جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

بهار, نماد رستاخیز انسانها


بهار, نماد رستاخیز انسانها

زمان یکی از ابعاد ماده است به این معنا که آدمی در مدت عمر خویش در دنیا با زمان سر و کار دارد

زمان یکی از ابعاد ماده است. به این معنا که آدمی در مدت عمر خویش در دنیا با زمان سر و کار دارد. البته برای کسانی که گام های بلند خدایی شدن را برداشته و متأله شده اند، زمان و مکان مانند طی السجل برای آنان پیچیده می شود و همانند خداوند محیط بر زمان و مکان می شوند. لذا رستاخیز و قیامت ایشان در همین دنیا بروز و ظهور می یابد، ولی بیشتر مردم، چنان هستند که زمان بر ایشان احاطه دارد.

برای این افراد، گذشت زمان و فصول، معنای خاصی دارد.خداوند برای این که حقایق و ملکوت هستی را برای اغلب مردم آشکار کند، از گذر زمان و فصول بهره می گیرد و با اشاره به فصول از جمله بهار و رویش گیاهان، رستاخیز انسان ها را به یادشان می آورد. نویسنده در این نوشتار با مراجعه به آیات قرآنی، نقش بهار و رویش گیاهان را در تفکر و تدبر آدمی تبیین کرده و بهار را فصل تدبر و تفکر در رستاخیز و معاد دانسته و به این جنبه بهار توجه داده است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

● رستاخیزی شایسته تذکر دایمی

آموزه های قرآنی بر نقش محوری اموری چند توجه خاص دارد؛ زیرا هریک از این امور می تواند زندگی انسان را دگرگون سازد و مسیر شدن های انسانی را تعیین و مشخص نماید. از جمله امور کلیدی در آموزه های قرآن مسئله رستاخیز و معاد است؛ زیرا باور به این حقیقت، به معنای پذیرش اموری چون هدفمندی آفرینش، حساب و کتاب، زندگی دوباره در جهانی دیگر و مانند آن است. هریک از این امور به تنهایی می تواند نگرش آدمی را نسبت به خود و خدا و هستی دگرگون کند و رفتارها و کردارهای او را متحول سازد.

انسانی که به هدفمندی آفرینش از جمله آفرینش انسان ایمان داشته باشد، هرگز چیزی را در زندگی اش، بیهوده و لغو و لعب نمی شمارد و چنان عمر کوتاه خویش را سامان می دهد که به دور از هرگونه لهو و لغو و لعب باشد. در حوزه شناختی بر آن است تا بفهمد که چه اهدافی در پس آفرینش هستی و انسان وجود دارد تا براساس این اهداف، زندگی خویش را تنظیم کند و در حوزه رفتاری نیز می کوشد تا به گونه ای عمل کند که مطابق با اهداف آفرینش باشد. از این رو فلسفه به معنای عام آن برای او معنایی دیگر می یابد و بخش اعظمی از دغدغه های فکری او را شناخت اهداف هستی و آفرینش دربرمی گیرد. براین اساس، تنها اشتغال به اموری چون خورد و خواب پیدا نمی کند و خورد و خواب به یک معنا بر او حرام می شود؛ زیرا می خواهد بداند از کجا آمده، به کجا می رود و به چه هدفی آمده و چگونه باید زیست کند و برود؟ پرسش های اساسی که پاسخ گویی آن در حوزه فلسفه عقلانی است و در بسیاری از جهات به سبب ناتوانی ابتدایی عقل، به امور دیگر چون خیال چنگ می زند تا ترسیم درستی از موقعیت خود و آینده بیابد.

البته فضل الهی همواره نصیب انسان شده و رحمت رحمانی و رحیمی خداوند انسان را پوشش داده است؛ چرا که خداوند بر انسان منت نهاده و وحی و پیامبران را واسطه هدایت بشر قرار داده است تا به این پرسش های فلسفی پاسخ های کامل و تمامی بدهد. در حقیقت وحی، به کمک عقل آمده تا به مهمترین پرسش های فلسفی انسان از چرایی و چگونگی پاسخ دهد.

