جمعه, ۸ تیر, ۱۴۰۳ / 28 June, 2024
مجله ویستا

انقلاب اسلامی در ۲۸ سال


انقلاب اسلامی در ۲۸ سال

بدون تردید انقلاب ما ماهیت اسلامی دارد نگاهی به ریشه ها, شعارها و رهبری این انقلاب, هرگونه شکی در این زمینه را زائل می کند بنابراین اهداف این انقلاب همان اهداف کلی اسلام و همان اهداف انقلاب صدر اسلام به رهبری پیغمبر اکرم است

یک نهضت و حرکت اجتماعی برای آنکه بهتر و سریع تر به اهداف خود نائل شود باید هرچند وقت یک بار خود را ارزیابی کند و نقاط مثبت و منفی خویش را برشمرد و راه آینده را با چشم باز و در پرتو رفع نقایص بپیماید. انقلاب اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. باید انتقاد از خود کنیم و ببینیم آیا راه را درست پیموده ایم یا نه، اگر درست پیموده ایم در کجای راه قرار داریم و تا مقصد چقدر فاصله داریم و اگر درست نپیموده ایم چگونه باید به راه اصلی بازگردیم.

این ارزیابی و قضاوت، دو شرط اساسی دارد، یکی رعایت انصاف و خالی بودن از حب و بغض ها و برخورداری از تقوای الهی که به فرموده قرآن کریم موجب روشن بینی است و دیگر بهره مندی از اطلاعات کافی در زمینه های مختلف به طوری که ارزیابی تفصیلی انقلاب اسلامی از عهده یک شخص بیرون است و یک کار گروهی است. لذا این بنده با اذعان به فاقد بودن هر دو شرط به طور کامل، مدعی چنین ارزیابی نیست و این مقاله صرفاً یک ارزیابی اجمالی و کلی و نه تفصیلی و جزیی از انقلاب اسلامی در ۲۸ سال گذشته است، بدان امید که مقدمه و زمینه یی باشد برای آن کار بزرگ.

برای آنکه این ارزیابی صورت بگیرد ابتدا باید اهداف انقلاب اسلامی را بشناسیم. بدون تردید انقلاب ما ماهیت اسلامی دارد. نگاهی به ریشه ها، شعارها و رهبری این انقلاب، هرگونه شکی در این زمینه را زائل می کند. بنابراین اهداف این انقلاب همان اهداف کلی اسلام و همان اهداف انقلاب صدر اسلام به رهبری پیغمبر اکرم است. از این رو این انقلاب با هیچ انقلابی از انقلاب های قرون اخیر مانند انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب اکتبر روسیه و انقلاب فرهنگی چین قابل قیاس نیست و تنها با انقلاب صدر اسلام قابل مقایسه است.

اگر هدف های آن انقلاب ها را نیز دارد، در قالب و شکل اسلامی دارد. مثلاً آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و عدالت اجتماعی از اهداف انقلاب ماست اما در شکل و قالب اسلامی. پس اهداف این انقلاب به طور کلی در حاکمیت اسلام و اجرای احکام این آخرین پیام الهی و تحقق جامعه الگوی اسلامی در ایران و سپس سراسر جهان خلاصه می شود و به طور جزیی شامل چندین هدف می شود که اهم آنها عبارت است از؛ استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، عدالت اجتماعی، حاکمیت مردم، آزادی، حقوق زن، اخلاق و معنویت، پیشرفت علمی و صنعتی.

هر یک از این اهداف را می توان در چهار دوره مورد ارزیابی قرار داد؛ دوره پیروزی انقلاب اسلامی تا پایان جنگ، دوره سازندگی، دوره اصلاحات و دوره اصولگرایی، که به ترتیب، آنها را دوره اول، دوم، سوم و چهارم نامگذاری می کنیم.

● استقلال سیاسی

از استقلال سیاسی آغاز می کنیم. بدون تردید ایران، مستقل ترین کشور جهان از نظر سیاسی است. حتی امریکا به این حد از استقلال سیاسی نمی رسد زیرا مقدرات آن را صهیونیسم جهانی و کشور نامشروع اسرائیل معین می کند. ایرانً بعد از انقلاب، خود برای خود تصمیم می گیرد و از قدرت های بزرگ جهان و سفارتخانه های آنها در تهران متاثر نیست. این امر در هر چهار دوره انقلاب برقرار بوده است. تنها در سال های موسوم به اصلاحات که غربگرایان و مرعوبان غرب در نظام اسلامی راه پیدا کردند نشانه هایی از این گرایش و مرعوبیت دیده شد، گاهی دم از پیوستن به روند صلح خاورمیانه زدند و گاهی از لزوم برقراری رابطه با امریکا سخن راندند که به فضل خدا با درایت و آگاهی مردم چاره شد و در دوره اصولگرایی این انحراف زائل و بار دیگر عنصر حماسه توام با تدبیر در روابط با کشورهای خارجی حاکم شد.

● استقلال اقتصادی

در این زمینه انقلاب ما کارنامه خوبی ندارد. کافی است بدانیم که در سال ۷۹ ایران بزرگترین واردکننده گندم در جهان بوده است و بخشی از آن را گندم امریکا تشکیل می داد. در بخش اعظم این ۲۸ سال نظارت دقیق بر واردات و صادرات محصولات کشاورزی وجود نداشته و حمایت لازم از کشاورز ایرانی به عمل نیامده است. نمونه آن واردات بی حساب چای خارجی در سال های گذشته است. در صنعت خودروسازی پیشرفت هایی داشته ایم گرچه در مجموع سیاست مونتاژ دنبال شده و گاهی ناجی کمپانی های خارجی بوده ایم. در زمینه صادرات غیرنفتی آنچنان که شایسته انقلاب اسلامی است پیشرفت نداشته ایم و در باب استخراج میدان های نفتی گاه قرارداد هایی مخالف عزت و استقلال و منافع ملت ایران منعقد شده است. (قراردادهای بیع متقابل)

دوره اول انقلاب، صرف دفاع از انقلاب شد و بدیهی است که نمی توان از آن انتظار زیادی از نظر پیشرفت و استقلال اقتصادی داشت. همین مقدار که انقلاب توانست در مقابل نقشه های شوم دشمنان خود که مهمترین آنها جنگ تحمیلی بود مقاومت و کشور را اداره کند کار بزرگی بود و این نبود مگر به همت مردمی که انقلاب و نظام را از خود می دانستند. در این دوره جهاد سازندگی فعالیت های بسیار مفیدی در عمران و آبادانی روستاها از خود نشان داد.

در دوره سازندگی کارهای اساسی و زیربنایی خوبی در صنایع برق، راه، سدسازی و آبخیزداری، فولاد و آلومینیوم و پتروشیمی انجام شد و چرخ تولید به حرکت درآمد گرچه به دلیل شتاب در افتتاح برخی طرح ها ضرباتی نیز به اقتصاد کشور وارد شد.

دوره سوم انقلاب یعنی دوره بعد از خرداد ۷۶ را باید دوره کم توجهی به اقتصاد و کندی عمران و آبادانی نامید. در این دوره، به بهانه توسعه سیاسی بهای لازم به اقتصاد کشور داده نشد و فرصت طلایی بعد از دوم خرداد از نظر حمایت های مردمی، از دست رفت و به دلیل شدت یافتن گروه گرایی در نهادهای سیاسی کشور، وقت دولت و ملت صرف اختلافات بیهوده گروه های سیاسی شد. در دوره چهارم شعار عدالت، محور سیاست های اقتصادی قرار گرفته و تلاش خوبی برای عمران و آبادانی استان های مختلف و شهرهای کوچک برای کم کردن فاصله آنها با تهران و چند شهر بزرگ به کار می رود که می تواند منجر به کم شدن مهاجرت به تهران و شهرهای بزرگ دیگر شود و البته قضاوت درباره عملکرد اقتصادی این دوره در پایان آن مقدور خواهد بود.

● استقلال فرهنگی

استقلال فرهنگی از استقلال سیاسی و استقلال اقتصادی مهمتر است، بلکه پایه و اساس آنهاست. این جمله از استاد شهید مطهری مشهور است که «استعمار سیاسی و اقتصادی آنگاه توفیق حاصل می کند که در استعمار فرهنگی توفیق به دست آورده باشد.» اگر ملتی به فرهنگ و مکتب خود بدبین شد و در مقابل، فرهنگ و مکتب بیگانه در نظر او زیبا جلوه کرد، در واقع طوق بندگی آن بیگانه را به گردن خود آویخته است و از نظر سیاسی و اقتصادی نیز تحت سیطره او خواهد بود. از این رو برای استثمار یک ملت ابتدا اعتماد او را به داشته های معنوی خود سلب می کنند، آنگاه به راحتی وی را به دنبال خود می کشانند.

متاسفانه ظاهر دلفریب تمدن غربی و پیشرفت صنعت و تکنیک در آن سامان، باعث شده است که نزد عده یی نقاط ضعف فرهنگ غربی پوشیده بماند. و ناخودآگاه این گونه استدلال کنند که اگر فرهنگشان غلط بود به این پیشرفت های علمی و فنی نائل نمی شدند. بعضی خیال می کنند که چون تکنیک غرب برتر است پس نظام خانوادگی یا اقتصادی یا حکومتی آن نیز برتر است، در حالی که ده ها نقص در این نظام ها وجود دارد که فریاد فرزانگان آنها را بلند کرده است و اگر این نقایص وجود نمی داشت، پیشرفت علمی و صنعتی آنها نیز چند برابر بود.

البته پیدایش اومانیسم و انسان گرایی در غرب که انسان را محور جهان هستی می داند و ظهور این اندیشه که بهشت موعود را باید در همین جهان ایجاد کرد نه اینکه در انتظار آن بود و خوی برتری طلبی غربی، از عوامل پدیدآمدن این پیشرفت فنی بوده است و به همین جهت این پیشرفت که پشتوانه معنوی و الهی ندارد بلای جان بشر شده و تیغی است در کف زنگی مست و در راه ظلم و استثمار ملت های ضعیف به کار می رود.

در مقابل، انسان شرقی بیشتر به دنبال تکالیف خود بوده است تا حقوق خویش و هیچ گاه خود را محور جهان ندانسته و به فکر سیطره بر عالم نبوده است، لذا دنبال ابزار آن نیز نرفته و طبعاً از نظر علم تجربی و صنعت آنچنان پیش نرفته است گرچه در علوم الهی و فلسفی و انسان شناسی و اخلاق و معنویت و روش زندگی انسانی به مراتبی رسیده است که برای انسان غربی بسیار دوردست است.

نباید از این نکته غفلت کرد که برخی جریان های فکری در دنیای اسلام مانند تصوف و زهد به معنی دنیاگریزی و بی توجهی به عمران و آبادانی دنیا و برداشت غلط از رابطه میان دنیا و آخرت، از عوامل عقب ماندگی مسلمین در علوم تجربی بوده است.

به هرحال، انقلاب ما بیش از هر چیز یک انقلاب فرهنگی است و با فطرت خداجویی و خداآگاهی انسان ها سروکار دارد. به همین جهت بود که قلب های بسیاری از کارگزاران رژیم شاه را تسخیر کرد و این رژیم از درون تهی شد و چاره یی جز تسلیم نداشت.

مردم ندای امام خمینی را ندایی آشنا و ندای پیغمبر اسلام و امیرالمومنین و امام حسین تلقی کردند و به عنوان وظیفه شرعی وارد میدان شدند. انقلاب اسلامی تحولات فرهنگی جامعه ایران را به سرعت آشکار کرد. ارزش ها دگرگون و بالا و پایین شد، آن دسته از ارزش ها که در بالا قرار داشتند پایین آمدند و آن دسته که پایین بودند بالا رفتند. مال و ثروت و پست و مقام و تجددگرایی غربی از ارزش بودن افتاد و جای آن را ایمان و تقوا و علم و فداکاری و ایثار و جهاد و شهادت و عفت و پاکدامنی گرفت، درست همان تحولی که در صدر اسلام پدید آمد.

این وضعیت تا پایان جنگ به دلیل معنویت حاصل از شهادت ها و فداکاری ها و ایثارها و تصفیه نفسی که بعد از هر شهادتی برای جامعه پیدا می شود، بدون آنکه نیاز چندانی به تلاش های بازدارنده باشد به قوت خود باقی بود.

دکتر علی مطهری


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.