سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

انقلاب ها, دیکتاتورها و شبه روشنفکران


انقلاب ها, دیکتاتورها و شبه روشنفکران

دیکتاتورها و شبه روشنفکران, به تجربه تاریخی, دو بازوی نظام استعماری سرمایه داری در دو قرن گذشته بوده اند

دیکتاتورها و شبه روشنفکران، به تجربه تاریخی، دو بازوی نظام استعماری سرمایه داری در دو قرن گذشته بوده اند. انقلاب ضداستبدادی جامعه ایرانی در عهد قاجار هرچند توسط شبه روشنفکران به انحراف کشیده و سرانجام به رضاخان میرپنج پیش کش شد اما انقلاب اسلامی ایران به رهبری راهبری بی بدیل پس از فروکوفتن استبداد پهلوی، جریان شبه روشنفکری را نیز به کنج عزلت کشاند. از این روی بود که به تدریج و از پی ریشه گرفتن انقلاب اسلامی در جهان اسلام، موج بیداری اسلامی کشورهای اسلامی را درنوردید و جبهه آخرالزمانی مقاومت اسلامی در مواجهه با هیولای نظامی صنعتی آمریکایی-صهیونیستی شکل گرفت.

سیر صعودی قدرت جبهه مقاومت اسلامی و افزایش موج تازه امید در میان جنبش های اسلامی باعث شد تا دو بازوی قدیمی هیولای نظامی صنعتی باردیگر به کار افتد و در اتحادی آشکار علیه جبهه مقاومت دست به کار شود. این گونه بود که تجربه انقلاب های رنگی در ایران و لبنان مورد استفاده قرار گرفت تا بار دیگر خنجر شبه روشنفکری از پشت سر بر پیکره جبهه مقاومت زده شود؛ خنجری که این بار تنها توانست خراشی بر پیکره جبهه مقاومت وارد آورد.

از پس چنین رویدادی بود که شمشیر دولبه مدل رنگی توسط جریان های ضداستبدادی غرب گرا در کشورهای اسلامی به کار گرفته شد و با تکیه بر موج بیداری اسلامی، رستاخیزی تمام عیار علیه حلقه های دست دومی هیولای نظامی صنعتی به پا کرد.

رستاخیز برپا شده در جهان اسلام از چنان قدرتی برخوردار است که تنها راه مواجهه با آن تلاش برای منحرف ساختن و یا حداقل کم کردن دامنه تبعات آن است. از این منظر است که طرح های پراگماتیستی، چندلایه و چندمنظوره تانک های فکری ایالات متحده به سرعت در جریان کار قرار می گیرد:

۱) مصر و تونس: هرچند سرعت تحولات در مصر و تونس مانع از به نتیجه رسیدن طرح های ابتدایی شد اما رضایت دادن به تغییر دیکتاتور و سپردن امور به شبه روشنفکران تنها راه تجربه شده و مطمئن برای آینده است. پس کاستن از سرعت تغییرات و ایجاد بسترهای لازم برای روی کار آوردن شبه روشنفکران غرب گرا محور استراتژی آینده است.

۲) یمن: یمن هنوز فاقد بسترهای لازم برای صرفنظر کردن از «علی عبدا... صالح» است. کانون های شبه روشنفکری در این کشور چندان قدرتمند نیست و امکان روی کار آوردن دیکتاتوری دیگر چون صالح باید بررسی شود. از این روی صالح باید تا آخرین لحظه تلاش های خود را بکند تا راه حلی تازه به دست آید. شاید لازم شود دستگاه سعودی برای حفظ صالح هم دست به کار شود و بار دیگر ماشین جنگی خود را وارد یمن کند؛ اقدامی که ریسک زیادی در پی خواهد داشت.

۳) بحرین: بحرین جایگاهی استراتژیک برای ایالات متحده در خلیج فارس است. سقوط پادشاهی آل خلیفه بی تردید به قدرت رسیدن شیعیان که علاقه زیادی به ایران دارند منجر می شود. پس تنها راه باقی مانده حفظ آل خلیفه به هر قیمت است و برای این منظور تبدیل کردن قیام مردمی به قیام فرقه ای و متهم کردن ایران و حزب ا... به دخالت در بحرین می تواند بهانه لازم را برای حضور نظامی عربستان سعودی فراهم کند. به میان پای کشورهای دیگر برای کم کردن هجم انتقادات به آل سعود نیز لازم است.

۴) لیبی: «معمر قذافی» که در این سال ها به مستبدی رام بدل شده است، هنوز چندان مطمئن نیست. او هرچند راه معامله با غرب و اسراییل را یاد گرفته است اما اگر جایگزین مناسبی برای او یافت شود می توان او را قربانی کرد. حذف قذافی به دست غرب می تواند موج ضدغربی انقلاب ها را از بین ببرد و پوشش رسانه ای خوبی برای انحراف از کشتار در بحرین و حتی یمن فراهم کند. برقراری موازنه قدرت میان انقلابیون و سرهنگ می تواند زمینه را برای پوشش های رسانه ای مستمر و همچنین بده بستان های سیاسی اقتصادی فراهم کند.

۵) سوریه: ایجاد موج انقلاب در سوریه در این میان معبر انحرافی مناسبی فراهم می کند: مسیر انقلاب از قدرت بخشیدن به جبهه مقاومت تغییر می کند، رمینه بهتری برای چانه زنی با «بشار اسد» برای کاستن از دامنه همکاری های خود با ایران فراهم می شود و حواس ایران نیز بیش تر به داخل و موج رنگی شبه روشنفکران ایرانی متوجه می شود.

دیکتاتورها و شبه روشنفکران، در این ماه ها روزهای پرکاری را پشت سر می گذارند تا شاید به پشتوانه حمایت های مالی، تبلیغاتی و نظامی نظام سرمایه داری هم چنان پابرجا بمانند. با این همه به نظر می رسد روزهای پایانی دو بازوی خدوم هیولای نظامی صنعتی فرارسیده است و موج بیداری و مقاومت اسلامی دامنه ای فراخ تر از پیش خواهد یافت.

منبع: / هفته نامه / پنجره / ۱۳۹۰ / شماره ۸۵ ۱۳۹۰