سه شنبه, ۲۵ دی, ۱۴۰۳ / 14 January, 2025
هنر اسلامی و جامعه مدرن
در این نوشتار، در پی توضیح معنای «هنر دینی» و كاركردهای اجتماعی آن هستیم. در مباحث جاری هنر، تعبیرهایی مثل هنر قدسی، هنر سنّتی، هنر معنوی، هنر دینی یا حتی هنر اسلامی، هنر مسیحی، هنر بودایی و غیره را فراوان میخوانیم و میشنویم. امّا درست آن است كه پیش از هرگونه داوری و سخنی در این باب، به تنقیح و وضوح بخشیدن به مفهوم هنر دینی بپردازیم. هنر دینی یعنی چه؟ ملاك دینیبودن هنر چیست؟ آیا سرزمین و جغرافیای تولد آن هنر است كه آن را دینی میسازد یا جهانبینی شخص هنرمند و نوع و نحوهی نگرش او است كه معیار دینی بودن یا نبودن هنر میشود؟ یا ساختار اثر هنری و ویژگیهای آن است كه موجب دینی بودن یا غیر دینی بودن هنر میشود؟ آیا معیار دینیبودن هنر وابسته به مراحل و فرایند تكوین آن و شیوهی پدیدآمدنش است؟ یا اینكه دینی بودن یا نبودن هنر مربوط و منوط به هیچیك از عناصر و عوامل یادشده نیست، بلكه تابع نحوهی نگرش و افق فكری و قرائتی است كه مخاطب یا مخاطبان از آن دارند؛ بهگونهای كه مثلاً برخی كسان در یك اثر هنری، باورها و ارزشها و جهانبینی دینی را متجلی میبینند و از آن قرائتی دینباورانه و معنوی و قدسی ارائه میدهند و برخی دیگر تفسیری الحادی و غیردینی یا حتی دینستیزانه از آن اثر ارائه میدهند و كسان دیگری نیز احتمالاً هیچگونه جلوه و نشانی از دینباوری یا دینستیزی در آن نمیبینند و آن را از این حیث خنثی و فاقد موضع و مضمون خاصی تلقی میكنند زیرا صرفاً بازتاب یك احساس طبیعی عادی و بیرنگ است و در هیچ قالب دینی یا ضدّدینیای نمیگنجد. از اینرو است كه تعریف هنر و شناخت ماهیت آن و بهخصوص روشنساختن مفهوم تعبیر هنر دینی در بحث حاضر كاملاً ضرورت دارد تا پس از آن به «هنر اسلامی» و كاركردهای آن در جامعهی مدرن بپردازیم و سیر بحث مبتنی بر یك توالی منطقی و منسجم باشد. از آنجا كه رویكرد این نوشتار رویكرد مبتنی بر دانش ادیان، الهیات و پدیدهشناسی دین است، در آغاز دربارهی «امر قدسی و شیوههای تجلی آن در هنر» توضیحاتی را میآوریم تا شاخص هنر دینی را از دیدگاه دانش ادیان معرفی كرده باشیم و در ادامهی بحث از آن بهرهگیری كنیم. دینپژوهان هنرشناس غالباً باور و حضور یك امر قدسی یا مینوی را شاخص دینیبودن یك پدیده بهشمار میآورند. عقیده به امر قدسی، اعتماد به حضور و تجلی آن و احساسكردن یا تجربهی آن كه نوعی مواجههی وجودی است، از سوی پدیدهشناسان دین همواره به عنوان ملاك و معیار دینیبودن معرفی شده است. مقصود از امر قدسی، امر متعالی، امر معنوی، حقیقتی فراعقلانی، مبرّا و منزّه از هر عیب و نقص و محیط بر همهی مخلوقات و موجودات است كه با زبان متعارف و تعقّل عادی، بیانناپذیر، دسترسناپذیر و ورای شرح و توصیف است. هرگاه عقیده به چنین حقیقتی پیدا شود یا كسی آن را تجربه كند و اتصال و ارتباط وجودی با آن موجود متعالی بیابد، درواقع وارد ساحت دین و امور دینی شده است. البته این باور مواجهه در قالب مناسك، احكام شرعی، سمبلها، اسطورهها، ایدئولوژیها، رفتار شخص دیندار، شیوهی زندگی، مناسبات اجتماعی و... بهگونهای متجلی و نمودار میشود. امّا بهطور كلی، دین بدون عقیده به یك موجود متعالی، فراعقلانی، فرامادّی، فراحسّی كه در ادراك بشر نمیگنجد و بقیهی موجودات مخلوق اویند و او در همه جا حضور دارد و قدرت نامتناهی و كمال نامتناهی دارد و از نقص و كاستی مبرّا است، هرگز قوام نمییابد. هنر دینی همواره رو به سوی امر قدسی و موجود متعالی دارد و آدمی را به قدرت و كمال بیكران متصل میسازد.به اعتقاد پدیدهشناسان دین، محور و كانون هرگونه باور و تجربهی دینی، عقیده به امر قدسی یا موجود متعالی است كه آفریدگار است و در سراسر هستی تجلی كرده است. در اینجا، برای نمونه پارهای از دیدگاههای رودولف اُتّو را نقل میكنیم كه از پیشگامان پدیدهشناسی دین است و در ضمن به هنر دینی و تجلیات امر قدسی نیز كمال توجه را دارد. او در كتاب معروفش به نام مفهوم امر قدسی كه شهرتی جهانی و بیهمتا دارد، در ابتدا برای امر قدسی سه ویژگی هیبت ۱ ، جذّابیت ۲ و رازآلودگی ۳ را ذكر میكند كه در كنار آنها، به عناصر عظمت ۴ ، قدرت ۵ ، حضور همهجایی ۶ ، آگاهی مطلق ۷ ، جلوهگری آفریدگاری و دیگر صفات كمال نیز اشاره دارد. او عقیده به چنین موجود و حقیقتی را كانون و اساس دین و ملاك دینیبودن هر باور، احساس، تجربه، فعل و اثری میداند.همچون دیگر پدیدهشناسان دین، اتو معتقد است كه همهی آدمیان در عمق ضمیرشان گرایشی به چنین حقیقت متعالی و ماورایی و نامتناهی دارند كه قابل وصف و بیان نیست ولی عمیقاً احساس میشود و الهامبخش همهی افعال آنان است. وی این كشش درونی را «نیروی شهود الوهی» ۸ مینامد كه نوعی حسّ غیبشناسی و قوّه و غریزهی خداجویی است. اتو معتقد است این گرایش نهانی در آثار و افعال و باورها و شیوهی زندگی آدمی تجلی مییابد و از اینجا است كه مظاهر دینی پدید میآیند، خواه در قالب سرودهای دینی و موسیقی، نقاشی، شعرسرایی باشد یا در قالب معماری، نمایش و دیگر هنرهای دینی متجلی شود. هنر دینی همواره رو به سوی امر قدسی و موجود متعالی دارد و آدمی را به قدرت و كمال بیكران متصل میسازد. این احساس توسط هنرمند به اثر هنری و درنتیجه به مخاطب انتقال مییابد. او معتقد است كه چنین موجودی و چنین تجربههایی را نمیتوان با توصیف مفهومی متعارف شناخت، بلكه باید آن حسّ مقدس در آدمی بیدار و برانگیخته شود تا خودْ حقیقت را بیابد و شهود كند. وی مینویسد ۹ :بنابراین، درك چنین حالاتی تنها میتواند از طریق فعالیت روحی در ما بیدار شود. و این نكته باید در مورد دین دقیقاً تأكید شود كه همانطور كه غالباً هم چنین است، دین به منزلهی یك مجموعهی كلی و به طور عام حاوی مطالب بسیاری است كه قابلآموزشاند، یعنی در قالب مفاهیم و آموزههای مدرسهای انتقال مییابند. آنچه قابلانتقال نیست همین مبنا و اساس قدسی دین است كه تنها میتواند برانگیخته و بیدار شود و ظهور بیابد. اتّو در ادامهی همین مطلب، دربارهی تجلی قدسی در پرستش، رفتار و حالات مؤمنان سخن میگوید و مینویسد: بخش غالب این تجربه مربوط به وضعیت و رفتار، ادا و اطوار، لحن و نحوهی صدا و طرز رفتار اشخاص میشود كه اهمیت آن را در قالب اجتماعی عبادی پرشكوه یك جماعت پرستشگر میتوان دید تا در تعبیرات و مفاهیم سلبی خاصی كه برای بیان آنها به كار میرود. درحقیقت، استفاده از مفاهیم سلبی هیچگاه دلالت مثبتی بر موجودی كه متعلّق آگاهی دینی است، نمیكند. آنها فقط در بیان و اشاره به یك موجود یاری میرسانند كه در همان حال با موجودات دیگر متضاد است و درعینحال از موجودات پستتر از خود متمایز است؛ یعنی موجودی است «نادیدنی»، «سرمدی» (غیرزمانی) « فراطبیعی » و « متعالی». او معتقد است كه بهترین ابزار شناسایی امر قدسی، تجربهكردن آن و رسیدن به ساحت شهود است؛ و در دعاها به بهترین وجه میتوان حضور این امر متعالی و خطاب او را احساس كرد و صدای زنده ۱۰ و تكاندهنده و تحولآفرینش را به گوش جان شنید. این پدیدهشناس نامدار دین سپس مثالهای زیادی دربارهی مناسك دینی، نمادهای دینی و چگونگی شیوههای تجلی امر قدسی در این امور ارائه میدهد كه تفصیل آنها از حوصلهی این مقاله بیرون است. تنها در اینجا به خصیصهی تسرّی ۱۱ و تجلّی ۱۲ امر قدسی در موجودات و بهویژه در هنر و امور هنری اشاره میكنیم. همهی پدیدهشناسان دین از تجلی امر قدسی به انحای مختلف سخن راندهاند و اُتّو نیز مانند همهی پدیدهشناسان دین معتقد است كه هنر دینی آن نوع هنری است كه مجلا و مرآت تجلی امر قدسی است و آدمی را به او رهنمون میگردد. او در این زمینه چنین مینویسد: در هنرها تقریباً همه جا مؤثرترین شیوهی تجلی امر قدسی در قالب شكوه امر متعالی است. این مسئله بهخصوص دربارهی معماری صادق است كه ظاهراً (در میان انواع هنرها) تجلی قدسی نخستین بار در ضمن آن تحقق یافته است. او سپس از شكوه حیرتانگیز و تأثیرگذاری سبكهای معماری باستان، معابد چین، تبت، ژاپن و اهرام مصر یاد میكند و از شعر و موسیقی مذهبی و توالی منظم و تأثیرگذار نُتها سخن میگوید كه چگونه مخاطب را مسحور میسازند و غرق در شگفتی و احساس حضور میكنند. اُتّو از تابلوهای نقاشی بهخصوص در چین باستان یاد میكند كه چگونه رنگ و شكل و اندازه و تناسب و نظم در این آفرینشهای هنری جاودان، تداعیكننده و یادآور امر قدسی و شكوه و جلال بیبدیل آن است. از سبك گوتیك تا قلعههای كلیسایی قرون وسطا تا الواح و كتیبههای مصری و بابلی و زنجیرهی میراث كهن فرهنگ بشری، همه جا نشان و ردّ پای امر قدسی را میتوان دید؛ نشانی كه هیچگاه محو نمیشود، هرچند در برخی اعصار ممكن است كمرنگ یا ضعیف شود. او معتقد است در آثار هنری، ما با رنگ و لفظ و نوا و سنگ و غیره سروكار نداریم، بلكه با خودِ امر قدسی مواجه میشویم و حضور واقعی او را احساس میكنیم: اینجا دیگر نمیتوان سخن از خصلت سحرآمیز(هنرها) راند، بلكه با خودِ امر قدسی مواجه هستیم، با همهی انگیزهی وادارندهی نیرومندی كه دارد و از عقل فراتر میرود و در قالب خطوط فراگیر (نقاشیها) و ضربآهنگ (موسیقی) تجلی یافته است. همهی پدیدهشناسان دین كه به پژوهش دربارهی هنر قدسی و دینی پرداختهاند، ۱۳ اتفاق نظر دارند كه شیوهی تجلی امر قدسی در جهان هستی و از آن جمله در هنر یكسان و ثابت نیست و شیوههای مستقیم و غیرمستقیمی وجود دارند. اتّو نیز از «تاریكی» و «سكوت» در دو هنر تئاتر و موسیقی نام میبرد و اهمیت تداعی سازندهی آنها را نسبت به هیبت و رازآلودگی امر قدسی یادآور میشود و به اینكه چرا در هنرهای شرقی، بهخصوص در بودیسم و تائوئیسم و سبكهای هنری متأثر از آنها، به «تاریكی» و «سكوت» هیبتانگیز و تأملبرانگیز بهاین پایه توجه میشود، میپردازد. خاموشی، مراقبه و خشیت از عناصر بیدارسازنده و برانگیزانندهی حسّ تعالیجویی، مطلقگرایی و طلب شهود الوهی در ضمیر آدمیاند كه در انواع هنرها مورد استفاده قرار میگیرند. او سخنی از ترستیگن ۱۴ نقل میكند كه گفته است: «خدا حاضر است، بگذار تمامی ما خاموش بمانیم.» و این را رمز رعایت سكوت و توجه و حضور در عبادات میداند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست