جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به اندیشه های دکتر بهشتی


نگاهی به اندیشه های دکتر بهشتی

از منظر شهید بهشتی , کار برای خدا نیروی محرکه مسوولان در مسیر حل مشکلات کشور است

▪ ایمان و هویت انقلابی و اسلامی: از منظر شهید بهشتی ، کار برای خدا نیروی محرکه مسوولان در مسیر حل مشکلات کشور است. چنان که در همین باره می گوید: «عالی ترین حالت در انسان، عشق به خدا، عشق به خیر و حق وعدل مطلق است که به دنبال آن علاقه خدمت به انسان ها، خدمت به خلق در راه رضای خالق را هم می توان نام برد.»

▪ عدالت محوری: از منظر شهید بهشتی عدالت یکی از مهم ترین اهداف جامعه اسلامی است و عدالت محوری نیز به تبع آن یکی از ملاک های یک مسوول صالح در نظام اسلامی و انقلابی. همچنین تاکیدایشان همواره این بود که «جمهوری اسلامی تا زمانی که موفق به ایجاد عدل اقتصادی و عدل سیاسی و اجتماعی نشود، این بعد از رسالت انبیای الهی را تحقق نداده است.»

▪ اصلاح طلبی: بهشتی اصول گرا بود. همین طور متخصص، و در آسیب شناسی تشکل و سازمان، فعالیت می کرده او، اصلاح طلبی و انتقادپذیری را یک اصل لازم برای یک مدیر انقلابی می دانست، آنجا که می فرمود: برادران و خواهران، صمیمانه می گویم که حتی هر نقد تلخ صریحی را هم که مطرح می کنید خوشحال می شویم.

با این اوصاف باید گفت که از دیدگاه آن شهید بزرگوار، اصلاحات باید در چارچوب مبانی دینی و انقلابی، حل و فصل شود تا خدای نکرده آسیبی بر جامعه وارد نشود.

▪ شکوفایی اقتصادی: از منظر ایشان اقتصاد سالم ملاک انقلاب بوده و هیچ چیزی شهید بهشتی را به اندازه ای که می فهمید انسانی شب گرسنه سر به بالین گذاشته است، رنج نمی داد، و به همین خاطر دغدغه اصلی ایشان شکوفایی در اقتصاد کشور بود. البته به مالکیت شخصی و سرمایه داری نیز معتقد بود. همچنین ایشان معتقد بودند؛ تمام نیروها باید بسیج شوند برای عرضه کردن عینی نظام جمهوری اسلامی.

▪ جایگاه ولایت فقیه در جامعه: امامت یکی از ارکان اسلام است، یکی از ارکان سعادت انسانیت است. ما حتی وقتی در اصول دین می شمردیم، توحید، نبوت، معاد و بعد اضافه می کردیم عدل و امامت را ممکن بود، گاهی بپرسیم، آیا امامت در راستای دین در ردیف توجیه نبوت است، و چرا امامت در این ردیف قرار می گیرد. ما باید بیشتر در این زمینه به تجزیه و تحلیل بپردازیم، و این انقلاب را بیدار کرد. در زمان غیبت امام معصوم (ع) فقیه و کلام شناس یک چنین امام و رهبری شایستگی آن را دارد که مردم دنباله رو و مصلح دستور و فرمان او باشند.

▪ آزادی در اجتماع: ما هرگز نمی توانیم آزادی را به معنای آزادی در دروغ گفتن، دروغ پردازی بدانیم، جلوی دروغ پردازی را باید گرفت، البته باید نهادهای قانونی بتوانند جلوی این دروغ پردازی ها را بگیرند.

▪ لیبرالیسم: اساس این مکتب این است که فرد، انسان موجودی است آزاد، می تواند خواسته هایش را بشناسد و می تواند در راه رسیدن به این خواست ها تلاش کند. لیبرالیسم از آنجا که تنها منبع معرفت و آگاهی را عقل می داند و اصالت وحی را به عنوان یک سرچشمه مستقل آگاهی هایش نمی داند، از این نظر چیز بدی است و خطرناک.

▪ ارزش ها در کلام شهید بهشتی: انقلاب برای این بود که ضد ارزش ها را از حاکمیت بیندازد و ارزش های نو و اصیل متعالی الهی و نور را به جای ظلمات حاکم کند. ما گوش به قرآن داشتیم قرآنی که در آیات مکرر دعوت می کند که ما انسان ها را از ظلمات خودمان دربیاوریم و به سمت نورها برویم و به سمت نور برویم.

نوشتن درباره «شهید بهشتی» نیازمند فراهم ساختن مقدماتی است که عاری از هرگونه زشتی و پلشتی باشد. سخن گفتن از چنین مقامی فقط در وصف بزرگان و اندیشمندان تاریخ است، چرا که ما دستمان از آواها و کلام ها در خصوص این بزرگوار کوتاه و ناتوان است. شهید بهشتی یک ارزش بود و یک متفکر و انسان واقعی همان که مقام معظم رهبری درباره اش فرمودند: بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد، به خاطر اینکه در دوران زندگی اش کسی به عمق و والایی شخصیت این مرد پی نبرد. شهید بهشتی واقعاً یک انسان برجسته ای بود در همه ابعاد.

بهشتی از آن دست مقاماتی بود که مقدمات بزرگ شدن و بالاتر، بزرگ ماندن را به خوبی آموخته بود. بهشتی به عنوان یک روحانی مبارز و فعال سمبل تمام روحانیون بود و یک مردم سالار دین مدار، او واژه دموکراسی را برای توصیف وتعریف آزادیخواهی در اسلام ناقص می دانست. اندیشه ها و دیدگاه های او فوق تصور بود. شهید بهشتی هم اهل ولایت بود و هم اهل برائت. به راستی گناه بهشتی چه بود؟ بهشتی گناهش این بود که قرآن می خواند و در جان می نشاند. صدای زیبایش با همان قدرت و نفوذ در اعماق قلب آنهایی که او رامی شناختند در پژواک است؛ که آیات آغازین سوره عنکبوت را همان سوره ای که خداوند تدبیر و عمل دنیا زدگان را به خانه سست عنکبوت تشبیه می کند می خواند: آیا مردم می پندارند واگذاشته شده اند که بگویند ایمان آوردیم و امتحان نشوند؟

بهشتی شخصی نبود بلکه شخصیت بود، همان که امام بزرگوارمان فرمودند «بهشتی خارچشم دشمنان بود» آری شهید مظلوم بهشتی بهای بهشت را نه با بهانه بلکه با خون خود داد. دکتر بهشتی، خار چشم دشمنان بود و تا دنیا دنیاست خواهد ماند، او هرگز دل دشمنان اسلام را شاد نکرد. او به وظایف خود به خوبی آگاه بود. ایشان با امام خود درد دل می کرد و راز و نیازهای خود را به گوش دلبرش می رساند.

و امروز ما باید پرچمدار طلیعه دار آن بزرگوار باشیم. نباید فرصت را به دست دشمنان و قاتلان مظلوم بهشتی داد (بدهیم) دشمنان درصدد ضربه زدن به نظام اسلام و افرادی همچون او می باشند. چاره درد چیست؟ تقوا ورزیدن و به خاطر آرمان ها وافق های بلند از خودخواهی ها و منیات و توقعات شخصی هر چند بر حق، با شکیبایی و گذشت دست کشیدن و تلخی و ناگواری برخوردها را بر شیرینی برخورد منافقانه و مزدورانه دادن، علاج درد است.

کسی عاشق بود کز پای تا فرق

چوکل در خون شود اول قدم غرق

روح و روانش شاد باد

اعظم ترکی