شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

نقشه خانوادگی


هر عضو خانواده حداقل سه نقش را بر عهده دارد كه با آنها زندگی می كند آنچه اهمیت دارد, این است كه شما نقشی را بر عهده داشته باشید كه با آنچه می كوشید و انجام می دهید هماهنگ باشد

نقش ها، مشخص كننده توقعی هستند كه از همبستگی مثبت عاطفی بین افراد بوجود می آید. در خانواده، نقش ها در سه طبقه عمده مشخص می شوند: رابطه زن- شوهر، پدر- فرزند و خواهر- برادر- این خطوط، كانال هایی هستند كه می تواند پیام ها و احساسات را رد و بدل كند. تمام افراد خانواده با شبكه ای از پیوندها كه همه را در برمی گیرد به یكدیگر متصل هستند. به طوری كه هر فرد تحت تأثیر دیگری است. واضح است كه هر فرد می تواند در زمان واحد در میان كشش های مختلف قرارگیرد و هر كس عهده دار نقشی است و از هر نقش، انتظارات متعددی می رود. نقش های خانوادگی همیشه به معنی جفت است زیرا لااقل بین یك زوج رابطه برقرار می كند. شما نمی توانید بدون داشتن شوهر، نقش زن را داشته باشید و همین طور یك فرد بدون داشتن فرزند نمی تواند نقش پدر داشته باشد. ممكن است باورها درباره معنا و مفهوم نقش متفاوت باشد. مهم آن است كه برای افراد خانواده این نقش ها چه معنی می دهند.در شبكه خانوادگی علاوه بر پیوندهای دوتایی(جفت) پیوند های سه تایی(مثلث) نیز شكل می گیرد. مثلث، تله ای است كه بیشتر خانواده ها در آن گرفتار می شوند. مثلث ها می توانند اوضاع را پیچیده تر و غامض كند. ما در خانواده، نه به صورت جفت بلكه به صورت مثلث زندگی می كنیم. هر گاه یك خانواده پنج نفری دور هم جمع باشند ۴۵ واحد مختلف به كار مشغولند: پنج فرد، ده جفت و سی مثلث. مثلث ها بسیار مهم هستند زیرا عملكرد خانواده بستگی زیادی به چگونگی كاربرد این مثلث ها دارد.از آنجایی كه فقط دو نفر می توانند در یك زمان به هم مربوط باشند، در مثلث همواره یك نفر به صورت منفرد وجود دارد. پردردسر بودن هر مثلث بستگی به فرد منفرد دارد كه آیا به خاطر تنها بودن احساس بد می كند یا نه. فرد تنها در مثلث اختیار دارد كه رابطه بین دو نفر دیگر را بر هم بزند، خود را از آنان كنار بكشد یا به عنوان یك ناظر علاقه مند از آنان حمایت كند. زمانی كه دو نفر با یكدیگر صحبت می كنند، فرد سوم ممكن است مانع صحبت آنان شود باید سعی كند كه توجه آنان را به خود جلب كند. اگر دو نفر در مورد مسئله ای به توافق نرسند یكی از آنان از فرد سوم می خواهد كه با او متفق شود. بدین ترتیب مثلث عوض می شود و یكی از اعضا اصلی جفت، در خارج قرار می گیرد. طبیعت كلی در تغییر مثلث بستگی به آن دارد كه آن فرد تنها، چه كسی است. تلاش در زندگی خانوادگی برای یافتن راه هایی است كه دو فرد بتوانند در مسائل شركت كنند یا بدون آن كه احساس به حساب نیامدن كنند، به مشاهده دیگران بپردازند. هر كس محتاج آن است كه مستقیم و صریح صحبت كند تا دیگران بدانند كه او چه حس می كند و به چه می اندیشد نه این كه اخم كند و احساسات خود را تلنبار كند. هر فرد، تصویر ذهنی خود را دارد. مثلاً پدر خانواده از نظر همسرش با آنچه به نظر پسرش می رسد، فرق می كند. در خانواده های بالنده تمام این عناصر و تعبیری كه هر فرد از آنها دارد آزادانه مطرح و قابل بحث است اما خانواده های آشفته یا از تصویرهای خانوادگی خود بی خبرند یا تمایل و توانایی مطرح كردن آنها را ندارند.اولین قدم برای قابل تحمل ساختن مثلث، كه هر عضو مثلث به روشنی درك كند كه وقتی سه نفر حضور دارند در یك زمان واحد توجه به هر سه به یك اندازه ممكن نخواهد بود. افراد خانواده درمی یابند كه امكان ندارد كسی همیشه در رأس همه چیز باشد. چه كسی می تواند چهل و پنج واحد را در یك لحظه رسیدگی و نظارت كند؟

دومین قدم در زمانی كه شما خود، فرد منفرد هستید، این است كه مشكلتان را بر زبان آورید تا بقیه هم بتوانند بشنوند.

سومین قدم این است كه با اعمال خود نشان دهید كه منفرد بودن دلیلی برای عصبانیت، آزردگی یا شرمندگی نیست.مشكلات از آنجا برمی خیزد كه عده ای احساس می كنند كه منفرد و تنها بودن به معنی خوب نبودن است. هر چه خانواده بزرگتر باشد با واحدهای بیشتری سر و كار داشته و برای هر فرد نیز مشكل تر خواهد بود كه سهمی را كه در انجام امور بر عهده دارد ایفا كند.(البته به این معنی نیست كه خانواده های بزرگ همیشه دچار شكست هستند، اتفاقاً بیشتر خانواده های بالنده فرزندان زیاد دارند.)

هر چه تعداد فرزندان خانواده بیشتر باشد فشار بیشتری بر روابط زناشویی وارد می شود:

خانواده ۳ نفره: ۹ واحد

خانواده ۴ نفره: ۲۲ واحد

خانواده ۵ نفره: ۴۵ واحد

۱۰ نفره: ۱۲۵۵ واحد

هر بار كه عضوی به خانواده اضافه می شود وقت و منابع محدود باید بر اجزای بیشتری تقسیم شود. خانه بزرگتر و پول بیشتری باید فراهم كرد. فشار به قدری خردكننده است كه روابط زناشویی بر اثر مسامحه ضعیف می شود. در چنین مواقعی است كه بسیاری از زوج ها با یكدیگر قطع رابطه می كنند و خانه را ترك می گویند. بزرگسالانی كه دچار ناكامی، یأس و مرگ عاطفی باشند، نمی توانند رهبران خوبی برای خانواده باشند مگر این كه روابط زناشویی حمایت و شكوفا شود و هر دو شریك، بخت مساعد برای رشد و پیشرفت خود داشته باشد. پدر و مادر خوب و متعادل بودن، امری محال نیست. فقط باید با مهارت عمل كنند؛ از روابط خانوادگی آگاه باشند و در حفظ خویشتن و زنده نگاهداشتن روابط زناشویی بكوشند.چگونگی ایفای نقش در خانواده به طور جدی بر ارزش فردی اعضای خانواده اثر می گذارد. اما وقتی كه نقش های افراد خانواده با یكدیگر برخورد كنند، چه خواهد شد؟ مثلاً زمانی كه نگهداری از حیوانات خانگی برای فرزند پسر، منبع علاقه و خوشی است اما برای مادر اسباب زحمت می شود و یا مردی كه به همسرش گفت كه تصمیم گرفته تنهایی به مرخصی برود، او می خواست برای مدتی از همه خواهش ها و مسئولیت های خانوادگی دور باشد، این امر برای مرد، خواستی درونی بود ولی همسرش آن را وازدن و طرد تلقی می كرد. همین طور زمانی كه خانمی مصمم شود به زندگی خود تنوع و جاذبه ا ی بخشد بنابر این شغلی را قبول می كند، این مسئله برای او یك پیشرفت است ولی از نظر شوهر، دلیل بر نارضایتی و نشانه ناتوانیش در تأمین رفاه خانوادگی است. این نوع موقعیت ها غالبا نتیجه نیاز به رشد است اما ممكن است از سوی دیگران به این صورت درك نشود. چه باید كرد؟ آیا پسر خانواده می تواند بی آن كه مادرش را برنجاند حیوانات را نگاه دارد؟ آیا مرد جوان قادر خواهد بود بی آن كه رابطه اش با همسرش به طور جدی به هم بخورد به سفر برود؟ آیا خانم می تواند بدون آن كه در همسرش احساس حقارت ایجاد كند، شغلش را حفظ كند؟ همه این مراحل به معنای بحران و نگرانی موقت بوده، محتاج به یك دوره تطبیق و سازگاری جدید است.

اولین بحران، دوران بارداری و تولد كودك است

دومین بحران، زمانی است كه كودك شروع به گفتن كلمات قابل فهم می كند.بحران سوم، وقتی است كه كودك با دنیای خارج از خانه مثلاً مدرسه ارتباط برقرار می كند.

چهارمین بحران، زمانی بوجود می آید كه كودك به دوره نوجوانی قدم می گذارد.پنجمین بحران، زمانی رخ می دهد كه فرزند بالغ در جستجوی استقلال، آماده قبول برخی مسئولیت هاست و مایل است روی پای خود بایستد.بحران ششم، وقتی سر می رسد كه جوان، همسر اختیار می كند و بستگان همسرش عناصری خارجی هستند كه می باید در خانواده پذیرفته شوند.

بحران هفتم، ورود به مرحله میانسالی و ظهور دوره یائسگی در زنان است.هشتمین بحران، به احساس از دست دادن توانایی جنسی مردان مربوط می شود.بحران نهم، دوره پدربزرگ یا مادربزرگ شدن است با تمام امتیازها، دام ها و تله ها.خانواده تنها گروه اجتماعی است كه در یك محیط كوچك و در یك مدت كوتاه این همه تغییرات متفاوت را تحمل می كند. هر گاه سه یا چهار بحران به طور همزمان در خانواده ای رخ دهد زندگی احتمالاً بیش از حد معمول سخت و ناراحت كننده می شود، همین زمینه ای مستعد برای پیدایش فاصله بین دو نسل و اختلافات زناشویی می باشد. اما اگر بفهمید كه چه می گذرد می توانید، كمی راحت تر باشید و برای تغییر وضع، روش بهتری را پیش گیرید. این فشارها، طبیعی و بهنجار هستند كه غالباً قابل پیش بینی است، پس اشتباه نكنید و آنها را ناهنجار ندانید. در همه اینها، جنبه مثبتی هست. تغییر و تفاوت، عوامل دائمی و بهنجار و سالمی هستند كه در هر خانواده وجود دارند. اگر افراد خانواده خود را برای تغییر و تفاوت آماده نكرده باشند، در خطر فرو افتادن قرار دارند. آشنایی با شبكه خانوادگی موجب می شود كه فشارها و نقش های خانواده سبك تر شوند. پس لازم است بدانید:

الف) هر عضو خانواده باید جایی برای خود داشته باشد برای هر خانواده و اعضای آن اهمیت دارد كه جای هر فرد كاملاً شناخته شده، پذیرفته شده و مفهوم باشد.

ب) هر عضو خانواده با عضو دیگر خانواده مرتبط است و مهم است كه این ارتباط، كاملاً درك شود.

ج) هر عضو خانواده بر دیگران اثر می گذارد و از آنان نیز اثر می پذیرد.

د) هر عضو خانواده به سبب روابط بسیاری كه با دیگران دارد، بالقوه كانون بسیاری از نقشهاست. این وضع، طبیعی است. آنچه كه اهمیت دارد، چگونگی اجتناب از كشش نیست، بلكه مهم است كه چگونه می توان با كشش موجود به راحتی كنار آمد.

ه) از آنجایی كه خانواده در بستر زمان گسترش می یابد، همواره وضع حاضر بر گذشته بنا می شود. در نتیجه برای پی بردن به آنچه در حال حاضر می گذرد، احتیاج به چشم انداز از گذشته هست. نگاه به گذشته، زمان حال را روشن خواهد كرد.

و) هر عضو خانواده حداقل سه نقش را بر عهده دارد كه با آنها زندگی می كند. آنچه اهمیت دارد، این است كه شما نقشی را بر عهده داشته باشید كه با آنچه می كوشید و انجام می دهید هماهنگ باشد.

تمرین

۱- دور هم بنشینید و درباره نقش خود، همسر و فرزندانتان با یكدیگر صحبت كنید.

۲- نقشه خانوادگی خود را ترسیم كنید: جفت ها و مثلث ها را. (جفتها را با خط سیاه و مثلث ها را با خط قرمز)

۳- هر خط سیاهی كه بین یك جفت می كشید به نوع روابط آن دو نیز فكر كنید.

۴- كشش های بین افراد خانواده شما مظهر چیست؟ عشق، توجه، راحتی، وظیفه.

۵- آیا هر یك از شما، زندگی شخصی هر عضو از خانواده را به رسمیت می شناسد؟

۶- در كشش های پرفشار چگونه برخورد می كنید؟ تحمل كردن(نقش قربانی) جنگیدن(گردن كلفتی) بیچارگی(تمارض) وعده دادن(فریب) یا انتقال مسئولیت به دیگران(تقاضای كمك از دیگران)؟

۷- دقت كنید درباره اتفاقاتی كه هر روز رخ می دهد، كشش كجاست و شما برای سبك كردن آن چه می توانید بكنید؟

۸- به نقشه خانوادگی خود نگاه كنید. آیا كسانی هستند كه نقشی مطابق اسم داشته باشند اما در واقع نقش دیگری را ایفا كنند یعنی اسم فرزند را داشته باشند، اما نقش والد را ایفا كنند مثلاً دختر در نقش مادر و پسر در نقش پدر عمل كند؟ در چنین وضعیتی فرزند غالباً فقط مسئولیت های نقش جدید را دارا می شود و نه امتیازات آن را برای عهده دار شدن نقش جدید، او نقش واقعی خود را ترك می كند و نقش جدید، وضعی است به كلی تنها و نامطمئن. فرزندان اول خانواده بیشتر از سایر فرزندان در چنین وضعیتی قرار گرفته اند تا آنجا كه آنان نه شتر هستند و نه مرغ.