهٔ مؤلف مقاله بوده و نیز چند متن دیگر از اواخر قرن سوم هجری، ظاهراً می‌توان به نتایجی غیر از آنچه مؤلف بدان دست یافته رسید. قدیمی‌ترین متن (و یا متون) بازمانده از اثنی عشریه ۱۹ ، شانزده اصل از اصول اربعمائه۲۰ و نیز گزیده‌ای از جامع بزنطی است که ابن ادریس حلّی (متوفی ۵۹۸ ق ) به همراه گزیده‌ای از بیست کتاب دیگر، در پایان کتاب معروف خود السرائر، تحت عنوان « النوادر» با «مستطرفات السرائر» گنجانده است.۲۱ از احادیث موجود در این اصول، کولبرگ به عنوان شاهدی بر قطعی نبودن اعتقاد به دوازده امام و نیز معلوم نبودن نام آنها بویژه آخرین امام، تنها به دو حدیث استناد کرده است؛ یکی حدیثی در اصل ابو سعید عبادالعصفوری دربارهٔ یازده نقیب که پس از پیامبر می‌آیند و آخرین آنها زمین را از عدل و داد پر می‌کند ۲۲ ، و دیگری حدیثی در کتاب محمد بن المثنی الحضرمی، به این مضمون که بعد از پیامبر، هفت امام مفترض الطاعهٔ وجود دارد و آخرین آنها « قائم» است و بعد از او یازده مهدی از فرزندان حسین خواهد آمد.۲۳

مطالب مربوط به بحث ما در این اصول را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد. دسته‌ای از احادیث که متضمن مطالبی خلاف مبانی شناخته شده و پذیرفته شده اثنی عشریه است و در واقع مؤید نظریهٔ کولبرگ می‌باشد. در این دسته، غیر از دو حدیث مورد استناد کولبرگ ، می‌توان به حدیثی دیگر داّل بر یازده ستاره از اهل بیت پیامبر ، بدون اشاره به غیبت و قیام آخرین آنها (الاصول الستهٔ عشر فی الاصول الاولیهٔ ، ۱۴۰۵، ص ۱۶ ) اشاره کرد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 10 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.