پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
سفر و سفرنامه نویسی
بهار، بهترین فرصت برای مسافرت کردن است و طبیعت زیبای ایران خود فرصتی پیش می آورد تا اغلب خانواده ها بار سفر ببندند و به شهرها و روستاهای گوناگون بروند.
سفر در نوع خودش امتیازهای بسیاری دارد، از یک طرف باعث آرامش روح و روان می شود، از طرفی تجربیات انسان را بالاتر می برد. اما چه خوب است از این سفر و مسافرت استفاده های بیشتری شود و حاصل این بهره ها را به شکل مکتوب درآورد یعنی «سفرنامه»!
در تعریف سفرنامه گفته اند که سفرنامه نوعی گزارش است که نویسنده در قالب آن مشاهده های خود را از اوضاع شهرها، روستاها و مناطقی که به آنها مسافرت کرده است، شرح می دهد و در راستای این اطلاعات به صورت های گوناگونی از بناهای تاریخی، مساجد، کتابخانه ها، آداب و رسوم ملی و مذهبی، موقعیت جغرافیایی، آب و هوا، زبان، رفتارهای اجتماعی و... سخن می گوید. پس به جرأت می توان گفت که سفرنامه ها در هر صورتی که باشند، گنجینه ای از اطلاعات است و از طریق آنها می توان واقعیت های اجتماعی، جغرافیایی، تاریخی و قومی شهر یا، روستایی را به تصویر کشید که این مطالب ارائه شده نه تنها از جهت علمی و تاریخی و جغرافیایی حائزاهمیت اند، بلکه از این جهت که روح تشنه دانستن انسان و انتقال تجربیات به دیگران را، ارضا می کنند.
بی تردید همه ملل در سطوح و زوایای گوناگون در فرهنگ خود سفرنامه هایی داشته و دارند که از منابع مهم تاریخی و جغرافیایی به حساب می آیند. جالب آن که گاهی اوقات سفرنامه ها در نزد ملل مختلف از صورت یک گزارش مکتوب خارج شده و به شکل اثری ادبی تبدیل و ماندگار شده اند. پس با یک حساب سرانگشتی می توان سفرنامه ها را از جهات مختلف به اشکال متعدد تقسیم بندی کرد؛ یعنی گاهی اوقات سفرنامه ها به شکل نمادین بیان می شوند که هدف از نگارش آن شرح رموز عرفانی و یا فلسفی است، مثل منطق الطیر عطار که سفرنامه پرندگان است در سیروسلوک به سمت معشوق. گاهی سفرنامه ها به صورت اخلاقی ومذهبی در می آیند، مثل کمدی الهی، نوشته دانته و سیاحت غرب اثر آقا نجفی قوچانی. گاهی این سفرنامه ها جنبه سیاسی و اجتماعی به خودشان می گیرند که هدف از نگارش آنها انتقاد همراه با طنز است، مثل سفرهای گالیور، اثر جاناتان سویفت و سیاحت نامه ابراهیم بیک اثر زین العابدین مراغه ای گاهی هم این سفرنامه ها جنبه علمی و تخیلی پیدا می کنند مثل اغلب آثار ژول ورن، چون سفر به اعماق زمین. اما در این بین اغلب سفرنامه ها شامل دیده ها و شنیده های واقعی است که نویسندگان تلاش کرده اند در قالب آن تا حد امکان بدون اعمال نظرهای شخصی خود آنچه را به عینه مشاهده کرده اند گزارش کنند.
در پهنه زبان و ادب فارسی نگارش سفرنامه چون دیگر ملل سابقه ای بس طولانی دارد و در این راستا آثار بسیاری به رشته تحریر درآمده اند، گاهی اوقات این آثار به شکل منظوم است و گاهی هم به شکل نثر. آثار منثور از اهمیت و گستردگی فراوانی برخوردار است و در این میان آثاری چون «سفرنامه ناصرخسرو» اهمیت خاص و ویژه ای دارد، زیرا این گرانمایه، یکی از قدیمی ترین آثار در این حوزه به شمار می آید. این سفرنامه که حاصل سفرها و به تبع آن دیده ها و شنیده های حکیم ناصرخسرو قبادیانی است، شامل ره آورد چندین سال سفر وی به طائف، یمن، لحساء، بصره، فارس، اصفهان، مصر، بلخ، تبریز و... است که دیده های حکیم را در سال های ۴۳۷ تا ۴۴۴ هجری شامل می شود.
این سفرنامه با نثری ساده و گزارش دقیق دیده های او، به زیبایی هرچه تمام تر نوشته شده است. به عنوان مثال ناصرخسرو در توصیف شهر طرابلس چنین می گوید: «روز سه شنبه، پنجم شعبان آن جا رسیدیم. حوالی شهر همه کشاورزی و بساتین و اشجار بود و نی شکر بسیار بود و درختان نارنج و ترنج و موز و لیمو و خرما و در آن وقت شیره نی شکر می گرفتند. شهر طرابلس را چنان ساخته اند که سر جانب او با آب دریاست که چون آب دریا موج زند، مبلغی بر باروی شهر بر رود و یک جانب که با خشک دارد، کنده ای عظیم کرده اند و در آهنین محکم بر آن نهاده اند و...»
نوشتن سفرنامه به صورت جدی در دوران صفوی آغاز شد و در دوران حکومت قاجاریان به اوج خودش رسید. از یک طرف اروپاییانی که به ایران می آمدند، حاصل دیده های خودشان را به شکل سفرنامه می نوشتند.
گاه این سفرنامه ها به فارسی هم ترجمه می شد، مثل سفرنامه «ژان شارون»، سیاح فرانسوی با عنوان «سفر به ایران و هند شرقی» و یا سفرنامه ادوارد براون با عنوان «یک سال در میان ایرانیان» و نیز سفرنامه دکتر «ادوارد پولاک»، سیاح آلمانی و طبیب مخصوص ناصرالدین شاه قاجار تحت عنوان «ایران، سرزمین و مردم آن» و چندین سفرنامه دیگر. از آن طرف هم ایرانیانی که به فرنگ می رفتند حاصل دیده های خودشان را به نگارش درمی آوردند، چون «مسیر طالبی»، سفرنامه «میرزا ابوطالب اصفهانی به فرنگ»، «حیرت نامه» یا «سفرنامه ابوالحسن خان ایلچی به لندن» جالب آن که گاهی اوقات این سفرنامه ها به صورت خیالی و با در نظر گرفتن یک شخصیت فرضی نوشته می شدند و هدف از نگارش آنها انتقاد از اوضاع سیاسی و اجتماعی آن زمان بوده است، مثل سیاحت نامه «ابراهیم بیگ»، اثر «زین العابدین مراغه ای» که در آن ابراهیم بیگ تاجرزاده ای ایرانی مقیم مصر است و برای دیدن سرزمین پدری اش به ایران آمده است، اما با دیدن اوضاع نابه سامان جامعه با حیرت هر آنچه را مشاهده می کند، می نویسد: «ناگاه از طرف دیگر صدای دورباشی بلند شد. از هر طرف بانگ می زدند: «برو پیش، بایست، آستین قبا را بپوش!» من در کمال حیرت بدان سوی نظر کردم؛ دیدم یک نفر جوان بلندقامت که سبیل های کشیده داشت، سواره می آید و سی چهل نفر با چوب دستی بلند، به ردیف نظام، از دو طرف او می آیند و...»
در سده اخیر نگارش سفرنامه جای خودش را در میان آثار ادبی پیدا کرده است، یعنی بسیاری از داستان نویسان و آنهایی که اهل قلم هستند حاصل دیده های خودشان به زیباترین شکل به نگارش درآورده اند و در این رهگذر آثاری بدیع به یادگار گذاشته اند، از آن جمله می توان به سفرنامه های زنده یاد جلال آل احمد اشاره کرد که در آثاری چون «خسی در میقات»، «تات نشین های بلوک زهرا»، «یزد، شهر بادگیرها» و... متجلی شده است. باید گفت جلال چون دوربینی توصیف گر، به بهترین شکل ممکن حاصل دیده های خودش را تصویر کرده است؛ چنانچه در نوشته ای تحت عنوان «اورازان» این گونه به توصیف دیده های خود از این روستا پرداخته است: «هنوز محصول را برنداشته باید برای سال بعد تخم بپاشند. زمین سنگلاخ کوهستان هم که مددی نمی کند. سالی که خیلی فراوانی باشد، گندم هفت تخم می دهد. به این مناسبت، بیش تر ارزن می کارند. هم زودتر به دست می آید، هم با سرما بیش تر اخت است و خودشان می گویند که خاصیت هم بیش تر دارد. آش ارزن خوراک همیشگی آن هاست. آن را با شیر می خورند، از آن نان می بندند و یا تنها با آب می پزند. تمام آب ده از چشمه های بی شماری که دارند، تأمین می شود و...»
باید گفت در سال های اخیر نگارش سفرنامه هایی که جنبه مذهبی دارند و حاصل دیده های نویسنده از مراکز دینی و مذهبی است، رشد قابل ملاحظه ای پیدا کرده است.
شاعر معاصر، علیرضا قزوه در سفرنامه حج خود تحت عنوان «پرستو در قاف» این طور به شرح مدینه می پردازد:
«بوی مدینه می آید. این را از نم نم باران فهمیدم. دل ها بی تاب اند و چشم ها گریان. سمت چپمان مسجد شجره است. کم کم شهری سپیدپوش به استقبالمان می آید و من چقدر دوست دارم بقیع را ببینم و چقدر دلم می خواهد مدینه را بغل کنم و چقدر دوست دارم نخل های مدینه را، کبوتران حرم رسول الله(ص) را...»
چه خوب است عادت خوب نگارش سفرنامه را در خودمان تقویت کنیم. چه خوب است هر زمان که به سفری می رویم دفترچه ای همراهمان باشد و این چنین حاصل دیده ها و شنیده هایمان را به رشته تحریر درآوریم. شاید هدفمان از نگارش سفرنامه چاپ آن نباشد، اما نه تنها حاصل تجربیاتمان را به اطرافیانمان انتقال می دهیم بلکه خاطره خوش سفر را همواره برای خودمان نگه می داریم.
محمد محرمی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست