جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

عقلانیت در سیاست خارجی


عقلانیت در سیاست خارجی

با توجه به سرنوشت آنارشیك نظام بین الملل و بقا در چنین محیطی, امنیت به مهمترین دغدغه دولت ها تبدیل می شود, زیرا باقی ماندن شرط اصلی برای تحقق هر هدف دیگری است دولت ها برای تامین خود با استفاده از ابزارهای دفاعی, با دیگران متحد می شوند و حتی به جنگ مبادرت می كنند

با توجه به سرنوشت آنارشیك نظام بین الملل و بقا در چنین محیطی، امنیت به مهمترین دغدغه دولت ها تبدیل می شود، زیرا باقی ماندن شرط اصلی برای تحقق هر هدف دیگری است. دولت ها برای تامین خود با استفاده از ابزارهای دفاعی، با دیگران متحد می شوند و حتی به جنگ مبادرت می كنند. اما این اقدامات می تواند به ناامنی بیشتری ناشی از ظهور معمای امنیت منجر شود كه ناشی از مسابقه تسلیحاتی و اقدامات متقابلی است كه سایر دولت ها برای حفظ امنیت خود در برابر دیگران به آنها متوسل می شوند. به هر حال حفظ امنیت یا ترفیع امنیت ملی كشورها تا حد زیادی به عقلانیت وابسته است. چرا كه دولت ها كنشگرانی خردورز هستند. این ناشی از تصویری یكپارچه و انسان گرایانه از دولت ها است كه به واقع گرایان اجازه می دهد فرض كنند، دولت ها از عقلانیت به معنای محاسبه سود و زیان و استفاده از ابزار مناسب برای رسیدن به هدف برخوردارند.

دولت ها با محاسبه سود و زیان در تصمیم گیری ها براساس آنچه كم هزینه تر و بیشتر به نفع آنها است عمل می كنند و حتی المقدور بهترین گزینه را برای رسیدن به هدف برمی گزینند و اگر چنین نكنند، ممكن است به بهای گزافی برای آنها منجر شود. به بیان دیگر یك دولت خردورز نباید تصمیمی بگیرد كه هزینه پیامدهای آن بیش از سود آن باشد. اصولاً تصمیم گیری ها در حوزه استراتژیك باید براساس ملاحظه كاری (Prudence) صورت بگیرد چرا كه فقدان این فعل در سیاست خارجی خصوصاً در حوزه امنیتی ممكن است به یك كار پرهزینه بدل شود، كه ظرفیت ها و توانمندی های كشور مزبور را به استحاله می كشاند. اصولاً كشورهای جهان سوم با اقدامات خویش نوعی از منافع ملی را به سمت منافع «بدخیم» هدایت می كنند كه این امر باعث می شود تا هنجارهای راهبردی و برداشت های واقع گرایانه جامعه بین المللی نادیده گرفته شود. اصولاً سیاست خارجی بر مبنای عقلانیت به ایفای نقش منافع ملی «خوش خیم» می پردازد.

● عقلانیت و مسئله هسته ای ایران

فراز و نشیب های پرونده هسته ای ایران همواره در گیرودار یك مسئله امنیتی از سوی داخل و قدرت های خارج با تعریفی موسع همراه بوده است.این مسئله كه از طرف آمریكا و كشورهای غربی برای منطقه خاورمیانه یك موضوع امنیتی تفسیر شده اولویت چشمگیر و موكد مسائل امنیتی به عنوان مسئله اصلی در سیاست خارجی و در كل روابط بین الملل است. در اینجا مسئله امنیتی شدن یك موضوع اقتصادی نیست بلكه تهدیدات جدی امنیتی است. یك موضوع امنیتی یك موضوع سیاسی بوده كه در اثر فشارها و تبلیغات به این قاموس كشیده شده است. سیاست خارجی و دستگاه دیپلماسی هر كشوری برای اعاده یك موضوع امنیتی به یك موضوع سیاسی و تفسیر آن برای كشورهای منطقه و جهان باید پارامتر عقلانیت را سرلوحه كار خود قرار داده كه البته این رهیافت با دشواری های زیادی همراه خواهد بود. بازتاب سیاست كاخ سفید در قبال پرونده هسته ای ایران در قالب سیاست دیپلماسی اجبارآمیز چندجانبه بوده است. چندجانبه به خاطر همراهی كشورهای خاورمیانه و اروپایی با سیاست آمریكا در قبال پرونده ایران تفسیر می شود.سیاست خارجی هر كشوری با محاسبه سود و زیان (عقلانیت) می تواند در قبال چنین اقدامی به استفاده مناسب از قدرت نرم جلوی افزایش هزینه در زمینه قدرت سخت را تا حد زیادی بگیرد. مدلول نظری اصلی در این مسئله آن است كه نباید با برداشتی «جعبه گونه» با مسائل راهبردی و امنیتی برخورد كرد، چرا كه این نگاه سلبی به ایجاد نوعی تناقص رفتاری سیاست خارجی و بالا رفتن هزینه ها و از دست دادن فواید منجر خواهد شد.

