یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

پرونیسم در آرژانتین


پرونیسم در آرژانتین

پرونیسم را همزمان حزب سیاسی چپ گرا, راست گرا, ملی گرا, فاشیست و نازیست هم خوانده اند و پوپولیسم چتری است که همه این گرایش ها را یک جا جمع کرده تا نماینده روح جمعی مردم آرژانتین باشد که برای خود حق سیادت بر مردم آمریکای جنوبی قائلند, همانگونه که امروز ونزوئلای هوگو چاوس چنین جایگاهی را از آن خود می داند پرونیست های حزب عدالتخواه, گرایش های چپ گرایانه تروتسکیستی و راست گرایانه فاشیستی را یک جا داشتند

در اغلب کشورهای جهان سوم که فاقد ساختار سیاسی- اندیشه‌ای حکومتی همه‌جانبه و کارآمد و نظام منسجم و توسعه‌یافته سیاسی هستند، یک شخصیت، خانواده یا حزب سیاسی محوری را می‌بینیم که همه تحولات سیاسی بر گرد شخصیت یا اندیشه آن می‌چرخد. به عنوان مثال در کشور چین این شخصیت مائو تسه‌دونگ و بعدا دنگ شیائوپینگ یا حزب کمونیست چین است که چنین نقشی را ایفا می‌کند.

در هند شخصیت و اندیشه مهاتما گاندی و خانواده نهرو یا حزب کنگره به مدت نزدیک به ۶۰ سال بر ساختار سیاسی کشور هند غالب بوده. مصر هنوز نتوانسته است پس از بیش از ۴۰ سال خود را از زیر سایه جمال‌عبدالناصر خارج کند. مالزی مهاتیر محمد، سوریه حافظ اسد، لیبی معمرقذافی از دیگر مثال‌های کثیر شخصیت رهبران دولت‌ها و احزاب است که ملت‌های خود را تا مدت‌های زیادی اسیر خود کرده است. کشور آرژانتین از نیمه دوم قرن بیستم تا زمان حاضر در زیر سایه تفکرات و سیاست‌های خوان دومینگو پرون و حزب سیاسی بر ساخته او یعنی حزب عدالتخواه قرار داشته است که به نام خود او حزب پرونیسم شناخته می‌شود. خوان پرون یک‌بار در تشریح برنامه‌ها و اندیشه‌‌هایش به «وضعیت سوم» Third position به عنوان راهی در میانه کاپیتالیسم و مارکسیسم اشاره کرده بود و شاید او اولین کسی است که پیش از آنتونی گیدنز به مفهوم راه سوم نزدیک شده بود. هرچند که عمل سیاسی او با راه سومی که از خلال اندیشه‌های گیدنز برمی‌آید فرهنگ‌ها فاصله دارد.

پرونیسم را همزمان حزب سیاسی چپ‌گرا، راست‌گرا، ملی‌گرا، فاشیست و نازیست هم خوانده‌اند و پوپولیسم چتری است که همه این گرایش‌ها را یک جا جمع کرده تا نماینده روح جمعی مردم آرژانتین باشد که برای خود حق سیادت بر مردم آمریکای جنوبی قائلند، همانگونه که امروز ونزوئلای هوگو چاوس چنین جایگاهی را از آن خود می‌داند. پرونیست‌های حزب عدالتخواه، گرایش‌های چپ‌گرایانه تروتسکیستی و راست‌گرایانه فاشیستی را یک‌جا داشتند.

در سال ۱۹۷۳ که خوان پرون پس از تبعیدی ۲۰ ساله از اسپانیا به کشورش برگشت، اتحاد ضدکمونیستی آرژانتین که ریاست آن را منشی شخصی پرون برعهده داشت، در فرودگاه بر روی تجمع جناح چپ‌گرای هواداران پرون آتش گشود و تعدادی را کشته و مجروح کرد،‌ اما هر دو شاخه چپ‌گرا و راست‌گرای حزب در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۹۷۳ پرون را یاری دادند تا برای بار دوم رئیس‌جمهور شود. دوره‌ای که یک سال بیشتر طول نکشید و با مرگ خوان پرون، بیوه او ایزابل پرون که معاون رییس‌جمهور بود به جای همسرش نشست تا نخستین رییس‌جمهور زن آرژانتین لقب بگیرد. ایزابل همسر سوم خوان پرون بود و پرون در دوره نخست ریاست‌جمهوری‌اش از سال ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۲ نیز همسر دومش اوا (اویتا) پرون را به این سمت گمارده بود.

