جمعه, ۸ تیر, ۱۴۰۳ / 28 June, 2024
مجله ویستا

نگاهی به اندیشه های اجتماعی و سجایای اخلاقی سعدی


نگاهی به اندیشه های اجتماعی و سجایای اخلاقی سعدی

سعدی شیرازی, بی تردید بزرگترین شاعری است كه بعد از فردوسی آسمان ادب فارسی را به نور خیره كننده خویش روشن ساخت و آن روشنی چنان بود كه هنوز پس از گذشت هفت قرن از تاثیر آن كاسته نشده است و این اثر تا پارسی برجاست همچنان برقرار خواهد ماند

سعدی شیرازی، بی‏تردید بزرگترین شاعری است كه بعد از فردوسی آسمان ادب فارسی را به نور خیره‏كننده خویش روشن ساخت و آن روشنی چنان بود كه هنوز پس از گذشت هفت قرن از تاثیر آن كاسته نشده است و این اثر تا پارسی برجاست همچنان برقرار خواهد ماند. زبان فصیح او زبان دل، و عشق و محبت او خود نشانه تمام عیاری است از «آدمیت‏» به همان معنی كه خود بیان كرده است.

درین مقام سخن گفتن از ترجمه احوال، مسافرتها، تحصیلات و حوادث ایام و هنر سعدی در پروراندن نثر مسجع زیبا و اشعار دلپذیر سهل و ممتنع و پند و اندرزهای دلنشین شاعر را به وقتی دیگر می‏گذاریم و تنها از سجایای اخلاقی شاعر، به كوتاهی، یاد می‏كنیم كه چكیده و حاصل عمر پربار اوست.

از احوال و شرح زندگانی او چندان اطلاعاتی در دست نیست چرا كه بدبختانه ایرانیان در ثبت احوال ابناء نوع خود مسامحه و سهل‏انگاری ورزیده‏اند چنان كه كمتر كسی از بزرگان ما جزئیات زندگانیش معلوم است و درباره شیخ سعدی مسامحه بجایی رسیده كه حتی نام او هم بدرستی ضبط نگردیده است.

این كه از احوال شیخ سعدی اظهار بی‏خبری می‏كنیم از آن رو نیست كه درباره وی سخن نگفته و حكایاتی نقل نكرده باشند، نگارش بسیار اما تحقیق كم بوده است و باید تصدیق كرد كه خود شیخ بزرگوار نیز در گمراه ساختن مردم درباره خویش اهتمام ورزیده، زیرا كه برای پروردن نكات حكمی و اخلاقی كه در خاطر داشته است‏حكایاتی ساخته و وقایعی نقل كرده و شخص خود را در آن وقایع دخیل نموده و از این حكایات فقط تمثیل را در نظر داشته است نه واقعیت را.

● سجایای اخلاقی سعدی

از جمله سجایای اخلاقی سعدی كه آن را در كمتر شاعر و نویسنده‏ای می‏توان یافت، شهامت او در بیان حقایق و لحن عتاب‏آمیزش در برابر حاكمان و قدرتمندان زمان و دنیاداران از خدابی‏خبر و زاهد نماهای بی‏بصر است. هر چند در میان آثار او قصایدی كه به سنت‏شاعران ستایشگر سروده شده است، اندك نیست، اما تفاوت این مدایح با سایر آثار مشابه در این است كه سعدی به رغم دیگر گویندگان مداح متملق، بجای چاپلوسی و مبالغه در اوصاف ممدوح، غالبا به عنوان ناصحی دلسوز و بیم‏دهنده، صاحبان زر و زور و تزویر را به بی‏ثباتی دنیا و زوال پذیری قدرتهای مادی و بدفرجامی ستمگران متوجه می‏كند و با تازیانه هوشیاری بخش ملامت و نصیحت، به تادیب ممدوحان خویش می‏پردازد و به دینداری و خداپرستی و عدالت و نیكوكاری دعوتشان می‏كند.

ایمان مذهبی و اعتقاد راسخ سعدی به مبانی دینی از قصاید غرا در توحید و اشعاری كه در بزرگداشت نبی‏اكرم‏صلی الله علیه وآله سروده است، بروشنی پیداست. او در عالم عشق‏ورزی به «عشق محمد و آل محمد» بسنده می‏كند

سعدی اگر عاشقی كنی و جوانی عشق محمدصلی الله علیه وآله بس است و آل محمدصلی الله علیه وآله (۱)

نیل به رستگاری و صفا را در پیروی از طریق پیامبر اسلام‏صلی الله علیه وآله می‏داند، چنان كه گفته است:

مپندار سعدی كه راه صفا

توان رفت جز از پی مصطفا (۲)

سعدی به خلق جهان كه همه یكسره نهال خدایند، مهر می‏ورزد. او مبشر صلح و بشردوستی است. در چشم انداز جهان‏آرمانی او، بنی آدم اعضای یك پیكر و در آفرینش از یك گوهرند و چون كرامت انسانی و آزادی او در نظرش اهمیت فراوان دارد، غایت آرزویش تفاهم میان ملتها و از بین رفتن خصومتها و كدورتها است و در این عرصه با احساس مسؤولیت و غمخواری نسبت‏به ناتوانان، خطاب به مصلحان و خیراندیشان، چنین سفارش می‏كند:

تو كز محنت دیگران بی‏غمی

نشاید كه نامت نهند آدمی

صرف‏نظر از مقام والای سعدی در هنر شاعری و نویسندگی كه «حد همین است‏سخنرانی و زیبایی را» اندیشه‏های بلند و عواطف لطیف و انسانی این متفكر بزرگ، آن اندازه در قلمرو زبان و ادبیات فارسی و آثار شاعران ایرانی و غیر ایرانی نفوذ كرده است كه نام وی را در زمره درخشانترین چهره‏های ادبی جهان ثبت نموده و روشناییهای آثارش را چراغی فراراه نسلهای آینده قرار داده است.

● مضامین اشعار سعدی

۱) خداپرستی و خضوع

در قلمرو شعر كهن فارسی، نخستین موضوعی كه از لحاظ ارزشهای اخلاقی اسلام، حائز اهمیت فراوان است، اندیشه یكتاپرستی و اعتقاد به توحید است كه غالبا با فروتنی عابدانه توسط گویندگان فرزانه و پاكدل ما اظهار شده است.

در بیشتر آثار منظوم كهن فارسی، موضوع خداپرستی و بحث صفات جلال و جمال خداوند به گونه‏ای هنرمندانه مطرح شده و شاعران موحد و حقیقت‏جوی گذشته، با اعتقاد به این كه: «اول العلم معرفهٔ الجبار» بر اصل و آغاز دانش‏ورزی اشارتها و تاكیدها كرده و با بهره‏وری از سرمایه بلاغت‏خویش به اثبات وجود پروردگار و توصیف مظاهر صنع او و بیان نظم و عظمت جهان هستی پرداخته و به رغم شیوه‏های خشك فلسفی و كلامی، با تنوعی دلپذیر و نحوه‏ای كه هم خردها را ارضا می‏كند و هم احساسات پاك را برمی‏انگیزد، افكار خویش را درباره آفریدگار جهان و اهداف آفرینش به زیباترین تعبیرات به نظم كشیده‏اند.

از ویژگیهای آثار گذشتگان ما كه حاصل اعتقاد راسخ آنان به خداوند است این كلام ارزنده پیامبر اكرم‏صلی الله علیه وآله می‏باشد كه فرمود: «كل امر ذی بال لم یبدء فیه ببسم الله فهو ابتر» (۳) هر كار مهمی كه با نام خداوند آغاز نشود ناقص و ناتمام خواهد بود. مشاهده می‏شود كه همه شاعران حقیقت‏جوی و از آن جمله سعدی شیرازی آثار خود را با یاد و نام مبارك خدا وستایشهای حكمت آمیز آغاز كرده است:

به نام خدایی كه جان آفرید سخن گفتن اندر زبان آفرید خداوند بخشنده دستگیر كریم خطابخش پوزش پذیر (۴)

شیخ اجل سعدی شیراز، به رهبران اسلام، بویژه امیرمؤمنان امام علی‏علیه‏السلام تاسی می‏كند; امام بزرگواری كه خود یكه‏تاز میدان ادب و سخنوری است و دیباچه نهج‏البلاغه شریفش با چنین كلماتی نغز در ستایش خداوند و وصف نعمتهای بیكران او آغاز شده كه «الحمدلله الذی لایبلع مدحته القائلون ولایحصی نعمآءهٔ العادون... سپاس خداوندی را سزاست كه ستایش گویندگان تا آخرین حد مبالغه وصف كمالش را كفایت نكند و روزی‏خواران از شمارش نعمتهای بی‏پایانش عاجز باشند و هر چه كوشند، یك از هزار آنها را سپاس نتوانند...

سعدی در شعر زیر شاهكاری خلق كرده كه از لحاظ زیبایی و شكوهمندی چونان تابلوهایی نفیس و رنگین است كه نقاشی هنرمند با قلم سحار خود بدانها جان بخشیده و در معرض دید صاحبدلان هوشیاری قرار داده است كه در نظرشان «هر ورقی دفتری است معرفت كردگار»:

... آن صانع قدیم كه بر فرش كائنات چندین هزار صورت الوان نگار كرد تركیب آسمان و طلوع ستارگان از بهر عبرت نظر هوشیار كرد بحر آفرید و بر و درختان و آدمی خورشید و ماه و انجم و لیل و نهار كرد الوان نعمتی كه نشاید سپاس گفت اسباب راحتی كه نشاید شمار كرد از چوب خشك میوه و در نی شكر نهاد وز قطره دانه درر شاهوار كرد مسمار كوهسار به نطغ زمین بدوخت تا فرش خاك بر سر آب استوار كرد اجزای خاك مرده به تاثیر آفتاب بستان میوه و چمن و لاله‏زار كرد توحیدگوی او نه بنی‏آدمند و بس هر بلبلی كه زمزمه بر شاخسار كرد ... لال است در دهان بلاغت زبان وصف از غایت كرم كه نهان آشكار كرد (۵)

سعدی این منادی توحید، گاه از زبان پرندگان، گلها، گیاهان و سایر موجودات كه همگی ستایشگر ذات حق هستند و به تعبیر قرآن «یسبح لله من فی السموات والارض والطیر صافات كل قد علم صلاته و تسبیحه‏». (۶)

سخنانی هشیاری‏بخش و عبرت‏آموز در قابل اشعار زیبا آورده است:

آفرینش همه تنبیه خداوند دل است دل ندارد كه ندارد به خداوند اقرار كوه و دریا و درختان همه در تسبیحند نه همه مستمعی فهم كند این اسرار خبرت هست كه مرغان سحر می‏گویند آخر ای خفته سر از خواب جهالت‏بردار تا كی آخر چو بنفشه سر غفلت در پیش حیف باشد كه تو در خوابی و نرگس بیدار (۷)

۲) ستایش شایستگان

ستایش از صاحبان فضیلت و معرفت و در واقع بزرگداشت مكارم اخلاقی و كرامت انسانی، خداپسندانه و خردپذیر است. چرا كه چنین ستایشها موجب تقویت و نشر ارزشهای معنوی و تحكیم حاكمیت دانش و اخلاق و ارزشهای والای انسانی در جامعه بشری می‏شود، همتهای عالی را می‏پرورد و استعدادهای حق جویان را برای كسب بزرگیها و اقدام به عمل صالح برمی‏انگیزد. ستایش از انبیا و اولیای دین و بزرگداشت آنان را از دیگر مزایای معنوی اشعار سعدی است. چنانكه در نعت رسول اكرم‏صلی الله علیه وآله می‏سراید:

ماه فرو ماند از جمال محمد سرو نباشد به اعتدال محمد قدر فلك را كمال و منزلتی نیست در نظر قدر با كمال محمد وعده دیدار هر كسی به قیامت لیله اسری شب وصال محمد آدم و نوح و خلیل و عیسی و موسی آمده مجموع در ظلال محمد عرصه گیتی مجال همت او نیست روز قیامت نگر مجال محمد ... سعدی اگر عاشقی كنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد (۸)

و آن گاه در نعت مولای متقیان، امیرالمؤمنین علی‏علیه‏السلام:

كس را چه زور و زهره كه وصف علی كند جبار در مناقب او گفته هل اتی زورآزمای قلعه خیبر كه بند او در یكدگر شكست‏به بازوی لافتی مردی كه در مصاف زره پیش بسته بود تا پیش دشمنان ندهد پشت‏بر غزا شیر خدای و صفدر میدان و بحر جود جانبخش در نماز و جهانسوز در دعا دیباچه مروت و سلطان معرفت لشكركش فتوت و سردار اتقیا فرد كه هر كسی به شفیعی زنند دست ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی (۹)

۳) بشردوستی و شفقت‏به همنوع

انسان‏دوستی و شفقت‏به همنوع و توصیه به مراعات حال محرومان و یاری كردن درماندگان و ناتوانان، گوهر دیگری است از گنجینه‏های عالم معنا كه از فروغش آثار سعدی رونق و جلایی جاودانه یافته است. ابیات فراوانی در این خصوص می‏توان شاهد آورد و مشهورتر و معروفتر ازهمه ابیات زیر است:

بنی آدم اعضای یك پیكرند كه در آفرینش ز یك گوهرند چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار تو كز محنت دیگران بی غمی نشاید كه نامت نهند آدمی

اندیشه‏های بشردوستانه سعدی كه از فروغ انسانیت آكنده است، متاثر از اصول اخلاقی و تربیتی مكتبی است كه از دیدگاه پیشوایان آن، جامعه انسانی به مثابه پیكره‏ای واحد است. چنان كه پیامبر اكرم‏صلی الله علیه وآله فرموده است:

«مثل المؤمنین فی توادهم و تراحمهم و تعاطفهم مثل الجسد اذا اشتكی منه عضو تداعی له سائر الجسد بالاسهر والحمی‏». (۱۰)

حال مردم با ایمان در دوستی با یكدیگر و شفقت نسبت‏به هم، حال پیكره‏ای است كه هر گاه عضوی از آن رنجور شود، دیگر اعضای آن كالبد با بی‏خوابی و تبداری با آن عضو همدردی می‏كنند.

و بر ساس این‏گونه جهان‏بینی متعالی است كه در برخی از منظومه‏های اخلاقی فارسی نظیر بوستان سعدی كه دنیایی است آكنده از بشردوستی و شفقت‏به همنوع، آنچه درخشندگی دارد نیكی و زیبایی است و كرامت و جوانمردی درخور تحسین.

به ایثار، مردان سبق برده‏اند نه شب زنده‏داران دل مرده‏اند كرامت جوانمردی و نان‏دهی است مقالات بیهوده طبل تهی است به معنی توان كرد دعوی درست دم بی قدم تكیه‏گاهی است‏سست (۱۱)

۴) گرامیداشت عقل، علم و عمل

عقل، علم و عمل سه سرمایه گرانبها هستند كه انسان با كاربرد و بهره‏برداری صحیح آنها راه تكامل و ارتقای معنوی و مادی خویش را هموار می‏سازد و سعادت دنیا و آخرتش را تامین می‏كند.

از دیگر مضامین ارزنده معنوی موجود در اشعار سعدی، گرانمایگی عقل و علم و عمل از دیدگاه این شاعر فرزانه است:

تمییز باید و تدبیر و عقل و آنگه ملك كه ملك و دولت نادان سلاح جنگ خداست (۱۲)

یا:

وجود تو شهری است پر نیك و بد تو سلطان و دستور دانا خرد هوی و هوس را نماند ستیز چو بینند سر پنجه عقل تیز

همچنین شیخ شیرین‏سخن در بزرگداشت علم می‏گوید:

داروی تربیت از پیر طریقت‏بستان كادمی را بتر از علت نادانی نیست

و همین طور در گرانمایگی عمل همی گوید:

سعدیا گر چه سخندان و مصالح‏گویی به عمل كار برآید به سخندانی نیست بار درخت علم ندانم بجز عمل با علم اگر عمل نكنی شاخ بی‏بری مردان به سعی و رنج‏به جایی رسیده‏اند تو بی عمل كجا رسی از نفس‏پروری نابرده رنج گنج میسر نمی‏شود مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد هر كو عمل نكرد و عنایت امید داشت دانه نكشت ابله و دخل انتظار داشت

و در جای دیگر می‏گوید:

شب گور خواهی منور چو روز از اینجا چراغ عمل برفروز گروهی فراوان طمع ظن برند كه گندم نیفشانده خرمن برند بر آن خورد سعدی كه بیخی نشاند كسی برد خرمن كه تخمی نشاند

۵) عفت‏گرایی و نفس‏كشی

سعدی در ابیاتی نفس اماره را عامل اصلی سقوط آدمی و صفات خردمندی، پارسایی وپاكدامنی را منجی او از سیه‏روزی می‏داند:

تو با دشمن نفس همخانه‏ای چه در بند پیكار بیگانه‏ای عنان بازپیچان نفس از حرام به مردی ز رستم گذشتند و سام وجود تو شهری است پر نیك و بد تو سلطان و دستور دانا خرد همانا كه دونان گردن فراز در این شهر گیرند سودا و آز رضا و ورع نیكنامان حر هوی و هوس رهزن و كیسه‏بر چو سلطان عنایت كند با بدان كجا ماند آسایش بخردان ترا شهوت و حرص و كین و حسد چو خون در رگانند و جان در جسد گر این دشمنان تربیت‏یافتند سر از حكم و رای تو برتافتند هوی و هوس را نماند ستیز چو بینند سر پنجه عقل تیز (۱۳)

۶) آزادگی و علو اندیشه

آزادگی و استغنای طبع نشانه شكوفایی شخصیت اخلاقی و تكامل روحی انسان است. از امام علی بن ابی‏طالب‏علیه‏السلام بیاموزیم كه فرمود: «لاتكن عبد غیرك و قد جعلك الله حرا...» (بنده غیر خود مباش، زیرا خداوند آزادت آفریده است.)

انسان ذاتا آزاد آفریده شده و به تعبیری دیگر دارای حریت تكوینی است و طبعا از تنگ‏نظریها و بردگیهای فكری گریزان و منزجر است و اگر زلال فطرت و سرشت اولیه‏اش از تیرگیهای رذایل حفظ شود و بتواند در سایه توانمندی عقل خویش آزمندیها را در خود مهار كند و از زرق و برقهای فریبای مادی و هر آنچه رنگ تعلق می‏پذیرد، دل بركند و از جهل خودخواهی و فزون طلبی‏های نابخردانه و اسارت نفس و فقر معنوی برهد، آزاده و مستغنی است.

سعدی در جای جای كلیات خویش نشانه‏های فراوانی دارد از تشویق و دعوت به آزادگی و استغنای طبع. وی آزادگی و استغنای طبع را در برابر آزمندی قرار می‏دهد و این كه صفات رضا، ورع و بلند همتی در شخص آزاده متظاهر می‏شود. از مضامین آموزنده و تحسین برانگیز شعر سعدی كه در جهان‏بینی و اندیشه‏هایش رنگی از عرفان اسلامی دیده می‏شود، آزادگی و علو طبع است:

قیمت‏خود به ملاهی و مناهی مشكن گرت ایمان درست است‏به روز موعود دست‏حاجت چو بری پیش خداوندی بر كه كریم است و رحیم است و غفور است و ودود

و همین‏طور در باب ششم بوستان در فضیلت قناعت‏حكایتی چنین به رشته نظم كشیده است:

یكی را ز مردان روشن‏ضمیر امیر ختن داد طاقی حریر ز شادی چو گلبرگ خندان شكفت بپوشید و دستش ببوسید و گفت چه خوب است تشریف میر ختن وز او خوبتر خرقه خویشتن گر آزاده‏ای بر زمین خسب و بس مكن بهر قالی زمین بوس كس (۱۴)

و باز می‏سراید:

گنج آزادگی و كنج قناعت ملكی است كه به شمشیر میسر نشود سلطان را طلب منصب خانی نكند صاحب عقل عاقل آن است كه اندیشه كند پایان را جمع كردند و نهادند و به حیرت رفتند وین چه دارد كه به حسرت بگذارد آن را آن بدر می‏رود از باغ به دلتنگی و داغ وین به بازوی فرخ می‏شكند زندان را چشم همت نه به دنیا كه به عقبی بنمود عارف عاشق شوریده سرگردان را گرت ز دست‏برآید چو نخل باش كریم ورت ز دست نیاید چو سرو باش آزاد دنیی آن قدر ندارد كه بر او رشك برند یا وجود و عدمش را غم بیهوده خورند نظر آنان كه نكردند بدین مشتی خاك الحق انصاف توان داد كه صاحبنظرند عارفان هر چه ثباتی و بقایی نكند گر همه ملك جهان است‏به هیچش نخرند

۷) استبداد ستیزی و مبارزه با ستم و ستمگر

موضوع استبدادستیزی و مبارزه با ظلم و ظالم در آثار شیخ اجل سعدی كه خود از جمله ستایشگران سلاطین بشمار می‏رود، به شكل و زبانی خاص متجلی است. در باب اول گلستان (در سیرت پادشاهان) ضمن داستانهایی دل‏انگیز و آموزنده استبدادستیزی خویش را بیان می‏كند:

«درویشی مستجاب الدعوه در بغداد پدید آمد، حجاج یوسف را خبر كردند، بخواندش و گفت: دعای خیری بر من بكن! گفت: خدایا جانش بستان! گفت: از بهر خدای این چه دعاست؟ گفت: این دعای خیرست، ترا و جمله مسلمانان را.

ای زبردست زیردست آزار گرم تا كی بماند این بازار؟ به چه كار آیدت جهانداری؟ مردنت‏به كه مردم آزاری؟! (۱۵)

سید محمد ثقفی

پی‏نوشتها:

۱- متن كامل دیوان شیخ اجل سعدی شیرازی به كوشش دكتر مظاهر مصفا، كانون معرفت تهران، ۱۳۴۰ ه . ش، ص ۶۹۴.

۲-كلیات‏سعدی،چاپ‏محمدعلی‏فروغی،.۳۰۲

۳- ر.ك: جامع الصغیر، سیوطی، احادیث‏شماره ۶۲۸۵-۶۲۸۴.

۴- بوستان سعدی (سعدی‏نامه)، تصحیح و توضیح دكتر غلامحسین یوسفی، تهران، خوارزمی، چ‏۲،۱۳۶۳ ه . ش، ص‏۳۳.

۵- متن كامل دیوان شیخ اجل سعدی شیرازی.

۶- سوره نور /۲۴.

۷- متن كامل دیوان شیخ اجل سعدی شیرازی، ص‏۶۹۹.

۸- همان، ص ۶۹۴.

۹- همان، ص‏۶۷۹.

۱۰- فیض القدیر، ۵/۵۱۴.

۱۱- بوستان (سعدی‏نامه) تصحیح و توضیح دكتر غلامحسین یوسفی، ص‏۸۹.

۱۲- گلستان سعدی (سعدی‏نامه)، تصحیح و توضیح دكتر غلامحسین یوسفی، تهران، خوارزمی، ص ۱۸۰.

۱۳- بوستان سعدی (سعدی‏نامه)، تصحیح و توضیح دكتر غلامحسین یوسفی، ص‏۱۵۳.

۱۴- همان، ص ۱۴۸.

۱۵- گلستان سعدی، تصحیح و توضیح دكتر غلامحسین یوسفی، ص‏۶۷.

۱۶- متن كامل دیوان شیخ اجل سعدی شیرازی، ص ۷۰۵.

۱۷- بوستان (سعدی‏نامه)، ص ۵۴.

۱۸- دكتر ذبیح‏الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، كتابفروشی ابن‏سینا، ج‏۳.

۱۹- دكتر غلامحسین یوسفی، دیداری با اهل قلم، ج‏۱.

۲۰- متن كامل دیوان شیخ اجل سعدی شیرازی، ص ۷۸۰.

مآخذ:

۱- فروغی، محمدعلی، كلیات سعدی، انتشارات علمی، تهران، ۱۳۳۰.

۲- زرین كوب، عبدالحسین; شعر بی دروغ، شعر بی نقاب، انتشارات علمی، تهران،۱۳۴۶.

۳- صفا، ذبیح‏الله، تاریخ ادبیات در ایران، انتشارات ابن‏سینا، تهران، ۱۳۳۲، ج‏۱.

۴- ریپكا، یان; تاریخ ادبیات ایران، ترجمه دكتر عیسی شهابی، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران، ۱۳۵۴.

۵- ای . زند، میخائیل، نور و ظلمت در تاریخ ادبیات ایران، ترجمه ح. اسدپور پیرانفر، پیام، تهران،۱۳۵۶.

۶- اقبال، عباس; تاریخ مفصل ایران - از استیلای مغول تا اعلان مشروطیت، تهران، ۱۳۱۲.

۷- دشتی، علی، قلمرو سعدی، انتشارات كیهان، تهران، ۱۳۳۸.

۸- یوسفی، غلامحسین; بوستان سعدی، انتشارات انجمن استادان زبان و ادبیات فارسی، تهران،۱۳۵۹.

۹- شریعتی، علی; تاریخ و شناخت ادیان، انتشارات تشیع، تهران،۱۳۵۹.

۱۰- رزمجو، حسین; شعر كهن فارسی در ترازوی نقد اخلاق اسلامی، ج دوم، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد،۱۳۶۶.

۱۱- ماهنامه ادبی ادبستان، سال اول، شماره نهم، شهریور۱۳۶۹.

منبع: فصلنامه مشكوهٔ، شماره ۵۱


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.