وحی درپاسخ به پرسش های فلسفی آدمی به اموری چون فلسفه آفرینش و هدفمندی آن پرداخته و مسیر انسان را ازخاک تا عرش افلاک تببین نموده است. درپاسخ های وحیانی به متاله و در نهایت ربانی شدن انسان به عنوان هدف نهایی متوجه شده است. طریقه رسیدن به این حقیقت، عبودیت مبتنی بر شریعت دانسته شده است تا انسان دربهترین، کوتاه ترین، آسان ترین و کامل ترین راه به هدف آفرینش دست یابد.

دراین پاسخ وحیانی به پرسش های فلسفی بشر، معاد و رستاخیز درجهانی دیگر، یک اصل محوری و اساسی است.پذیرش این اصل به انسان کمک می کند تا پرسش های دیگری چون چگونگی رسیدن به این سرا دربهترین و زیباترین را مطرح کند. وحی نیز درپاسخ به این پرسش اموری را به عنوان شریعت مطرح می کند تا به انسان بیاموزد که بهترین و زیباترین شکل رسیدن به سرای دیگر و رستاخیز چیست.

به سخن دیگر، پذیرش معاد و رستاخیز، شیوه زندگی انسان را تحت تاثیر جدی خود قرا می دهد.

و او را وا می دارد تا از خود بپرسد چه نوع زیستی در دنیا می تواند او را در بهترین شکل درآخرت قرار دهد؟ پاسخ های قرآنی درشکل حسن فاعلی و حسن فعلی درحقیقت پاسخ به چگونگی زیستن در دنیا برای رسیدن به مطلوب درآخرت است. ازاین رو آموزه های قرآنی بر تذکر و یادآوری دایمی قیامت و رستاخیز، و معاد تاکید می کند، زیرا این یادآوری دایمی نقش مستقیم و تاثیر استثنایی در شیوه زندگی بشر در دنیا به جا می گذارد و آدمی را وا می دارد تا برای دست یابی به اهداف آفرینش به جست وجو بپردازد و برای هماهنگی با اهداف آفرینش، نوع اندیشه و کردار خویش را براساس اهداف آفرینش سامان دهد. به این معنا پذیرش و باور به هدفمندی آفرینش و پذیرش رستاخیز و معاد، او را وادار می سازد تا در اندیشه هماهنگی با اهداف آفرینش بیفتد و نوع و شیوه زندگی خود را بر اساس آن سامان دهد.

● رویش گیاهان، رویش رستاخیز انسان ها

برای بیشتر مردم درک رستاخیز و معاد سخت و دشوار است. حتی بسیاری از فلاسفه و خردمندان وخردورزان درفهم و درک درست رستاخیز ناتوان شده و برای این ناتوانی و درماندگی خویش اقرار کردند. فیلسوفانی چون بوعلی سینا وحتی ملاصدرا به یک معنا در فهم و درک درست رستاخیز به درماندگی خویش اقرارکرده اند و در نهایت به این نکته توجه داده اند که کلام وحی چون می تواند درمقدمات حجت و قیاس قرارگیرد، براساس همان کلام وحیانی اقرار به معاد و چگونگی آن می کنند.

از آن جایی که خداوند براساس فرمول های ساده، هستی را آفریده است و این همه پیچیدگی و تنوع، ریشه در فرمول های بسیار ساده دارد، درتبیین معارف نیز از روش های ساده بهره می گیرد تا همه مخاطبان وحی درهمه سطوح فکری و فهم و ادراک بتوانند حقیقت را درحد و اندازه خویش دریابند؛ لذا آیات تکوینی و کتبی خداوند بسیار ساده و آسان یاب و به دور از هر گونه تعقید و پیچیدگی است.

خداوند در تبیین حقیقت معاد و رستاخیز وچگونگی تحقق آن، ازعناصر و ابزارهایی استفاده کرده که همگان می توانند آن را بفهمند.

از جمله راه هایی که خداوند در تبیین مساله رستاخیز، حقیقت و چگونگی آن، از آن بهره گرفته، مساله رویش گیاهان است. گیاهان از جمله موجودات دنیوی است که در همه جا می توان آن را یافت؛ حتی در بیابان ها یا قعر دریاها برمی خوریم.