خوان دومینگو پرون در سال ۱۸۹۵ در شهر لوبوس بوئنوس‌آیرس به دنیا آمد. او را فرزند نامشروع ماریوتو ماس‌پرون و خوانا سوسا می‌‌دانند که بعدا پیوند آنها به ازدواج انجامید. در ۱۶ سالگی به ارتش آرژانتین پیوست و در سال ۱۹۲۹ در سن ۳۴ سالگی برای نخستین بار با آئورلیا تیسون ازدواج کرد. اما زندگی مشترک این دو ۹ سال بیشتر ادامه نیافت و با مرگ همسرش به پایان رسید.

سرهنگ پرون از سال ۱۹۳۹ به عنوان وابسته نظامی آرژانتین ماموریت‌هایی را در کشورهای فرانسه، ایتالیا،‌ آلمان، یوگسلاوی، اسپانیا و مجارستان برعهده داشت و طبیعتا به خوبی با جریان‌های سیاسی- فکری این دوران اروپا آشنایی کاملی به دست آورده است. دوستی نزدیکی که با بنیتو موسولینی و دولت فاشیست ایتالیا داشت و همینطور پیوند عمیقی که با ژنرال فرانکو دیکتاتور اسپانیا برقرار کرد و ۱۰ سال از دوران تبعید سیاسی خود را در این کشور سپری کرد می‌تواند نشانه‌ای از تفکرات سیاسی او باشد.

او در سال ۱۹۴۳ نقش بارزی در کودتای نظامی علیه دولت محافظه‌کار غیرنظامی رامون کاستیلو داشت و در سال ۱۹۴۴ تا رده معاونت ژنرال ادلمیرو فارل، رئیس‌جمهور نظامی ارتقای مقام یافت و همزمان وزارت جنگ را هم عهده‌دار شد.

در سال ۱۹۴۵ زیر فشار نظامیان او از مقام خود برکنار شد و به زندان افتاد اما با تظاهرات گسترده هوادارانش از زندان آزاد شد و در این سال با همسر دومش اوا دوارته و پرون ازدواج کرد. زندگی مشترک با اویتا که از فعالان اتحادیه‌های کارگری بود بر محبوبیت این زوج ماجراجو افزود و طولی نکشید که توانست در سال ۱۹۴۶ به ریاست‌جمهوری آرژانتین برسد و همسرش را نیز به معاونت خود برگزیند. پرون در این سال‌ها شاید تحت تاثیر گرایش‌های فکری همسرش به تقویت طبقه کارگر و متحد کردن اتحادیه‌های کارگری و سندیکاها همت گماشت. اما سخنرانی‌های غرایش در تقویت ملی‌گرایی آرژانتین، دادن وعده‌های اقتصادی و بهبود وضع معیشتی مردم از او چهره‌ای را ترسیم کرد که بیش از آنکه به سوسیالیسم متمایل باشد، او را در رده سیاستمداران پوپولیست قرار داد.

خوان‌پرون در فاصله ۱۰ سالی که از ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۵ رئیس‌جمهور آرژانتین بود، برنامه‌های جسورانه صنعتی، نظامی، اقتصادی آرژانتین را پیش برد. در فاصله سال‌های ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۰ صنایع نظامی آرژانتین به حدی پیش رفت که توانست دو نوع هواپیمای جنگی پیشرفته بسازد. در سال ۱۹۵۱ خوان پرون اعلام کرد که کشورش برنامه‌ای هسته‌ای دارد تحت عنوان هیومون که از راه همجوشی به دست می‌آید و این برای نخستین بار در جهان اتفاق می‌افتاد. بلندپروازی‌های پرون مرزی نمی‌شناخت و قاعدتا باید از حمایت ژنرال‌ها هم برخوردار باشد. چرا که او هم از طبقه نظامیان و خونتا‌ها برخاسته بود. اما گرایش‌های سوسیالیستی او و حزبش، حساسیت‌های ارتش را برانگیخت تا این کودتاچی سابق در سال ۱۹۵۵ هدف کودتای نظامیان قرار گیرد و راهی تبعیدگاه شود.

او در سال ۱۹۷۳ دوباره به کشور برگشت و در انتخابات ریاست‌جمهوری همان سال شرکت کرد. پیروزی‌اش در انتخابات زیاد دوام نیافت و در سال ۱۹۷۴ با مرگ او در سن ۷۸ سالگی همسر سومش که همزمان معاون رئیس‌جمهور و رئیس سنا بود به ریاست رسید. ایزابل نیز همچون اویتا به جناح چپ حزب عدالتخواه تعلق داشت و همین وابستگی و قوت گرفتن گروه‌های مارکسیستی در این دوران، منجر به شکل‌گیری مخالفت‌‌های نظامیان شد و ایزابل اگرچه به این فشارها تن داد اما نتوانست از کودتای محتوم سال ۱۹۷۶ جلوگیری کند تا یکی از تاریک‌ترین دوران معاصر آرژانتین در فاصله سال‌های ۱۹۷۶ – ۱۹۸۳ شکل بگیرد.

● پرونیسم پس از پرون‌ها

پرونیسم در دوران هفت‌ساله حکومت نظامیان و جنگ کثیف زیر شدیدترین فشارهای سیاسی قرار داشت و نام بردن از پرون هزینه‌های فراوان داشت. البته خود خوان‌پرون و همسرش ایزابل هم در سرکوب مخالفان و سر به نیست کردن آنها در مظان اتهام قرار داشتند و در سال ۲۰۰۱ دادگاهی در آرژانتین، ایزابل پرون را به اتهام آدم‌ربایی تحت تعقیب قرار داد، اما از سال ۱۹۷۶ روند پرونیسم‌زدایی در کشور شدت و حدت یافت. اما از سال ۱۹۸۳ تدریجا پرونیست‌ها توانستند خود را سازماندهی کنند. در سال ۱۹۸۹ حزب عدالتخواه پرونیسم توانست در انتخابات ریاست‌جمهوری قدرت را قبضه کند و کارلوس منم مسلمان‌زاده سوری‌تبار از جناح راست این حزب به ریاست‌جمهوری انتخاب شد. کاروس منم در دوران ریاست‌جمهوری خود دو کارنامه متفاوت از خود به جا گذاشت، پیشرفت اقتصادی و فساد مالی. او در سیاست خارجی بیش از هر زمان آرژانتین را به آمریکا نزدیک کرد و کشورش را به متحد نزدیک ایالات‌متحده در آمریکای لاتین تبدیل کرد. روابط آرژانتین را با انگلیس که از زمان جنگ برای جزایر فالکلند (مالویناس) تیره شده بود، بهبود بخشید و در اردوگاه جهان غرب قرار گرفت. اما عملکرد او در درون حزب با مخالفت‌‌های زیادی مواجه شد. در سال ۲۰۰۳ و پس از بحران اقتصادی شدید ۲۰۰۱ آرژانتین که به بحران سیاسی در این کشور و برکناری فرناندو دلارائوس رئیس‌جمهور این کشور منجر شد نستور کرشنر از جناح چپ حزب پرونیست توانست پس از کناره‌گیری کارلوس‌منم از رقابت، پا به عرصه سیاست بگذارد و اگرچه با رای پایین به ریاست‌جمهوری انتخاب شود.

وی در این دوران توانست آرژانتین را از بحران اقتصادی و تورم لجام گسیخته و هرج‌ومرج سیاسی خارج سازد و به محبوبیتی دست یابد که می‌توانست زمینه‌ساز انتخاب مجدد وی به ریاست‌جمهوری در سال ۲۰۰۷ شود ولی در میان شگفتی‌ها، همسرش کریستینا فرناندز کرشنر را نامزد دستیابی به این مقام کرد تا این زوج سیاسی همچون سال‌های خوشبختی خوان پرون و همسرانش با هم کشور آرژانتین را بر سر پنجه‌های تدبیر خود بگردانند و آرژانتین نیز همچون کشورهای هند و پاکستان اداره شود که در آنها خانواده محور تشکیل حزب سیاسی و یک حزب خانوادگی تشکیل‌دهنده ساختار سیاسی کشور باشد.

مهران کرمی