چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
معنای زندگی
زندگی معنادار، زندگیای است كه انسانها را به سوی هدف، آرمان و آرزویشان سوق میدهد. اگر بخشی از زندگی در راستای هدف سوق داده نشود، میتوان گفت كه این بخش از زندگی بیمعناست. برای این كه زندگی معنا پیدا كند، باید برنامهای تنظیم كنیم و این برنامه دقیقاً باید بر اساس هدف در نظر گرفته شود. اگر بخشی از این برنامه زاید و در راستای هدف نباشد، مستلزم پوچی است. كسانی كه منكر هدف شوند و انسان را بیهدف بدانند، به پوچی میرسند.
البته پوچی نسبی است؛ یعنی اگر حالت پوچی در زندگی پیدا كردیم، این مطلق نیست؛ چون پوچی كامل، تمام زندگی را پوچ میكند و برای چنین پوچی در زندگی، حالات ممكنی متصور میشود كه در آن صورت، تحقق زندگی پوچ نیست.
نه تنها زندگی در این جهان، بلكه در جهان دیگر را باید معنادار كنیم. ما مسكن میخواهیم تا در آن احساس آرامش كنیم. لباس گرم در زمستان میپوشیم تا سردمان نشود و لباس خنك در تابستان میپوشیم تا گرممان نشود. میخوابیم تا خستگی در وجودمان نباشد و... . پس ما خودمان را دوست داریم؛ آرامش را دوست داریم و برای رسیدن به آرامش، كارهای زیادی انجام میدهیم. اینها همه هدف هستند؛ اما در آخر چه؟ همین خوردن و خوابیدن و درست زندگی كردن، نتیجهای جز آرامش در این جهان را در بر نخواهد داشت.
اگر فقط این جهان است، پس هر كاری كه دوست دارم، انجام میدهم تا لذت كافی را ببرم و باز هم در زندگیام پوچی پیدا میشود؛ پس در این جا به دنبال نهایتی هستم؛ نهایتی كه در این دنیا آن را به دست نمیآورم. نهایت زندگی را بعد از مرگ خواهم یافت.
زمانی كه معاد برایم ثابت شود و با استدلال درست، عاقبت و آخرت را بنگرم، درست زندگی میكنم و معنای زندگی را میفهمم و معنادارش میكنم. اگر زندگی پس از مرگ نبود، زندگی پوچ و بیمعنا بود. اگر خدایی نبود، زندگی پوچ و بیمعنا بود و اگر زندگی پس از مرگ نبود، زندگی پوچ و بیمعنا بود؛ پس خدا هیچ راهی را برای پوچی و بیمعنایی نگذاشته است؛ پس درست زندگی كنیم تا این معناها را بفهمیم و در زندگی به كار ببریم.
وقتی زندگی را تصادفی بدانیم، زندگی را پوچ میبینیم. اما زندگی تصادفی نیست. معنای زندگی زمانی كامل میشود كه پرستش خدا را به طور كامل درك كنیم.
اشیای مقدسی در ادیان بزرگ وجود داشته است؛ توتمها، مجسمههای سفالین، چوبین و سنگی، خورشید، ستاره، بودائیسم، مسیح، مریم عذرا، اولیای مقدس مسیحی، خدایان هندوهاو... كه هر كدام مراسم خاص و ویژگیهای خاص خود داشتند و در واقع، اینها به معنای دینی رسیده بودند. هر كس به معنایی رسیده بود؛ حتی دین یهود برای خود مراسم خاصی داشت.
ما انسانها جزئی از این جهانیم؛ پس نمیتوانیم به درك تمام مسائل عالم دست پیدا كنیم؛ اما تا حدی كه جهان و موجوداتش بر ما تأثیر میگذارند، در قالب مفاهیم خودمان، برایمان قابل درك است. هر یك از ادیان بزرگ جهان، تصور جامعی از ماهیت جهان در اختیار آدمی میگذارند و مادام كه این تصورها و اعتقادات در ساختار درونی ما تعبیر شوند، ماشینوار بر شیوهای كه شخص مؤمن با آن جهان را تجربه میكند، تأثیرگذار است. در واقع این جاست كه زندگی معنا پیدا میكند؛ پس معنای زندگی در كنار دین میدرخشد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست