پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

وردربرمن , گلادباخ جدید


وردربرمن , گلادباخ جدید

وقتی به وردربرمن و اوضاع كنونی اش می نگریم, بیش از هر چیز دیگری, نام و یاد بوروسیا مونشن گلادباخ در ذهنمان تداعی می شود برمن خود را در فصول اخیر در قامت یكی از قدرت های بوندس لیگا نشان داده كه به گونه ای با ثبات همیشگی بدل به جدی ترین و خطرناكترین رقیب بایرن برای قهرمانی است

● محبوبیت ،بزرگ ترین مزیت رقابت با بایرن مونیخ

زمانی كه در هنگامه دهه ۷۰، كم و بیش، جذب بوندس لیگا و فوتبال آلمان شدم، جز دو باشگاه، تیم دیگری برای رفقا و هم دوره ای هایم جذابیت نداشت. یكی از این عشق ها، بدون شك، از جایی در حوالی دره«Ruhr» جایی كه من در آن ساكن بودم سر بر می آورد. منظورم یكی از باشگاه های این منطقه است. شالكه یا دورتموند و جالب اینجا است كه حتی تیم هایی مانند «بوخوم» و «اسن» نیز مورد توجه عده ای بودند.

اما عشق دوم، در میان این خیل عظیم، مانند همیشه، «بورسیا مونشن گلادباخ» بود. دلایل و برهان های فراوانی است كه به ما می گوید، چرا در آن برهه تا آن حد مونشن گلادباخ مورد پسند و علاقه آن توده بوده... شاید اینكه آنها «بایرن مونیخ» نبودند، برای چنین كششی كفایت می كرد. بله حتی از ۳۰ و اندی سال گذشته نیز مردم این كشور شیفته تیمی بودند كه برای قهرمانی و موفقیت با «بایرن مونیخ» جدال می كند.

هنوز كه هنوز است، در یافتن پاسخی مناسب به چنین تلقی ای ناتوانم، اما شاید در آن برهه، هنوز بایرن را یك «تازه به دوران رسیده» می انگاشتند و هنوز در قالب آن مجموعه ای غرق نشده بود كه مقام ها و جام های گوناگون و رنگارنگ را درو می كرد و هنوز مكانی نبود برای هنرنمایی و نمایش ملی پوشان بزرگ و افسانه ای این كشور... اما بی تردید، گلادباخ، با همان رقابت و جدال همیشگی كه با بایرن بر سر عنوان قهرمانی داشت «گرچه در بیشتر مواقع، قافیه را می باخت» در محبوب ساختن خود در نگاه هواداران فوتبال آلمان كامیاب بود.

با این حال، تیمی چون گلادباخ به رغم بهره ای كه از طبقه ضعیف و كارگر جامعه می جست و خود را به مدد موفقیت های ناگسستنی در زمره «بهترین»ها جای داده بود، هنگامی كه به صحنه اروپایی فوتبال قدم می گذاشت دقیقا در تضاد با شرایط بایرن چیزی جز ناكامی عایدش نمی شد. البته یافتن راه حل، برای چنین ضعفی، چندان دشوار نیست.

زیرا، گلادباخ به سبب بحران ها و ركود اقتصادی همیشگی اش در آن برهه، هنگامی كه ستاره ای را در حد ملی می پروراند، به دلیل آنكه در ارضا كردن روحیه مادی آن ستاره ناتوان بود، به سادگی شاهد وداع استعدادهای ناب و پرآوازه اش به دیگر باشگاه ها بود و همواره تنها راه حل ممكن برای پر كردن چنین خلایی را میدان دادن و بارور ساختن دیگر استعداد های جوان و جویای آوازه كه دیگر باشگاه ها چندان به خود رنج پیمودن در چنین پروسه ای را نمی دادند می دانست. در پیامی موجز باید اشاره كنم كه در آن برهه، مزه و شهدی كه به عنوان یك «طرفدار» و «تعقیب كننده» نتایج گلادباخ به توده مردم دست می داد در هواداری در بایرن یافت نمی شود.

