سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

نجوم


نجوم

یونانیان عقیده داشتند كه زمین به شكل كره است فیثاغورس اولین كسی بود كه كروی بودن زمین را در سال ۵۲۵ قبل از میلاد بیان كرد اما نخستین استدلال ها در مورد كروی بودن زمین منصوب به ارسطو است

یونانیان عقیده داشتند كه زمین به شكل كره است. فیثاغورس اولین كسی بود كه كروی بودن زمین را در سال ۵۲۵ قبل از میلاد بیان كرد. اما نخستین استدلال ها در مورد كروی بودن زمین منصوب به ارسطو است. وی در كتاب در باره ی افلاك نوشت، زمین جسمی كروی است و نه یك سطح صاف و برای این ادعا دو دلیل آورد.

نخست آنكه او دریافته بود كه ماه گرفتگی به دلیل قرار گرفتن زمین بین ماه و خورشید است، چون سایه زمین بر روی ماه همواره گرد است، پس زمین باید كروی باشد كه سایه اش دایره می شود.

دومین دلیل این بود كه یونانیان طی سفرهای خود متوجه شده بودند كه ستاره شمال، در مناطق جنوبی پایین تر از نواحی شالی در آسمان ظاهر می شود، و چ.ن ستاره شمال بر فراز زمین ظاهر می شود، این جابجایی تنها در صورتی می تواند رخ دهد كه زمین كروی باشد.

ارسطو به محاسبه محیط دایره استوا پرداخت و رقم چهارصد هزار استادیم را به دست آورد كه با احتساب هر استادیوم یكصد و هشتاد متر، رقم به دست آمده تقریباً دو برابر رقم پذیرفته شده ی كنونی است.

ارسطو عقیده داشت كه زمین ثابت و مركز جهان است و خورشید، ماه و سیارات و ستارگان در مدارهای كروی دور زمین می چرخند و بیش از پیش به تثبیت این عقیده یونانیان پرداخت كه كره شكل كامل است.

آریستاخوس، ریاصیات را در نجوم به كار برد. وی با استفاده از ابزاهای ابتدایی در حدود ۲۸۰ قبل از میلاد به محاسبه فاصله ی زمین و خورشید پرداخت. آریستاخورس متوجه شد كه انحنای سایه زمین، وقتی از ماه می گذرد می بایستی ابعاد نسبی زمین و ماه را نشان دهد. وی پس از محاسبه ی فاصله زمین و ماه و تشكیل مثلث قایم الزاویه فرضی، هنگامیكه ماه در تربیع اول بود، فاصله زمین تا خورشید را تعیین كرد.

بنظر وی خورشید تقریباً بیست برابر دور تر از ماه قرار داشت. هرچند ارقام به دست آمده درست نبود، ولی آریستاخورس نتیجه گرفت كه خورشید باید حداقل هفت برابر بزرگتر از زمین باشد. وی با غیر منطقی بودن گردش خورشید بزرگ به دور زمین كوچك، نظر داد كه زمین باید به دور خورشید بگردد. البته نظر آریستاخورس پذیرفته نشد. چون وی نظریه خورشید مركزی منظومه شمسی را ارایه داد، امروزه به عنوان كپرنیك عهد باستان شناخته می شود.

اراتستن در حدود ۲۴۰ قبل از میلاد متوجه شد كه روز اول تابستان در آسوان، خورشید در بالای سر است و در اسكندریه كه ۸۰۰ كیلومتر با آن فاصله دارد، در بالای سر نیست. وی نظر داد كه سطح زمین باید نسبت به خورشید، انحنا داشته باشد.

وی با استفاده از طول سایه ای كه هنگام ظهر اول تابستان در اسكندریه تشكیل می شود، و مقایسه ی آن با طول سایه در روز اول تابستان در آسوان و با استفاده از هندسه خطوط مستقیم، انحنای زمین را با فرض كروی بودن آن حساب كرد. در نتیجه محیط و قطر زمین را تعیین كرد. ارقامی كه آراتستن به دست آورد، ۱۲۸۰۰ كیلومتر برای قطر زمین و چهل هزار كیلومتر برای محیط زمین بود كه تقریباً با اعداد مورد قبول امروزی مطافقت دارد.

هیپارخوس در حدود ۱۵۰قبل از میلاد و با استفاده از روش آریستارخوس به محاسبه فاصله ی زمین و ماه پرداخت. وی فاصله زمین تا ماه را سی برابر قطر زمین به دست آورد. اگر قطر زمین را مطابق رقم اراتستن در نظر بگیریم، فاصله زمین تا ماه كه هیپارخوس حساب كرد برابر ۳۸۴۰۰۰ كیلومتر می شود كه تقریباً درست است.

همچنین هیپارخوس گزارشی از انحراف ماه و خورشید از حركت دایره ای داد است. چون ماه در مدار خود به دور زمین گاهی در شمال استوا و گاهی در جنوب استوا است، سبب این انحراف می گردد.

هیپارخوس با اشاره به این امر بدون ذكر دلیل، اظهار داشت كه این انحراف سبب می شود كه خورشید در هر سال حدود پنجاه ثانیه قوسی در سمت راست مشرق به نقطه اعتدال می رسد. چون به این ترتیب در هر سال نقطه اعتدال جلوتر می آید، هیپاهرخوس این تغییر مكان را تقدیم اعتدالیون نامید كه هنوز هم به همان نام شناخته می شود.

اخترشناسان بعدی از هیپارخوس تا بطلمیوس حركات اجرام آسمانی را بر مبنای این نظر مورد مطالعه قرار دادند كه زمین ساكن و مركز جهان است. ماه در ۳۸۴۰۰۰كیلومتری آن و اجسام دیگر آسمانی دورتر و در فاصله ای نامعین از آن هستند.

چون دایره را منحنی كامل می پنداشتند، نتیجه می گرفتند كه تمام اجرام آسمانی بایستی در مسیرهای دایره ای به دور زمین بچرخند. اما مشاهدات آنها كه از كشتیرانی و تدوین تقویم برخاسته بود، نشان می داد مسیر سیاره ها دایره های كاملی و ساده ای نیستند. بنابراین هنگامیكه بطلمیوس دستگاه زمین مركزی خود را تنظیم كرد، مسیر سیاره ها را در تركیبی از دایره های پیچیده نشان داد.