این فراوانی و تنوع گیاهان، به انسان اجازه می دهد تا محور تبیین و آموزش مفاهیم و حقایق در اختیار همگان باشد. به این معنا که همه انسان ها با گیاهان در ارتباط روزانه هستند و کسی را نمی توان یافت که از چگونگی رویش و زیست و مرگ گیاه آگاه نباشد و آن را نشناسد.

خداوند در آیه ۴۵ سوره کهف و ۲۰ سوره حدید به زندگی انسان و گیاه توجه می دهد و نسبت آن را با یکدیگر می سنجد. هدف از این کار این است که انسان متوجه شود همانند گیاه است، زیرا همانند گیاه دارای رشد و نمو می باشد.

گیاه را می توان به عنوان نماد زندگی و حیات دانست. از این رو بر سر هر سفره هفت سینی در نوروز، سبزه به عنوان نماد زندگی و حیات قرار می گیرد.

● زندگی ناپایدار دنیا

از نظر خداوند، حیات و زندگی گیاه و سبزه، نشانه ای از امر دیگری نیز می باشد که هر انسانی به عنوان موجود خردمند و عاقل باید بدان توجه کند و در آن تدبر و تفکر نماید؛ زیرا گیاهان از عنصر ناپایداری رنج می برند و بسیاری از گیاهان چند هفته یا چند ماهی بیش تر حیات ندارند و از سبزی و طراوات و زندگی بهره ای نمی برند.

به این معنا که بیشتر تنوع گیاهان از آن گیاهانی است که از ناپایداری رنج می برند و به سرعت حیات و زندگی خویش را از دست می دهند. از نظر خداوند، زندگی دنیا نسبت به زندگی آخرت این گونه است. به این معنا که حیات و زندگی دنیوی همانند گیاهان ناپایدار و در معرض زوال و نیستی است، لذا انسان ها می بایست در اصالت زندگی دنیوی شک و تردید روا دارند و به آن دل نبندند؛ زیرا دلبستگی به چیزی که ناپایدار است و به سرعت زوال می یابد، کار لغو و بیهوده ای است. (حدید، آیه ۲۰)

خداوند در آیه ۲۲ سوره یونس با تشبیه زندگانی و حیات بشری در دنیا به حیات و زندگی گیاهان ناپایدار بر آن است تا زندگی دنیوی را از ارزش دلبستگی بیندازد و انسان خردورز را به هوشیاری و بیداری وا دارد.

وقتی انسان به حیات کوتاه گیاه می نگرد و زندگی خود را تشبیه به آن می کند، برایش این پرسش مطرح می شود که این زندگی کوتاه چه ارزشی دارد؟ اگر زندگی ما نیز همانند زندگی این گیاه کوتاه است، چرا باید تلاش کرد و برای چه منظور خود را به رنج افکند؟ پس مرگ بهتر از این زندگی است که پایان آن چنین نزدیک است.

اما این، همه ماجرا نیست و خداوند پس از یادآوری زندگی کوتاه دنیا و تشبیه آن به زندگی ناپایدار و کوتاه گیاهان، انسان را به این مطلب اساسی و مهم توجه می دهد که این زندگی دنیوی، همه زندگی بشر نیست، بلکه تنها مقدمه ای برای زندگی ابدی و جاودانه اوست که در جهان دیگر رقم می خورد. این گونه است که باز از همین زندگی گیاه کمک می گیرد تا حقیقت دیگری را برای انسان روشن سازد و او را از بیهوده انگاری زندگی دنیوی برهاند.

درحقیقت خداوند، یک بار از زندگی کوتاه و ناپایدار گیاه کمک می گیرد تا کم ارزشی و غیراصیل بودن زندگی دنیا را بفهماند و گاه دیگر از گیاه کمک می گیرد تا حقیقت رستاخیز و زندگی جاودان و ابدی را تبیین نماید. این جاست که با اشاره به رویش گیاهان پس از بارش باران اشاره می کند و می گوید شما در رستاخیز همانند گیاهان سراز خاک بر می دارید و دوباره زنده می شوید.

