دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

جابجایی در قدرت


جابجایی در قدرت

خلاصه کتاب جابجایی در قدرت دانایی, ثروت و خشونت در آستانه قرن بیست و یکم جابجایی در قدرت اوج تلاش بیست و پنج ساله ای است برای معنی بخشیدن به تغییرات گیج کننده ای که ما را به سوی قرن بیست و یکم سوق می دهد قدرت به خودی خود نه خوب است و نه بد قدرت وجه اجتناب ناپذیر هر رابطه انسانی است و بر هر چیزی مثل شغلهایی که داریم, ماشینی که داریم و اثر می گذارد

خلاصه کتاب جابجایی در قدرت (دانایی، ثروت و خشونت در آستانه قرن بیست و یکم) - جابجایی در قدرت اوج تلاش بیست و پنج ساله ای است برای معنی بخشیدن به تغییرات گیج کننده‌ای که ما را به سوی قرن بیست و یکم سوق می دهد.قدرت به خودی خود نه خوب است و نه بد. قدرت وجه اجتناب ناپذیر هر رابطه انسانی است و بر هر چیزی مثل شغلهایی که داریم، ماشینی که داریم و .... اثر می گذارد.

● نام کتاب: جابجایی در قدرت

(دانایی، ثروت و خشونت در آستانه قرن بیست و یکم)

▪ نویسنده: الوین تافلر

ـ مترجم: شهیندخت خوارزمی

ـ تلخیص: سیده مریم بهره بر

● بخش اول

▪ جابجایی در قدرت

جابجایی در قدرت اوج تلاش بیست و پنج ساله ای است برای معنی بخشیدن به تغییرات گیج کننده‌ای که ما را به سوی قرن بیست و یکم سوق می دهد.

قدرت به خودی خود نه خوب است و نه بد. قدرت وجه اجتناب ناپذیر هر رابطه انسانی است و بر هر چیزی مثل شغلهایی که داریم، ماشینی که داریم و .... اثر می گذارد. در واقع ما محصول قدرت هستیم. قدرت کمتر از همه درک شده است در حالی که بیش از همه اهمیت دارد، بویژه برای نسل ما.

زیرا عصر ما سپیده دم عصر جابجایی در قدرت است. ما در لحظه ای زندگی می کنیم که کل ساختار قدرتی که جهان را یکپارچه نگاه می داشت، اکنون در حال فروپاشی است. ساختاری از بنیان متفاوت در حال شکل گیری است و این در هر سطحی از جامعه بشری در حال اتفاق است. در اداره سوپرمارکت، بانک، دفتر مدیران اجرایی و ... الگوهای قدیمی قدرت در طول خطوط عجیب تازه ای دارند ترک بر می دارند. برخوردهای قومی و نژادی چندین برابر می شوند. مدیر اداره و سرپرستی که در کارخانه کار می کند، هر دو پی می برند که کارکنان و کارگران دیگر مثل گذشته کورکورانه از دستور آنها پیروی نمی کنند. این فروپاشی شیوه قدیمی اقتدار و قدرت در کسب و کار و زندگی روز مره، درست در لحظه ای در حال شتاب گرفتن است که ساختارهای قدرت جهانی نیز در حال فروپاشی است. از پایان جنگ جهانی دوم به این سو، دو ابرقدرت مثل دو غول کره زمین را عرصه تاخت و تاز خود قرار داده بودند. هر یک متحدان و ماهواره ها و گروههای تشویق کننده خود را داشتند. هر کدام دیگری را متعادل می ساخت: موشک در برابر موشک، تانک در برابر تانک، جاسوس در برابر جاسوس. البته امروزه این بازی موازنه به پایان رسیده است. در نتیجه هم اکنون در نظام جهانی سیاهچالهایی در حال دهان گشودن هستند. جابجایی در قدرت صرفاً قدرت را انتقال نمی دهد بلکه شکل آن را دگرگون می سازد.

● پایان امپراتوری

همه مردم جهان وحشتزده دیدند که چگونه امپراتوری پنجاه ساله ای که بر قدرت شوروی در اروپای شرقی حاکم بود به ناگهان در سال ۱۹۸۹ فروپاشید. اتحاد جماهیر شوروی برای نیروبخشیدن به اقتصاد پوسیدة خویش به شدت به تکنولوژی غرب نیاز پیدا کرد و به یک باره در یک دوره تحول شبیه به هرج و مرج غرق شد.

