سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

آذربایجان یا اران ـ بخش اول


آذربایجان یا اران ـ بخش اول

افشای سیاست های تغییر نام اران توسط دول روس و عثمانی

در سال ۱۹۱۱ میلادی ، در شهر باکو حزبی به نام « حزب اسلامی و دموکرات مساوات » تأسیس شد که دو جنبه سیاسی و مذهبی را در خود جمع داشت. بنیادگزاران حزب نام برده ، رسول زاده ، شریف زاده ، کاظم زاده و چند تن دیگر بودند که از سوی ترکان عثمانی حمایت می شدند. بنا به نوشته دایرة المعارف بزرگ شوروی « برنامه حزب مذکور اتحاد کشورهای اسلامی تحت رهبری ترکیه بود ».

در سال ۱۹۱۷کنگره مشترک « حزب اسلامی و دموکرات مساوات » و « حزب فدرالیست های ترک » برگزار شد. در این کنگره دو حزب نامبرده متحد شدند و نام تازه ای را برگزیدند و خود را « حزب دموکرات فدرالیست های مساوات ترک » نامیدند.

از این پس حزب مذکور ادعای خود مختاری و استقلال را عنوان کرد. ارگان مطبوعاتی حزب مذکور روزنامه « استقلال » بود.

پس از انقلاب اکتبر سال ۱۹۱۷ و کناره گیری روسیه از شرکت در نخستین جنگ جهانی ، ترکان نفوذ خود را در قفقاز گسترش دادند. سران حزب مساوات ابتدا با بلشویکهای قفقاز نزدیک شدند ولی سرانجام میانشان اختلاف افتاد و مساواتیان در تاریخ بیست و هفتم ماه مه سل ۱۹۱۸ در شهر تفلیس دولت خود را تشکیل دادند و به نام جعلی «‌جمهوری آذربایجان »‌اعلام استقلال کردند و در ماه ژوئن همان سال گنجه را پایتختی برگزیدند و مفر خود را در آنجا مستقر کردند.

پانزدهم سپتامبر سال ۱۹۱۸ سپاهیان ترک به فرماندهی نوری پاشا شهرباکو را متصرف شدند . پس از این واقعه دولت مساواتیان که از پشتیبانی ترکیه برخوردار بود ، به شهر باکو انتقال یافت.

دردایرة المعارف کوچک شوروی که به سال ۱۹۵۴ در شهر مسکو به چاپ رسیده چنین نوشته شده است :

« مساواتیان از ترکیه پیروی می کردند و دولتی پان ترکیست بودند. »‌

به احتمال فراوان گذاردن نام آذربایجان بر اران وشیروان در قفقاز بنا بر سیاست ترکان عثمانی بوده است. زیرا‌:

ترکان عثمانی که چندین بار به آذربایجان حمله کرده بودند و با وجود کشتار وحشیانه و فراوان ، همواره مقاومت شدید مردم آذربایجان را برابر خود مشاهده کردند ، قادر نبودند از راه مستقیم مردم آذربایجان را به سمت خود متمایل کنند. از این رو طریق غیر مستقیم را برگزیدند و در صدد بر آمدند نخست قفقاز و آذربایجان را زیر نام آذربایجان متحد گردانند و پس آن گاه دو سرزمین نام برده را ضمیمه خاک خود کنند.

دولت مساوات حدود دو سال زیر عنوان جعلی « دولت جمهوری آذربایجان » بر اران و شیروان حگومت کرد و این وضع تا ۲۸ آوریل سال ۱۹۲۰ ادامه یافت.

در این تاریخ واحدهای ارتش سرخ ، شهر باکو را به تصرف درآوردند و دولت مساواتیان را ساقط و بسیاری از سران حزب و دولت مذکور را دستگیر و اعدام کردند. از همین تاریخ در باکو و پیرامون آن ، حکومت شوروی اعلام شد. ولی دولت جدید نیز عنوان جعلی « ‌جمهوری آذربایجان » ‌را که پانترک ها بر سرزمین اران و شیروان نهاده بودند ، همچنان باقی نگاه داشتند.!!

بدین روال نام «‌آذربایجان » نخست از سوی مساواتیان بر بخشی از قفقاز گذارده شد و پس آنگاه از جانب اتحاد شوروی تآیید و تثبیت گردید.

در این که سرزمین آذری زبانان قفقاز هیچگاه نام آذربایجان نداشته است ، اندک شبهه و تردیدی وجود ندارد. در گذشته مؤلفان و مورخان از بیان این حقیقت ابا نداشتند اما بعد ها به علل سیاسی این نکته از چشم جهانیان پنهان نگاه داشته شد. چندان که کمتر کسی از نسل جوان و نیز نسل گذشته بر این امر آگاهی دارد.

ولی مورخان و مولفان شوروی که پیش از اوج گرفتن برخی نظریه های سیاسی توسعه طلبانه در مسایل سیاسی ، اظهار نظر کرده اند ، بر این حقیقت واقف بوده و بدان معترف بوده اند.

استاد بارتولد دانشمند شوروی به صراحت این نکته را بیان داشت و اعلام کرد که « نام و عنوان آذربایجان قفقاز تنها پس از انقلاب ( انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷ ) به کار گرفته شد.»

استاد بارتولد در جای دیگری پرده از راز ها برداشت و با اشاره ای استادانه حقیقت را مکشوف داشت و در پیرامون علت گذاردن نام آذربایجان بر اران چنین گفت :

«‌ نام آذربایجان برای جمهوری آذربایجان از آن جهت انتخاب شد که گمان می رفت با برقراری جمهوری ای به نام آذربایجان ، آذربایجان ایران و این جمهوری با هم یکی شوند . از این رو این نام برگزیده شد. »

آیا یک دانشمند شوروی در شرایط و اوضاع و احوالی که بر آن کشور حکمفرما بوده است از این آشکارتر و صریح تر می توانست و یا می تواند سخن بگوید ؟ پرده از راز ها بردارد و هدف و مقصود دواتمردان کشور خویش را در گذاردن و باقی نگهداشتن نان آذربایجان براران بیان کند ؟

بارتولد دانشمند ، با استادی و مهارتی که شایسته دانشمندان است نظر خود را در این زمینه اعلام داشت و چنین توصیه کرد :

« هر گاه لازم باشد نامی انتخاب شود که سراسر منطقه قفقاز را شامل شود ، در آن صورت می توان نام اران را برگزید. »

● واکنش مردم آذربایجان به تغییر نام اران :

مردم آذربایجان که در گذشته به خاطر دفاع از مرز و بوم خویش با سپاهیان دولت عثمانی پیکارها کرده بودند واز زن و مرد و کودک ، از تبریز تا روستاهای دوردست ، علیه اشغالگران بیگانه به پاخاستند ، با گذاردن نام آذربایجان بر سرزمینی دیگری جز مرزو بوم خویش ، روی موافق نشان ندادند. در آن روزگار ، شادوران شیخ محمد خیابانی و یارانش به نشانه اعتراض ب این نامگذاری موزیانه ، پیشنهاد کردند نام آذربایجان در ایران تغییر یابد. در کتاب ارزشمند « تاریخ هجده ساله آذربایجان » نوشته شادروان احمد کسروی تبریزی ، در پیرامون تغییر نام آذربایجان مطالب حقایقی جالب توجه بیان شده است که متاسفانه در این مقال نمی گنجد.

همچنین ایشان در کتاب « شهریاران گمنام » اشاره ای زیبا به این نکته دارد که شایان توجه است :

« شگفت است که اران را اکنون آذربایجان می خوانند. با آن که آذربایجان یا آذربایگان نام سرزمین دیگری است که در پهلوی اران و بزرگتر و شناستر از آن می باشد. تا کنون ندانسته ایم که برادران ارانی ما که حکومت آزادی !! برای سرزمین خود برپا کرده و می خواستند نامی بر آنجا بگذارند ، از چه رو نام تاریخی و کهن خود را کنار نهاده ، دشت یغما به سوی آذربایگان دراز کرده اند ؟ چه سودی را از این کارشگفت خود امیدوار بودند ؟ این خرده گیری نه از آن است که ما برخاسته از آذربایگانیم و تعصب بوم و میهن خود نگهمیداریم. چه آذربایگان را از این کار هیچ گونه زیان نیست . بلکه از این است که برادران ارانی ما در آغاز زندگانی تاریخ خود پشت پا به گذشته سرزمینشان می زنند و این خود زیانی بزرگ است و آنگاه تاریخ مانند چنین کارشگفت سراغ ندارد. »

البته شادروان کسروی در آن روزگار پی به توطئه ی نهفته در این اقدام موذیانه نبرده بود ولی بعد ها به هنگام نگارش « تاریخ مشروطه ایران » و « تاریخ هجده ساله آذربایجان » به ماهینت این حیله پی برد و به نگارش مطالبی در این زمینه پرداخت.

نوشته دکتر عنایت اله رضا

( رضا ، عنایت اله . آذربایجان واران ( آلبانیای قفقاز ) . انتشارات ایران زمین . چاپ اول ۱۳۶۰ . )

با دخل و تصرف و تخلیص توسط علیرضا قره باغی