خداوند در آیه ۱۷ سوره نوح به صراحت می فرماید: والله انبتکم من الارض نباتا؛ و خداست که شما را مانند گیاهی از زمین رویانید. البته از ظاهر این آیه و نیز آیه ۳۷ سوره آل عمران بر می آید که انسان نیز خود نبات و گیاهی است که رشد و نمو دارد. خداوند درباره مادر حضرت مریم(س) می فرماید: فتقبلها ربها بقبول حسن و انبتها نباتا حسنا و کفلها زکریا کلما دخل علیها زکریا المحراب وجد عندها رزقا قال یا مریم انی لک هذا قالت هو من عندالله ان الله یرزق من یشاء بغیرحساب؛ پس پروردگارش وی (مریم) را با حسن قبول پذیرا شد و او را گیاهی نیکو رویانید و بار آورد، و زکریا را سرپرست وی قرار دارد. زکریا هر بار که در محراب بر او وارد می شد، نزد او نوعی خوراکی می یافت. می گفت: «ای مریم، این از کجا برای تو آمده است؟ او در پاسخ می گفت: «این از جانب خداست که خدا به هر کس بخواهد، بی شمار روزی می دهد.»

شباهت بی نظیر انسان و گیاه که در این آیات بر آن تاکید شده، برای این است که انسان ها بتوانند با نگاه به زندگی گیاهان، زندگی خویش را تبیین و تفسیر کنند.

به سخن دیگر، اگر انسان بداند که زندگی او همانند زندگی گیاهان است، می تواند درک درستی از زندگی خود به دست آورد. زندگی گیاه در دنیا کوتاه و ناپایدار است، چنان که زندگی انسان کوتاه و ناپایدار است. دیگر آن که گیاه دوباره با بارانی از خاک برمی آید، انسان نیز در رستاخیزش این گونه چون گیاه از زیر خاک برمی آید و چون گیاه دوباره سرسبزتر از گذشته می روید.

خداوند به صراحت در آیاتی چند ارتباط تنگاتنگ زندگی بشر وگیاه در موضوع رستاخیز را تبیین کرده است. از جمله می فرماید: «و اوست که بادها را پیشاپیش باران رحمتش مژده رسان می فرستد، تا آن گاه که ابرهای گرانبار را بردارند، آن را به سوی سرزمینی مرده برانیم، و از آن، باران فرود آوریم و از هر گونه میوه ای از خاک برآوریم. بدینسان مردگان را نیز از قبرها خارج می سازیم، باشد که شما متذکر شوید.»(اعراف، آیه ۵۷)

● زنده شدن گیاهان، نماد زنده شدن مردگان

بنابراین همان گونه که خداوند باآب باران، زمین مرده و گیاهان مرده را زنده می کند و به آن ها جان می بخشد، همچنین انسان های مرده را در رستاخیز زنده می کند و چون گیاه از خاک برمی انگیزاند. همین معنا نیز در آیه ۵ سوره ق بیان شده است. خداوند در این آیه نیز می فرماید: رزقا للعباد و احیینا به بلده میتا کذلک الخروج؛ اینها همه برای روزی بندگان من است و با آن آب، سرزمین مرده ای را زنده گردانیدیم، رستاخیز نیز چنین است.

در آیات ۴۹ و ۵۹ سوره انعام و ۵ و ۷ سوره حج و ۰۵ سوره روم و ۹۳ سوره فصلت و ۷ تا ۱۱ سوره ق و ۷۱ و ۸۱ سوره نوح، به شباهت رستاخیز انسان ها و زنده شدن آنان پس از مرگ در قیامت، با رویش گیاهان در زمین پس از ریزش باران اشاره می کند و آن را شایسته تدبر و تذکر می داند و می فرماید که انسان ها می بایست به این شباهت توجه داشته باشند و قیامت و رستاخیز انسان ها را اینگونه بشناسد و منکر آن نشوید.

به این معنا که شباهت انسان و گیاه در این دو مطلب به انسان کمک می کند تا حقیقت زندگی دنیوی در ناپایداری و رستاخیر دوباره انسان را بشناسند و به آن باور و ایمان پیدا کنند.

در حقیقت، هر کسی به سادگی با اندکی تدبر و تفکر در زندگی گیاه و مرگ و رویش آن می تواند حقیقت زندگی دنیا و رستاخیز انسان ها را در قیامت بشناسد. به این معنا که تفکر و مطالعه در رویش گیاهان بر اثر باران، برطرف کننده شک و تردید در مورد قیامت و رستاخیز و برانگیختن مردگان است. (حج، آیه ۵ تا ۷)

کسانی که در آیات رویش گیاهان و بهار طبیعت تفکر و تدبر می کنند، می توانند به آسانی به حقیقت توحید (نحل، آیات ۰۱ و ۱۱ حج، آیات ۲۶ و ۳۶) و قدرت خداوند (حج، آیات ۵ و ۶ و نیز فرقان، آیات ۸۴ و ۹۴) برسند و تقدیر الهی و نظام احسن خداوندی را درک کنند (حجر، آیات ۹۱ و ۱۲)

از نظر قرآن، رویش گیاهان و فصل بهار به عنوان فصل رویش ها و رستاخیزها، بیانگر قدرت، تدبیر، تقدیر، علم همه جانبه، ظرافت و لطافت و مانند آن است.(حج، آیه ۳۶ و آیات پیش گفته)

تاکید خداوند در آیه ۳۶ سوره حج بر دو اسم لطیف و خبیر بیانگر این معناست که رستاخیز انسان همانند رستاخیز گیاهان با تمام دقت، لطافت، زیبایی و آگاهی بر جزئیات انجام می شود. بنابراین، هیچ چیز در رستاخیز، بیرون از علم و احاطه کامل خداوندی و به دور از زیبایی، لطافت و دقت نخواهد بود.

به هر حال، گیاه و سبزه بر سر هر سفره هفت سین و در هر سرزمینی باید انسان را به یاد دو امر مهم و اساسی در زندگی بیندازد: نخست ناپایداری زندگی دنیا، دوم رستاخیز و معاد بنابراین نباید انسان به زندگی کوتاه و ناپایدار دنیا دل ببندد و آن را اصیل بداند و دیگر این که دچار عبث و بیهودگی نشود و گمان نکند که زندگی، پوچ و هیچ است، بلکه همانند گیاهی که پس از خشکی و نابودی دوباره با باران رحمت الهی می روید، انسان دو باره به باران رحمت الهی سبز می شود و زیباتر و با طراوت تر از گذشته جلوه گری خواهد کرد.

بی گمان درک این معنا به عید نوروز معنایی دیگر و جلوه ای زیباتر و فلسفی تر می بخشد و آدمی را چنان به اوج شادی و سرور می برد که هیچ پادشاهی در اوج قدرت و شکوه آن را تجربه نکرده است.

با نگاهی به سفره هفت سین و سبزه و ماهی می بایست معرفت را از آیات آفاق به آیات انفس برد و سرور و شادی حقیقی را از ظاهر به باطن کشاند و شاهانه خندید و تبسم حقیقت زندگی را به دیگران ارزانی داشت. این گونه است که دید و بازدید معنایی دیگر می یابد و هر دید و بازدیدی همانند رستاخیز گیاه و انسان معنا می شود و صله رحم واقعی جلوه می کند؛ زیرا انسان با درک این حقیقت، خود را به رحم حقیقی خویش یعنی خداوند و رستاخیز پیوند می دهد و رجعت و بازگشت را معنایی دیگر می بخشد.

همچنین انسان عنصر عشق را در پیچش و گره های سبز زندگی با الوهیت و درک حقیقت بهار و رستاخیز گیاه و انسان در سبزه زار سیزده بدر در میانه طبیعت تجربه دیگری می کند و حقیقت پیچک عشق را میان جان و تن در می یابد و روان را به سوی آب روان می برد تا در جاری زمان از عنصر مکان بگذرد و با عشق حقیقی و متاله شدن درآمیزد. از این رو طبیعت و سبزه و گیاه و آب و ماهی در آموزه های عرفانی قرآن، معنای دیگری می یابد و انسان را با حقیقت و ملکوت اشیاء آشنا می سازد.

علیرضا شعاعی