پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
مرد تنها
مسعود کیمیایی در آستانه هفتاد سالگی هنوز هم فیلم میسازد. هنوز به سینما اعتقاد دارد و هنوز هم قهرمانان زخم خورده خودش را تنها نگذاشته است. شاید خلاصه داستان تازهترین اثرش «جرم» شرح حال کامل سینمای او و شخصیتش باشد: مردی که نمیخواهد از عقیدهای که دارد، تخطی کند. او بیش از چهار دهه در متن سینمای ایران حضور داشته و فیلم ساخته است. کیمیایی همواره همراه اثرش بوده و مجموعه گفتهها و مصاحبههایش در کنار فیلمهایش از او شخصیتی کاریزماتیک ساخته است. او بدون شک بزرگترین قربانی سوءتفاهمهای رایج در جامعه ما بوده است. هیچگاه نگاه متعادل و درستی به سینما و شخصیت او نشد. یا باید در خیل علاقه مندان بیچون و چرایش باشی و یا بدون هیچ دلیل منطقی به صف مخالفانش بپیوندی. البته که خود کیمیایی در این بازی بیجهت شرکت کرد و با تاییدها و تکذیبهایگاه و بیگاهش زمینه را برای سوءتفاهمها بیشتر کرد.
اما فارغ از تمام این صحبتها مسعود کیمیایی به خاطر خلق چند شاهکار بیبدیل جایگاهی بسیار بزرگ در تاریخ سینمای ایران دارد. او با حضور در گروه دستیاری فیلم قهرمانان به کارگردانی ژان نگولسکو و دستیاری خاچیکیان در فیلم خداحافظ تهران وارد سینما شد و تا به حال بیست و پنج فیلم ساخته است. فیلمهای کیمیایی در پیش ازانقلاب آثار جریان سازی بودند. او با ساختن «قیصر» در سال ۴۸ همراه با «گاو» مهرجویی و «آرامش در حضور دیگران» تقوایی موج نوی سینمای ایران را به راه انداختند. «گوزنها» که شاید سیاسیترین فیلم تاریخ سینمای ایران باشد، تاثیرات سیاسی عجیبی بر موج انقلاب و مردم داشت. در «سفر سنگ» حتی وقوع انقلاب هم پیش بینی میشود. او در دومین فیلمش «قیصر» توانست با طیفهای مختلفی از مخاطبان ارتباط برقرار کند. اثری که هر کس با هر درجه از دریافت همراهش شد. «قیصر» به نقطه تلاقی میان سینمای عامه پسند و سینمای جدی وتامل برانگیز تبدیل شد.
در واقع این فیلم دسته بندیهای رایج در سینمای ایران را دستخوش تغییر کرد. «قیصر» پیش از هر چیز یک فیلم خوب و بزرگ است و نمیخواهد که در دو سر این دو قطب بایستد. راز ماندگاریش هم به خاطر همین نکته است. با «قیصر» جهان کیمیایی شکل گرفت. جهانی که در آن قهرمانی زخم خورده در پی آن است که انتقام خودش را از جامعه بیرحم پیرامونش بگیرد. این مردانگی و فاعلیت در سینمای آن زمان ما چنین تبلور درخشانی نداشت. با «گوزنها» بود که یکی از مهمترین بن مایههای آثار کیمیایی شکل گرفت: رفاقت مردانه. کارنامه کاری دهه ۵۰ کیمیایی با فیلم «خط قرمز» پایان میگیرد. سینمایی که مستقیما در راستای آرمانهای اجتماعی- سیاسی قرار میگیرد و به انقلاب ختم میشود. فیلمهای دهه ۶۰ مسعود کیمیایی حاصل یک دوران گذار است. «تیغ وابریشم» اولین فیلم بعد از انقلاب اوست. فیلمی که در پی موج فیلمهای مواد مخدری ساخته شد. فیلم به اثر موفقی تبدیل نشد و تنها یک پله از فیلمهای مشابهش بالاتر ایستاد. در پی این جستوجوهای کیمیایی برای دستیابی به زبانی تازه «سرب» ساخته شد. نگاه خاص و هوشمندانه کیمیایی این اثر را به یکی ازبهترین آثار کل کارنامهاش بدل کرد.
اثری که با ادای دینهای مستقیمش به فیلمهای گنگستری، با فضا سازی عالی و موسیقی بینظیرش همراه با بازی درخشان مرحوم هادی اسلامی هنوز هم جذابیتهایش را حفظ کرده است. «دندان مار» و «گروهبان» مستقیما به آثار و تبعات جنگ میپرداختند و هردو صراحت گمشده آثار قبل از انقلاب کیمیایی را داشتند. دندان مار هم به خاطر موضوع جذاب و پرداخت صحیحش به سند قابل اعتنایی از یک دوره خاص بدل شد. «ردپایگرگ» بهترین پایان برای سینمای دهه ۶۰ کیمیایی بود. حالا او توانسته بود میان حرفها و دغدغههای اجتماعی و ساختار سینمایی وعشق وعلاقهاش به فیلمهای بخصوص وسترن تعادل برقرار کند. کیمیایی دهه ۷۰ را با فیلم بد وبی ربط «تجارت» آغاز کرد. فیلمی در مورد مهاجرت که به خاطر پرداخت دم دستی و شعارهایش به ضعیفترین اثرش تبدیل شد. اما کیمیایی با ساخت «ضیافت»توانست باز هم به آن دنیای مردانه و رفاقتهایش نزدیک شود. یک سوم ابتدایی فیلم بدون شک پر حس وحالترین لحظههای سینمایی بعد از انقلاب او را رقم زدند. «سلطان»، به نوعی بازسازی رضا موتوری بود. فریبرز عرب نیا به بازیگر ثابت کارهای کیمیایی بدل شده بود.
سلطان فیلم نسبتا موفقی در کارنامه کیمیایی شد. مرسدس، فریاد و اعتراض فیلمهای بعدی او در دهه ۷۰ بودند. فیلمهایی که ایدههای تک خطی خوبی داشتند اما در اجرا اصلا در نیامده بودند. گرچه مرسدس و اعتراض مثل تمام آثار کیمیایی خالی از لحظات خوب نبودند. کیمیایی به مدت چهارسال به خاطر مهاجرت و مسائل دیگر فیلم نساخت تا سال ۱۳۸۲ که سربازهای جمعه را روانه پردههای سینما کرد. کیمیایی با این فیلم و حکم، رئیس (۱۳۸۵) وارد دهه جدید و سبکی جدید در کارنامهاش شد. گرچه سربازهای جمعه فیلمنامه به شدت مغشوش و چند پارهای داشت، اما استفاده فراوان از نماد و اسطورهپردازی در این فیلم در کارنامه کیمیایی تا به این حد پررنگ نبود. حکم پیوند دوباره کمیایی با سینمای گنگستری بود و باز هم به خاطر عشق فراوان او به سینما نتیجه نسبتا خوبی داشت. اما محاکمه در خیابان، با همکاری اصغر فرهادی فیلمنامهنویس و کارگردان موفق چند سال اخیر سینمای ایران نوشته شد.
فیلمی که در عین به روز بودن تمام نشانههای سینمای کیمیایی را از قبیل رفاقت و ناموسپرستی و خیانت را یکجا در خود داشت. فیلمی عمیقا تیره اما سرشار از درد که حاصل یک عمر تجربه کیمیایی بود. حالا همگی منتظر «جرم» هستیم. فیلمی که در فضای پیش از انقلاب میگذرد. فیلمی که در ادامه راه محاکمه در خیابان در حکم بازگشت به ریشههاست. مسعود کیمیایی انواع واقسام تهمتها و افتراها را به جان خریده است اما عقیدهاش را با هیچ چیزی تاخت نزده است. او مرد تنهاست. مردی که همیشه به رفاقت و جمع فکر میکند. به احترام این مرد بزرگ میایستیم و تنهاییمان را با تنهاییهایش تقسیم میکنیم...
بهنام شریفی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست