چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
زندگینامه خداوندگار مگس ها
انتشارات فابر و فابر هفته گذشته نخستین زندگینامه ویلیام گولدینگ نویسنده انگلیسی برنده نوبل و خالق رمان مشهور «خداوندگار مگس ها» را که در ۱۹۹۳ در ۸۱سالگی درگذشت، در نزدیک به ۶۰۰ صفحه منتشر کرد. کتاب «ویلیام گولدینگ؛ نویسنده خداوندگار مگس ها» را جان کری استاد ادبیات دانشگاه آکسفورد و منتقد برجسته انگلیسی با استفاده از آرشیو و خاطرات منتشرنشده گولدینگ نوشته است. جان کری مولف کتاب های تحقیقی درباره جان دان، دیکنز و تکری است و کتاب مشهوری با عنوان «روشنفکران و توده ها» دارد.
او ویراستار برخی از مجموعه های انتشارات فابر است. گناهکاری ذاتی انسان از دغدغه های گولدینگ بود و اعتقاد داشت هیولایی در وجودش لانه کرده است. به نظر جان کری همین نفرت از خود در کانون نوشته های گولدینگ نیز وجود داشت و او بذر همه گناهان را در دل خود می دید. در خاطرات منتشرنشده اش با عنوان «مردان، زنان و اکنون» اعتراف می کند در جوانی سعی کرده به دختر نوجوانی به نام دورا تعرض کند، از مرگ یکی از همکلاسی های مدرسه اش خوشحال شده، از پسرش که با پای چنبری به دنیا آمده بدش می آمده، وقتی معلم مدرسه بوده شاگردانش را به جان هم می انداخته تا ببیند وقتی به آنها آزادی بیشتری می دهد چه اتفاقی می افتد و به طور کلی آدمی ضعیف کش و دگرآزار بوده است. جایی گفته؛ «همیشه نازی ها را درک می کردم چون خودم هم ذاتاً از همان قماشم.» ولی واقعیت این است که غیر از آنکه همسرش را مجبور کرده آثار یونگ را بخواند تا بتواند درباره خواب هایش با او صحبت کند، قساوت خاصی از او سر نزده. همسری وفادار، پدری مهربان، افسری شجاع و معلمی خوب و دلسوز بوده. عقده های گناه گولدینگ بیمارگونه و تا حدی مبالغه آمیز است. خیلی ها ممکن است تصورات خشن داشته باشند بی آنکه در عمل به کسی آسیب برسانند.
گولدینگ مشروبخوار قهاری بود و در اواخر عمر که زیاد مست می کرد، رفتارهای ناشایستی از او سر می زد. از این جهت شاید زندگینامه او به قلم نویسنده یی نامناسب می توانست به آسانی به اسباب خنده و استهزا بدل شود. خوشبختانه جان کری هنگام نوشتن زندگینامه گولدینگ از این وجه عجیب شخصیت او و همچنین از درخشش داستان هایش آگاه است. نگاهی موشکاف و قلمی درخور موضوع دارد و نوشته اش طنزآلود، بزرگوارانه و انسانی است. گولدینگی که لابه لای صفحات این زندگینامه می بینیم، انسانی سرشار از تناقض است. در عین آنکه عارفی سرسخت است و صحبت درباره قدیسان را به هر چیز دیگری ترجیح می دهد، آدمی معمولی است. به طرز رقت باری خجالتی است و در عین حال از سخنرانی کردن و تشویق شدن بدش نمی آید. شاید خیالات مختلف او را دچار سرگیجه کند، ولی در نوشتن رمان تواناست.
ویلیام گولدینگ در ۱۹۱۱ در کورنوال به دنیا آمد و در دانشگاه آکسفورد در رشته ادبیات انگلیسی تحصیل کرد. در ۱۹۳۵ بعد از پایان تحصیل دفتری از اشعارش را منتشر کرد. پس از آن مدتی به تدریس مشغول بود و از۱۹۴۰ به مدت شش سال در خدمت نیروی دریایی سلطنتی انگلستان بود. بعد از جنگ بار دیگر به تدریس پرداخت و نوشتن را دوباره شروع کرد. در سپتامبر ۱۹۵۳ دست نوشته یی را برای انتشارات فابر و فابر در لندن فرستاد که ابتدا یکی از ارزیاب های این ناشر آن را رد کرد، ولی کمی بعد ویراستار تاز ه کاری آن را پسندید. این رمان با اندکی جرح و تعدیل در سپتامبر ۱۹۵۴ با عنوان «خداوندگار مگس ها» به چاپ رسید و با استقبال منتقدان روبه رو شد.
پس از آن، به فاصله کمی رمان های «وارثین»، «مارتین گوش بر» و «سقوط آزاد» را منتشر کرد. مضمون همه این رمان ها خشونت افسارگسیخته انسان است که گولدینگ در بافت های تاریخی و مکان های مختلف به آن می پردازد. در رمان بعدی اش «تاریکی قابل رویت» (۱۹۷۹) سعی کرد برای این ظلمت اخلاقی که در بیشتر داستان هایش مطرح می شود راه حلی بیابد. گولدینگ در بسیاری از آثارش به مفهوم گناهکاری ذاتی انسان می پردازد و در داستان های غالباً تمثیل گونه او اشاره های متعددی به ادبیات کلاسیک، اساطیر و نمادهای مذهبی وجود دارد. هیچ خط مشخصی (مگر یک نوع بدبینی اساسی نسبت به نوع بشر) در رمان های او مشترک نیست و هر کدام موضوع و تکنیک متفاوتی دارند. با این حال مکان رمان هایش معمولاً جوامع بسته یی مثل جزیره، دهکده ، صومعه، کشتی روی دریا یا دربار فرعون است.
در ۱۹۸۰ رمان «آیین های سفر» جایزه بوکر را برای گولدینگ به ارمغان آورد و در ۱۹۸۳ نیز جایزه نوبل ادبیات را گرفت. «خدای عقرب»، «مناره»، «آتشی در اعماق» و«آدم های کاغذی» از دیگر رمان های او هستند. گولدینگ در ۱۹۵۸ نمایشنامه «پروانه برنجی» را منتشر کرد و دو مجموعه مقاله با عنوان های «دروازه های داغ» (۱۹۶۵) و «هدف متحرک» (۱۹۸۲) نیز از او منتشر شده است.
ویلیام گولدینگ با «خداوندگار مگس ها» به شهرت رسید و تاکنون دو فیلم و یک نمایشنامه بر اساس این رمان ساخته شده است. «خداوندگار مگس ها» درباره مبارزه یی ناموفق با خشونت و جنگ است و پیچیدگی و شکنندگی تمدن را نشان می دهد. در این روایت قوی یک دسته شاگرد مدرسه انگلیسی که در پی سانحه یی هوایی در جزیره یی سرگردان می شوند، به کارهای وحشیانه رو می آورند. در یک حساب سرانگشتی «خداوندگار مگس ها»- که تنها ۲۵ میلیون نسخه از آن به زبان انگلیسی چاپ شده- احتمالاً ۱۰ برابر بقیه رمان های گولدینگ روی هم فروش کرده است.
گولدینگ از اینکه این رمان زندگی او و آثارش را تحت الشعاع قرار داده بود ناراحت بود و بعدها پس از بازخوانی آن گفت به نظرش رمان ملال آور و خامی است و زبانش هم چنگی به دل نمی زند. با وجود این، «خداوندگار مگس ها» برای گولدینگ در حکم حساب سپرده بود. از اوایل دهه ۱۹۶۰ که این رمان در فضای ضدجنگ در دانشگاه های امریکا گل کرد، گولدینگ دیگر هرگز مجبور نشد کار کند.
مژده دقیقی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست