یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مطالعات مردان
▪ شاید مهمترین نقشی که فمینیسم توانسته ایفا کند، حمایت کردن و بها دادن به نگرش های زنانه و به نوعی تقویت و تحکیم جایگاه آنها در مباحث تئوریک باشد، بطوریکه علیرغم تلاش های برخی منتقدان، پدیدهی فمینیسم در لایه های متفاوت زندگی و نظریه پردازی نفوذ کرده است و موجب تقویت و ای بسا حیات رشته های فرعی گوناگون با بازده بیشتر و عینیت نیرومند تر شده است.
در کشور خود ما هم تلاش هایی در راستای تخریب فمینیسم، و نه تعریف و توصیف و نقد آن، صورت گرفته است که متاسفانه بدون تلاش برای شناخت صحیح این پدیدهی تاثیر گذار در سراسر لایه های مختلف زندگی، سعی در تخریب آن دارند. چاپ ترجمه هایی مغلوط با اشتباهاتی شگفت و نقد آنها با روشهایی مغلطه آمیز، نه تنها کمکی به مهار این اژدهای هفتاد سر(!) نخواهد کرد بلکه به نظر من مصداق بارز سر زیر برف فرو بردن است.
▪ و اما یکی از رشته های فرعی که مستقیما تحت تاثیر فمینیسم و مباحث مطرح در آن حیات یافته است، رشتهی دانشگاهی «مطالعات مردان» است. این رشته که در دههی ۱۹۷۰ بهصورت یک رشتهی دانشگاهی در بسیاری از دانشگاه ها ایجاد شد، به موضوعات حقوق مردان، سیاست، کوییر، جنسیت، نظریات فمینیستی، پدرشاهی و امثال آن می پردازد. در یک اظهار نظر نسبتا اغراق آمیز گفته میشود رشتهی مطالعات مردان که از دل جنبش های مردان سر برآورده است، به اندازهی خود فمینیسم شعبه شعبه و پر شاخه و برگ است. میگویم اغراق آمیز به این دلیل که نظریات و نظریه پردازان این حوزه، چه به لحاظ قدمت تاریخ و چه از نظر کمیت وکیفیت آثار، به هیچ روی قابل مقایسه با فمینیسم نیستند. اما بطور کلی از دل مطالعات دربارهی مردان و مردانگی شش دیدگاه قابل تشخیص است: دیدگاه محافظه کارانه، دیدگاه طرفدار فمینیسم، دیدگاه حامی حقوقو مردان، دیدگاه معنوی، دیدگاه سوسیالیست و دیدگاه خاص ِ گروهی که البته به گفتهی کنت کلاتر باور همهی این گرایش ها به شکلی زاییدهی واکنش به فمینیسم معاصر است.
▪ بیشتر متون معاصر در حوزهی مطالعات مردان با نقد این فرض آغاز میکنند که صحبت دربارهی مردانگی به معنی زیر سوال بردن قدرت مردانگی است. چنانکه آنتونی ایستهوپ در کتاب«کارهایی که به عهدهی مردان است: اسطورهی مردانگی در فرهنگ عامه» مینویسد : وقتش رسیده که سعی کنیم دربارهی مردانگی صحبت کنیم، دربارهی اینکه چیست و چه شیوهی عملی دارد.
تمرکز نویسنده بر مفهومی است که آنرا مردانگی مسلط یا مردانگی حاکم می نامد. اسطورهی مردانگی که ناهمجنس خواه، ذاتی و خود پیدا است،خشن، ریاستمآب، مسلط برخود،فهیم، ناظر بر اوضاغ و امثال آن است. ایستهوپ در کتاب خود از این مسئله بحث میکند که مردانگی ساخته ای فرهنگی است و امری طبیعی، ذاتی، جهانشمول و عادی نیست و بسیار مردانگی های زیسته شدهی دیگری هم وجود دارد که در این قالب نمیگنجد.
▪ این رویکردها مخالفان جدی هم دارند. که مردانگی را مجموعه رفتار و نگرش هایی می دانند که ساخته شده و یا طبیعی و ذاتی است. آنان حمله ی فمینیست ها به مردان را اشتباه می دانند و فمینیسم را خطر جدی برای خود(مردانگی) به شمار میآورند. این گروه ها با واکنشی تدافعی نسبت به فمینیسم مردان را تشویق می کنند تا برای زدودن تاثیر زنانگی که از همجواری با زنان حاصل شده است، خودهای مردانهی درون شان را دوباره کشف کنند. اساسا چنین فلسفه هایی خواهان تثبت مجدد هنجارهای سنتی مربوط به ناهمجنس خواهی، ازدواج و نقش های جنسیتی ملازم با آن هستند و خصلت هایی مانند پرخاشگری، خطرکردن و دغدغه های قدرت، پول و مقام را که خصلت هایی مردانه تلقی میشوند تشویق میکنند. از جمله متون کلیدی در این حوزه کتاب «جان آهنین» از رابرت بلای و «سلطان درون: دستیابی به سلطان در روان مرد» نوشتهی ر.مور و د.گلیت است.
همین جا اشاره کنم که همهی زنان فعال در مسئلهی حقوق و مسائل زنان هم الزاما روهیافتهای به اصطلاح فمینیستی ندارند و اتفاقا بسیاری از آنها از این واژه (فمینیسم) کراهت دارند، افرادی که بر نقش های سنتی زنان تاکید میکنند و ذاتگرایی را تشویق میکنند. بسیاری از آنها با تاکید بر خصلتهای ذاتا زنانه سعی در اثبات برتری زنان نسبت به مردان دارند و برخی نیز سعی در پاسداشت وظایف سنتا زنانه با تاکید بر معنویات، خانواده و تربیت فرزندان دارند که علی رغم فرار از عنوان فمینیسم به نظر من همگی زیر عنوان فمینیسم قابل بررسی می باشند.
چراکه بدون استثنا به جایگاه فرو دست زنان در جامعه و فرهنگ معترض هستند اگرچه راهکارهای متفاوتی برای رفع تبعیض و بدست آوردن کرامت عرضه میکنند. تصور میکنم این مسئله در باره ی مطالعات مردان هم صدق میکند همین شکسته شدن اسطوره ی مردانگی و سخن گفتن از آن،له یا علیه، خود نشانه ی خوبی هم برای زنان و هم برای مردان است.
▪ در کشور خود ما هم، اگرچه هنوز صحبت از مردانگی ترسناک به نظر می رسد اما به جرات میتوان گفت که حباب «ابهت مردانه» مدتهاست که برای زنان تحصیل کرده ترکیده است. در کشور ما هر دختری با ورود به دانشگاه و آشنایی با چند نفر از جنس مخالف، بسادگی متوجه خواهد شد که پسرها هم به اندازهی دخترها ضعیف،حسود،خودنما، احساساتی، تاثیر پذیر و هستند و اگرچه نه به اندازهی دختران، اما به میزان قابل توجهی از نقشهایی که فرهنگ و جامعهی سنتی برای آنها در نظر گرفته است ناراضی اند . در واقع به موازات نارضایتی و تغییر الگوهای فکری برای زنان و فراگیر شدن آن این اتفاقات در میان مردان هم روی داده است و نسبت به گذشته رشد چشمگیری را نشان می دهد.
خیلی از مردان هیچ تمایلی به اسب سواری ندارند و یا از بوی بدن اسب چندششان میشود؛ خیلی ها اصلا عرضهی اسب سواری ندارند و یا حتی از اسب می ترسند؛ چه برسد که بخواهند سوار بر آن سراغ دختر زیبای منتظری بروند که در یک قلعهی بلند اسیر است و تا بحال رنگ آفتاب و مهتاب را ندیده و نشسته تا آفتاب جمال یار خانهی دلش را روشن کند.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران مجلس شورای اسلامی مجلس صادق زیباکلام انتخابات مجلس دوازدهم انتخابات مجلس انتخابات مجلس دوازدهم دولت انتخابات مجلس شورای اسلامی ستاد انتخابات کشور رهبر انقلاب
تهران قتل هواشناسی فضای مجازی سیل شهرداری تهران زلزله سازمان هواشناسی پلیس وزارت بهداشت آتش سوزی سلامت
خودرو قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو بازار خودرو حقوق بازنشستگان گاز بورس بانک مرکزی نمایشگاه نفت ایران خودرو سایپا
نمایشگاه کتاب کتاب نمایشگاه کتاب تهران رضا عطاران کیانوش عیاری کتابخانه سینمای ایران تلویزیون دفاع مقدس سینما نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران سریال
خورشید فناوری تجهیزات پزشکی
رژیم صهیونیستی غزه فلسطین جنگ غزه آمریکا روسیه حماس افغانستان سازمان ملل اسرائیل اوکراین رفح
فوتبال پرسپولیس استقلال رئال مادرید لیگ برتر هوادار باشگاه پرسپولیس لیگ برتر فوتبال ایران سپاهان لیگ برتر ایران بازی تراکتور
هوش مصنوعی همراه اول شفق قطبی دبی مریم میرزاخانی ناسا ایلان ماسک نوآوری اپل تبلیغات گوگل طوفان خورشیدی
سرطان درمان و آموزش پزشکی خواب کاهش وزن رژیم غذایی زیبایی فشار خون بارداری توت فرنگی هندوانه