ابرقدرت دیگر جهان نیز، با آهنگی کندتر دچار زوال نسبی شد. بیست سال پیش، جنرال موتورز، برجسته ترین کمپانی تولید کارخانه ای جهان، آرمانی برای مدیران کشورهای جهان و خانة قدرت سیاسی برای آمریکا محسوب می شد. امروزه، برای حفظ موجودیت خود تلاش می کند. بیست سال پیش سه شبکه تلویزیونی آمریکا مثل NBC, CBS, ABC امواج هوایی آمریکا را در سلطه خود داشتند و به هیچ وجه با رقابت خارجی مواجه نبودند اما امروزه آنقدر به سرعت کوچک می شوند که اصلاً بقایشان مورد تردید است.

در زمانی که قدرت اقتصادی ایالات متحد رنگ می باخت، ژاپن بسرعت رشد کرد. اما موفقیت نیز می‌تواند جابجایی های مهمی را در قدرت پدید آورد. درست مثل ایالات متحد، اهمیت قدرتمندترین موج دوم ژاپن یعنی صنایع زنگ زده، با ظهور صنایع جدید موج سوم رو به زوال گذاشت. حتی با وجود افزایش توان اقتصادی ژاپن، سه نهادی که شاید بیشترین مسئولیت رشد این کشور را بر عهده داشتند رفته رفته رو به زوال می روند. نخستین آنان حزب حاکم لیبرال دموکرات بود که در حال عقب نشینی است چرا که حیثیت رهبران سالخورده‌اش را رسواییهای مالی و جنسی خدشه دار ساخت. دومین، وزارت بازرگانی و صنایع بین المللی است که مغز متفکر معجزه اقتصادی ژاپن به شمار می رود و سومین، کیدانرن، نیرومندترین فدراسیون بازرگانی ژاپن از نظر سیاسی است که هنوز تحت سلطة رؤسای صنایع دودکشی است که بسرعت در حال محو شدن هستند.

همچنین با پیشی گرفتن اقتصاد آلمان بر دیگران، قدرت از لندن، پاریس و رم به آنجا انتقال یافته است. امروزه با ادغام پیشرونده اقتصاد دو آلمان همه اروپا بار دیگر از سلطة آلمان بر این قاره وحشت دارند.

این جابجاییها نمایانگر مجموعه قابل توجهی از تحولات در یک دوران کوتاه صلح است و در واقع، قدرت که ما را به عنوان افراد و ملتها تعریف می کند خود از نو تعریف می شود.

● خدای سفیدپوش

در سراسر دوران اوج پزشک سالاری، پزشکان، دانش پزشکی را کاملاً در اختیار داشته و راه نفوذ آنرا بر جامعه بسته بودند. نسخه به لاتین نوشته می شد که برای این حرفه یک نوع رمز نیمه سری فراهم می آورد و بسیاری از بیماران را در جهل نگاه می داشت. نشریه ها و کتابهای پزشکی منحصر به خوانندگان حرفه ای بود. درهای کنفرانسهای پزشکی به روی عوام و افراد غیرعلمی بسته بود. پزشکان برنامه درسی و پذیرش دانشکده‌های پزشکی را تحت کنترل داشتند.

امروزه وضعیت عکس آن است. بیماران بطور حیرت آوری به دانش پزشکی دسترسی دارند. با در اختیار داشتن کامپیوتر شخصی و یک مودم هرکسی می تواند از خانه خود با پایگاههای داده ای در تماس باشد و درباره هر موضوعی از بیماری گرفته تا قارچ، مقاله علمی بدست آورد و درباره یک بیماری یا درمان خاص بیش از آنچه یک پزشک معمولی وقت مطالعه آنرا داشته باشد، اطلاعات جمع آوری کند.

نسخه هایی از کتابهای مرجع رومیزی پزشکان هم اکنون در دسترس همه قرار دارد. هر هفته برنامه ای از شبکه لایف تایم (Life Time) پخش می شود و هر بیننده می تواند دوازده ساعت برنامه بسیار تخصصی که برای پزشکان تهیه شده را تماشا کند. برخی بر این باورند که بسیاری از این برنامه ها برای افراد معمولی مناسب نیست ولی این بیننده است که باید در این باره تصمیم بگیرد.

در بسیاری زمینه های دیگر نیز دانشی که به شدت تحت انحصار متخصصان قرار داشت، رفته رفته از کنترل آنها خارج می شود و به شهروندان معمولی می رسد.

● زیرضربه های آینده

تغییرات در دانایی باعث جابجاییهای گستردة قدرت می شود یا به آن کمک می کند. مهمترین پیشرفت اقتصادی طول زندگی ما، ظهور نظام نوین تولید ثروت بوده که بنیان آن دیگر عضله نیست بلکه مغز است. در واقع جانشینی اطلاعات یا دانایی به جای کار بیرحم و خشن، عامل اصلی مشکلات جنرال موتورز یا علت ظهور ژاپن است. زیرا آن موقع که جنرال موتورز هنوز تصور می کرد که زمین مسطح است، ژاپن سرگرم کاوش کناره‌های آن بود و کشف کرد که چنین نیست.

امروزه این گفتار وینستون چرچیل که به او الهام شده بود: «امپراتوریهای آینده، امپراتوریهای مغز خواهند بود» واقعیت یافته است. آنچه هنوز درک نشده، میزان قدرت خام و بسیطی است که در دهه های آینده در اثر نقش تازه «مغز» هم در سطح زندگی شخصی و هم در سطح امپراتوری دگرگون می شود.

● مندرس شدن اصالت

سیصد سال پیش، انقلاب صنعتی نیز نظام تازه ای برای تولید ثروت به وجود آورد. در زمینهایی که روزگاری کشت و زرع می شد، دودکشها سر به آسمان کشیدند. کارخانه ها بسرعت رو به گسترش گذاشتند. این «کارخانه های سیاه شیطانی» با خود شیوة کاملاً تازه ای از زندگی و نظام نوین قدرت به همراه آوردند.

دهقانان از کار رعیتی نیمه بردگی روی زمین رها شده و به کارگران شهری زیردست کارفرمایان خصوصی یا دولتی تبدیل شدند. همگام با این تغییر، تحولاتی دیگر در روابط قدرت در داخل خانه پدید آمد. خانواده های کشاورزی که چند نسل زیر یک سقف زندگی می کردند و همه آنها تحت فرمان یک پدرسالار ریش سفید بودند، جای خود را به خانواده های هسته ای پاره پاره شده بخشیدند که در آنها سالخوردگان خیلی زود اعتبار و نفوذ خود را از دست دادند. رژیمهای سلطنتی یا فروپاشید یا به سطح جاذبه ای توریستی نزول کرد. به هر حال در برابر قدرت رو به زوال آنها، نخبگان جدید سر برآوردند: شرکت سالاران، دیوانسالاران و مغولهای رسانه ای ، تولید انبوه، توزیع انبوه و .... با دموکراسی انبوه یا دیکتاتوریهایی همراه شد که ادعا می کردند دموکراتیک هستند.

به سخنی کوتاه، ظهور نظام نوین تولید ثروت زیر همة ستونهای نظام قدیمی قدرت را خالی کرد و سرانجام زندگی خانوادگی، کسب و کار، سیاست، دولت ملی و حتی خود ساختار قدرت جهانی را دگرگون ساخت.

● عضله، پول، مغز

در فیلمهای هالیوودی، کابوی تنها سوار بر اسبش از جایی سردر می آورد، با ضدقهرمان و شخصیت تبهکار داستان دوئل می کند سپس هفت تیرش را به آرامی در جلد چرمیش قرار می دهد و بار دیگر به سرزمین نامعلومی در دوردستها می رود. ما در دوران کودکی آموختیم که قدرت از خشونت نشأت می گیرد.

در بسیاری از این فیلمها، در زمینة داستان، پرسوناژ دیگری هم وجود داشت: مرد خوش پوش شکم‌گنده ای که پشت میز بزگ چوبی می نشست. هر چند به طور معمول این مرد، تجسم فردی از کار افتاده بود ولی او نیز اعمال قدرت می کرد. او بود که پول مورد نیاز راه آهن یا گاوچرانان غاصب یا دیگر نیروهای شریر فیلم را تأمین می کرد. اگر کابوی قهرمان نمایانگر قدرت خشونت بود، این شخصیت – نمونة یک بانکدار – نماد قدرت پول بود.

شخصیت مهم دیگری هم وجود دارد: سردبیر روزنامه، معلم، کشیش جهادگر یا زنی تحصیل کرده ، این شخصیت، نه تنها نمایانگر خیر در جنگ با شر است، بلکه نماد قدرت فرهنگ و دانش پیشرفته درباره جهان بیرونی هم هست. این شخص سرانجام پیروز می شود ولی معمولاً این پیروزی یا در اثر ائتلاف با قهرمان ششلول بند و یا شانس ناگهانی بدست می آید.

دانایی همانطور که فرانسیس بیکن به ما توصیه کرده است، منشأ قدرت است. اما برای آنکه در فیلم وسترن دانایی برنده شود، باید یا با پول یا با زور هم پیمان گردد.

با این همه در میان منابع بیشمار قدرت، سه منبعی که در فیلمهای وسترن به طور نمادین ارائه می‌شود – خشونت، ثروت و دانایی – مهمترین هستند. تمرکز بر روی این مثلث و تعریف قدرت در این قالب، امکان می دهد تا قدرت را به شیوه ای کاملاً تازه تحلیل کنیم و شاید روشن تر از گذشته نشان دهیم که چگونه قدرت برای کنترل رفتارهای ما از گهواره تا گور بکار می رود.

● بهترین نوع قدرت

شکی نیست خشونتی که در چاقوی ضامن دار متجاوز یا موشک هسته ای نهفته است، می تواند عوارض وحشتناکی به بار آورد. سایه خشونت یا زور که در قانون جای داده شده، باعث می شود هر حکومتی برای پیشبرد قهری خواسته هایش به سرباز و پلیس متکی شود، تا نظام فعال و سرپا بماند. اما بطور کلی خشونت نارساییهای مهمی دارد، نخست، ما را وا می دارد که با خود چماق حمل کنیم یا مسابقه تسلیحاتی به راه بیاندازیم که عوارض خطرناک آن را نه تنها برای ما بلکه برای همه افزایش می دهد. حتی وقتی خشونت مؤثر واقع می شود، مقاومت ایجاد می کند. قربانیان یا بازماندگان آن در کمین نخستین فرصت برای تلافی می‌نشینند.

ثروت به مراتب ابزار بهتری برای قدرت است. کیف پر پول انعطاف بیشتری دارد. از ثروت می توان به شیوه ای مثبت یا منفی استفاده کرد. بنابراین از زور خیلی انعطاف پذیرتر است. به جای تهدید صرف یا تنبیه، با آن می توان پاداشهایی داد که با ظرافت تعیین شده است، اعم از پرداختهای جنسی یا نقدی. بنابراین ثروت قدرتی از نوع متوسط به وجود می آورد.

بهترین نوع قدرت از کاربرد دانایی حاصل می شود و به سادگی از بین نمی رود، با این قدرت نه تنها می توان راه خود را در پیش گرفت، بلکه می توان دیگران را واداشت آنچه را می خواهیم انجام دهند هر چند هم که خلاف میلشان باشد. از دانایی می توان برای تنبیه و پاداش و ترغیب و حتی دگرگون سازی استفاده کرد و می توان دشمن را به دوست تبدیل کرد. همچنین در موقعیتهای نامناسب فرد می تواند با دانایی پیش دستی کرده و وضعیت را تحت کنترل خود درآورد و از هدر رفتن نیرو و پول جلوگیری کند.

البته بیشترین میزان قدرت را کسانی دارند که در موقعیتی هستند که می توانند با زیرکی از هر سه این ابزار با هم طوری استفاده کنند که هر جا لازم باشد تهدید به تنبیه را با وعده پاداش جایگزین نمایند و همگام با آن از شیوه های ترغیب و نیز از هوش بهره بگیرند.

بنابراین دانایی به جای اینکه زاییده قدرت پولی و عضلانی باشد به جوهر اصلی آنها تبدیل شده است. یعنی در واقع تقویت کننده نهایی است. این کلید جابجایی در قدرت است که در پیش داریم و تبیین می کند که چرا جنگ بر سر کنترل دانایی و ابزار ارتباطات در سراسر جهان اوج گرفته است.

● بخش دوم

زندگی در اقتصاد فوق نمادین

کسب و کار می تواند محصول یا سود تولید کند. اسامی غولهای تجاری درست مثل ستارگان سینمای هالیوود از رسانه ها پخش می شود و به نمادهای زنده قدرت تبدیل می شوند به طوری که به عنوان نامزدهای بالقوه انتخابات ریاست جمهوری معرفی می شوند و یا شاید خودشان چنین ترتیب داده اند. کسب و کار نیز وارد عرصه زرق و برق شده است.

