یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
جستجوی بدون کشف
تئاتر دینی علیرغم توجه و حمایت تقریباً خوبی که از آن میشود، همواره از حساسترین گونههای تئاتر ایران از منظر آسیبشناسی است.
واقعیت این است که این حوزه از تئاتر در ایران با وجود پشتیبانیهای جدی در ساخت و تولید و همچنین حمایتهای بعدی در توزیع مناسب دعوتنامهها و تبلیغات نسبتاً مطلوب، آن چنان که باید با مخاطبانشان ارتباط برقرار نمیکنند و به جز در مواردی اندک از نظر تکنیکی و رعایت قواعد هنری نیز آثار قابل دفاع و کاملی نیستند. شاید بخشی از این کاستیها را بتوان در نگاه سفارشی و کمتوجهی به جنبههای تازه و نو نمایشی و عدم تکیه بر خلاقیتهای نمایشی در مورد این آثار مورد جستجو قرار داد؛ اما آنچه به طور کلی میتوان در مورد آثار مربوط به تئاتر دینی گفت، این است که آثاری از این دست تنها با تکیه بر پیش زمینههای اعتقادی و باورهای دینی و تحرک احساسات قادرند تا برای لحظاتی مخاطبانشان را با خود درگیر کنند.
● اهمیت داستان
شاید نخستین مرحله تولید یک نمایش دینی انتخاب موضوع آن باشد که براساس یک دوره تاریخی، آموزه مهم دینی، یک شخصیت و... صورت میپذیرد. اما همین نقطه آغاز بیگمان اصلیترین و مهمترین مرحله تولید هنری است. بنابراین انتخاب موضوع و بستر موضوعی و تصمیمگیری در مورد فضای داستانی یکی از اساسیترین مراحل است که تأثیر زیادی بر جریان تولید نمایش و بازخورد آن در مواجه با تماشاگر دارد.
در نمایش دینی "به خواب من هم بیا" موضوع داستان با تکیه بر رویکرد معاصرسازی، داستانی امروزی را روایت میکند که با بستری دینی ارتباط مییابد. داود (پسر دوم خانواده کلیمی) که برادر و مادرش را از دست داده و حالا قصد دارد درباره مسلمان شدن مادر و برادرش فیلمی مستند بسازد. تنها کسی که به خوبی میتواند به او کمک کند پدر خانواده است و...
قصه مسلمان شدن اقلیتهای مذهبی ایران بیگمان یکی از سادهترین داستانهایی است که تا به حال دستمایه کار قرار گرفته است. البته اقلیتهای بسیاری هستند که در طول سالها به اسلام روی آوردهاند و مسلمان شدهاند. واقعیت هم این است که داستان تغییر مذهب و زندگی بسیاری از این افراد شوژههای جالب با ظرفیتهای دراماتیک قوی و مناسبی را در اختیار پرداخت داستان قرار میدهد. اما متأسفانه تا به حال نمونههای قابل تأمل و خوبی در تئاتر، سینما و تلویزیون ما مورد پرداخت قرار نگرفتهاند و البته نگاهی سطحینگر و شتابزده مانع از آن شده تا واقعیت و تمام زوایای آن در مورد این داستانها به خوبی و با رعایت انصاف اجرا شود.
معمولاً بسیاری از این داستانها سطحیترین وجوه قصه را دستمایه قرار داده و بیش از اندازه در خدمت نگاه جانبدارانه نویسنده و کارگردان هستند.
شاید رعایت انصاف این باشد که کار هنری با احترام به همه ادیان دلایل، انگیزهها و محاسن گرایش اقلیتهای مذهبی به دین اسلام را با چالشهای واقعی مورد استفاده قرار دهد. اما تصویری که نمایش "محمدرضا مداحیان" از پدر کلیمی امیرعلی و داود نشان میدهد و آن تلاش جدی که در فرا واقعیت روی میدهد، حتی با وجود برخی تحلیلهای درست، خیلی جانبدارانه و یکطرفه بیان میشود.
ای کاش در همه نمایشهای مذهبی و انواع آن یک نکته بسیار مهم را فراموش نکنیم و آن هم اینکه دیدگاهها و باورهای مذهبی ما نباید بیش از اندازه و با نگاهی یک طرفه در مقابل نیروهای برابر ستیز و وجه مبارزه در داستان قرار بگیرند. حتی با وجود اعتقاد کامل به امور مقدس در نمایشهای مذهبی، بزرگترین اشتباه آن است که این امور مقدس از همان ابتدا و بدون هیچ تردیدی غلبه کامل بر دیگر امور داشته باشند. این در حالی است که احتمالاً تماشاگر (واقعی شاید معدود تماشاگران بیطرف) بیشتر دوست دارد که اثبات قداست، امر مقدس را در بستر واقعیتهای باورپذیر داستانی مشاهده کند.
اما مداحیان در اولین صحنه نمایش با به اجرا گذاشتن چهره شرور پدر، مبارزه عناصر شرور با امیرعلی را به روایت میگذارد. چهره و ظاهر تکراری امیرعلی (گرایش او به اسلام چهره و ظاهرش را کاملاً و مطلقاً با پدرش متفاوت کرده است) و آزار او توسط نیروهای شیطانی در نخستین صحنه نمایش از همان ابتدا تکلیف نگاه و رویکرد نمایش با موضوع را روشن میکند و تماشاگر را به وضوح با داستانی از پیش مشخص و معلوم مواجه میسازد. بنابراین مهمترین کاستی نمایش مداحیان در حوزه انتخاب و پرداخت داستان، نگاه یکسویه و پرداخت خارج از بستر واقعگرایانه آن است که با شتابزدگی نوشته و اجرا شده است.
پیرنگ اصلی "به خواب من هم بیا" براساس روایتی جستجوگر و بر مبنای جستجو بنا شده که داود به بهانه تولید فیلم مستندش آن را آغاز میکند. اما این جستجو زمانی جذاب نشان میدهد که به کشف و مکاشفه بینجامد. اما آن چنان که از ابتدای روایت داستان مشاهده میشود، نتیجه این جستجو از پیش پیداست. در واقع آسیب مهم و جدی این نمایش حاصل افراط در پردازش باورها و همان یک جانبه نگریای است که پیشتر در مورد آن گفته شده است.
● شعارگرایی
بنابر آنچه که میتوان از داستان و نتیجه آن انتظار داشت، مداحیان روایتی را برای نمایشاش انتخاب کرده که کاملاً به نفع قهرمانان و به همان اندازه به ضرر ضد قهرمانهای داستان است و جالب آنکه ضد قهرمان تنها به دفاع از مذهب خود میپردازد. بنابراین نمیتوان انتظار داشت که داستان چالشهای جدی، واقعی و باور پذیری را برای پردازش در روایتاش در اختیار داشته باشد. پس همه آنچه که باقی میماند، باید در تأیید دیدگاههای پذیرفته شده و رد دیدگاههای مخالف باشد. به همین دلیل هم هست که روایت عملاً به سمت شعار و تقدسگرایی افراطی گرایش پیدا میکند و چیز زیادی برای تعقیب و درگیر سازی مخاطب با اجرا باقی نمیگذارد.
دیالوگها و گفتار متن نمایشنامه به گونهای نوشته شده که هیچ کارکردی در شناساندن شخصیتها ندارد و این نوع گفتار نمایشی حتی در نزدیک شدن به زبان امروزی جامعه مخاطبانش هم ناموفق است:
ـ داوود: این فیلمو میزارم برای نوهتون که براش حس نوستالژی به وجود بیاد!
ضعفهای داستان و ساختاری که یک جانبهنگر است، ضعفهای چالش داستانی را با خود به همراه آورده و زمانی که گروه تولید کننده یک نمایش به عمد از این دیدگاهشان طرفداری میکنند جای خالی چالشهای واقعی قصه خالی میماند و همه چیز سطحی و از پیش معلوم به نظر میرسد.
درست است که اهداف نمایش مداحیان براساس یک دیدگاه و باور مذهبی قابل پذیرش و مهم ترتیب یافتهاند، اما این اهداف زمانی به نتیجه خواهند رسید که در مبارزهای منطقی و باورپذیر و بدون حمایت مطلق، دیدگاه پردازشگر خودشان را به اثبات برسانند.
● گروه فرم و شرارت فرا واقعی
استفاده از گروه فرم و حرکت تقریباً جزء جدایی ناپذیر بسیاری از نمایشهای دینی است. نیروی فرا واقعی خیر و شر همواره در آثار کلاسیک مذهبی یا بهتر است بگوییم در تئاترهای قدیمی دینی همواره با استفاده از حرکت و فرم به نمایش درآمدهاند؛ اما استفاده از فرم در مورد چنین آثاری هیچگاه با خلاقیت یا حتی با طراحی حرکتهای تازه و جدید همراه نبوده است. همیشه نیروی شر در فضایی مه آلود و زیر نور سرخ باتلاق شخصیتهای خوبی را دچار عذاب کردهاند و نیروی خیر در لباسهای سفید و با چنگ و ساز آمدهاند و از سبدهایشان گل و ستاره به روی قهرمان ریختهاند!
مداحیان هم مثل دیگران در سرتاسر نمایشاش از این موارد استفاده کرده است. نور سرخ، مه و حرکات شیطانی و... در همه فصول و در مبارزه درونی امیرعلی برای تغییر مذهب همواره در "به خواب من هم بیا" مورد استفاده قرار گرفتهاند. ظاهراً هم اینگونه به نظر میرسد که این حرکتهای فرم گروهی با جذابیتهای جنبی و نیز با کمک موسیقی بعضاً به کمک اجرا آمدهاند و داستان را دست کم با تصاویر و حرکتهایی همراه کردهاند. البته موسیقی هم در این محدوده چندان بیتأثیر نبوده و دست کم بر جذابیتهای اجرا افزوده است.
● ویدئو در تئاتر
"به خواب من هم بیا" مثل بسیاری از آثار مشابهش به واسطه کاستیهای بسیاری که در همه حوزهها دارد، دست به کار استفاده از هر جذابیت و مؤلفهای میشود تا بلکه بتواند برای لحظاتی تماشاگرش را از فضای ساکن و ایستای داستان خارج کند. استفاده از تصویر البته در نمایش مداحیان به بهانه ساخت مستند توسط داوود توجیه شده، اما تصاویر ویدیویی چندان کاربرد مناسبی در نمایش ندارند و نه تنها به کمک تئاتر نمیآیند بلکه کاملاً مستقل عمل کرده مخاطب را از ایفای نمایش خارج میکنند.
در واقع یکی از مهمترین آسیبهای تئاتر ایرانی، نقل قول و روایت گذشته است. روایت خاطرات و باز تعریف گذشته عملاً هیچ ارتباطی با نفس درام ندارد، چه رسد به آنکه پایان و نتیجه این روایتهای انجام گرفته از پیش معلوم باشد. اما از این بدتر آن است که این گذشته با لحن و شیوهای کاملاً غیر تئاتری و توسط ویدئو بر روی صحنه روایت شود!
مهدی نصیری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست