شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

زیدان و ما


زیدان و ما

سر این دوراهی ایستاده ایم و نمی دانیم باید به كدام طرف برویم فیلم قهرمان ژانگ ییمو, داستان قهرمان هایی است كه باید خودشان را قربانی كنند تا مردم بتوانند در پناه قانون و كنار همدیگر به زندگی ادامه دهند

هیچ فكر كرده اید چرا واكنش زیدان برای ما ایرانی ها چالش برانگیز شده؟ چون همان سئوال و پرسش تاریخی ما را برانگیخته.

سال های سال است كه واكنش روشنفكرهای ما در برابر درستی یا نادرستی انتقام قیصر در فیلم مسعود كیمیایی آنها را به دو گروه تقسیم كرده است. گروهی كه اعتقاد داشتند قیصر باید می رفت كلانتری و از متجاوزان به ناموس اش شكایت می كرد و گروه دیگر كه دست به چاقو بردن اش را تقدیس می كردند. این بحث ها هنوز هم ادامه دارد و بعداً به اشكال مختلفی تكرار شد. مثلاً در آژانس شیشه ای و روبان قرمز ابراهیم حاتمی كیا. گیریم حق با حاج كاظم باشد. حق داشت برای نجات دوست رزمنده اش چند تا آدم سوسول بی خاصیت را در آژانس شیشه ای گروگان بگیرد؟

برای ما كه با بدبختی بیشتری از دنیای حاكمیت مردها و اسطوره ها و ارزش های فردی، به دنیای مدرن و سال های تسلط قانون مدنی پرتاب شده ایم، واكنش زیدان چالش برانگیزتر است. برای ستون نویس اروپایی، این واكنش موضوعی برای مطالعه است و برای ما، انتخاب بین این دو گزینه، چالش مرگ و زندگی است كه هر روز با آن درگیر هستیم. حق با ما است یا با باقی جهان؟ كجایش عمل به مصلحت است و كجایش ترس و حقارت؟

این همان انتخابی است كه وجودمان را دوپاره كرده است. در این سال ها بارها تجربه كرده ایم كه واكنش احساسات گرایانه و فردی به حوادث دور و بر، چه بلایی سر مردمی آورده كه به نوعی در نتیجه عمل مان درگیر بوده اند. پس به هیچ وجه دلمان نمی خواهد به زیدانی حق بدهیم كه با این كارش شانس فرانسه را در دستیابی به جام كم كرد. او در آن لحظه به اعتقادات فردی اش احترام گذاشت، اما با این كار مردمی را از دستیابی به جامی محروم كرد كه زیدان را برای به دست آوردن آن به آلمان فرستاده بودند. با این تعبیر، زیدان برخلاف قیصر باید به كلانتری می رفت تا همه چیز حل شود.

به خصوص حالا كه می دانیم با پرتاب آن متلك به سمت ماتراتزی، زین الدین زیدان آغازگر دعوا بوده است. اما در صورت پذیرش این دیدگاه، آن وقت ماجرای فردیت و عمل به قوانینی كه به آن ایمان داریم كجا می رود؟ این مردی است كه در برابر جهان ایستاده و همین قابل احترام و شورانگیزش می كند. قهرمانی كه مال دوران اسطوره ها است.

دورانی كه هر واكنش قهرمان به شكلی فردی تعبیر می شد و نه در ارتباط با اجتماع بزرگی كه انتخاب كاپیتان، به انتخاب آنها هم بستگی دارد. زخم این واكنش های فردی و احساسی را بر پشت داریم و نگرانی ما وقتی بیشتر می شود كه می فهمیم سیاستمدارهای ما از واكنش زیدان به عنوان عملی در حوزه عمومی دفاع می كنند (به خصوص حالا كه فهمیده ایم اصلاً صحبتی از توهین به یك قوم نبوده و ماتراتزی حرفی از تروریسم و تروریست نزده)، اما از طرف دیگر می دانیم كه دنیای بی قهرمان و اسطوره، چه جای لوس و خنكی است. زیدان و قیصر و حاج كاظم را هم تحسین می كنیم كه در چنین شرایطی می توانند در برابر مصلحت اجتماعی بایستند. این یك یادداشت نیست. یك سئوال است.

سر این دوراهی ایستاده ایم و نمی دانیم باید به كدام طرف برویم. فیلم قهرمان ژانگ ییمو، داستان قهرمان هایی است كه باید خودشان را قربانی كنند تا مردم بتوانند در پناه قانون و كنار همدیگر به زندگی ادامه دهند.

امیر قادری