جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

حقوق شهروندی سیاه و سفید


حقوق شهروندی سیاه و سفید

نگاهی به رمان خدمتکار نوشته کاترین استاکت

کاترین استاکت در رمان «خدمتکار» داستانی پر فراز و نشیب و سرشار از تعلیق را با زبانی ساده روایت می‌کند. بن‌مایه اصلی این رمان که طبق گفته استاکت پنج‌سال وقت او را گرفته مربوط به خط کشی‌های بین سیاهپوستان و سفیدپوستان آمریکایی در دهه ۱۹۶۰ است. در این دهه، همزمان با ریاست جمهوری جان اف کندی، رئیس‌جمهور دموکرات آمریکا مبارزات ضد نژادپرستی در آمریکا به اوج خود می‌رسد و سیاهپوستان آمریکا می‌توانند به پیروزی‌های بزرگی دست یابند. اگر‌چه قانون ضد برده‌داری در آمریکا نزدیک به یک قرن پیش‌ از این تاریخ به تصویب رسیده اما هنوز روحیه برتری‌جویی سفید پوستان نسبت به سیاهپوستان بر بسیاری از روابط اجتماعی حکمفرماست.

از سویی سیاهپوستان هم پس از شرکت فداکارانه‌شان در جنگ جهانی دوم، اعتماد به نفسی به دست آورده و خود را محقّ می‌دانند که همانطور که در جنگ هم‌پای سفید‌پوستان از جان خود گذشته‌اند در بهره بردن از حقوق شهروندی هم با آنها برابر باشند و حالا خواسته‌هایی بالاتر از حق تحصیل و دریافت حقوق در ازای کارشان دارند: خواسته‌هایی ظاهرا کوچک اما بسیار حیاتی. دقیقا در ابتدای همین دهه سیاهپوستان به رهبری مارتین‌لوترکینگ طی یک دوره مبارزات مدنی و مسالمت‌آمیز توانستند قانون حقوق مدنی را به تصویب برسانند که طی آن برخی از تبعیضات مثل جدا بودن صندلی‌های سفیدپوستان و سیاهپوستان در اتوبوس‌های عمومی‌از میان برداشته شد.

کاترین استاکت، با ظرافت و نازک بینی، نژادپرستی این دوران را به تصویر می‌کشد آن هم دورانی که سیاهپوستان آمریکایی دیگر حکم برده را برای سفیدپوستان ندارند بلکه دارای زندگی مستقل هستند، حق تحصیل دارند و در ازای کاری که انجام می‌دهند مزد دریافت می‌کنند.

اما مرزگذاری‌هایی که بین دو نژاد سفید و سیاه در همه جامعه و همه اقشار گسترش یافته عملا شهر کوچک جکسون را که یکی از شهرهای ایالت میسی سی پی است و ماجراهای رمان خدمتکار در آن روی می‌دهد، به دو بخش سیاه و سفید تقسیم کرده، دو بخشی که هرگونه تداخل آنها یک تابو است و شکستن آن جرمی‌است که گاهی جزای آن مرگ است و در این مورد مردم خود قضاوت و قصاص می‌کنند و دست نیروهای حکومتی و انتظامی‌کوتاه است. نویسنده کوشیده است با نازک بینی از هرگونه اغراق بپرهیزد و همه چیز را از پشت عینک سیاه نگاه نکند.

در رمان خدمتکار، سفیدپوستان خدمتکاران سیاه خود را کتک نمی‌زنند، به آنها ظاهرا احترام می‌گذارند و تا حد ممکن از توهین مستقیم به آنها خودداری می‌کنند اما هیچ‌گاه با آنها سر یک میز غذا نمی‌خورند، دستشویی خدمتکاران سیاه حتما باید مجزا باشد و آنها حق ندارند از دستشویی‌های سفیدپوستان استفاده کنند، سوپرمارکتها، بیمارستانها و کلیساهای آنها جداست و همچنین محله‌های زندگی آنها که همه اینها برای سیاهپوستان بسیار تحقیر کننده و عذاب آور است. اما با همه اینها نکات ظریفی در رابطه این دو بخش مجزا وجود دارد که مسئله را پیچیده می‌کند و داستان اصلی رمان را شکل می‌دهد و آن این است که در طول‌سالیان ارتباط مستمر، این مسائل تا حدی رنگ و بوی عاطفی هم به خود می‌گیرد و در چارچوب قوانین خشک و ثابت اجتماعی نمی‌ماند: سفید پوستان غالبا تربیت و پرورش فرزندان خود را به خدمتکاران‌شان می‌سپارند و کودکان ارتباط عاطفی با این دایه‌های سیاه برقرار می‌کنند. ارتباطی که گاهی در طول زمان و با بزرگ شدن بچه‌ها نیز فراموش نمی‌شود و ذهنیات متناقضی را شکل می‌دهد که منجر به شکستن تابوها و گذشتن از خط قرمزها می‌شود و اینجا درست همان نقطه‌ای است که نطفه اصلی قصه رمان استاکت را در خود دارد.

شخصیت اصلی رمان، خانم اسکیتر که به نوعی خود کاترین استاکت است در کودکی با خدمتکاری سیاهپوست که در خانه آنها کار می کرده انس می گیرد و همین باعث می‌شود نسبت به سرنوشت و زندگی سیاهپوستان حساس شود و از همین روست که از همان ابتدای داستان می بینیم که رفتارش با سیاهپوستان متفاوت از دیگر سفید پوستان و مخصوصا دوستان نزدیکش است. [زنگ در را می‌زنند، در را باز می‌کنم. خانم اسکیتر می گوید: «سلام، ایبیلین» چون از آنهایی است که با خدمتکارها حرف می‌زند. «چطوری؟ »](ص ۹) این مسئله، یعنی حرف زدن با خدمتکاران در ابتدای امر بسیار کوچک و جزئی به نظر می‌رسد اما به‌تدریج و در طول رمان در می یابیم که تا چه اندازه مهم و سرنوشت ساز است و به نوعی شروع همه ماجراهای کتاب است.

رمان «خدمتکار» بیش از هر‌چیز برپایه قصه بنا شده. روایت گوشه ای از ماجرای مبارزات سیاهپوستان با تبعیضاتی که در حق آنها روا داده می‌شود بیشترین مشغله نویسنده رمان بوده و شخصیت‌ها و شیوه‌ها و شگردهای روایی و به طور کلی ساختار روایی در سایه قصه قرار دارند و از اهمیت کمتری برخوردار هستند.

سیامک دشت آرا