وقتی كه در سال ۱۹۷۱ تلویزیون ملی آلمان تصمیم به ابداع برنامه «زیباترین گل ماه» كه همچنان در جریان است گرفت، دو تن از بازیكنان گلادباخ یعنی گونتر نتسر و اولریك لو فه وره دو جایزه از هشت جایزه ابتدایی این مسابقه را ربودند. این درحالی بود كه حتی گل «اولریك لو فه وره» در آن سال توانست عنوان زیباترین و حیرت انگیزترین گل سال را برباید.

این موید چنین نكته ای است كه در شرایطی كه گلادباخ، با نمایش های عامه پسند و اغواگرانه اش قلب ها را می ربود، بایرن ثابت قدم و استوار فقط برای دست یافتن به هدفش پیش می رفت بی اعتنا بود به عوامل فرعی. «هر چند فصل بعد، اكثر افتخارات و عناوین این مسابقه به بازیكنان بایرن مونیخ تعلق گرفت و نباید از این مسئله چشم پوشید.» اما خب باید بگویم، كه برخلاف انتظار این مقاله من هیچ ارتباط مستقیمی به بوروسیا مونشن گلادباخ ندارد. بلكه هدف من در این تصویر، تنها و تنها «وردربرمن» است.

وقتی به وردربرمن و اوضاع كنونی اش می نگریم، بیش از هر چیز دیگری، نام و یاد بوروسیا مونشن گلادباخ در ذهنمان تداعی می شود. برمن خود را در فصول اخیر در قامت یكی از قدرت های بوندس لیگا نشان داده كه به گونه ای با ثبات همیشگی بدل به جدی ترین و خطرناكترین رقیب بایرن برای قهرمانی است.

آن هم به زیباترین و مهیج ترین شیوه ممكن در سبك بازی... وقتی پس از جام جهانی در برهه ای كه سبك و روش هجومی و مخاطره انگیز مجموعه یورگن كلینزمن درجام جهانی مردم آلمان را به وجد آورد، بسیاری بر این باور بودند كه باشگاه های این كشور در فصل جدید، باید تیم ملی آلمان تحت نظارت كلینزمن را الگوی خود برگزینند.

اما توماس شاف، سرمربی برمن، در این هنگام، در حالی كه یلی داده بود، با غرور و آرامش در پاسخ به این مسئله گفت: «كسانی كه در سال های اخیر بازی تیم ما را مشاهده كرده اند، همگی شهادت می دهند كه برمن، مدت ها است از چنین شیوه هیجان انگیز و هجومی استفاده می كند. استراتژی و برنامه هجومی تیم ملی آلمان در برابر كاستاریكا در جام جهانی، آنچه كه هجومی و مخاطره انگیز بود، شباهت بسیاری به نمایش و راه و روش برمن در پیكار های لیگ قهرمانان اروپای فصل پیش داشت.

شیوه ای مبتنی بر آفسایدگیری صرف در كارهای دفاعی و حركت رو به جلو آن هم به گونه ای افراطی و تا مرز خودكشی به سبب خالی ماندن فضای پشت دفاع كه آن فضای میان مدافعان تیم و سنگربان برابری می كرد با كل مساحت كشوری چون سن مارینو چنین سبك و سیاقی، البته، در بازی های داخلی نیز مشاهده می شد. به گواهی آمار و ارقام برمن در فصول اخیر بیشترین تعداد گل را به ثمر رسانده است و حیرت انگیز آن است كه برمن در چیزی نزدیك به ۷ مسابقه در فصل گذشته در هر بازی ۵ گل و شاید هم بیشتر به ثمر رسانده بود.

در این فصل نیز تا دو بازی نخست هر چند در بازی سوم با دو گل از شالكه شكست خوردند تغییری در كالبد این تیم رویت نشد. مردمی كه به تماشای دو مسابقه نخست برمن در بوندس لیگا رفته اند، بی شك لحظات هیجان انگیز و سرگرم كننده ای تجربه نمودند. ۹ گل رد و بدل شده، ۳۴ كرنر و بنا به آمار مجله «كیكر» ۳۲ موقعیت گلزنی كه توسط بازیكنان این تیم شكل گرفت. اگر موفقیت و افتخار مونشن گلادباخ در دهه ۷۰ یك اتفاق نادر بود، رقم خوردن عصر تازه در باشگاه وردربرمن با چنین ریخت و پاش های اندك و ناچیزی، خود، كم از معجزه ندارد.

در قیاس با امكانات و امتیازات باشگاه هایی چون بایرن، شالكه، دورتموند و حتی رقبای شمالی بسان هامبورگ، وردربرمن نه مانند آنها از ورزشگاهی مجهز، غول آسا و مدرن، مانند آنچه كه باشگاه های مزبور درجام جهانی عرضه كردند، بهره می جوید و نه باشگاه هواداران معتبر و انسجام یافته دارد و نه خبری از شركت های معتبر صنعتی است كه حامی اقتصادی آنها باشند. و بالطبع، بر چنین بستری این باشگاه در ارضا كردن خواسته های مادی ستاره های رشد و پرورش یافته اش، ناتوان و مستاصل خواهد بود.

توماس شاف، مردی كه از اوان نوجوانی، و در ۱۱ سالگی در برمن بوده، كمتر تابستانی را از سال ۱۹۹۹ كه در این سال به عنوان سرمربی این تیم معرفی شد به یاد می آورد كه شاهد خروج ستاره های بزرگ و نامدارش نباشد. در سال ۲۰۰۱، كلودیو پیزارو و رافا ویكی به ترتیب به بایرن و آتلتیكو مادرید ملحق شدند. یك سال بعد، تورستن فرینگز به دورتموند ملحق شد و در سال ۲۰۰۳ دروازه بان ارزشمند این تیم، فرانك روست و نیز ملادن كریستاییچ به شالكه پیوستند. در سال ۲۰۰۵ هافبك ملی پوش این تیم یعنی فابین ارنست و نیز مهاجم ۲۸ گله برمن در آن سال آیلتون به شالكه ملحق شدند و دو سال پیش نیز والرین اسمائیل چمن مونیخ را سبزتر از برمن دید در این تابستان نیز نلسون والدس راهی دورتموند شد و نیز بازی ساز قهار این تیم یوهان میكو به تیم سابقش بوردو در فرانسه بازگشت.

با این حال و با چنین مشكلاتی، برمن هیچ گاه در برابر مصائبی از این جنس، دست از تلاش و مبارزه نكشیده است. به عنوان نمونه، هوگو آلمیدا مهاجم جوان و پرتغالی این تیم كه جایگزین نلسون والدس شده، خود را به توماس شاف با به ثمر رساندن دو گل در دو مسابقه آغازین برمن تحمیل كرده است و یا مثلا دیگو جوان برزیلی سابق سائوپائولو كه از پورتو به برمن هجرت كرد در ۵ گل از ۶ گل ابتدایی این تیم در بوندس لیگا موثر نشان داده است.

هر چند برمن هنوز فاصله بسیار عمیقی با آن تیم پرافتخار و اعتبار گلادباخ در دهه ۷۰ دارد كه بعید به نظر می رسد كه چنین فاصله ای توسط هر تیم دیگری به صفر برسد اما كمتر كسی در آلمان یافت می شود كه از قهرمانی برمن در این فصل خشنود نشود. خصوصا اینكه برمن خود را در قامت یك مجموعه ماجراجو تثبیت كرده است.

اولی هسه لیشتنبرگر

ترجمه:سهیل نوری پناه