ورود نظام فوق نمادین ایجاد ثروت، نه تنها باعث جابجایی در قدرت می شود بلکه شیوه آن را تغییر می دهد.

▪ زور: عامل یاکوزایی (مافیایی)

زمانی در یکی از کمپانیهای کامپیوتری یکی از افراد میلیاردر ژاپن حریقی توسط یکی از افراد سرخورده بپا شد. مشکل این بود که آنها شواهدی نداشتند که در دادگاه ارائه دهند حتی اگر هم داشتند مجبور بودند مدتهای زیادی را در انتظار اجرای قانون بسر برند. از این رو یکی از کارکنان خود را به ضبط صوت مجهز کرده و به باری که فرد مظنون در آنجا بسر می برد فرستادند. متهم اقرار کرد، حتی درباره عمل خود به لافزنی پرداخت. سپس مأموران حفاظت شرکت با وی صحبت کرده و تهدیدش کردند که اگر از کارش در کمپانی دست نکشد و هر چه زودتر شهر را ترک نکند پاهایش را قلم خواهند کرد. آیا این کار خلاف قانون بود؟ مسلماً حریق بعدی که به پا می کرد می توانست جان برخی از کارکنان را به خطر بیاندازد. در این صورت رئیس شرکت به جای اینکه دست روی دست بگذارد تا دادگاه کاری برایش انجام دهد، از زور یاکوزایی یا همان مافیایی خود استفاده کرد.

در هر جامعه ای چیزی وجود دارد که شاید بتوان آن را «نظام ثانویه اعمال زور» نامید که در حاشیه نظام رسمی و اداری و قانونی اعمال زور عمل می کند.

استفاده از زور برای کسب ثروت در عصر موتور بخار پایان نیافت بلکه از آن در مقیاسی عظیم استفاده شد. در اردوگاههای شوروی، زندانیان را به کار مفت و کثیف استخراج سنگ معدن یا بریدن کنده درختان وا می‌داشتند. کارخانه های هیتلر در اثنای جنگ جهانی دوم از همه اروپا افراد را به بردگی کشید و این کارخانه ها مهمات، مواد شیمیایی و جسد تولید می کردند.

یکی از دلایلی که در محیطهای کسب و کار امروزه خشونت به ندرت دیده می شود این است که شرکتها و محیطهای کسب و کار به جای اینکه خودشان دست به خشونت بزنند در واقع خدمات را با عقد قرارداد می خرند و خشونت دولتی جایگزین خشونت شخصی شده است. دولت با قراردادن تکنولوژیهای خشونت در چنگ نیروهای مسلح خود سعی می کند انواع دیگر خشونت را حذف یا کنترل کند. دومین دلیل که تهاجم بدنی در کسب و کار رخت بربسته این است که خشونت به هیئت قانون تصعید یافته است و همه کسب و کارها اعم از سرمایه داری و سوسیالیستی به قانون متکی هستند. پس می توان پشت هر قانون خوب یا بد لولة تفنگی را دید.

● خط سیر قدرت

سنت و قانون هر دو امروزه این استفادة آشکار از زور را در جهان نوین مهار کرده اند. به هر حال این کاهش خشونت در اقتصاد از سر نوعدوستی نجبا و ... بدست نیامده است. آنچه اتفاق افتاده این است که در اثنای انقلاب صنعتی، نخبگان جامعه از اتکای اولیه به قدرت سطح پایینی که خشونت ایجاد می کرد، به قدرت سطح متوسطی که پول به دست می دهد، تغییر موضع دادند.

بهر حال «جهان مدرن» برای ادژهاهای قدیمی، جهانی است گذرا و مکانی است پرخصومت. نه تنها افراد و کمپانیها، بلکه همه بخشهای صنعت مالی متزلزل و ناپایدار شده اند. فروپاشی پانصد بانک سپرده و وام در ایالات متحد، باعث شد تا دولت صدها میلیارد دلار پول به برنامه نجات فوری اختصاص دهد که بازتابی بود از عدم ثباتی که خود را نمایان می ساخت.

خلاصه کتاب

الوین تافلر – تلخیص: مریم بهره بر