●عقلانیت و قدرت ملی

بی تردید یكی از ویژگی های اصلی قدرت ملی نسبی بودن آن در روابط با زمان، موقعیت و كشورهای دیگر است. از این نكته نیز نباید غافل بود كه قدرتمندتر بودن یا نبودن كشوری معین به كشور یا كشورهایی كه معیار سنجش است بستگی دارد. مورگنتا در بحث از اشتباهات رایج در ارزیابی و سنجش قدرت، غفلت از نسبی بودن قدرت را یكی از اساسی ترین و رایج ترین خطاهای سیاست بین الملل می داند. «دولتی كه در لحظه ای تاریخ خود را در اوج قله می یابد به طور خاص در معرض این وسوسه قرار می گیرد كه نسبی بودن قدرت را فراموش كند. عقلانیت تا حد زیادی می تواند این وسوسه را تعدیل كرده و منطق واقع گرایی را به یك پارامتر تاثیرگذار در سیاست خارجی تبدیل كند. قدرت ملی امروزه فقط در ابزار نظامی خلاصه نمی شود و اقناع و احترام به نگرش های افكار عمومی و درك موقعیت ژئوپولتیك كشور و سنجش این قدرت ملی برای برخوردهای احتمالی با بحران ها یكی از منابع قدرت بسیار موثر و كارآمد به شمار می آید كه همگی این شاخص ها می تواند بر مبنای عقلانیت نوعی راهبرد مشخص را تعیین كند. پژوهشگران و نظریه پردازان مختلف درباره این پیامد و مصادیق شكست در سیاست نكته ای بسیار مهم را بیان كرده اند. برخی از پژوهشگران سوءبرداشت و محاسبه نادرست قدرت ملی را مهمترین عامل ایجاد تنش و بحران در سیاست خارجی و روابط بین المللی دانسته و ادعا می كنند كه این گونه خطاها شاید حتی به جنگ بینجامد.

● عقلانیت و تفاهم بین المللی

امروزه امری كه می تواند تا حد زیادی برداشت ها و انگاره های جاری امنیتی شدن حوزه روابط بین الملل را تعریف كند تا حد زیادی همانا ذهنی بودن یا بین الاذهانی بودن و مسئله امنیتی سازی است. این بحث یكی از پیش فرض های سازه انگاران (یكی از نظریه های روابط بین الملل) است.این بحث را می توان اینگونه تفسیر كرد كه اقدامات دولت ها تا حد زیادی بستگی به ذهنیت آنها از درك و تفاهم بین المللی دارد. چرا كه یكی دیگر از پیامدهای سوءبرداشت و محاسبه نادرست قدرت، ناكامی در استفاده از فرصت ها است. فرصت تفاهم به عنوان یك اقدام ذهنی مورد نظر سیاستگزاران تا حد زیادی انعكاس سیاست خارجی آن كشور محسوب می شود. كشوری كه برنامه ریزی و سنجش و استراتژی خود را بر معیار دقیق قابلیت و توان خود و دیگران استوار نسازد، در بهره برداری از فرصت ها نیز ناكام خواهد بود و این بهره برداری جز با پرداختن به عقلانیت و تفاهم بین المللی میسر نخواهد شد.در پایان می توان اینچنین استنباط كرد كه حوزه سیاست خارجی جز با عقلانیت (محاسبه سود و زیان)، ملاحظه كاری، سنجش قدرت ملی، درك تفاهم بین المللی، اهتمام به فرصت ها و بهره برداری آن نمی تواند به بسترسازی و تصمیم سازی بر مبنای منافع ملی نائل آید.

نبی الله ابراهیمی