لزوم تطابق و همسویی در ازدواج

یكی از عواملی كه در ازدواج باعث بروز مشكل می شود ، وجود اختلال شخصیت در یكی از زوجین است . معمولا اختلال شخصیت براحتی تشخیص داده نمی شود . ما حالتهای ناراحتی روانی مثل افسردگی …

یكی از عواملی كه در ازدواج باعث بروز مشكل می شود ، وجود اختلال شخصیت در یكی از زوجین است . معمولا اختلال شخصیت براحتی تشخیص داده نمی شود . ما حالتهای ناراحتی روانی مثل افسردگی ، اضطراب ، وسواس و حالتهای سایكوتیك در افراد را براحتی تشخیص می دهیم ؛ اما در اختلال شخصیت كه انواع مختلفی دارد ، فرد خود را در جامعه كاملا موجه نشان می دهد ، طوری كه افراد اغلب غیر متخصص هیچ گونه علائمی از مشكلات روانی را در آنها تشخیص نمی دهند .

لذا این افراد با قیافه حق به جانب یا غلو كردن از خود نزد دیگران چهره مقبولی می سازند و زمانی كه وارد زندگی زناشویی می شوند ، پس از مدتی طرف مقابل متوجه حالتهایی در او می شود ، مثل انعطاف پذیری یا سختی در رفتار ، بروز مشكلات بین فردی ، دفاعهای عجیب و غریب روانی . نمونه بارز این اشخاص در جامعه افراد به اصطلاح عام بددل هستند كه دچار بدبینی شدید بوده و نسبت به شریك خود سوء ظن دارند ، حالت بزرگ منشی ارند و دیگران را به حساب نمی آورند كه مشخصه اختلال شخصیت سوء ظنی است . در ازدواج هایی كه براثر یك برخورد در اجتماع شكل می گیرند ، غالبا ما نمی توانیم به شخصیت طرف مقابل پی ببریم . با وجود پیچیدگی های اجتماعی ، اقتصادی عصر حاضر ، روان انسانها نیز دچار پیچیدگی های فراوانی شده است كه حاصل آن انواع اختلال شخصیت است . شخص مبتلا باوجود این كه در جامعه زندگی می كند ، اما به خاطر مشكلات شخصیتی قدرت تطابق او بخصوص در زندگی مشترك بشدت كاهش می یابد .

امروزه روانشناسان با آزمون های دقیق به تشخیص اختلالات شخصیتی می پردازند .

لذا لازم است مانند آزمایش های خونی و اعتیاد افراد پیش از هرگونه تعهد زناشویی به آزمون یكدیگر بپردازند و قابلیت های طرف مقابل را برای یك زندگی مشترك بررسی كنند . یك روان شناس مجرب با مصاحبه و آزمون های مختلف به شما اعلام می كند كه آیا می توانید زندگی زناشویی مناسبی داشته باشید یا نه ؟ این مساله در جداول تطابق شخصیت بسیار اهمیت دارد .

ما اگر بهترین و گران ترین كلید را در دست داشته باشیم نمی توانیم آن را در هر قفی بچرخانیم ؛ چرا كه هر كلید برای یك قفل ساخته شده است . بنابراین ارتباط های روحی انسان هم به همین شیوه باید با هم تطابق و سنخیت داشته باشد . به عنوان مثال یك انسان برونگرا كه دوست دارد فعالیت اجتماعی زیادی داشته باشد و برای تفریح و ارتباط های اجتماعی خود اهمیت زیادی قائل است قادر نخواهد بود با یك انسان درونگرا كه آرامش خود را در خلوت گزینی می جوید و تفریحات او بیشتر فردی است ، سازگاری داشته باشد .